اهمیت تربیت معنوی کودکان در سبک زندگی اسلامی (بخش اول)
تربیت عبادی کودکان اهمیت خاصی در نظام آموزشی و تربیتی اسلام دارد. تحقیقات نشان میدهد بسیاری از افرادی که در بزرگسالی نسبت به عبادات سستی از خود نشان میدهند، بی اعتقاد به دین و تکالیف دینی نیستند، بلکه عواملی چون بیتوجهی و یا عدم تقید والدین نسبت به انجام به موقع تکالیف عبادی، عدم ورزیدگی کودکان در انجام عبادات در کودکی و ناآگاهی آنان از فلسفه و اهمیّت عبادات، در این زمینه نقش دارند.
یکی از مهمترین ابعاد تربیت دینی در دوره کودکی، تربیت عبادی است.
بر اساس آیات و روایات، فلسفه وجودی انسان رسیدن به سعادت و قرب اللهی است. بدین منظور، دین اسلام برنامههای جامع و کاملی در قالب تربیت دینی دربردارد. از جمله این برنامهها، «عبادت و بندگی» است. عبادت یکی از نیازهای واقعی و اساسی است که ریشه در اعماق جان و فطرت بشر دارد و اسلام آن را به منزله یک برنامه جامع تربیتی برای پرورش و تکامل روح و روان انسان برنامهریزی کرده است. تربیت دینی مفهومی عام است که شامل حوزههای مختلفی همچون تربیت عقلانی، سیاسی، اجتماعی، جنسی، عاطفی، اعتقادی، اخلاقی و عبادی میباشد. تربیت دینی «عبارت است از مجموعه اعمال عمدی و هدفدار، به منظور آموزش گزارههای معتبر یک دین به افراد دیگر؛ به نحوی که آن افراد در عمل و نظر به آن آموزهها متعهد و پایبند گردند».۱
یکی از مهمترین ابعاد تربیت دینی در دوره کودکی، تربیت عبادی است. این نوع تربیت که شامل پرورش بعد معنوی و ایجاد زمینه ارتباط با خداوند است، بسیار مورد تأکید پیشوایان دینی(ع) میباشد. داوودی تربیت عبادی را: «آموزش عبادات به متربیان و متعهد کردن آنان به انجام آنها»۲ میداند. به طور کلی، تربیت عبادی بُعدی از تربیت دینی است که متربّی را با اعمال و تکالیف عبادی آشنا، و آنان را با انگیزه راسخ، مکلّف به انجام آن میکند.
بحث تربیت عبادی یکی از مهمترین مسائل در محافل علمی و آموزشی در جامعه دینی است، که توجه بسیاری از پدران و مادران دینمدار و مربیان متعهّد و دلسوز را به خود جلب کرده است. از سوی دیگر، تربیت عبادی دنباله و مکمّل تربیت اعتقادی است و تربیت اعتقادی بدون آن بار ارزشی ندارد؛ زیرا لازمه شناخت یک دین، عمل به آموزههای آن است.
حال این پرسش مطرح است که چه کنیم تا فرزندانمان مؤمن، متعهّد و عامل به تعالیم دینی و تکالیف عبادی رشد کنند؟ برای پاسخ به این پرسش در این مقاله حول سه محور اساسی بحث میشود:
الف) ضرورت تربیت عبادی کودکان در دوران خردسالی؛
ب) ضرورت بیان فلسفه اعمال عبادی در حد درک کودکان؛
ج) مسئولیت و محدوده زمانی والدین درتعلیم و تربیت مسائل دینی و عبادی کودکان.
