ابعاد تأثیرپذیری انقلاب اسلامی از نهضت عاشورا
قیام امام حسین علیهالسلام بر پیروزی انقلاب اسلامی تأثیر گذاشته است. چنانکه در کلامِ امام خمینی قدسسره آمده است که «انقلاب اسلامی ایران، پرتوی از عاشورا… است.»
در این مقاله، تلاشی برای اثبات تأثیرپذیری انقلاب اسلامی از قیام امام حسین علیهالسلام صورت نمیگیرد؛ بلکه مقاله حاضر به دنبال نشان دادن ابعاد تأثیر عاشورا بر وقوع انقلاب اسلامی است. از اینرو، سؤال اصلی این مقاله عبارتاست از: «ابعاد تأثیرپذیری انقلاب اسلامی از قیام امام حسین علیهالسلام چیست؟»
مدخل در پاسخ به سؤال مزبور، به بررسی تأثیر قیام امام حسین علیهالسلام بر عوامل اصلی پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی مکتب اسلام، رهبری امام خمینی قدسسره و حضور مردم مینشینیم. انتخاب این عوامل به آن دلیل است که اغلب نوشتهها و گفتههای مربوط به انقلاب اسلامی، این سه عامل را علل اصلی پیروزی انقلاب اسلامی میدانند. به عنوان مثال:
الف. «عامل اصلی که موجب بروز و پیروزی انقلاب اسلامی گردیده است، عامل اسلامزدایی شاه بوده است… مسلما غیر از این عامل، نبایدعامل وحدت بخش وحرکت آفرین رهبری دینی و مرجعیت والامقامی نظیر امام خمینی را به باد فراموشی سپرد.»(۲)
ب. «امام به عنوان وصل میان مردم و اسلام، با درس از نهضت عاشورا، محتوای سیاسی ـ انقلابی را بدان باز گرداند. [بنابراین]… مکتب اسلام، رهبری امام و حضور مردم، سه عامل اصلی محدثه انقلاب به حساب میآیند.»(۳)
اسلام
ارائه چهره جدیدی از اسلام، که از آن به اسلام حسینی علیهالسلام یاد میشود، از مهمترین عوامل پیروزی انقلاب اسلامی است. در حقیقت، اسلامی را که امام حسین علیهالسلام و امام خمینی قدسسره به کار گرفتند، با اسلام عبدالله بن زبیر تفاوت داشت؛ زیرا، اینگونه اسلامها قادر به انقلاب کردن و جاودانه شدن نبودهاند. اما واقعا، چه تفاوتی بین اسلام آنان وجود داشت؟ توجه به موارد زیر، بخشی از تفاوتهای این دو را نشان میدهد:
امام حسین علیهالسلام در نامهای به مردم بصره نوشت: «شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبر دعوت میکنم؛ زیرا در شرایطی قرار گرفتهایم که دیگر سنت پیامبر از میان رفته و جای آن را بدعت گرفته است.»(۴) «[امام خمینی قدسسره [در ظرف دو دهه توانستند چهره نوینی از اسلام بسازند، چهرهای مترقی، انقلابی، مبارز… این اسلام احیا شده همه آن چیزی بود که رژیم شاه نبود… با چنین تصویری از… اسلام، [او [توانست میلیونها نفر را در اعتراض و مخالفت با رژیم شاه به حرکت درآورد.»(۵) اما اسلام حسینی علیهالسلام و اسلام خمینی قدسسره ، چه تفاوتهایی با اسلام یزیدی و اسلام پهلوی داشت؟ به برخی از این تفاوتها بنگرید:
تقیه: تقیه که ریشه در قرآن و سنّت دارد، یک حکم قطعی برای همه زمانها و مکانها نیست. به همین دلیل، امام حسین علیهالسلام و امام خمینی قدسسره در مواردی که اسلام در خطر باشد تقیه را حرام و قیام خود علیه حکومت یزید و شاه را آغاز و ادامه دادند.
