توضیح نام ها و القاب حضرت مهدی (عج) (۱)
دوازدهمین حجت خداوند به خاطر داشتن صفت های زیبا و خصلت های معنوی، القاب گوناگون را به خود اختصاص داده است که هر کدام نمایانگر برجستگی ها و والایی اوست.
۱. بقیه الله:این نام برگرفته از کتاب خدا است که قبل از آن امام محمد باقر (علیه السلام) در نزدیکی شام در برابر مردم « مدین » از کوهی بالا رفت و چنین فریاد برآورد: « أنا بقیه الله ». بعد هم آیه ی شریفه ی (بَقِیَّهُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ) را تلاوت کرد و نیز امام موسی کاظم (علیه السلام) به هنگام ولایت فرزندش، علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، او را به مادرش، نجمه خانم، برگرداند و فرمود:
خُذیه فانّه بقیّهالله – عزّ وجل – فی أرضه … ؛
او را بگیر! همانا او بقیه الله در روی زمین خواهد بود. (۱)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: چنان چه خواستید به قائم (علیه السلام) درود بفرستید باید چنین بگویید: السلام علیک یا بقیّه الله… سپس آیه ی شریفه: (بَقِیَّهُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ …) را قرائت فرمود. (۲)
۲. تالی کتاب الله:این لقب برگرفته از احادیث و زیارت های مأثوره است؛ یعنی تلاوت گر آیات وحی الهی (قرآن).
در زیارت آل یاسین می خوانیم: « السلام علیک یا تالی کتاب الله و ترجمانه؛ درود بر تو ای تلاوت گر کتاب خدا و زندگی نامه وحی [قرآن مجسّم]! »
امام محمد باقر (علیه السلام) فرمود: آن گاه که قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کند، خیمه هایی را برپا خواهد کرد. در آن خیمه ها معلّمان قرآن را جای می دهد؛ آنانی که براساس نزول قرآن مردم را آموزش داده اند، پس بزرگ ترین مشکل آنان این است که آن چه حفظ کرده اند مخالف چینش آن روز قرآن خواهد بود. (۳) پس تلاوت گر وحی الهی که خود چینش قرآن را به خوبی می داند، بر همان اساس حرکت خویش را آغاز می کند. قاریان، معلّمان، حافظان و حاملان قرآن را جمع می کند و مطالب لازم را به آنان می آموزد و روش آنان را تصحیح می فرماید.
۳. حجه الله:این نام را حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر خویشتن اطلاق کرد و فرمود: أنا حجه الله؛ من حجت خدایم. (۴)
۴. خلف صالح:او جانشین همه ی انبیا و اوصیا است. به هنگام ظهور به خانه کعبه تکیه می دهد و چنین می فرماید: هر کس بخواهد پیامبرانی همانند آدم، شیث، نوح، سام، ابراهیم، اسماعیل، موسی، یوشع، عیسی، شمعون (علیهم صلوات الله) و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را ببیند به من نگاه کند؛ زیرا چهره ی من نمایانگر همه انبیای گذشته و نیز اوصیای سلف می باشد. بر همین اساس، مرحوم اربلی نام آن حضرت را « محمد » و کنیه اش را « ابوالقاسم » می داند و القاب او را « الحجه »، « الخلف »، « الصالح » و « المنتظر » نامیده است! (۵)
۵. الشرید:رانده شده و کسی که جایگاه معینی ندارد. او به خاطر تقیه و حفظ جان از دیده ها پنهان و محلّ زندگی اش نامعلوم است. امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ابراهیم بن علی بن مهزیار فرمود: « پدرم به من وصیت نمود که منزل در زمین نگیرم، مگر آن جایی که از همه دورتر و مخفی تر باشد و به جهت امر خود از خدعه و مکر دشمنان … پنهان باشم. » آن گاه فرمود: « پدرم فرمود: ای پسرم! بر تو باد به بودن در جایگاه های نهان از زمین و رفتن به جاهای دور آن، زیرا برای هر ولیّ از اولیای خداوند دشمنی چیره دست لجوج هست… . (۶)
