شاخصه های میانه روی در سخن و سیره معصومین
معنای میانه روی مثل بسیاری دیگر از واژگان، معنایی سهل و ممتنع دارد؛ آنچه چنین مفهومی را به ویژه در ارتباط با سبک زندگی دچار مشکل می کند، تفسیر حقیقی و واقعی آن و منطبق با آموزه های الهی است.
به این معنا که این مفهوم نیز مانند بسیاری از مفاهیم، نادرست برداشت شده است. میانه روی در دستگاه اهل بیت علیهم السلام معنایی ویژه دارد؛ معنایی که نه جانب افراط و نه تفریط و نه مصلحت سنجی و یا بی انضباطی را در بر دارد. در چنین معنایی میانه روی چیزی مطابق حق و امری عینی است، نه امری ذهنی و باطل؛ بنابراین، کسی نمی تواند معنای آن را به نفع خود مصادره کند. توجه به زندگی معصومان علیهم السلام ویژگی هایی را به دست می دهد که در پرتو چنین شاخصه ها و ویژگی هایی که عینی و سازگار با وضعیت خاص ارتباطی است، می تواند مصداق بارز مفهوم میانه روی باشد. امروزه در مباحث اخلاقی و به ویژه اخلاق کاربردی سخن از وضعیت های متفاوت و خاصی است که شخص باید در شرایط روبروی خود مبتنی بر زمان و مکان، اولویت ها و دیگر معیارها تصمیم اخلاقی بگیرد.
با توجه به روح حاکم بر آموزه های معصومان علیهم السلام و سیره عملی آنان در زندگی، مشخصه ها و ویژگی هایی را برای میانه روی می توان تعیین کرد که برخی از آنها عبارت اند از:
۱. حق محوری: میانه روی را باید به گونه ای تفسیر کنیم که تفسیرش دست کشیدن از حق و عمل به باطل نباشد، به این معنا که بگوییم در عمل کردن به حق، جانب وسط و میانه را بگیریم. نگاه دینی اصرار دارد بیان کند که دین و به ویژه اسلام، آیینی میانه رو است و میانه روی، جنبه و اصلی از اصول حق است و به جرئت می توان به جای اصل میانه روی اصل حق محوری و حق مداری را گذاشت؛ چنانکه خود مسئله عدل را که اعتدال از آن گرفته شده، به معنای «اعطاء کل ذی حق حقه» و نیز به معنای «یضع الامور مواضعها» می دانند. بنابراین مسئله میانه روی را باید مساوی با حق محوری دانست، چراکه میانه بودن، چیزی نیست جز آنکه از خود حق تعالی نشئت گرفته و به آن نیز امر کرده است و به همین دلیل، هم در عالم تکوین چنین مسئله ای لحاظ شده و هم در عالم تشریع از انسان خواسته شده که چنین باشد.
۲. به هنگامی و مقتضای حال: یکی از مباحثی که می توان آن را جزو مؤلفه های معنایی میانه روی برشمرد، مؤلفه «به هنگامی» و مراعات مقتضای حال است. در چنین مؤلفه ای، اعمال و رفتار و حتی افکار انسان بر اساس رعایت و در نظر گرفتن مقتضای حال صورت می گیرد. میانه روی اقتضا می کند که انسان در ارتباط عبادی خود با خدا، به حال و شرایط خود و خدایش توجه کند. نهی از پرداختن به امور مستحبی، زمانی که دل انسان اِدبار دارد و نیز رها نکردن خانواده و معیشت به بهانه عبودی، نمونه های بارزی است که در سیره و سخن معصومان علیهم السلام آمده است. امروزه شاید بتوان بر اساس چنین اقتضای خالی، به امور مسلمانان سامان داد و با توجه به اقتضائات و شرایط موجود، به تعیین اولویت ها پرداخت.
۳. شمول و فراگیری: چنین اصلی چنان زندگی انسان را درنوردیده که هیچ شأنی از شئون زندگی از آن تهی نیست. این اصل هم باورهای انسان را در بر می دارد و هم گرایش ها و حب و بغض او و امیالش را سامان می دهد و هم در رفتار و اعمال او رخنه می کند. اطلاقی که در برخی از روایات در مورد اعتدال و میانه روی و در سفارش های معصومان علیهم السلام آمده، بیان کننده چنین شمول و فراگیری است؛ به گونه ای که در یک تقسیم بندی دیگر، چنین اصلی زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، عبادی و همه ابعاد زندگی انسان را پوشش می دهد.
مهم ترین آسیبی که جامعه دین و مؤمنان را تهدید می کند، بی توجهی به چنین جامعیتی است که برخی اعتدالی می اندیشند و افراطی یا تفریطی عمل می کنند و برخی، افراطی یا تفرطی فکر می کنند و در برخی موارد میانه رواند. برخی نیز در زندگی فردی میانه رو ولی در زندگی اجتماعی دچار افراط و تفریط می شوند. بنابراین در ارزیابی و استفاده از کلام معصوم علیه السلام ، نباید پاره ای از کلام آنان را در برخی ابعاد، پررنگ و برجسته نشان داد و از برخی ابعاد دیگر آن غافل بود. انسان میانه رو، تنها در یک بعد و ساحت نمی تواند داعیه میانه روی داشته و در بعد و ساحتی دیگر افراطی و یا تفریطی باشد.
۴. نرم خویی با فطرت و فنون انسانی: یکی از مهم ترین اصولی که در سراسر زندگی دینی انسان، خود را نشان می دهد، مسئله فطرت و امور فطری است که خاستگاه و سبب و دلیل بسیاری از امور اعتقادی، اخلاقی و گرایشی در انسان است. امور اخلاقی نیز چون با نفوس سالم انسانیت و فطرت پاک آدمیان سازگاری دارد، همواره امری پذیرفتنی است، اما ریشه و خاستگاه و رنگ و بوی چنین اصلی را می توان در اعتدال و میانه روی دانست و هرجا که فطرت انسان به عنوان یک شاخص، قضاوت و داوری ناشایسته ای در مورد امری از امور در هر یک از ابعاد زندگی انسان داشته باشد، می توان در این که این امر همراه با میانه روی است، تأمل کرد و هرگاه فطرت سلیم انسان در مورد امری قضاوت شایسته داشت، آن را مطابق با اعتدال دانست.
۵. عامل اخلاق: یکی از مواردی که به عنوان شاخصه ای برای میانه روی معرفی شده، همسویی با قواعد و اصول عام و جهان شمول اخلاقی است که از لوازم فطری بودن این اصل خوانده می شود. آموزه های الهی هیچگاه از چنین اصول و قواعدی فارغ نبوده است. در این میان اصل «هرآنچه برای خود می پسندی، برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی، برای دیگران هم نپسند»، به عنوان قاعده ای اخلاقی که در آموزه های اسلام وروایات معصومان آمده است، وامدار اصل میانه روی است.