«روز هشتم ذیالحجه ۶۱ هجری، با تبدیل حج تمتع به عمره تصمیم به قیام علنی علیه یزید گرفت و عزم خروج به سوی کوفه را داشت. عمرو بن سعید ایشان را از این کار خطرناک منع کرد و پرسید: “ای حسین از خدا تقیه نمیکنی؟ از جماعت بیرون میآیی و بین امت تفرقه میاندازی؟” امام علیهالسلام در پاسخ، این آیه را قرائت فرمود: “لی عَمَلی وَ لَکُم عَمَلُکُمْ أنتُم بریئونَ مِمّا اَعمَلُ وَ اَنَا بَریٌ مِمّا تَعْمَلُون”؛ عمل من برای من، و عمل شما برای خودتان، شما از کار من بیزارید و من از کارهای شما بیزارم.”(۶)
امام خمینی قدسسره نیز پس از حمله دژخیمان شاه به مدرسه فیضیه در سال ۱۳۴۲، در تلگرافی به آیات عظام تهران نوشتند:
«اینان با شعار شاه دوستی به مقدسات مذهبی اهانت میکنند. شاه دوستی یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، سوزاندن نشانههای اسلام، محو آثار اسلامیت، شاه دوستی یعنی تجاوز به احکام اسلام و تبدیل احکام قرآن کریم، شاه دوستی یعنی کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت، حضرات آقایان توجه دارند، اصول اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است، با این احتمال، تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب (ولو بلغ ما بلغ).»(۷)
بدعت زدایی: اسلامِ امامِ کربلا و اسلامِ امامِ پانزده خرداد، با بدعتگذاری دینی به مخالفت برخاستهاند. امام حسین علیهالسلام در نامهای به بزرگان بصره نوشت: «شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش دعوت میکنم؛ همانا سنت مرده و بدعت زنده شده است».(۸) امام خمینی قدسسره نیز در اینباره فرمود: «ما باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته، تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی برسیم و امروز غریبترین چیزها در دنیا همین اسلام است و نجات آن قربانی میخواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانیهای آن گردم.»(۹)
شهادتخواهی: اسلام حسینی علیهالسلام و اسلام خمینی قدسسره ، بر عنصر شهادتطلبی استوارند. در یکی از نیایشهای امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا چنین میخوانیم: «خدایا! دوست دارم که کشته شوم و زنده گردم، هفتاد هزار بار در راه اطاعت و محبت تو، به خصوص اگر در کشته شدنم نصرت دین تو و زنده شدن فرمانت و حفظ ناموس شریعت تو نهفته باشد.»(۱۰) امام قدسسره نیز به تأسی از قیام عاشورا گفت: «مرگ سرخ، به مراتب بهتر از زندگی سیاه است و ما امروز به انتظار شهادت نشستهایم تا فردا فرزندانمان در مقابل کفر جهانی با سرافرازی بایستند».(۱۱)