۶. صاحب الزمان:در هر گوشه ای از جهان هر کاری که انجام بگیرد با اذن آن حضرت خواهد بود و دست پر برکت او در تحقق هر کار خیری، در هر لحظه و زمانی دخالت دارد، زیرا در دعای شریفه عدیله آمده است:
و بیُمنِه رُزِقَ الوَری و بوجوده ثّبتَت الأرضُ و السماءُ؛
به برکت وجودش به همه روزی می رسد و به خاطر وجود مبارکش، زمین و آسمان ثبات پیدا می کند. (۷)
در ذیل روایات مختلف، آن حجّت الهی، « صاحب الزمان » و « صاحب الامر » نامیده شده است؛ از جمله: اسماعیل بن محمد حمیری معروف به سید حمیری از جمله کسانی بود که گرفتار عقیده « غلات » گشته بود و همانند آنان گمان می کرد که امام غائب، محمد بن علی بن حنفیه است. او گفته است که خداوند بر من منّت نهاد و خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدم. با آن حضرت گفت و گو کردم و برای همیشه مرا از گمراهی و آتش جهنم رهایم ساخت و راه درست را نشانم داد. به حضرت عرض کردم: از پدران شما درباره غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و حقیقت آن، مطالب زیادی نقل شده است. شما درباره آن چه می فرمایید؟ حضرت پاسخ داد:
سَتَقَعُ بِالسَّادِسِ مِن وُلدِی وَ هُوَ الثَّانی عَشَرَ مِنَ الأَئِمَّهِ الهُدَاهِ بَعدَ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) أَوَّلُهُم أَمیِرُ المُؤمِنِینَ عَلِیُّ بنُ أَبِی طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ القَائِمُ بِالحَقِّ بَقِیَّهُ اللهِ فِی الأَرضِ وَ صَاحِبُ الزَّمَانِ وَ اللهِ لَو بَقِیَ فِی غَیبَتِهِ مَا بَقِیَ نُوحٌ فِی قَومِهِ لَم یَخرُج مِنَ الدُّنیَا حَتَّی یَظهَرَ فَیَملأً الأَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَمَا مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً (۸)؛
(آن چه را درباره غیبت شنیده ای) در زمان ششمین نفر از فرزندانم واقع خواهد شد. او دوازدهمین امام بر حق بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است که اولین آن ها علی بن ابی طالب (علیه السلام) و آخرین آن ها « قائم به حق » و « بقیه الله » در زمین و « صاحب الزمان » خواهد بود. سوگند به خدا، اگر در زمان غیبت خود به اندازه حضرت نوح در میان قومش (۹۵۰ سال) در پشت پرده غیبت بماند تا ظهور نکند و دنیا را پر از عدل و داد نکند؛ همان طوری که ستم همه جا را فرا گرفته باشد از دنیا نخواهد رفت.
اسماعیل بن محمد می گوید: با شنیدن سخنان امام صادق (علیه السلام) از عقیده ی اشتباه گذشته ی خویش توبه کردم و از خدا طلب آمرزش نمودم.
نکته ای عرفانی در مفهوم « صاحب الزمان »« زمان » یکی از ابعاد چهارگانه ماده است؛ همانند طول، عرض و ارتفاع که هر یک از اینان، ماده را محدود می کند و در بستر خویش برای ماده، ابتدا و انتها می سازد. « زمان » در عرف جهان دارای قالب های گوناگونی است که این قالب ها بستر وجودی اشیا می گردند، همانند دهر، حین، قرن بزرگ و کوچک، سال، فصل، ماه، هفته، شبانه روز، ساعت، دقیقه، ثانیه، لحظه و آن.