ضرورت تربیت عبادی کودکان در دوران خردسالی
متخصصان تعلیم و تربیت در مورد نقطه شروع پرورش مذهبی و آموزش برنامههای معنوی و تعلیمات دینی، دو نظر بیان کردهاند:
گروهی معتقدند: «کودک تا به حدّ بلوغ و رشد نرسد، استعداد درک آموزشهای دینی را ندارد و نباید تحت تربیت دینی قرار گیرد؛ گروه دیگری عقیده دارند که اطفال نیز لیاقت و استعداد آن را دارند که تحت تربیت دینی قرار گیرند و مربیان میتوانند مطالب دینی را ساده و قابل فهم نمایند و به کودکان تلقین کنند و آنان را وادار سازند که برنامههای آسان دین را انجام دهند تا با افکار و اعمال دینی نشو و نما یابند».۳
اسلام در این باره دیدگاههای متقن و دقیقی ارائه کرده است. در تفکر اسلامی، انسان در مقام جانشین خدا، خلافت اللهی بر روی زمین به عهدهدار است. برای کسب این مقام، باید از دوران خردسالی و چه بسا قبل از آن، اقدامهای لازم را به عمل آورد، تا کودک آمادگی پذیرش تکالیف الاهی را در زمان بلوغ پیدا کند. بر اساس سنّت و رهنمودهای معصومان(ع)، آموزش دینی و عبادی از هنگام تولّد شروع میشود؛ زیرا تربیت در دوره کودکی پایه و اساس رشد و بالندگی معنوی در دورههای بعدی خواهد بود. دلایل روایی زیادی در تأیید نظریه دوم وجود دارد.
غزالی معتقد است: «تربیت دینی باید از سنین پایین آغاز شود؛ زیرا در این سن کودک بدون طلب دلیل و برهان، آماده پذیرش عقاید دینی است. از طرف دیگر، نهادینه کردن معانی دینی با تلقین و تقلید آغاز میشود و سپس با توجه به مراحل گوناگون رشد، دستورات مناسب هر مرحله به تدریج عرضه میشود و در پایان به پدید آمدن باورهای عمیق و محکم در ذهن انسان میانجامد».۴
بر اساس نظر شرع مقدس اسلام، کودکان تا به سن بلوغ نرسند، تکلیفی متوجه آنان نیست؛ اما هنگامی که به سن تکلیف میرسند و با مجموعه تکالیف شرعی مواجه میشوند، در صورت نداشتن آشنایی و آمادگی پیشین، پذیرش و انجام تکالیف دینی برای آنان دشوار میباشد و چه بسا رغبتی نسبت به اعمال عبادی از خود نشان ندهند. یکی از فلسفههای تعلیم تکالیف عبادی به کودکان در دوره خردسالی این است که کودکان بر اثر مداومت، انجام آن اعمال برای آنان ملکه شود، تا در زمان سن تکلیف، برای آنان دشوار نباشد. بیشک اگر کودکان در آغاز دوران کودکی و سالهای نوجوانی از آموزههای دینی بهرهای نبرند، قطعاً در جوانی و بزرگسالی با یک رکود معنوی و در نهایت خسارت روحی مواجه خواهند شد. امینی معتقد است:
درست است که پسر بعد از پانزده سال و دختر بعد از نه سال به تکلیف میرسند و قبل از آن تکلیفی ندارند؛ اما انجام تکالیف دینی را نمیتوان تا سن بلوغ به تأخیر انداخت. باید انسان از کودکی به انجام عبادات و تکالیف دینی عادت کند تا در سن بلوغ به آنها رغبت داشته باشد…، [و الا] انجام آن عبادت در سن بلوغ برای بچه دشوار خواهد بود یا اصلاً زیر بارش نمیرود و اگر هم نمازخوان شود، چندان تقیدی به آن نخواهد داشت و با اندک بهانهای ممکن است آن را ترک نماید؛ زیرا عملی که از زمان کودکی عادی نشده باشد، عادت کردن به آن دشوار خواهد بود.۵