عدالتطلبی: حرکت امام حسین علیهالسلام و قیام امام خمینی قدسسره بر پایه عدالت قرار داشتند. در زیارت اباعبدالله الحسین علیهالسلام میخوانیم: «شهادت میدهم که تو به قسط و عدالت دستور دادی و به این دعوت کردی.»(۱۲) مسلم هم پس از دستگیری، خطاب به ابن زیاد فرمود: «ما آمدهایم تا به عدالت فرمان دهیم و به حکم قرآن فرا بخوانیم.»(۱۳) امام خمینی قدسسره سخنی مشابه به این سخنان دارد: «مگر خون ما رنگینتر از خون سیدالشهداست. ما چرا بترسیم از اینکه خون بدهیم یا این که جان میدهیم؟ آن هم در ماجرای دفع سلطان جائری که میگفت مسلمانم. مسلمانی یزید هم مثل مسلمانی شاه بود. اگر بدتر نبود، بهتر نبود.»(۱۴)
امام خمینی قدسسره امام حسین علیهالسلام بارها به مقایسه یزید با خود و معاویه با علی علیهالسلام پرداخت و از این مسأله برای برانگیختن مردم به قیام علیه یزید سود جست. در تأیید این سخن، میتوان به فرازی از کلام امام حسین علیهالسلام استناد کرد: «به خدا قسم، من به خلافت شایستهترم، پدرم بهتر از پدر اوست، جدم برتر از جد اوست، مادرم بهتر از مادر اوست و خودم بهتر از اویم.»(۱۵)
امام خمینی قدسسره نیز با تأسی از قیام عاشورا، به مقایسه محمدرضا پهلوی با یزید بن معاویه پرداخت. البته، شباهتهای فراوان موجود بین آن دو، مقایسه فرزند رضاخان و فرزند معاویه بن ابوسفیان را هم آسانتر و هم برای مردم قابل درکتر میساخت. به نمونهای از این شباهتها توجه کنید:
یزید در سه سال پادشاهی خود، سه جنایت بزرگ را مرتکب شد. در سال ۶۱ هجری، امام حسین علیهالسلام و یارانش را به شهادت رساند. در سال ۶۲ هجری، به مدینه حمله کرد و به مدت سه روز، مردم شهر را کشت، اموال آنان را به غارت برد و زنان آنان را غاصبانه به ملک خود و سربازانش درآورد. در سال ۶۴ هجری، به بهانه سرکوب عبدالله بن زبیر، که در خانه خدا پناه گرفته بود، به مکه حمله برد و خانه خدا را با منجنیق به سنگ و آتش بست.(۱۶)
از خیانتهای بزرگ شاه، جشن تاجگذاری وی در سال ۱۳۴۶ بود. بخشی از هزینههای این جشن عبارت بود از: تاج شاه با ۳۳۸۰ قطعه الماس، ۵۰ قطعه زمرد، ۳۶۸ حبه مروارید به وزن دو کیلو و هشتاد گرم و از نظر قیمت، غیر قابل تخمین. تاج همسر شاه با ۱۶۴۶ قطعه الماس و تعداد مشابهی از جواهرات دیگر و طلا به قیمت تخمینی ۱۴ میلیون دلار ساخته شده بود. پیراهن همسر شاه مزین به ۴۰ هزار الماس، وان حمام وی بلورین و به ارزش ۷۵ هزار دلار و هزینه درشکه مخصوص او ۱۵۰ هزار دلار بود.(۱۷)
بی شک مقایسه یزیدبن معاویه با محمدرضا شاه در شرکت و حضور مردم در براندازی رژیم پهلوی نقش ویژه داشته است. این واقعیت را میتوان در سند زیر از مجموعه اسناد منتشر شده سفارت آمریکا(=لانه جاسوسی) تحت عنوان نخبگان و توزیع قدرت در ایران یافت:
«روحانیون مسلمان کشور از جمله جسورترین منتقدین شاه به حساب میآیند… در وعظها، نشریات و مراسم مذهبی شاه را مورد انتقاد قرار میدهند. در یکی از بحثهای مرسوم احساسی، شاه را با یزید که مسؤول قتل امام حسین علیهالسلام در قرن هفتم بود، مقایسه مینمایند. این رویداد تاریخی شیعه، هسته اصلی اسلام مرسوم در ایران بود و هرساله در صدها نقطه از کشور با برپایی نمایشهای دراماتیک نحوه قتل امام حسین علیهالسلام و خانوادهاش را در اذهان زنده میکنند.»(۱۸)
