میانه روی و اعتدال / روش درست زندگی در اسلام
میانه روی و اعتدال در اسلام
یکی از ویژگی های دین اسلام، میانه روی است. قرآن کریم، مسلمانان را امت وسط می نامد و می فرماید:
وَکَذَ لِکَ جَعَلْنَـکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا. (بقره: ۱۴۳)
بدین گونه شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه باشد.
یک مسلمان می تواند هم مرد دین باشد و هم مرد دنیا و در عین اجتماعی بودن، به جنبه های معنوی خود نیز توجه کند و هر دو را در کنار هم داشته باشند؛ چرا که هیچ گونه تضادی در جمع هر دو نیست.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم امتش را به میانه روی در زندگی سفارش می کند و می فرماید: «یا ایها الناسُ علیکم بالقَصْدِ، علیکم بالقصد، علیکم بالقصد؛ ای مردم بر شما باد بر میانه روی، بر شما باد بر میانه روی، بر شما باد بر میانه روی».
امامان معصوم علیهم السلام نیز امت اسلامی را در زندگی به روشی که رضای خداوند است، توصیه کرده اند و در این میان امام صادق علیه السلام فرموده است: «اِنّ القصد امرٌ یُحِبُّه اللّه ُ؛ میانه روی، روشی است که خداوند آن را دوست دارد».
یکی دیگر از ابعاد تعادل، در مخارج زندگی مطرح است. این میانه روی، بسیاری از مشکلات مالی افراد را حل می کند، چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: «الاقتصادُ فی النفقهِ نصفُ المعیشهِ؛ میانه روی در خرج کردن، نیمی از زندگی است».
ایشان در روایتی دیگر فرموده است:
مَنِ اقْتَصَدَ اَغْناهُ اللّه ُ وَ مَنْ بَذَّر اَفْقَرَهُ اللّه .
کسی که میانه روی کند خداوند بی نیازش می سازد و کسی که در مصرف زیاده روی کند، پروردگار تهی دستش می گرداند.
البته میانه روی در بعد اقتصادی زندگی؛ به معنی سخت گیری بر خانواده و فرزندان نیست، بلکه باید در صورت نیاز هزینه کافی صرف شود. کسانی که در عین دارندگی، بر اهل و عیال خود سخت می گیرند، مورد نکوهش نبی مکرم اسلام قرار گرفته اند، آنجا که ایشان فرموده است:
«لَیْسَ مِنّا مَنْ وُسِعَ عَلَیهِ ثُمّ قَتَرَ علی عیالِه؛ کسی که وسعت مالی دارد و بر خانواده اش سخت می گیرد از ما نیست».
کسی که در زندگی اش میانه رو نباشد، خیری بر او نیست. حضرت امام باقر علیه السلام مردم را به زیبایی، به این مهم توجه می دهد و می فرماید: «لا خَیْرَ فی رَجُلٍ لایَقْتَصِدُ فی مَعیشَتِهِ؛ مردی که در زندگی اش میانه روی نداشته باشد، خیری در او نیست».
این افراد درآمد خویش را در زمان مناسب آن مصرف نمی کنند و بر اثر این بداندیشی، در نیازهای واقعی دچار بحران و سرگردانی می شوند و از حل مشکلات اقتصادی خود برنمی آیند. در حالی که با کمی تدبیر و حفظ تعادل، افزون بر حل مشکلات، می توانستند پس انداز نیز داشته باشند.
۱. بی نیازی در سایه میانه روی.
۲. پس انداز و حل مشکلات در پرتو اقتصاد و میانه روی.
تعادل در غرایز جنسی
غرایز عامل بقای انسان است. اسلام در این باره نیز جانب اعتدال را گرفته است، نه رهایی و آزادی جنسی را می پسندد و نه سرکوب غرایز را. قرآن ضمن نهی از شهوت رانی و فساد، راه های مناسبی را برای تأمین نیازهای غریزی در نظر گرفته است و می فرماید:
إِلاَّ عَلَیآ أَزْوَ جِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ. (مؤمنون: ۶)
مگر در مورد همسران شان یا کنیزانی که به دست آورده اند که در این صورت بر آنان نکوهشی نیست.
اسلام هیچ گاه مسلک رهبانیت و سرکوب غرایز را نپذیرفته است، بلکه همه اینها را چنانچه در حد تعادل قرار گیرند، وسیله تکامل آدمی می شناسد. روایت زیر گویای این واقعیت است:
روزی زنی خدمت امام باقر علیه السلام رسید و عرض کرد: من از متبتله هستم. امام علیه السلام پرسید: منظورت از تبتل چیست؟ پاسخ داد: قصد کرده ام هرگز ازدواج نکنم.