تقسیم بندی و قالب های فوق به واسطه گردش خورشید، ماه و زمین به وجود می آید که هر یک از این ها نیز در بستر زمانی، ابتدا و انتهایی خواهند داشت.
مطالب عمیق و ژرف رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در همین راستا قابل درک است که فرمود:
وَ قَد رَأَیتُمُ اللَّیلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ یُبلِیَانِ کُلَّ جَدِیدٍ وَ یُقَرِّبَانِ کُلَّ بَعِیدٍ وَ یَأتِیَانِ بَکُلِّ مَوعُودٍ.. ؛
شما شاهدید که شب و روز، خورشید و ماه هر موجود جدیدی را کهنه و فرسوده می کنند و هر دوری را نزدیک می نمایند و هر چه را که وعده داده شده محقّق می سازند.
پس « زمان » بستری است که اشیا را در دل خود می پروراند و حاکم بر بسیاری از موجودات هم چون انسان است؛ همان طوری که از سوره ی « والعصر » استشمام می گردد. حال چنان چه خداوند – عزّو جل – موجودی را خلق کند که واسطه فیض او شود و در به کمال رساندن انسان، خورشید، ماه، زمین و دیگر افلاک و هر موجودی که « زمان » بُعدی از ابعاد وجودی او می باشد. نقش اساسی داشته باشد نباید او را « صاحب الزمان » نامید؟!! او بستر زمان است. او شروع و پایان زمان را مشخص می کند. پس آن وجود شریف، « امام زمان » و « صاحب الزمان » خواهد بود. مقام والای او آن قدر بلند است که اگر خورشید و ماه بر آن دست رسی پیدا کنند خاموش می گردند. او خورشید و ماه را کهنه می کند، ولی خود پیر و فرسوده نخواهد شد. این مقام والا، مختصّ حضرت حجّت – سلام الله علیه – است و جز او کسی در این جهان چنین مقامی را نخواهد داشت. از این رو ملقّب به « صاحب الزمان » است. وجود او مسیطر بر زمان خواهد بود. او بر وجود سلطنت دارد؛ پس پیری و فرسودگی برایش معنا ندارد.
حال مسئله ی آنانی که راجع به عمر طولانی آن حضرت درمانده اند و برای حل آن به معمّرین از انسان ها هم چون نوح پیامبر (علیه السلام) و یا اجساد مومیایی و غیره می کنند و بحث بهداشت و درجه سرما و گرما و غیره را مطرح می نمایند حلّ خواهد شد، چنان چه تقدم وجودی بقیه الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نسبت به موجودات دیگر درک کنند و گرنه آن چه را برخی از نویسندگان ذکر کرده اند که عمر فلانی ۱۲۵ سال شد، شیر علی مسلم اف ۱۶۸ سال عمر کرد، فلان دهقان مجارستانی ۱۸۵ سال عمر کرد و … باید توجه داشت همه ی اینان مؤخر از زمان هستند و زمان، بستر مادی آن هاست. به همین نسبت چنان چه برای حضرت بقیه الله هم اگر هزاران سال عمر ثابت شود باز در بستر زمان خواهد بود؛ به خلاف آن چه که از کلام استاد آیه الله وحید خراسانی برداشت می شود که گفت:
« چنان که در القاب حضرت حجت (علیه السلام) کلمه ی « صاحب الزمان » آمده، کلمه ی « ولیّ عصر » هم آمده است. پس او ولایت دارد و بر عصر مقدّم است و « عصر »، مقدم بر انسان است که خدا در قرآن به عصر قسم می خورد و می فرماید: (إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ).