چرا چنین مقایسه ای به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مدد رساند؟ به آن دلیل که حاصل این مقایسه آن بود که در یک سو امام خمینی قدسسره را به جای امام حسین علیهالسلام و محمدرضا پهلوی را به جای یزیدبن معاویه میدیدند. از این رو، همان طوری که قیام امام حسین علیهالسلام بر ضد یزید واجب بود، قیام بر ضد یزید زمان نیز واجب بود. به راستی که قضاوت مردم درباره مقایسه شباهت بین این دو درست بود؛ زیرا، بین امام خمینی قدسسره و امام حسین علیهالسلام نیز همانند محمدرضا پهلوی و یزید بن معاویه شباهتهای زیادی وجود داشت. به دو نمونه از این شباهتها اشاره میکنیم:
۱. قیام فی سبیل لله: امام حسین علیهالسلام در پاسخ به سخنان ضحاک بن عبدالله مشرقی که میگفت: کوفیان آماده جنگ با تو هستند، فرمود: «حَسبِیَ اللّهُ وَ نِعْمَ الوَکیل»؛ خدا برای من بس است و او خوب پشتیبان و تکیه گاهی است.(۱۹)
مقام معظم رهبری در این مورد، درباره امام خمینی قدسسره فرمود: «بزرگترین ستایش برای رهبر عزیز، همین است که او را عبدالله یعنی بنده خدا و تسلیم اراده پرورگار یاد کنیم.»(۲۰)
۲. تکلیف گرایی: هنگامی دو نفر از سوی حاکم مکه برای امام حسین علیهالسلام امان نامه آوردند، تا به این وسیله مانع از ادامه سفر امام علیهالسلام به عراق شوند، امام علیهالسلام فرمود: «در خواب، پیامبر خدا را دیدم، به چیزی فرمان یافتم که در پی آن خواهم رفت، به زیانم باشد، یا به سودم.»(۲۱) مشابه چنین برخوردی را در مورد قطعنامه ۵۹۸ از امام خمینی قدسسره شاهد بودهایم. ایشان در این باره فرمود: «شما را میشناسم، شما هم مرا میشناسید. در شرایط کنونی آن چه موجب [این] امر [قبول قطعنامه [شد تکلیف الهیام بود.»(۲۲)
مردم مسلمان ایراننقش مردم در دو قیام حسینی علیهالسلام و خمینی قدسسره غیر قابل انکار است. به واقع، اگر دعوت هجده هزار نفری کوفیان نبود، امام حسین علیهالسلام به سوی کوفه حرکت نمیکرد. مثالهای زیادی در تأیید این مسأله است. از جمله:
۱. امام علیهالسلام پس از برخورد با سپاه حُر، که راه را بر او بستند، فرمود: «من پیش شما نیامدم مگر پس از آن که نامهها و فرستادههایتان رسید که نزد ما بیا که ما پیشوایی نداریم… اگر بر سر پیمان و سخن خویشید، که آمدهام، و اگر خوش ندارید و نمیخواهید، بر میگردم.»(۲۳)
۲. در جای دیگر، حضرت از انگیزه نامه نگاری و دعوت کوفیان این گونه یاد میکند: «اِنَّ اَهْلَ الکُوفَهِ کَتَبوُا اَلَیَّ یَسألوننی اَن أقدِمَ عَلَیهِم، لِما اَرْجوُا مِن اِحیاءِ مَعالِمِ الْحَقّ وَ اِماته البِدَع»؛ کوفیان به من نامه نوشته و از من خواستهاند که نزد آنان روم؛ چرا که امیدوارم معالم و نشانههای حق زنده گردد و بدعتها میرد.(۲۴)