حضرت پرسید: برای چه؟ گفت: می خواهم به سبب این عمل، به فضل و برتری دست یابم.
امام فرمود: این اندیشه را رها کن. اگر در این کار فضیلتی بود، فاطمه زهرا علیهاالسلام برای رسیدن به آن از تو شایسته تر بود، زیرا هیچ کس در فضیلت بر او پیشی نگرفته است.
در واقع، تفریط، حاصلی جز پشیمانی و حسرت ندارد، چنان که حضرت علی علیه السلام می فرماید:
«ثمرهُ التَفْریطِ النَّدامَهُ؛ نتیجه تفریط پشیمانی است».
نه سرکوب و نه رهایی غریزه جنسی، بلکه قرار دادن آن در حد اعتدال.
تعادل در دوستی و معاشرت
در دوستی نیز باید میانه رو بود، دوستی شدید و کم مهری، هیچ کدام پسندیده نیست.
هر چند اسلام دوست را یاور و کمک انسان می داند، به میزان پیشروی در رفاقت نیز توجه کرده است. امام علی علیه السلام می فرماید: «اَحْبِبْ حَبیبِکَ هونا ما، عسی أن یکونَ یَغْبِضُکَ یَوْما ما؛ در دوستی با دوست خود میانه رو باش، شاید روزی دشمنت شود».
البته دشمنی هم نباید به افراط کشیده شود، زیرا ممکن است همان دشمن روزی در شمار دوستان شما جای گیرد.
با پیروی از این آموزه نورانی، به جاست که اعتدال را در دوستی ها بشناسیم و از مرز سلامت که پیامدهای ناخوشایندی به همراه دارد، نگذریم.
رعایت اندازه در رفاقت ها و نگه داشتن مرز دوستی و دشمنی.
تعادل در مال اندوزی
در به دست آوردن مال و دارایی، عملکرد مردم دو گونه است؛ گروهی به افراط می روند و تمام هم و غم آنان در انباشت سرمایه خلاصه می شود و گروهی دیگر نیز به تن آسایی و تنبلی رو می آورند که این هر دو از منظر اسلام ناپسند است. قرآن کریم زیاده اندوزی را مایه نابودی می شمارد و می فرماید:
«أَلْهَکُمُ التَّکَاثُرُ * حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ» (تکاثر: ۱ و ۲)
همچنین با تن پروران نیز به شدت برخورد می کند. پیامبر گرامی اسلام به این افراد لعنت می فرستد و می فرماید: «مَلْعوُنٌ مَنْ اَلْقی کَلَّه عَلَی النّاسِ؛ از رحمت خدا به دور است کسی که سنگینی خود را به عهده مردم قرار می دهد».
دیگر امامان نیز مردم را به کار و فعالیت تشویق می کنند و آنان را از سربار بودن بر دیگران باز می دارند، چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید: «لا تَکْسَلْ عن مَعیشَتِکَ فَتَکوُنَ کَلّا علی غَیْرِکَ؛ در امر زندگی سستی نکن که سربار دیگران شوی».
امام کاظم علیه السلام نیز بنده بی کار را مبغوض خداوند می شمارد و هشدار می دهد که: «اِنَّ اللّه َ لَیَبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوّامَ، اِنَّ اللّه َ لَیَبْغِضُ الْعَبْدَ الْفارِغَ؛ خداوند بنده پرخواب و بی کار را مبغوض می شمارد».
خواب و استراحت در زندگی بشر ضرورتی انکارناپذیر است، ولی زیاده روی در این امر انسان را از جلب منافع مادی و معنوی باز می دارد. به همین لحاظ در گفتار نورانی امامان معصوم علیهم السلام با این عمل ناپسند مخالفت شده است و از حضرت امام صادق علیه السلام نقل است:
«إِنَّ اللّه َ لَیَبْغِضُ کَثْرَهَ النَّومِ وَ کَثْرَهَ الْفِراغِ؛ به درستی که خداوند زیاده روی در خواب و بی کاری را مبغوض می دارد».
آن امام معصوم در جای دیگر می فرماید:
ایّاک و الکَسَلَ و الْفَشَلَ فانهما یَمنَعانِکَ من حَظِّکَ مِنَ الدّینِ وَ الآخِرَهِ.
بر شما باد دوری از بی حالی و بی کاری؛ زیرا این دو بهره شما را از دنیا و آخرت می گیرد.