نتیجه این مطلب عمیق آن است که تمام نشئه ربح و خسران و خیر و شر، مادون آن مقام است. آن وقت باید اندیشید که خدا این چنین کسی را با آن چنان مقام برای چه کاری ذخیره کرده است. برای آن که رمز خلقت را احیا کند و … » (۹)
۷. صاحب الأمر:« صاحب » مالک و مسئول چیزی را می گویند و « امر » ولایت و حکومت حقیقی خداوند بر همه ی موجودات است که در قیامت ظهور کامل پیدا می کند (وَ الأَمرُ یَومَئِذٍ لِلهِ). حال خداوند این منصب را به برخی از انبیا و اوصیائش محوّل نموده است تا مردم را به حق دعوت نمایند و قدرت باری تعالی را نشان دهند از این رو آنان را « صاحب الامر » نامیده اند. این لقب بارها بر امیرمؤمنان و امام زین العابدین و علی بن موسی و دیگر امامان معصوم (علیه السلام) اطلاق شده است که می توان به دو نمونه اشاره کرد:
بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) بین امام زین العابدین (علیه السلام) و عمویش، محمد بن حنفیّه گفت و گو و احتجاجی آغاز شد، زیرا برخی در پی آن بودند که او را « صاحب الامر » معرّفی کنند. امام چهارم (علیه السلام) او را خواست تا در میان طرف دارانش در برابر « حجر الأسود » بایستند و اعتراف « حجر » را نسبت به صاحب الامر بودن آن حضرت بشنود. آنان در مسجد الحرام جمع شدند. امام زین العابدین (علیه السلام) دو رکعت نماز گذارد و سپس به « حجر الاسود » فرمود:
أیِّهَا الحَجَرُ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ شَاهِداً لِمَن یُوَافِی بَینَهُ الحَرَامَ مِن وُفُودِ عِبَادِهِ إِن کُنتَ تَعلَمُ أَنِّی صَاحِبُ الأَمرِ وَ أنِّی الإِمَامُ المُفتَرَضُ الطَّاعَهُ عَلَی جَمیعِ عِبَادِ اللهِ فَاشهَدِی لِیَعلَمَ عَمِّی أنَّهُ لا حَقَّ لَهُ فِی الإِمَامَهِ. فَأَنطَقَ اللهُ الحَجَرَ بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ فَقَالَ: یَا محمد بنَ عَلیٍّ سَلِّمِ الأَمرَ إِلَی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ فَإِنَّهُ الإِمَامُ المُفتَرَضُ الطَّاعَهُ عَلَیکَ وَ عَلَی جَمِیعِ عِبَادِ اللهِ دُونَکَ وَ دُونَ الخَلقِ أَجمَعِینَ؛
ای سنگی که خدا آن را بر زائران بیت الله الحرام از میان بندگان گواه قرار داد. چنان چه تو می دانی من صاحب حکومت حقّه الهیّه هستم و امامی می باشم که جمیع بندگان خدا باید اوامر و نواهی مرا واجب بدانند، پس گواهی ده بر من تا عمویم بداند و متوجه شود که در امامت و حکومت حقه الهیه سهمی ندارد. در آن هنگام خداوند با قدرت خویش سنگ را به زبان عربی روشن به زبان آورد آن گاه ندا داد: ای محمد بن علی! « أمر » را به علی بن الحسین واگذار، زیرا او امام واجب الطاعه بر شما و همه بندگان خدا است تا تو و همه ی مردم او را امام خویش قرار دهید.