۳. باز امام علیهالسلام در اینباره سخنانی دارد: «مردم! شما به من نامهها نوشتید و پیام فرستادید که به سوی شما بیایم و وعده دادید که دست از یاری من برندارید و پیمان شکنی نکنید. اینک که من به سرزمین شما آمدهام، اگر به عهد خود وفا کنید، مرا تنها نگذارید، به هدایت حقیقی میرسید.»(۲۵)
بنابراین امام علیهالسلام ، به دعوت کوفیان به آن دیار رفت، ولی آنان خیانت ورزیدند، همانطور که امام حسین علیهالسلام فرمود:
«ای مردم! مرگ بر شما! مگر شما نبودید که به من نامه نوشتید و استغاثه کردید و مرا به یاری خویشتن خواندید؟! ولی اکنون که به استغاثه شما پاسخ داده و به فریاد شما رسیدهام، شمشیرهای خود را از نیام به روی من کشیدهاید و شعله آتشی را متوجه ما ساختهاید… چه شد که بعد از آن همه وعدهها و دعوتها، صفحه زندگیتان ورق خورد و بر ضد دوستان خود گرد آمدید و به نفع دشمنانتان برای منکوب کردن دوستان خود آستین بالا زدهاید و دشمنان شما نه عدالتگستری کردند که شیفته عدالت آنان شوید و نه امید آیندهای بهتر برای شما باقی گذاشتند، تا بهانه دل بستگی شما باشد. شما به خاطر اندکی از مال حرام دنیا که بنی امیه به شما دادند و برای این که به زندگی پست و ناچیزی برسید، به سوی من حمله میکنید. بدون آن که کوچکترین گناهی داشته باشم.»(۲۶)
ولی پس از حادثه کربلا و عاشورا، موجی از بیداری در جامعه مسلمانان پدید آمد و در پی آن، مردم دریافتند که حق با اهلبیت پیامبر بود و کشندگان آن حضرت، نه تنها به اصول اسلامی پایبند نیستند، بلکه سفاک و مستبدند. از آنکه فرزند پیامبر صلی الله علیه وآله را یاری نکرده بودند، پشیمان شدند و به تدریج دست به اعتراض زدند از جمله:
۱. اعتراض عبدالله بن عمر به یزید؛
۲. برگزاری پنج سال عزای مداوم در مدینه؛
۳. قیام عبدالله بن حنظله در مکه؛
۴. اعتراض در بصره و قیام در کوفه؛
۵. پدید آمدن نهضت توابین؛
۶. قیام مختاربن ابی عبیده ثقفی؛
۷. انقلاب مطرف بن مغیره؛
۸. انقلاب عبدالرحمن بن اشعث.(۲۷)
تشابه فراوانی بین مشارکت سیاسی ـ اجتماعی مردم کوفه و ایران در دو حادثه انقلاب حسینی علیهالسلام و انقلاب خمینی قدسسره وجود دارد. مانند:
۱. پس از دستگیری امام قدسسره در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲، مردم دست به اعتراض زدند و حادثه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را آفریدند.
۲. در یک دوره چهارده ساله پس از آن، مردم چندان حضور فعال در صحنه ندارند. بنابراین، نهضت امام خمینی قدسسره به ثمر نمی نشیند.
۳. پس از آن، مردم ایران همانند توابین عراقی به میدان آمدند و آرمان حسینی علیهالسلام را نشر دادند و انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند.
از اینرو، نمونه های بسیاری از الگوگیری مردم ایران از عاشورای حسینی علیهالسلام در روند پیروزی انقلاب اسلامی به چشم میخورد. از جمله:
الف. «تظاهرات ۲۵۰ تا ۴۰۰ هزار نفری با توجه به جمعیت ۵/۱ میلیونی تهران در روز عاشورای ۱۳۸۳ ق. / ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ ش. تهران از مسجد حاج ابوالفتح در میدان قیام (میدان شاه) آغاز و به مسجد امام قدسسره (مسجد شاه) ختم شد.»(۲۸)