تعادل در کار و استراحت، در سیره و کلام ائمه معصوم علیهم السلام جایگاهی بس والا دارد و این بزرگواران همواره دیگران را به تعادل این امر سفارش کرده اند، امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:
از افراط در کار و تلاش برحذر باش، همچنین از کسالت و مسامحه کاری و تنبلی در کارها به شدت خودداری کن؛ زیرا افراط و تفریط کلید همه بدی ها و بدبختی هاست. آن که تنبل و مسامحه کار است، نمی تواند حق کاری را ادا کند و افراط کار و تندرو نیز نمی تواند در مرز حق و مصلحت توقف کند.
۱. تشویق به کار و فعالیت در اسلام و پرهیز از افراط و تفریط در این باره.
۲. توصیه به دوری از بی حالی و بی کاری.
اعتدال در گفتار
سخن گفتن، وسیله ابراز اندیشه و نمودار شخصیت و فرهنگ انسانی است. با این حال، همین سخن گفتن می تواند آتش افروز بدی ها و عامل گناه باشد، به گونه ای که گناهان بسیاری در پرتو زبان شکل می گیرد.
بر این اساس، اسلام پیروان خود را از زیاده روی در کلام برحذر می دارد و کم گویی را مایه سلامت از خطا معرفی می کند، چنان که حضرت علی علیه السلام می فرماید: «مَن کَثُرَ کلامُه کَثُرَ خطاؤُه؛ کسی که زیاد سخن بگوید، خطا و اشتباهش نیز بسیار خواهد بود».
اسلام همگان را به سخن حکیمانه و دور از افراط و تفریط دعوت می کند و همه آگاهیم که اطاعت از این دسته رهنمودهای انسان ساز، سعادت اخروی و سلامت دنیوی را به ارمغان خواهد آورد.
۱. سخن گفتن، نمود شخصیت و فرهنگ انسان ها.
۲. توصیه به کم گویی و پرهیز از پر حرفی.
تعادل در دنیاطلبی
اسلام نه دنیاگرایی صرف را پیشنهاد می کند و نه آخرت گرایی مطلق را، بلکه پیروان خویش را به اعتدال و بهره برداری یکسان از این دو، فرمان داده است. امام صادق علیه السلام در نکوهش دوستی افراط گونه به دنیا می فرماید: «رأسُ کلِّ خَطیئَهِ حُبُّ الدنیا؛ محبت شدید به دنیا منشأ همه گناهان است».
همچنین، اسلام از انسان نمی خواهد تا دنیا را کاملاً به کناری نهد و به متاع دنیا بی توجه باشد، بلکه آدمی را به استفاده از متاع دنیا فرا می خواند؛ هر چند گاهی خطرات دنیا گرایی افراطی را نیز گوشزد می کند. قرآن مجید برای پیش گیری از تفریط می فرماید: «لاَ تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا؛ بهره خویش از دنیا را فراموش نکن». (قصص: ۷۷)
در اسلام، دنیا و آخرت هر یک جایگاه متعادلی دارد و نباید هیچ یک را به کلی واگذاریم، بلکه باید با هر کدام در حد اعتدال رفتار کنیم؛ یعنی در عین استفاده از نعمت های دنیا، آخرت گرایی را نیز فراموش نکنیم. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:
لَیْسَ مِنّا مَن ترک دُنیاه لآخِرَتِه و لاآخِرَتَه لِدُنیاهُ.
کسی که دنیای خود را به خاطر آخرت ترک کند، از ما نیست و آن که آخرت خویش را برای دنیا نادیده بگیرد، با ما وابستگی ندارد.
از آنچه گذشت در می یابیم که انسان برای رسیدن به کمال که همانا غایت نهایی اوست، باید از دنیا و نعمت های آن بهره کافی ببرد و دنیاگریز مطلق نباشد؛ زیرا دنیا کشتگاه آخرت است و چه نیکوست که بذرهای بی آفت در این مزرعه بنشانیم تا به محصول آن نیز مطمئن باشیم.
۱. هشدار نسبت به خطرهای دنیاگرایی محض.
۲. استفاده معتدل از نعمت های دنیا.
