گامهای اولیه برای کاهش آسیب های اجتماعی تهران
برای شناسایی و حل آسیبهای اجتماعی کار کارشناسی بسیاری انجام شده و خروجیهای آن نیز در دسترس است. آنچه که ضرورت و اصل کار است، همافزایی بین دستگاههای متولی و مختلفی است که اراده جدی برای تحقق کارها و وظایف خود در قبال آسیبهای اجتماعی داشته باشند.
این مسئله بزرگ، عمیق و جدیِ کشور متناسب با هر منطقه شهر شناسایی و تعریفشده است که عوامل متعدد در شکلگیری آن متفاوت است. باید همه دستگاههای دخیل در این مسئله به سمتی حرکت کنند که علاوه بر شناسایی دقیق از شبکه مسائل آسیبهای اجتماعی به راهحل عملیاتی آن برسند.
این راهحل در ابتدا باید در راستای کاهش دامنه آسیبهای اجتماعی قدم بردارد تا از نمود اجتماعی آنها که شایسته تهران امروز نیست، جلوگیری شود.
گام اول:
نخست باید نظام مسائل را بهصورت دقیق شناخت به صورتی که مسئلهها و آسیبها را بتوان دستهبندی کرد چراکه برخی از آسیبها مادر و مولّد دیگر مسئلهها هستند. برای مثال سکونتگاههای غیررسمی و مهاجرتهای کور، خود باعث ایجاد بستری میشود که زمینه را برای شکلگیری بسیاری از آسیبهای اجتماعی دیگر فراهم میکند.
وظیفه مدیریت شهری و حاکمیت این است که اجازه ندهد بستری برای این نوع از مسائل به وجود بیاید اما متأسفانه تصمیمات نابجا، میل به توسعۀ نامتناسب با گفتمان اصیل انقلاب و اتخاذ سیاستهای متشتّت لیبرالی که در سالهای اخیر با آنها روبهرو بودیم، بویی از حمایت از مستضعفین و حل مؤثر مسائل ایشان در عین حفظ کرامت انسانیشان نبرده است و نتیجه آن را امروز بیشازپیش حس میکنیم.
گام دوم:
عرصه مدیریت شهری یکی از نقاط التقاء مردم و حاکمیت است. مدیریت شهری (اعم از شورای شهر و شهرداری) میتواند نقش بسزایی در کاهش این آسیبها ایفا کند. یکی از پیشنهادهای روشن و شفاف در این موضوع، طرح محله محوری است. به این معنا که در دو عرصه «شناسایی» و «حل آسیبهای اجتماعی» میتواند مؤثر واقع شود. .
متأسفانه امروز محلههای تهران، منحصر به نقشههای جغرافیا شده و کارایی گذشته خود را ازدستدادهاند و اساساً محله محوریت خود را در زیست شهروندان تهران بهقدر سابق ندارد؛ درحالیکه هر محله از ظرفیتهای بیشمار مردمی برخوردار است. مساجد، شوراهای محله، شورایاریها، خانههای فرهنگ و گاه فرهنگسراها از مهمترین نهادها و فرهنگسازههای هر محله هستند که میتوان با همافزایی بین آنها و همچنین بسترسازی برای نقشآفرینی بیشتر مردم، آسیبهای اجتماعی در هر محله را به حداقل رساند.
این مشارکتهای مردمی میبایست در هر سه عرصه «اطلاعرسانی»، «اجرا» و «نظارت» بسترسازی شود. استفاده از فناوری و سامانههای هوشمند در مدیریت شهری امکان این موضوع را فراهمتر میکند. بهعنوانمثال اگر مسئله پسماند زباله و بازیافت را که ظاهرا ربط مؤثری با آسیبهای اجتماعی ندارد، مدنظر قرار دهیم، میتوان با استفاده از سامانه هوشمند، زباله را در مبدأ (هر بلوک ساختمانی) و به کمک خود مردم تفکیک کرد؛ علاوه بر آنکه این موضوع به زیباسازی شهر نیز کمک میکند، میتوان هزینههای بازیافت را کاهش داد و عایدی آن را به خود شهروندان بازگرداند و درنتیجه دیگر شاهد افراد زبالهگرد که بهصورت پرتعداد، مدیریتشده و سازمانیافته در تهران مشغول به این کار هستند (ضمن اینکه تصویر زیبایی از تهران نمیسازد، خود ازجمله آسیبهای اجتماعی هم بهشمار میرود) نیستیم.
همچنین باید این نکته را در نظر گرفت که زیستبوم فرهنگی هر محله نیز متفاوت است و متغیرهای متعددی در شکلگیری آسیبهای اجتماعی هر محله یا منطقه دخیل میباشد؛ در این صورت اگر در سطح خود همان محله و با مشارکت مردم همان محله و سایر نهادهای فرهنگی و فرهنگسازههای آن، بتوان برای هر محله تعریف و تقسیمکار دقیق، علمی و کارشناسانه کرد، اتفاقات تأثیرگذارتری روی خواهد داد.
البته تجربه نشان داده است که گروههای مردمی و حرکتهای خودجوش اجتماعی مردمنهاد نیز میتوانند سهم بسزایی در حل مسئله آسیبهای اجتماعی داشته باشند؛ فعالیتهایی که فارغ از بوروکراسی عظیم و ساختارهای طویل دولتی میتواند به میدان نزدیکتر و نتیجهبخشتر باشد. بخشهای مختلفی هم در این حوزه فعال هستند؛ برای مثال در همین طرح «ایران همدل» نیز کار از تأمین بستههای معیشتی فراتر رفته و از آزادی زندانیان گرفته تا اشتغال و مهارتآموزی افراد بر دامنه آن افزوده شده است. حرکت خوب و شایسته دکتر علیرضا نبی – فعال کارآفرین – که انسانهای شریفی که سوءپیشینه داشتند را مشغول به کار کرده بود؛ یا حرکت خوب و متعالی و هدفمند مداح ارجمند حاج عبدالرضا هلالی در برپایی موکب و اکرام مردم شریف محله هرندی و… نیز از دیگر مصادیق و برکات همنوایی مردم و مسئولین بوده است.
تهران باوجود ۱۲۴ ناحیه و ۳۵۵ محله، گستردگی و تنوع زیادی پیدا کرده است. این گستردگی، ظرفیتهای عظیمی را در خود دارد که اکنون مورد غفلت واقع شده است. به جریان انداختن این ظرفیتها و به میدان آوردن مردم و مشارکت مسئولانه آنها میتواند حلال مشکلات شهر و برطرفکننده آسیبهای اجتماعی باشد. عرصه مدیریت شهر، عرصه جولان دادن سلیقههای جناحی و حزبی نیست چنانچه این موضوع نیز دغدغه مردم هم نمیباشد؛ پس باید با همفکری و معاونت تمام ارکان شهر در زیست بهتر شهروندان ارجمند کلانشهر بزرگ تهران قدم برداشت.