روشهای پرورش و تربیت فرزند موفق
مادر و پدر نخستین و مهمترین الگوی فرزندان هستند پس والدین باید به گونهای رفتار کنند که میخواهند کودکان نیز همانگونه رفتار کنند؛ یعنی اینکه دروغ نگویید، بعد از ارتکاب یک اشتباه عذرخواهی کنید، و با دیگران مهربان باشید.
روش های پرورش و تربیت موفق فرزندان:
کودکتان از اینکه میتواند به تنهایی برخی کارها را انجام دهد، احساس رضایت و اعتماد به نفس خواهد داشت.
هیچ کس نمیتواند این حقیقت را انکار کند که فرزند پروری موفق کار بسیار دشواری است. برای بزرگ کردن یک کودک واقعا باید همهی اطرافیان نیز به مادر و پدر کمک کنند، و اگر هر گونه سوال، نگرانی، یا مشکلی در این خصوص برای مادر یا پدر ایجاد شود، دلیلی ندارد که بخواهند بدون درخواست راهنمایی و توصیههای دیگران، به تنهایی از عهدهی این مشکلات بر بیایند. در این مقاله، به برخی نکات اشاره میکنیم که ممکن است دقیقا همانهایی باشند که تاکنون برای فرزندپروری به دنبالشان میگشتید.
فرزند پروری موفق
۱. اختصاص زمانی برای وقتگذرانی مناسب با کودک
کودکان به طرز عجیبی باهوش هستند، و بعد از مدتی، کمکم احساس میکنند در میان رابطهی شما و شغلتان، یا شما و گوشی همراهتان به یک موجود اضافه تبدیل شدهاند. وقتی تصمیم میگیرید بچهدار شوید، احتمالا در مورد تمام چیزهای جدیدی که میتوانید به کودکتان بیاموزید، تمام خاطرات دوران کودکیتان که با تماشای کارهای مورد علاقهی فرزندتان مجددا زنده میشوند، یا بازی با آنها و اسباببازیهایشان بسیار هیجانزده میشوید.
اکنون، این هیجان را باید به عمل تبدیل کنید. روی زمین بنشینید و دستکم روزی یک بار با کودکتان بازی کنید. اجازه دهید خودشان هر آنچه را میخواهند انتخاب کنند، و با این شرایط سازگار شوند. شاید به نظر برسد بازی کردن با کودک کار بیاهمیتی باشد و همچنین ممکن است کار سختی نیز باشد، زیرا در آن لحظه باید فکر کنید چه کارهای دیگری نیز لازم است برای کودکتان انجام دهید؛ ولی همین لحظات کوتاه که مستقیما به کودکتان اختصاص میدهید، همان چیزی است که کودکیشان را میسازد. همچنین، لحظهای جدا شدن از مشغولیتهای روزمره و لذت بردن از معاشرت با کودکان برای خودتان نیز مفید است.
با آنها کتاب بخوانید. با آنها کار دستی درست کنید. در اطراف خانه به همراه آنها پیاده روی کنید. با آنها کارتون ببینید. به خاطر داشته باشید، این تجربهها فراتر از اسباببازیها و سایر اشیاء، و فراتر از واژهها هستند. به یاد کودکی خودتان بیفتید که چهقدر دوست داشتید مادر و پدرتان توجه کاملی به شما داشته باشند. و اگر از چنین توجهی بیبهره بودید، چهقدر حسرت آن را میخوردید.
۲. تعیین حد و مرز
گاهی اوقات مادرها و پدرها متهم میشوند در برابر فرزندانشان بیش از اندازه ملایمت به خرج میدهند؛ ولی این دسته مادرها و پدرها باید بدانند، کودکان از داشتن حد و مرز در زندگیشان استقبال میکنند. داشتن حد و مرز به آنها کمک میکند جهانی را که درکی از آن ندارند، به خوبی درک کنند. اگر هیچ حد و مرزی برایشان تعیین نکنید، واقعا در حقشان نامهربانی کردهاید. وقتی آنها برای خوردن یک کیک، قبل از شام، گریه و بیقراری میکنند، احتمالا خیلی درمانده به نظر میرسند، ولی در طولانی مدت، این مسئله باعث ثباتشان میشود، زیرا میتوانند پیشبینی کنند که پس از گریهشان چه اتفاقی خواهد افتاد.
آنها متوجه میشوند که تحت هیچ شرایطی تا بعد از شام، به کیک دسترسی پیدا نخواهند کرد. اگر گاهی اوقات به دلیل بیحوصلگی یا حواسپرتی به درخواست نادرستشان پاسخ مثبت دهید، و گاهی اوقات نیز کاملا به حد و مرزهای تعیین شده مقید بمانید، کودکتان متوجه نخواهد شد که باید چه انتظاری از شما داشته باشد، و این مسئله، در صورت اصرار کودک بر درخواستاش، برای هر دو طرف به ناراحتی و عصبانیت منجر خواهد شد.