در آن هنگام محمد بن حنفیه در برابر جمع به پای امام چهارم افتاد و گفت: الأمر لک؛ تو صاحب الأمری. (۱۰)
* محمد بن فضل هاشمی، از یاران موسی بن جعفر (علیه السلام)، گفته است:
از مدینه النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) به قصد بغداد خارج شدم. یک روز قبل از شهادت امام به بغداد رسیدم. با آن حضرت ملاقاتی داشتم. به من فرمود:
إِنِّ مَیِّتٌ لا مَحَالَهَ فَإِذَا وَارَیتَنِی فِی لَحدِیِ فَلا تُقِیمَنَّ وَ تَوَجَّه إِلَی المَدِینَهِ بِوَدَائِعِی هَذِهِ وَ أَوصِلهَا إِلَی ابنِی عَلِیِّ بنِ مُوسَی فَهُوَ وَصِیِّی وُ صَاحِبُ الأَمرِ بَعدِی…؛
همانا به زودی خواهم مُرد. آن گاه که مرا در خانه قبرم گذاشتی، در این شهر اقامت ننما و با این امانت هایم به سوی مدین حرکت کن و آن ها را به پسرم، علی بن موسی، برسان. او پس از من وصیّ من و « صاحب الأمر » خواهد بود. (۱۱)
امام باقر (علیه السلام) آن گاه که نشانه های امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را برشمرد، آن حضرت را « صاحب الأمر » نامید و فرمود:
فِی صَاحِبِ الأَمرِ سُنَّهٌ مِن مُوسَی وَ سُنَّهٌ مِن عِیسَی وَ سُنَّهٌ مِن یُوسُفَ وَ سُنَّهٌ مِن محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)…؛
در « صاحب الأمر » علائم و سنّت ها و نشانه هایی است از موسی و عیسی و یوسف پیامبر و محمد بن عبدالله (صلوات الله علیهم الجمعین) (۱۲).
با توجه به آن چه گذشت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) « صاحب الأمر » است، زیرا حاکمیت مطلقه الهیه را در دست می گیرد و عدالت مطلقه که از آثار صاحب الأمری اوست به عرصه ظهور خواهد رسید.
۸. غریم:بده کاری که خودش را از طلب کار پنهان می کند.علامه مجلسی (رحمه الله) نوشته است: مردم علوم الهی و اسرار پنهان را از آن حضرت طلب می کنند که در تأخیر پاسخ از سوی او، شیرینی خاص وجود دارد. (۱۳)
۹. قائم:در هر لحظه که خداوند منّان فرمان دهد، آماده انجام مأموریت او خواهد بود.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: بعد از شهادت جدم، حسین (علیه السلام)، فرشتگان ضجه و ناله کردند، خداوند امامان نه گانه را از نسل او به آن ها نشان داد. همگی خوش حال شدند و لکن نهمین آن ها در حال قیام، مشغول نماز بود. خداوند سبحان فرمود:
بذلک القائم أنتقم منهم؛
من به وسیله این قائم از قاتلان حسین (علیه السلام) انتقام خواهم گرفت. (۱۴)
۱۰. ماء معین:این لقب از زیباترین القابی است که از قرآن کریم برگرفته شده است.
در سوره مبارکه ی مُلک می خوانیم:
(قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَن یَأْتِیکُم بِمَاء مَّعِینٍ)؛ (۱۵)
بگو آیا توجه دارید چنان چه آب که مایه زندگانی شما (و) متعلق به شماست صبح گاهی همه اش به زمین فرو رود جز خداوند کیست که باز آب گوارا برای شما پدید آورده است.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: این آیه درباره امام قائم (علیه السلام) نازل گردیده است و می گوید: چنان چه شب را به صبح رساندید و امام زمان شما از دیدها غایب گشت و ندانستید در کجاست، پس چه کسی اخبار آسمان ها و زمین و حلال و حرام خدا را برای شما بیان خواهد کرد؟ سپس آن حضرت سوگند یاد کرد که تا به حال این آیه شریفه تأویل نشده است (مصداق خارجی اش وجود پیدا نکرده است) و در آینده محقق خواهد شد. از این رو حضرت مهدی، « ماء معین » اطلاق گردیده است. (۱۶)