ب. «سخنرانی معروف امام قدسسره در عصر عاشورای ۱۳۸۳ ق. / ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ ش. در مدرسه فیضیه آغاز شد که منجر به دستگیری و بازداشت و زندانی شدن امام قدسسره گردید و در اعتراض به آن، حرکتهای مردمی در مساجد شهرهای مختلف شکل گرفت.»(۲۹)
ج. «راهپیمایی عاشورای دوازدهم محرم ۱۳۸۴ ق. / ۱۳۴۳ ش. از مسجد امام قدسسره ، آغاز گردید. این راهپیمایی برای بزرگ داشت پانزده خرداد صورت گرفت که امام قدسسره ، آن را ایام الله نامیده بود. سربازان رژیم شاه نیز به سرکوب آن پرداختند.»(۳۰)
د. «حدود چهار میلیون نفر در تهران در عاشورای ۱۳۹۹ ق. / ۱۳۵۷ ش. علیه رژیم شاه دست به تظاهرات زدند و شعار مرگ بر شاه سر دادند. پس از آن، ژنرال هایزر روانه تهران شد و شاه متقاعد گردید یک چهره به ظاهر ملی را به عنوان نخستوزیر برگزیند و خود ایران را ترک کند.»(۳۱)
ه. «مردم برای نشان دادن همبستگی خود بر ادامه مبارزه تا برپایی جمهوری اسلامی، راهپیمایی عظیم اربعین را برپا کردند که در آن فریاد الله اکبر و درود بر خمینی توسط چند میلیون زن، مرد و کودک دنیا را به تعجب و حیرت وا داشت.»(۳۲)
ارتباط بین مردم، عاشورا، مسجد و انقلاب اسلامی را در گزارشهای ساواک هم میبینیم. به عنوان مثال، کمیته مشترک ضد خراب کاری در گزارشی به ریاست پلیس تهران مینویسد: «از فعالیت مساجد هدایت، الجواد و حسینیه ارشاد، که اقدامات آنها مخالف مصالح کشور بود، جلوگیری به عمل آمد تا با مذاکره با مسؤولین مساجد و حسینیه مزبور اقدامات آنان در آینده با مصالح کشور هماهنگی داشته باشد. علی هذا نظر به این که توافقهایی که با واقفین و هیأت مؤسس مساجد و حسینیه موصوف به عمل آمده از این به بعد کلیه مسائل مربوط به این سه مؤسسه مذهبی زیر نظر مستقیم سازمان اوقاف خواهد بود.»(۳۳)
در دستورالعمل نحوه تشکیل مجالس عزاداری در ماههای محرم و صفر ستاد فرمانداری نظامی تهران و حومه (رکن ۲) در ۷/۹/۱۳۵۷ آمده است:
«الف. از طریق دولت به طور قاطع طی اعلامیهای نکاتی را که مردم بایستی در ایام عزاداری ماههای محرم و صفر رعایت نمایند به وسیله دستگاههای ارتباط جمعی ابلاغ میگردد.
ب. در شهرهایی که مقررات حکومت نظامی برقرار میباشد، اجرای دستورات درباره نحوه برگزاری مجالس عزاداری با فرمانداری نظامی بوده و در سایر شهرها با شهربانی و ژاندارمری محل میباشد.
پ. مجالس عزاداری در مساجد، تکایا و حسینیهها در تهران و شهرستانها محدود گردد، به طوری که در حوزه استحفاظی هر کلانتری بیش از دو مجلس تشکیل نشود.»(۳۴)
فرجام سخن
آنچه گذشت نشان از تأثیر انقلاب امام حسین علیهالسلام بر پیروزی انقلاب اسلامی دارد. اما چگونه میتوان از نهضت حسینی علیهالسلام بر ادامه نهضت خمینی قدسسره استفاده کرد؟ پیش از پاسخ به این سؤال، باید به سؤال دیگری پاسخ داد و آن این که آیا گره زدن این دو نهضت برای ادامه انقلاب اسلامی ضروری است؟ پاسخ امام خمینی قدسسره را در این باره ببینید:
«اگر ما بخواهیم مملکتمان، یک مملکت مستقلی باشد، یک مملکت آزاد باشد، باید این رمز [قضیه سیدالشهداء] را حفظ کنیم…(۳۵) اگر بخواهید نهضت شما محفوظ باشد، باید این سنتها [عزاداری و…] را حفظ کنید…(۳۶) عاشورا را زنده نگه دارید که با زنده نگه داشتن عاشورا، کشور شما آسیب نخواهد دید.»(۳۷)
بنابراین، تنها راه حفظ انقلاب اسلامی، عاشورایی کردن آن است. نگارنده بر آن است که تأسّی و توسّل به مؤلفههای عاشورایی زیر، همان گونه که عامل پیروزی انقلاب اسلامی بودهاند، بر همه نگرانیهایی که درباره حیات و ممات انقلاب اسلامی وجود دارد، پایان میدهد؛ زیرا، رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی انقلاب اسلامی است:
کار برای خدا: امام حسین علیهالسلام فرمود: «اِلهی رِضاً بِرِضاکَ وَ تَسلیماً لأَمْرِکَ»؛ خدایا، با تمام سختیها و مصیبتها به خشنودی تو خشنود و تسلیم فرمان تو هستم.(۳۸)
نترسیدن از دشمن: امام حسین علیهالسلام فرمود: «أَلا اِنّی زاحِفٌ بِهذِهِ الاُْسْرَهِ عَلی قِلَّهِ العَدَدِ وَ حذْلانِ النّاصِرِ»؛ آگاه باشید که من با همین گروه اندکی که به من پیوستهاند و با این که یاران به من پشت کردهاند، آماده جهاد هستم.(۳۹)
تحمل در مصائب: امام حسین علیهالسلام فرمود: «یا أُخَیَّه، اِتَّقی اللّهُ وَ تَعزّی بعَزاء اللّهِ وَ اعْلَمی اَنَّ اَهْلَ الاَْرضِ یَموُتوُنَ وَ اَهْلَ السَّماءِ لا یَبقونَ»؛ خواهرم، [زینب علیهاالسلام [صبر داشته باش و بدان که اهل زمین و آسمان همه میمیرند.(۴۰)
پذیرش ولایت: امام حسین علیهالسلام فرمود: «فَاِنِّی لا اَعْلَمُ اَصْحاباً اَولی وَ لا خَیْراً مِنْ اَصْحابی وَلا اَهْلَبَیتٍ اَبَرَّ وَ لا اَوْصَلَ مِنْ اَهْلِبَیْتی»؛ من اصحابی والاتر و بهتر از اصحاب خودم نمیشناسم و خاندانی نیکوکارتر و بهتر از خاندانم سراغ ندارم.(۴۱)
عزت خواهی: امام حسین علیهالسلام فرمود: «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّهُ»؛ هیهات که ما زیر بار ذلت برویم.(۴۲)
حاصل آنکه، «ما که از نقطه قیام آفرین عاشورا آغاز کردهایم، باید به همان نقطه باز گردیم: عدالت، این انقلاب خود را حامل پیام عاشورا میخواند، پس اکنون که قدرت را در دست گرفته است، باید عامل به آن پیام باشد. حامل پیام بود (برای بسیج کردن شورانگیز مردم)، و به منظور کسب قدرت، و برای اجرای عدالت، و قیام به قسط، اکنون باید عامل به پیام باشد (برای حاضر نگاه داشتن تعهدآمیز مردم)، به منظور حفظ قدرت، برای اجرای عدالت و قیام به قسط.»(۴۳)
پی نوشتها
۱ـ امام خمینی، صحیفه نور، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، ج۱۸،ص۲۲
۲ـ مجید کاشانی، جامعهشناسی انقلاب، تهران، دانشگاه پیام نور، ۱۳۷۶، ص ۲۴۸