بسیاری از مادرها و پدرها بیش از اندازه در خدمت کودکانشان هستند و دائما اتاقشان را مرتب میکنند یا ظرفهای کثیفشان را جمعآوری میکنند و میشویند. ولی به محض آنکه کودکتان توانایی انجام این کارها را پیدا کرد، باید اجازه دهید این کارها را خودش انجام دهد. هیچ زمان برای پرورش استقلال در کودکتان زود نیست، و شما نیز با کم شدن دستکم یکی از وظایف روزانهتان در این زندگی که روز به روز شلوغتر و به هم ریختهتر میشود، احساس بهتری پیدا خواهید کرد. و مهمتر آنکه، کودکتان از اینکه میتواند به تنهایی برخی کارها را انجام دهد، احساس رضایت و اعتماد به نفس خواهد داشت، و این یکی از مهمترین عواملی است که باعث تبدیل شدن کودکتان به یک فرد بزرگسال مستقل و شایسته میشود.
به خاطر داشته باشید، انضباط برای کودکتان واقعا مفید است. شاید آنها انضباط را مانند تنبیه بپندارند، ولی برای افزایش مهارتهایشان در سایر حوزههای زندگی قطعا به آن نیاز خواهند داشت. همچنین، حتما سعی کنید خودتان را درگیر تمام مسائل مربوط به کودکتان نکنید. نمیتوانید همهی رفتارهای کودکتان را کنترل کنید و در تمام مدت به وی امر و نهی کنید، و همچنان آرام و سالم باقی بمانید. اجازه دهید مشکلات پیش پا افتاده به خودی خود رفع شوند و انرژیتان را برای مسائل مهمتر ذخیره کنید.
۳. ایفای نقش به عنوان یک الگوی مناسب
مادر و پدر نخستین و مهمترین الگوی فرزندان هستند. آنها دنیای دشواری را در خارج از خانه پیش رو دارند، و باید بدانند وقتی اوضاع برایشان دشوار شد، میتوانند نزد مادر و پدرشان بروند. به علاوه، کودکان به الگوی مناسبی نیاز دارند که از رفتارهای آن تقلید کنند؛ این مسئله میتواند بر تمام انتخابهایشان، از خوراکیهایی که داخل دهانشان میگذارند گرفته تا آدمهایی که با آنها دوست میشوند، تاثیرگذار باشد. برای آنکه یک الگوی مناسب باشید، لزوما نباید کامل و بیعیب باشید. فقط لازم است به گونهای رفتار کنید که میخواهید کودکتان نیز همانگونه رفتار کند؛ یعنی اینکه دروغ نگویید، بعد از ارتکاب یک اشتباه عذرخواهی کنید، و با دیگران مهربان باشید.
به رفتارهای متقابل میان خود و همسرتان نیز دقت کنید. رابطهی میان شما و همسرتان تنها رابطهای است که کودکتان باید از آن متوجه شود یک رابطهی صمیمی چگونه باید باشد. نحوهی رفتارتان با همسر در مقابل چشمهای کودک همان رابطهای را به وجود میآورد که کودکتان به دنبال آن خواهد بود، و یک روز به عنوان یک بزرگسال، آن را تقلید خواهد کرد.
هیچ گاه برای ابراز عشق به کودک تان پیر نمیشوید، و کودک تان نیز هیچ گاه برای دریافت عشق از جانب شما، بزرگ نمیشود. هر چه بیشتر با وی مهربان باشید، عزت نفس وی بیشتر خواهد شد، و احتمال آنکه در آینده به آدمهایی مهربان و دلسوز تبدیل شود، بیشتر میشود. در این مطلب به روش های پرورش و تربیت موفق فرزندان اشاره خواهیم کرد.
مقایسهی فرزندتان با خواهر و برادرش باعث ایجاد حس رقابت ناسالم میان فرزندانتان میشود و میتواند بسیار آسیبرسان باشد.
۴. ابراز محبت
هر چه میتوانید به کودکتان ابراز محبت کنید. به حرفهایی که دیگران میزنند توجه نکنید؛ دائما در آغوش گرفتن کودک، بوسیدن مرتب وی، و گفتن جملهی “دوستت دارم” به دفعات، هرگز کودکتان را لوس نخواهد کرد. هر زمان که همسر یا دوست نزدیکتان به شما ابراز عشق کند، چه حسی به شما دست خواهد داد؟ هیچ گاه برای ابراز عشق به کودکتان پیر نمیشوید، و کودکتان نیز هیچ گاه برای دریافت عشق از جانب شما، بزرگ نمیشود. هر چه بیشتر با وی مهربان باشید، عزت نفس وی بیشتر خواهد شد، و احتمال آنکه در آینده به آدمهایی مهربان و دلسوز تبدیل شود، بیشتر میشود.