البته باید بکوشیم حس و رغبت کودکان نسبت به تکالیف عبادی، به انگیزه و خواست درونی تبدیل شود و این علاقه از درون بجوشد، نه اینکه صرفاً در حد اطلاعات دینی باقی بماند. بنابراین، باید افزون بر بعد شناختی، با بهرهگیری از بُعد عاطفی کودکان، از ابتدا تصویری زیبا از دین و تکالیف دینی برای آنان ترسیم کرد، تا شور و انگیزه گرایش و عمل به تکالیف و مناسک عبادی در کودکان درونی شود. برای تحقّق این هدف، ضرورت دارد در دوره کودکی، آمادگیهای لازم، برای انجام یک مجموعه از اعمال عبادی (نماز، روزه) را در آنان ایجاد کرد؛ این مطلب به خوبی از روایات فهمیده میشود. برای نمونه، در روایتی پیامبراکرم(ص) میفرماید: «نماز را در هفت سالگی به فرزندان تان تعلیم دهید».۶ نظیر همین روایت از امام علی(ع) نقل شده است که حضرت میفرماید: «از هفت سالگی فرزندان تان را به نماز امر کنید».۷
در این زمینه امام باقر(ع) میفرماید:
ما اهل بیت، هنگامی که کودکانمان به پنج سالگی رسیدند دستور میدهیم نماز بخوانند؛ ولی شما از هفت سالگی آنان را به نماز خواندن امر کنید، و ما در هفت سالگی امر میکنیم به اندازه تواناییشان نصف روز و یا بیشتر و یا کمتر روزه بگیرند و دستور میدهیم هنگامی که تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب شد، افطار کنند. این عمل برای آن است که به روزه گرفتن عادت کنند. پس شما کودکان خود را در نُه سالگی به اندازه تواناییشان امر به روزه گرفتن کنید و چون تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب گردید، افطار کنند.۸
از این روایات بر میآید که باید کودکان را در خردسالی به فراگیری و اقامه نماز و گرفتن روزه تمرین داد تا به تدریج برای آنان عادت و ملکه شود، و هنگام سن تکلیف، به خوبی آماده باشند. حتی با توجه به اینکه کودکان از تنبیه بدنی منع شدهاند، اما در مورد زمینهسازی و تحریک و وادار کردن آنان به نماز، گاهی ائمه(ع) امر به تنبیه فرمودهاند. فقیهان نیز معتقدند در تمرین دادن کودک به نماز، در صورت لزوم، به مقداری که دیه واجب نشود، میتوان او را تنبیه کرد. از روایات بر میآید که اگر کودکان در خواندن نماز سستی کنند، میتوان آنان را با رعایت موازین شرعی، تنبیه (از زبانی تا عملی) کرد. البته در روایات، از نظر زمان و سن بازخواست اختلاف وجود دارد. از اینرو، نمیتوان دقیقاً مشخص کرد که در چه سنی میتوان آنان را با تنبیه به نماز واداشت. در تعدادی از روایات زمان بازخواست و تنبیه از شش یا هفت سالگی آمده است. برای مثال، پیغمبر اسلام(ص) فرمود: «وقتی فرزندانتان شش ساله شدند، امر کنید نماز بخوانند؛ وقتی هفت ساله شدند، (در صورت لزوم) میتوانید آنها را بزنید».۹
آمادهسازی در کودکان
یکی از اصول تربیتی در تربیت عبادی، اصل «زمینهسازی» و ایجاد آمادگی در کودکان از نظر روحی، روانی و عاطفی نسبت به عبادات است. این اصل افزون بر تأکید نسبت به عبادات، باعث آمادگی پذیرش و انجام تکالیف شرعی و همچنین جلوگیری از کمتوجهی کودکان نسبت به مسائل عبادی نیز میشود. بر اساس اصل «آمادهسازی»، ضروری است پیش از آنکه احکام و اعمال عبادی در حقّ کودکان به مرحله وجوب برسد، زمینه رویارویی صحیح با احکام و اعمال عبادی را در آنان ایجاد کرد؛ زیرا این اقدام در رشد و کمال معنوی انسان تأثیر مستقیم دارد.