۱۱. مضطرّ:نیازمندی که جهت برآورده شدن نیازش بیشترین التجا و استغاثه را به حق می جوید. این نام از قرآن کریم برگرفته شده است؛ از آنجا که می فرماید:
(أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ)؛ (۱۷)
آن کیست که دعای گرفتار را به اجابت می رساند و رنج و غم آنان را برطرف می سازد؟
در ذیل آیه فوق امام صادق (علیه السلام) فرمود: این آیه درباره قائم آل محمد نازل شده است. سوگند به خدا او مضطری است که به هنگام ظهورش به مقام ابراهیم تکیه می دهد؛ دو رکعت نماز می خواند؛ سپس دعا می کند. خداوند دعایش را مستجاب می کند و فرجش را می رساند و او را خلیفه و جانشین علنی خود قرار می دهد. (۱۸)
۱۲. مُنتقِم:منتقم از مادّه ی نَقِمَ و یَنقِمُ و یَنتَقِمُ است که ثلاثی مجرد و مزید آن دارای معنای واحدی است و براساس استخدام آن، معانی زیر مورد نظر قرار گرفته است: مجازات کردن، سرزنش نمودن و عیب جویی کردن. مُنتَقِم از نام های خداوند است که در قرآن مجید از خود یاد کرده و در تعدادی از احادیث، این اسم به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نسبت داده شده است. در قرآن چنین آمده است:
(أَلَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انتِقَامٍ)؛ (۱۹)
آیا خداوند، مقتدرِ غالبِ صاحبِ کیفر و مجازات نیست؟
و نیز آمده:
(وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ) ؛ (۲۰)
آنان بر مؤمنان هیچ عیب و ایرادی را نگرفتند جز آن که به خدای مقتدر و پسندیده ایمان آورند.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه غدیریه امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را منتقم معرفی می کند و می فرماید:
أَلا إِنَّ خَاتَمَ الأَئِمَّهِ مَنَّا القَائِمُ المَهدِیُّ أَلا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَی الدِّینِ أَلا إِنَّهُ المُنتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِینَ… أَلا إِنَّهُ المُدرِکُ بَکُلِّ ثَأرٍ لِأَولِیَاءِ اللهِ؛ (۲۱)
آگاه باشید همانا پایان بخش پیشوایان ما، « قائم هدایت شده » است. آگاه باشید همانا او یاور و پشتیبان دین است. آگاه باشید همانا او مجازات کننده و کیفر دهنده ستم کاران است… آگاه باشید همانا او خون های ریخته شده اولیای خدا را در خواهد یافت و مانع هدر شدن آن ها خواهد شد.
ابوحمزه ثمالی گفته است از امام محمد باقر (علیه السلام) پرسیدم: چرا قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را « قائم » نامیده اند؟ علّتش چیست؟ امام باقر (علیه السلام) پاسخ داد:
لَمَّا قُتِلَ جَدِّی الحُسَینُ (علیه السلام) ضَجَّتِ المَلائِکَهُ إِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ وَ قَالُوا: إِلهَنَا وَ سَیّدَنَا أَتَغفُلُ عَمَّن قَتَلَ صَفوَتَکَ وَابنَ صَفوَتِکَ وَ خِیَرَتَکَ مِن خَلقِکَ؟!
چون جدّم حسین (علیه السلام)، به شهادت رسید فرشتگان الهی فریاد و ضجّه زدند و زار زار گریستند، آنان گفتند: ای خدای ما و ای سرور ما! آیا کسانی که برگزیده ی تو و فرزند منتخب تو و بهترین مخلوق تو را کشتند رها کردی و هیچ گونه مجازاتی نخواهی کرد؟!