۳ـ جمیله کدیور، «نقش عاشورا در شکلگیری و تداوم انقلاب اسلامی ایران»، چکیده مقالات کنگره بینالمللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۷۴، ص ۱۸۹
۴ـ محسن نصری، «رویکرد جامعه شناختی به نهضت عاشورا»، مجموعه مقالات دومین کنگره بینالمللی امام خمینی، و فرهنگ عاشورا، دفتر دوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۶، ص ۶۵۰
۵ـ صادق زیبا کلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، تهران، روزنه، ۱۳۷۲، ص ۸۹
۶ـ رضا موسوی «اسوه تقیه و مقتدای متقین»، مجموعه مقالات، همان، ص ۵۹۹
۷ـ علیرضا زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، تهران، معارف، ۱۳۷۹، ص ۲۲۲
۸ـ جواد محدثی، پیامهای عاشورا، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، قم، ۱۳۷۷، ص ۴۴، به نقل از: حیاه الامام الحسین بن علی، ج ۲، ص ۳۲۲
۹ـ امام خمینی، پیشین، ج ۲۱، ص ۴۱
۱۰ـ جواد محدثی، پیشین، ص ۱۱۵؛ به نقل از: معالی السبطین، ج ۲، ص ۱۸
۱۱ـ امام خمینی، پیشین، ج ۱۴، ص ۲۶۶
۱۲ـ جواد محدثی، پیشین، ص ۱۸۲؛ به نقل از مفاتیح الجنان
۱۳ـ همان، به نقل از: شیخ مفید، ارشاد، ج ۲، ص ۳۹
۱۴ـ امام خمینی، پیشین، ج ۲، ص ۲۱۸
۱۵ـ جواد محدثی، پیشین، ص ۴۱؛ به نقل از: موسوعه کلمات الامام الحسین، ص ۲۶۸
۱۶ـ علی مؤمن، «فرهنگحسینیوفرهنگ یزیدی»، چکیده مقالات…، همان، ص ۱۶۶
۱۷ـ عباس علی عمیدزنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، تهران، نشر کتاب سیاسی، ۱۳۶۹، ص ۴۷۵
۱۸ـ علیرضا زهیری، پیشین، ص ۲۹۲
۱۹ـ امام خمینی، پیشین، ج ۱، ص ۷۲
۲۰ـ مجله حوزه، شماره ۴۹، ص ۱۶۰
۲۱ـ جواد محدثی، پیشین، ص ۷۵؛ به نقل از: تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۹۲
۲۲ـ امام خمینی، پیشین، ج ۸، ص ۱۲
۲۳ـ جواد محدثی، پیشین، ص ۷۷؛ به نقل از: تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۰۳
۲۴ـ همان، ص ۲۲۲؛ به نقل از: دینوری، الاخبار الطوال، ص ۲۴۶
۲۵وـ محمدمهدی شمسالدین، ارزیابی انقلاب امام حسین علیهالسلام ، ترجمه مهدی پیشوایی، تهران، الست فردا، ۱۳۸۰، ص ۱۷۲ / ص ۱۷۵
۲۷ـ ابوالفضل اردکانی، پیامدهای عاشورا، قم، منبع، ۱۳۸۰، صفحات مختلف.
۲۸الی ۳۲ـ جواد منصوری، سیر تکوینی انقلاب اسلامی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۷۹، ص ۱۸۰ / ص ۱۸۲ / ص ۱۹۵ / ص ۳۳۰ / ص ۳۳۹
۳۳و۳۴ـ علیرضا زهیری، پیشین، ص ۳۳۳ / ص ۳۶۶
۳۵الی ۳۷ـ امام خمینی، پیشین، ج ۱۰، ص ۲۱۶ / ج ۱۵، ص ۲۰۴ / ص ۲۰۵
۳۸ـ حسین اسحاقی، جام عبرت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۰، ص۱۴۶؛ بهنقلاز: شیخعباسقمی، نفسالمهموم،ص۲۴۴
۳۹ـ همان، ص ۱۴۵؛ به نقل از: ابن طاووس، اللهوف، ص ۵۷
۴۰ـ همان، ص ۱۴۷؛ به نقل از: شیخ مفید، ارشاد، ج ۲، ص ۹۷
۴۱ـ همان، ص ۱۵۳؛ به نقل از: تاریخ طبری، ج ۳، ص ۳۱۵
۴۲ـ همان، ص ۱۵۵؛ به نقل از: همان، ص ۳۲۶
۴۳ـ محمدرضاحکیمی، قیامجاودانه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳، ص ۱۱۷