و همیشه، هر روز، و همواره لحظهای از روز را برای لذت بردن از چیزهای به ظاهر کوچک اختصاص دهید. نوزاد شما برای همیشه اینقدر شیرین نمیخندد. فرزندان برای همیشه نوزاد باقی نمیماند. زمان از دست میرود. مهم نیست خانه به هم ریخته است، و قرار است مهمانها بیایند و وقتی برای تمیزکاری ندارید؛ اگر لحظهای کارهای روزانه را کنار نگذارید و از این لحظه اندکی لذت نبرید، برای همیشه این فرصت را از دست خواهید داد. تمیزکاری خانه را هر لحظه میتوانید انجام دهید، ولی فرصت لذت از این لحظات زیبا را با فرزندتان برای همیشه در اختیار ندارید.
۵. اجتناب از منفیبافی
همهی ما گاهی اوقات اعصابمان خرد میشود، به خصوص اگر یک کودک خردسال دائما به انجام کاری اصرار کند و حوصلهمان را سر ببرد. ولی باید به خاطر بسپارید، هر آنچه در این شرایط انجام میدهید، فرزند کوچکتان با دقت مشاهده میکند و عینا این رفتار را تقلید خواهد کرد. اگر با نیش و کنایه حرف بزنید، با نیش و کنایه حرف خواهد زد. اگر حرفهای بد بزنید، حرفهای بد را خواهد آموخت. بهترین راه برای کنترل یک موقعیت دشوار حفظ مثبت اندیشی است. به جای تنبیه کودکتان، بر نقاط قوت وی تمرکز کنید و کمکاش کنید تا خودش را بسازد. (البته، با برخی از رفتارهای کودک باید برخورد شود، و در صورت لزوم، این رفتارها باید اصلاح شوند.)
شاید بتوانید آن کودک را در مدرسهتان به خاطر بیاورید که همیشه برای جلب توجه دیگران به هر کار نادرستی دست میزد. اگر فرزند شما نیز احساس کند به اندازهی کافی از توجه مثبتتان برخوردار نیست، احتمالا رفتار مشابهای از خود بروز دهد. به هر صورت، کودکتان توجه میخواهد، و سعی میکند این توجه را به خود جلب کند؛ چه از روش مناسب و چه از روش نامناسب. به همین خاطر لازم است عشق و محبتتان را به فرزندتان نشان دهید و وی را به رفتارهای مثبت تشویق کنید. اگر فرزندتان احساس کند به وی عشق میورزید، و هر گاه متوجه شود، اگر کارهای خوبی را که از وی انتظار دارید، به درستی انجام دهد، مورد توجهتان قرار میگیرد، به تدریج شاهد بهبود رفتارهایاش خواهید بود.
کار دیگری که همیشه باید از انجاماش خودداری کنید، مقایسه فرزندتان با خواهر و برادرش است. این کار باعث ایجاد حس رقابت ناسالم میان فرزندانتان میشود و میتواند بسیار آسیبرسان باشد. ممکن است سیامک در درس تاریخ نمرهی ۲۰ گرفته باشد، ولی سیاوش حتی نمرهی قبولی را نیز دریافت نکرده باشد. ولی به جای آنکه بگویید، “چرا نمیتوانی شبیه برادرت شوی (یعنی اینکه برادرت از تو بهتر است)؟”، این مسئله را بپذیرید که هر یک از ما دارای نقاط قوت و ضعف خاصی هستیم، و بهتر است به جای مقایسهی آنها با فرد دیگری که هرگز نمیتوانند شبیهاش باشند، بر مسائل مربوط به هر یک از فرزندانتان به صورت مجزا تمرکز کنید.
۶. تسلیم نشدن
دورههایی در زندگی فرزندانمان، به خصوص فرزندان نوجوان، وجود دارند که طی آنها احساس میکنیم پاسخی برای پرسشهایشان در اختیار نداریم. با وجود این، راهحلهایی برای این وضعیت وجود دارند. اگر با آرامش و اراده با مشکلات رو به رو شوید، متوجه خواهید شد راههای بسیار آسانتری برای مقابله با مشکلات پیدا خواهید کرد، و این روش حل مشکلات را به فرزندتان نیز خواهید آموخت. و این مهارتهای برای حل مشکلات به کودکان کمک میکنند در آینده به آدمهایی حقیقتا خارقالعاده تبدیل شوند.