در پاسخ آنان خطاب آمد:
قَرُّوا مَلائِکَتِی فَوَ عِزَّتِی وَ جَلالِی لأَنتَقِمَنَّ مِنهُم وَ لَو بَعدَ حِینٍ ثُمَّ کَشَفَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الأَئِمَّهِ مِن وُلدِ الحُسَینِ (علیه السلام) لِلمَلائِکَهِ فَسَرَّتِ المَلائِکَهُ بِذَلِکَ، فَإِذَا أَحَدُهُم قَائِمٌ یُصَلِّی فَقَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: بِذَلِکَ القَائِمِ أَنتَقِمُ مِنهُم (۲۲)
فرشتگان من! آرام بگیرید؛ اندوهگین نباشید. پس سوگند به عزّت و جلالم، هر آینه آنان را مجازات خواهم کرد و به کیفر اعمالشان خواهم رساند؛ گر چه زمانی (حین) (۲۳) بر آنان بگذرد. سپس خداوند حجاب را کنار زد و امامان معصوم از فرزند حسین (علیه السلام) را به آنان نشان داد. همگی آنان شادمان گردیدند. در آن میان یک نفر از آنان ایستاده و مشغول نماز بود. خداوند فرمود: توسط آن « قائم »، انتقام خواهم گرفت و کیفر می نمایم.
احمد بن اسحاق قمی گفته است: در منزل امام حسن عسگری (علیه السلام) به زیارت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نائل آمد. آن حضرت خود را چنین معرّفی کرد:
أنا بقیّه الله فی أرضه و المنتقِمُ من أعدائه… ؛(۲۴)
من بقیه الله در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدا هستم.
در دعای ندبه نیزمی خوانیم:
أینَ الطالبُ بذحول الأنبیاء و أبناء الأنبیاء؟ أینَ الطالب بدم المقتول بکربلاء؟؛
کجاست درخواست کننده انتقام خون ریخته شده پیامبران الهی و فرزندان آنان؟ کجاست انتقام گیرنده خون ریخته شده در کربلا؟
پینوشتها:
۱. بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۲۱۱، ح ۱ و ج ۴۶، ص ۳۱۵، ح ۳.
۲. ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج ۱، ص ۴۱۱، ح ۲.
۳. شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۲ و بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۹، ح ۸۵ (إذا قام قائم آل محمد (علیه السلام) ضرب فساطیط لمن یعلّم الناس القرآن علی ما أنزل الله جلّ جلاله فأصعب ما یکون علی من حفظه الیوم لأنّه یخالف فیه التألیف).
۴. بحار الانوار، ج ۲، ص ۹۰، ح ۱۳.
۵. همان، ج ۵۳، ص ۹، ح ۱و إربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج ۳، ص ۲۲۷.
۶. نوری، نجم الثاقب، ص ۷۸.
۷. اگر چه علامه میرزا حسین نوری (رحمه الله) دعای عدیله را جزء ادعیه غیر مأثوره می داند، لکن مضمون آن گویای حقایقی است که در روایات دیگر تأیید شده است .
۸. بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۷۹، ح ۸.
۹. چهارشنبه، چهاردهم شعبان ۱۴۰۴ هـ.ق، مسجد سلماسی قم، به مناسبت ولادت حضرت امام زمان (علیه السلام).
۱۰. بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۹ و الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۲۵۷ – ۲۵۸.
۱۱. بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۷۳، ب ۴ و الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۳۴۱، ب ۹.
۱۲. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۸، ب ۱۳، ح ۸.
۱۳. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲۹۸، ح ۱۵.
۱۴. همان، ص ۳۰.
۱۵. ملک، آیه ۳۱.
۱۶. ملّا محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج ۵، ص ۵ – ۲۰۶.
۱۷. نمل، آیه ۶۲.
۱۸. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج ۴، ص ۷۱. « هو والله المضطرّ اذا صلّی فی المقام رکعتین و دعا الله – عزوجل – فأجابه و یکشف السوء و یجعله خلیفه فی الارض ».
۱۹. زمر، آیه ۳۷.
۲۰. بروج، آیه ۸.
۲۱. طبرسی، الاحتجاج، ج ۱، ص ۶۳ و بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۲۱۱ – ۲۱۳.
۲۲. بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۲۹۴ و شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۰.
۲۳. واژه ی « حین » در برخی تفاسیر دو هزار سال معنا شده است.
۲۴. الحائری، الزام الناصب، ج ۱، ص ۲۵۳.