هدف از تربیت عبادی در دوره کودکی، پرورش و تقویت روحیه عبادی و ایجاد آمادگی برای «تکلیفپذیری» و تشویق کودکان به انجام تکالیف عبادی است. برای تحقق این هدف، میتوان بر اساس برنامهای منظم، بدان جامه عمل پوشاند؛ زیرا اگر کودک یکدفعه و بدون آمادگی قبلی مکلّف به تکالیفی شود، طبیعی است که از عهده آن برنمیآید و چه بسا میزان تکلیفپذیری او نیز پایین آید و یا تکالیف را بدون انگیزه و به صورت ناقص انجام میدهد. البته باید توجه داشت که برای ارائه هر مفهومی به کودک، ابتدا باید آمادگی از نظر شناختی و عاطفی در او ایجاد شود، تا در نهایت به رفتار عملی در کودک بینجامد.
متأسفانه گاهی در مدارس، حتی در درس دینی، دانشآموز در همان سطح اولیه شناختی و عاطفی باقی میماند؛ در حالی که تربیت دینی، به ویژه تربیت عبادی به معنای واقعی، باید به صورت عملی در وجود متربی تحقق یابد تا انگیزه درونی به یادگیری و در نتیجه انجامدادن آن را داشته باشد. اولیاء و مربیان نباید یکباره کودکان را به انجام تکالیف دینی و عبادی ملزم و مجبور سازند؛ بلکه اول باید زمینه انجام برخی از مسائل دینی و عبادی را برای آنان فراهم آورند. از اینرو، وقتی کودک به سن درک و تمییز میرسد، باید به تدریج از مسائل و تکالیف آسان و محسوس شروع، و به تدریج به سوی معقولات حرکت کرد.
برای زمینهسازی اعمال عبادی در کودکان، نخست باید تمهیداتی فراهم شود که در دین مقدس اسلام بدان پرداخته شده است. برای نمونه، مستحب است هنگام تولد در گوش نوزاد، نوای ملکوتی اذان و اقامه نواخته شود. فقیهی در بیان فلسفه آن مینویسد:
شاید این بدان علت باشد که این عمل آثار روانی و تربیتی بسیار مفیدی را در کودک به جای میگذارد، گرایش فطری کودک را به خدا و پرستش رشد میدهد و نخستین بذر نماز را در دل کودک میکارد. این عمل زمینهساز شخصیت مطلوب او ـ در بزرگسالی ـ است.۱۳
تقریباً همه فقیهان بر مسئله آمادهسازی و تمرین کودکان در دوران کودکی نسبت به تکالیف عبادی تأکید کردهاند. فقیهان در کتابهای فقهی بابی با عنوان «احکام الصبی»، به اعمال عبادی کودکان غیربالغ و وظایف والدین در این رابطه اختصاص دادهاند، که از مجموع آنها این اصل مهم تربیتی استنباط میشود. در فقه آمده است پدر و جدّ پدری، شرعاً موظّف به تمریندادن کودکان به عبادت، اعم از واجب و مستحب و همچنین قضای آن میباشند.۱۴ حتی آنان موظف به بیدار کردن کودکان از خواب برای نماز هستند؛ مگر آنکه به دلیل بیماری یا عذر دیگری، باعث آزار و اذیت او شود، که در این صورت باید مراعات حال کودک کرد.۱۵
فلسفی مینویسد:
برای اینکه کودکان از اول مؤمن و خداپرست تربیت شوند، لازم است جسم و جان آنها نیز از نظر ایمان هماهنگی برقرار باشد. به همین جهت، اسلام از طرفی پدران و مادران را مکلّف نموده است که فرزندان را به خدا متوجه کنند و به آنان خداپرستی و تعالیم دینی را بیاموزند، و از طرف دیگر دستور داده است اطفال را به نماز و عبادات تمرینی وادارند.۱۶
برای تحقق این هدف شهید مطهری معتقد است:
بچهها را از کوچکی باید به نماز تمرین داد. دستور رسیده است که به بچه از هفتسالگی نماز تمرینی یاد بدهید. البته بچه هفت ساله نمیتواند نماز صحیح بخواند؛ ولی صورت نماز را میتواند بخواند. از هفت سالگی میتواند به نماز عادت کند؛ چه پسر و چه دختر؛ یعنی همان اولی که بچه به دبستان میرود، باید نماز را در دبستان به او یاد بدهند؛ در خانواده هم باید به او یاد بدهند.۱۷
بنابراین، میتوان گفت فلسفه آموزش و تمرین عبادات به کودکان در دوره کودکی این است که آنان آمادگی پذیرش و انجام تکالیف شرعی و عبادی را برای زمان بلوغ پیدا کنند. بناری در این زمینه معتقد است:
ورود کودکان به مرحله جدیدی که به یکباره کلیه احکام الزامی اعم از واجبات و محرمات درباره آنان حتمیت مییابد، مستلزم برخی مشقّتها و سختیها نسبت به آنان است و همین امر چه بسا سبب تکلیفگریزی و سهلانگاری آنان نسبت به احکام شرعی گردد. از اینرو، برای پیشگیری از این وضعیت، در فقه احکامی برای کودکان وضع شده است و بدون آنکه الزام و اجباری بر کودکان باشد، آنان به انجام این احکام تشویق میشوند، تا نوعی تمرین و آمادهسازی برای آنان به حساب آید و در پرتو این تمرین با تکلیف آشنا شده و به تدریج به انجام آنها عادت نمایند و هنگام بلوغ به آسانی به احکام الزامی تن دهند و به وظایف شرعی خود عمل کنند .۱۸
در حقیقت، انجام عبادات در کودکی یک نوع زمینهسازی است و موجب ملکه شدن آن اعمال در روح و جان کودک میشود. و در نتیجه، چنین کودکانی بعد از سن تکلیف، عبادات را با آمادگی و سهولت بیشتری انجام میدهند؛ اما کسانی که تا هنگام رسیدن به تکلیف شرعی، با مسائل عبادی آشنایی نداشته و یا عبادتی را به جا نیاوردهاند، این اعمال را با دشواری بیشتری انجام میدهند. امینی مینویسد:
با این برنامه [والدین] میتوانند فرزندان خویش را به نماز خواندن عادت دهند؛ به طوری که وقتی به سن بلوغ رسیدند، خودبهخود و بدون فشار نماز را بخوانند و از انجام آن لذت برند؛ اما اگر پدر و مادر به بهانه اینکه هنوز به حد تکلیف نرسیده به نماز خواندن او اعتنا نداشته باشند و تا سن بلوغ آن را عقب بیندازند، انجام آن عبادت در سن بلوغ برای بچه دشوار خواهد بود یا اصلاً زیر بارش نمیرود و اگر هم نمازخوان شود، چندان تقیدی به آن نخواهد داشت و با اندک بهانهای ممکن است آنرا ترک نماید؛ زیرا عملی که از زمان کودکی عادی نشده باشد، عادت کردن به آن دشوار خواهد بود. بدین جهت پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) به طور اکید دستور میدهند که کودکان را از شش یا هفت سالگی به نماز خواندن عادت بدهید.۱۹
معاویهبنوهب از امام صادق(ع) پرسید: در چه سنی کودک به اعمال عبادی وادار میشود؟ حضرت فرمودند: «بین شش و هفت سالگی».۲۰
پس اگر بخواهیم کودکان با عبادات خو بگیرند و بدان عادت کنند، باید دوره کودکی را مغتنم شمرده، آنان را با اعمال و تکالیف عبادی آشنا کرد. در روایتی از امام باقر(ع) بیان شد که فرمودند باید آموزش دینی را از سه سالگی شروع کرد. عبداللهبنفضاله میگوید: از امام محمد باقر(ع) شنیدم که فرمود:
وقتی کودک به سن سه سالگی رسید، از او بخواهید هفت بار «لا اله الاالله» بگوید. سپس او را به حال خود واگذارید تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز برسد؛ در این هنگام به او آموزش دهید که هفت بار «محمد رسول الله» بگوید. سپس تا چهار سالگی او را آزاد بگذارید؛ آنگاه از وی بخواهید که هفت مرتبه «صلی الله علی محمد و آله» را تکرار نماید و سپس تا پنج سالگی او را رها کنید؛ در این وقت اگر کودک دست راست و چپ خود را تشخیص داد، او را در برابر قبله قرار دهید و سجده را به او بیاموزید و در سن شش سالگی رکوع و سجود را به او آموزش دهید. سپس رهایش کنید تا هفت سال او تمام شود. پس وقتی هفت سال او تمام شد، به او بگویید صورت و دست خود را بشوید (آمادگی برای وضو). سپس به او بگویید نماز بخواند؛ آنگاه کودک را به حال خود واگذارید تا نه سال او تمام شود، وقتی تمام شد، در این هنگام وضو گرفتن صحیح را به او بیاموزید و بر (ترک) آن تنبیه گردد و او را به نماز وادارید و بر (ترک) آن تنبیه گردد. وقتی وضو و نماز را فراگرفت، خداوند، او و پدر و مادرش را میآمرزد؛ ان شاءالله!۲۱
در مورد روزه نیز امام(ع) برای تشویق، جذب و عادت کودکان به روزه، دستور میداد تا کودکان به اندازه تواناییشان روزه بگیرند و هر گاه تشنه یا گرسنه شدند، روزه را افطار نمایند. در حقیقت، این یک نوع زمینهسازی و آماده کردن کودکان برای گرفتن روزه کامل در زمان بلوغ است، تا کمکم به این عمل عبادی عادت کنند. علاّمه حلّی در فلسفه روزه گرفتن کودک میگوید:
روزه یک نوع تمرین است و سبب میشود کودک پس از بلوغ، انگیزه بیشتری به انجام آن داشته باشد و نیز باعث میشود نفس انسان ملکه پذیرش انجام واجبات را پیدا کند و از اخلاق ناپسند دور باشد…، [و یا میفرماید:] ما معتقدیم روزه کودک یک نوع تمرین بر عبادت است. لذا روزه بر کودک ۷ ساله در صورتی که توان و طاقت آن را داشته باشد، مستحب است، تا در زمان بلوغ به انجام آن دعوت شود.۲۲
از مجموع روایات بر میآید که باید از همان کودکی، آمادگی و زمینههای لازم در زمینه آموزش و تربیت عبادی را در کودکان به وجود آورد، تا آمادگی لازم برای مراحل بالاتر آموزش عبادی در آنان ایجاد شود. برای آماده کردن و زمینهسازی اعمال عبادی در کودکان، میتوان اقداماتی را در نظر گرفت.
در این قسمت، مواردی که مربوط به دوران کودکی است، بیان میشود:
توجه دادن متربی به نعمتهای اللهی
یادآوری و ذکر نعمتهای اللهی از جمله شیوههایی است که در ایجاد انگیزه برای توجه دادن فطرت پاک کودک به صاحب نعمت و سپاسگزاری از او بسیار مؤثّر است. ذکر نعمتها میتواند زمینه بسیار مناسبی برای رشد و تعمیق بینش اللهی کودکان و در نتیجه، گرایش به صاحب نعمت و زمینههای شکرگزاری را در آنان فراهم سازد.
در آیات۲۳ و روایات زیادی به این روش توجه داه شده است. چنانکه خداوند متعال به حضرت موسی(ع) وحی فرستاد: «مردم را به من علاقهمند کن و آنان را نیز نزد من محبوب ساز. عرض نمود چگونه؟ وحی آمد: نعمتهای مرا برای آنان بازگو کن، آنان خود عاشق من خواهند شد».۲۴
بنابراین، باید کاری کنیم که محبت خدا در دل کودک جای بگیرد. در این صورت، او با عشق درونی به احکام و تکالیف الهی عمل میکند. برای رسیدن به خداوند ضروری است از نعمتها، مهربانیت، بخشندگی و توجه خاص خداوند به بندگانش سخن بگوییم و او را بهترین دوست انسانها معرفی کنیم. همچنین باید محبت خداوند به کودکان را نیز برای آنان بیان کنیم.