میانه روی در خوراک
اسلام پرخوری را نکوهش کرده است و آن را عامل بیماری جسم و دور شدن از وظیفه بندگی نیز می داند، زیرا آدمی با شکم پر، رغبت به عبادت را از دست می دهد و باید تمام توان خود را در هضم و تجزیه غذا به کار گیرد. از این رو، تا زمانی که میل و اشتهای به غذا در انسان پدید نیامده، بهتر است به سوی غذا نرویم و هنگام صرف غذا هم، تعادل در خوردنی ها و نوشیدنی ها را از یاد نبریم. امام علی علیه السلام در سفارشی زیبا می فرماید: «کُلْ و اَنتَ تَشتَهی وَ أَمسِکْ و اَنتَ تَشْتَهی؛ در حالی که میل به غذا داری، غذا بخور و در حالی که سیر نشده ای، از غذا دست بکش».
آن بزرگوار در هشداری برای دوری از افراط و تفریط در این باره فرموده است:
اگر کسی در خوردن زیاده روی کند، فشار شکم او را ناراحت می سازد. هر کوتاهی و تفریط در این زمینه زیان آور است و هر تندروی و افراط نیز مایه فساد و تباهی است.
ایشان تصمیم درست را، اعتدال در این زمینه می شمارد و بیان می کند:
«مَنْ اِقْتَصَرَ فی أَکْلِهِ کَثُرَتْ صِحَّتُهُ وَ صَلُحَتْ فِکْرَتُهُ؛ کسی که در خوراکش تعادل داشته باشد، بدن و فکرش سالم خواهد بود».
۱. پرخوری، عامل از دست دادن سلامتی.
۲. تأثیر تعادل در خوراک، بر سلامت تن و اندیشه انسان.
میانه روی در بخشش
از آن جا که رعایت میانه روی در همه چیز لازم است، خدای تعالی به پیامبرش دستور می دهد که حتی در انفاق و کمک به دیگران نیز اعتدال را از یاد نبرد:
وَ لاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلَی عُنُقِکَ وَلاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا. (اسراء: ۲۹)
دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار هم گشاده دستی پیشه مساز که مورد سرزنش و شماتت قرار گیری.
قرآن مجید پرهیز از افراط و تفریط در انفاق را از ویژگی های برجسته اهل ایمان معرفی می کند و می فرماید:
وَ الَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَ لَمْ یَقْتُرُواْ وَ کَانَ بَیْنَ ذَ لِکَ قَوَامًا. (فرقان: ۶۷)
اهل ایمان کسانی هستند که وقتی انفاق می کنند، اسراف نمی کنند و از کوتاهی و سخت گیری می پرهیزند و میانه روی در پیش می گیرند.
هنگامی که امام صادق علیه السلام آیه ۶۹ فرقان را تلاوت می کرد، مشتی سنگ ریزه برداشت، محکم در دست گرفت و فرمود: این همان اِقتار و سخت گیری است، پس مشت دیگری [از سنگ ریزه[ برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن فرو ریخت و فرمود: این اسراف است و در مرحله سوم، مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود، به گونه ای که مقداری فرو ریخت و مقداری در دستش باقی ماند، در این لحظه فرمود: این همان قوام و اعتدال است.
ولید بن صبیح می گوید:
روزی در خدمت امام صادق علیه السلام بودم که مرد بی نوایی از وی چیزی خواست، حضرت پولی به وی داد. مدتی بعد، فقیر دیگری از راه رسید و صدقه خواست، امام چند درهم به او مرحمت کرد. در این هنگام تهی دست سوم وارد شد و تقاضای کمک کرد، امام به او فرمود: خدا بر تو وسعت عنایت کند و چیزی به او نداد، آن گاه به من فرمود: اگر کسی مالی داشته باشد و همه آن را در راه خدا خرج کند، به گونه ای که چیزی برایش نماند، این شخص در شمار سه نفری جای دارد که دعایشان مستجاب نمی شود.
پرسیدم: آنها چه کسانی هستند؟
فرمود: یکی از آنها کسی است که همه اموالش را در راه خدا صدقه بدهد، آن گاه دست به دعا بردارد و بگوید خدایا به من روزی عنایت فرما! به او گفته می شود: آیا ما به تو روزی ندادیم.
در حقیقت، قرآن و اهل بیت در اسلام، میزان تعادل به شمار می آیند و بر این اساس علی علیه السلام فرموده است: «از این امت هیچ کس با آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم قیاس نمی شود، زیرا این خاندان پایه دین و تکیه گاه یقین هستند».
تندروان، ناگزیر به سوی آنها برمی گردند و واپس ماندگان نیز ناگزیر خود را به آنان خواهند رساند. افراط در انفاق، موجب تهی دستی و بیچارگی و تفریط در آن، موجب بخل و آز می شود.
۱. توصیه به انفاق، شرط رعایت اعتدال.
۲. سیره اهل بیت، میزان و معیار تعادل برای مسلمانان.