نقل داستانهای جذاب درباره عبادات به ویژه نماز
یکی از روشهای مفید در آموزش معارف دینی، استفاده از داستان و مثال است. علاقه زیادی که کودکان به داستان دارند، موجب میشود تا بتوان بخش عمده معارف دینی، به ویژه احکام، اعمال و شرایط عبادی را از این رهگذر در اختیار آنان قرار داد.
یکی از وسایل آموزشی که قرآن نیز به کار گرفته است، داستان و بیان سرگذشت گذشتگان است. قرآن کریم بسیاری از مباحث اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی را در قالب داستان مطرح کرده است. در تربیت عبادی نیز برای مأنوس کردن کودکان و نوجوانان به مفاهیم و تکالیف عبادی، بهتر است از داستانها و قصههایی که در مورد عبادات و اهمیت آن است، استفاده کرد. تأثیر این نوع آموزش افزون بر سادگی آن و انتقال سریعتر محتوا، فهم مسائل انتزاعی را برای دانشآموزان آسانتر میسازد.
ارتباط کودکان با اماکن مذهبی
حضور کودکان در اماکن و برنامههای مذهبی، بهویژه نماز جماعت، مخصوصاً اگر با تشویق همراه باشد، آنان را به حضور در مسجد و اقامه نماز ترغیب میکند. شهید مطهری با توجه به نقش مسجد در تشویق کودکان به عبادت معتقد است:
بچه را باید در محیط مشوّق نماز خواندن برد. به تجربه ثابت شده است که اگر بچه به مسجد نرود، اگر در جمع نباشد و نماز خواندن جمع را نبیند، به این کار تشویق نمیشود؛ چون اصلاً حضور در جمع مشوّق انسان است. آدم بزرگ هم وقتی خودش را در جمع اهل عبادت میبیند، روح عبادت بیشتری پیدا میکند، بچه که دیگر بیشتر تحت تأثیر است. متأسفانه کم رفتن ما به مسجد و معابد و مجالس دینی و اینکه بچهها کمتر در مجالس مذهبی شرکت میکنند، سبب میشود که اینها از ابتدا رغبت به عبادت پیدا نکنند… . ما خودمان که از بچگی با مساجد و معابد آشنا بودیم، در این اوضاع و احوال امروز چقدر به مسجد میرویم که بچههای ما که هفت ساله شدهاند به دبستان رفتهاند و به دبیرستان و بعد به دانشگاه، ولی اصلاً پایشان به مساجد نرسیده است، بروند.! خوب، اینها قهراً از مساجد فراری میشوند.۲۵
باهنر بر این باور است که:
هر چه میزان شرکت کودک و فعالیتهای او در [این] محیطها بیشتر باشد، به نگرشهای دینی والاتری دست خواهد یافت. نکته جالب دیگر در این زمینه آن است که میزان علاقهمندی کودک به این محیطهای مقدس نیز با میزان شرکت او و ارتباط و فعالیتش در این محیطها رابطه مستقیمی دارد.۲۶
از مجموع روایات بر میآید که باید از همان کودکی، آمادگی و زمینههای لازم در زمینه آموزش و تربیت عبادی را در کودکان به وجود آورد، تا آمادگی لازم برای مراحل بالاتر آموزش عبادی در آنان ایجاد شود. برای آماده کردن و زمینهسازی اعمال عبادی در کودکان، میتوان اقداماتی را در نظر گرفت.
البته برای موفقیت در این کار لازم است برای کودکان، در کنار عبادت و نماز برنامههای متنوع و جذّابی وجود داشته باشد؛ مانند اهدای جوایز، کارت تشویق، پخش شیرینی و شکلات در بین کودکان که زمینه جذب آنان را به عبادت فراهم میکند. از امام حسن(ع) نقل شده است که فرمودند:
نماز ظهر یا عصر را در محضر رسول خدا(ص) خواندم؛ همین که حضرت سلام دادند به ما فرمودند: بر جای تان بمانید و آنگاه برای تقسیم ظرف حلوایی در میان نمازگزاران از جا برخاستند و به هر کدام مقداری حلوا میخوراندند تا اینکه به من رسیدند؛ من کودک بودم، آن حضرت قدری حلوا به من خوراندند، سپس فرمودند باز هم بدهم؟ عرض کردم آری آن حضرت به خاطر خردسال بودنم باز هم مقداری به من خورانیدند و بدین حال بودند تا آنکه به همگان حلوا خوراندند.۲۷
شرفی نقل میکند:
در وقفنامه یکی از عالمان بزرگ که حدود یک قرن پیش میزیسته آمده است که فرمود: آنچه از من بجا مانده آن را گردو بخرید و در مسجد نگهداری نمایید تا آنگاه که کودکانی همراه با والدینشان به مسجد میآیند، به آنها هدیه دهید، تا عشق و علاقه به خدا، مسجد و منبر از ابتدا در آنها جوانه زند و در بزرگسالی هم اهل مسجد و معنویت شوند.۲۸
پی نوشت :
۱. محمد داوودی، تربیت دینی، ص ۲۶.
۲. همان، ص۱۱۱.
۳. محمدعلی کریمینیا، الگویهی تربیت اجتماعی، ص ۲۱۲.
۴. محمدرضا فضلالله، «درآمدی بر تربیت دینی با توجه به پیشرفت ادراکات دینی در کودکان و نوجوانان»، ترجمه فرزدق اسدی، تربیت اسلامی، ش۳، ص ۱۳۹.
۵. ابراهیم امینی، تربیت، ص ۲۵۲ – ۲۵۱.
۶. علاءالدین حسامالدین هندی، کنز العمّال، ج ۱۶، ص ۴۴۱، ح۴۵۳۳۰.
۷. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۸۸.
۸. محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه سیدجواد مصطفوی، ج ۳،ح ۱، ص ۴۰۹
۹. میرزاحسین نوری،مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۱۹.
۱۰. سیدروحالله خمینی، امام در سنگر نماز، دفتر ۷، ص ۱۰۴.
۱۱. محمدعلی سادات، رفتار والدین با فرزندان، ص ۸۰.
۱۲.محمدعلی کریمینیا، الگوهی تربیت اجتماعی، ص ۴۴.
۱۳. علینقی فقیهی، شیوههی ترغیب و جذب به نماز، ص ۳۰.
۱۴. امام خمینی(ره)، رساله توضیح المسائل، مسئله ۱۳۸۹
۱۵. گلپیگانی، مجمع المسائل، ج ۱، ص ۵۲۷، م ۵۱.
۱۶. محمدتقی فلسفى، کودک، ج ۲، ص ۱۸۶.
۱۷. مرتضی مطهری، گفتارهاى معنوى، ص ۱۰۰.
۱۸. علیهمّت بناری، نگرشی به تعامل فقه و تربیت، ص ۱۳۳.
۱۹. ابراهیم امینی، تربیت، ص ۲ – ۲۵۱.
۲۰. همان، ج ۴، ص ۱۹، ح ۴۳۹۷.
۲۱. محمدبن حسن حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، ج۲۱، ص۴۷۴، ح۲۷۶۲۰.
۲۲. ابو منصوربن یوسف حلی، مختلف الشیعه، ج ۳، ص ۴۸۸ – ۳۸۵.
۲۳. بقره: ۲۳۱؛ آل عمران: ۱۰۳؛ اعراف: ۶۹ و ۷۴؛ فاطر: ۳؛ لقمان: ۲۰.
۲۴. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۲، ص ۴، ح ۶.
۲۵. مرتضی مطهری، گفتارهی معنوی، ص ۱۰۰.
۲۶. ناصر باهنر، آموزش مفاهیم دینی همگام با روانشناسی رشد، ص ۱۲۲.
۲۷. علینقی فقیهی، شیوههی ترغیب و جذب به نماز، ص۵۹، نقل از: العیال، ج ۱، ص ۳۸۰.
۲۸. محمدرضا شرفی، مراحل رشد و تحول انسان، ص۲۱۶.