بررسی هویتی جنبشهای آخرالزمانی پروتستانتیزم
با آغاز پروتستانیسم در اروپا، یکی از بزرگترین انحرافات در دین مسیحیت ایجاد شد. تاثیرپذیری لوتر و همفکران او از عهد عتیق، به طور طبیعی موجب بروز انحرافات و تغییراتی در فهم دینی کلیسای کاتولیک گردید این انحرافات باعث شد تا تفاسیر بسیار گوناگونی در مسیحیت به وجود بیاید؛ اکنون در بین پروتستانها بیش از هزار فرقه مختلف از بنیادگرایان افراطی تا روشنفکرنمایان سکولار و حتی لائیک وجود دارد.
با این همه آبشخور اصلی این گروهها از سر چشمه سه جنبش اصلی این مکتب منشعب می گردد که در این گفتارها بررسی اجمالی این سه جنبش خواهیم پرداخت.
شعبه های نظری پروتستانتیزم مسیحی
پروتستانتیزم تا کنون به بیش از یکهزار و صد گرایش و گروه در جهان تقسیم گردیده است، انشعابات این گرایش عموما پس از مرگ لوتر، آغاز و در مجموع به سه دسته کلی تقسیم شد:
۱- پروتستانیزم سنتی(Mainline Protestans):
پیروان پروتستانتیزم سنتی یاکلیسای اصلاح طلب (۱) یکی از دو شاخه مهم آیین پروتستانی است که نشأت گرفته از نهضت اصلاح دینی است. این نام دلالت میکند بر اینکه کلیسای اصلاح طلب همان کلیسای کاتولیک است که بر طبق سرمشق آموزه و سیاست موجود در«عهد جدید»به اصلاح خود دست زده است. اگر بخواهیم خیلی گسترده صحبت کنیم نقش کلیسای اصلاح طلب در سوئیس همان نقشی بود که کلیسای لوتری در آلمان ایفا کرد. در سال ۱۵۲۹ در طی مذاکرات معروف ماربورگ شکاف بین کلیسای لوتری و کلیسای اصلاح طلب در اثر اختلاف عقیده لوتر و رهبر پروتستانهای سوئیس یعنی زوینگلی بر سر آموزه شعائر به حدی رسیده بود که امید هیچگونه آشتی و پیوندی نمیرفت.
روزی که جنگ آرماگدون آغاز شود، تمامی مسیحیان پیرو اعتقادات «عملی نمودن خواستههای مسیح« که مسیحیان دوباره تولد یافته میباشند، مسیح را خواهند دید و توسط یک سفینه عظیم از دنیا به بهشت منتقل میشوند و از آنجا همراه با مسیح نظارهگر نابودی جهان و عذاب سخت در این جنگ مقدس خواهند بود
اولریخ زوینگلی، مارتین بوسر، هاینریش بولینگر و جان اکلامپادیوس از جمله نخستین رهبرانی بودند که در سوئیس در طی یک جنگ داخلی شدید علیه کانتونهای کاتولیک نشین به هدایت اصلاحات پرداختند.اما در اسکاتلند کلیسای اصلاح طلب نام«مشایخی»را به خود گرفت.پس از آنکه دولت این کشور در سراسر آن دیار کلیساهای قارهای مبتنی بر این سنت را تأسیس نمود، سبک کلیسای مشایخی برای فرق نهادن بین آن با کلیسای اصلاح طلب انگلیس-که کلیسای«اسقفی»نامیده میشد-بوجود آمد. در فرانسه پروتستانهای کالون گرا هوگونوت- (۲)نامیده میشدند.حتی پس از انتقال به جهان جدید،هر یک از انواع متعدد کلیساهای اصلاح طلب بومی همچنان هویت مستقل خود را حفظ کردند.در سال ۱۶۲۸ کلیسای اصلاح طلب آلمان رسما در نیوآمستردام (نیویورک)توسط مهاجران هلندی تأسیس شد. مهاجران آلمانی و سوئیسی به تأسیس کلیساهای اصلاح طلب آلمانی و در سواحل شرقی پرداختند و همه این کلیساها در سال ۱۸۶۳ در قالب یک کلیسای واحد اتحاد یافتند.از آن زمان به بعد ادغام کلیساهای مختلف اصلاح طلب در ایالات متحده امریکا همچنان ادامه داشته است.
کلیساهای مشایخی اسکاتلندی کوچکتر نیز در شمال امریکا تأسیس یافتند.در کانادا بسیاری از آنها اکنون با نام «کلیسای متحد»شناخته میشوند(که سیاست آنها مبتنی بر نوعی مشایخیگری تعدیل یافته است). در ایالات متحده امریکا،متعاقبا در سال ۱۹۵۸ ادغام دیگری رخ داد که طی آن بسیاری از کلیساهای مشایخی به عضویت کلیسای متحد مشایخی در ایالات متحده امریکا در آمدند.
تا حدود زیادی میتوان آثار بخشهای مختلف کلیسای اصلاح طلب و اعتقادات و سیاست اساسی آن را که حدود ۴ قرن قبل توسط ژان کالون تدوین شده بوده هنوز هم مشاهده کرد.با این همه،کلیساهای امریکایی به شیوه خاص خود تحول و گسترش یافتند که تسامح بیشتر و میل به همکاری بیشتری با مسیحیان را نشان میدهند. یک وجه مشخصه بارز که در بین تمامی کلیساهای اصلاح طلب مشترک است سازماندهی دقیق و وسیع و داشتن برنامه تبلیغی خارجی است.(۳)
بیشتری با مسیحیان را نشان میدهند. یک وجه مشخصه بارز که در بین تمامی کلیساهای اصلاح طلب مشترک است سازماندهی دقیق و وسیع و داشتن برنامه تبلیغی خارجی است.(۳)
کلیساهای اصلاح طلب همگی وابسته به«اتحادیه مشایخ جهانی»هستند که یک هیات غیر حقوقی بینالمللی است و شامل حدود ۸۰ کلیسا و ۴۵ میلیون نفر در سراسر جهان میشود. آنان معتقدند با حضور تمامی علائم و نشانهها این عیسی مسیح است که به نزد مردم میآید تا فرزندان خود را هدایت کند.
۲- انجیلیها (Evangelicals): (2)
در یک قرن گذشته جریان جدیدی که در بین پروتستانها فوقالعاده قدرتمند شده است مکتب نوظهور (مبلغان انجیل) میباشد. قبل از جنگ جهانی دوم این مکتب نوظهور به بنیادگرایی معروف و شعار آنها بهوجود آوردن حکومت در آمریکا بر مبنای بنیادهای انجیل میباشد. بعد از جنگ جهانی دوم بنیادگرایان آمریکایی خود را مبلغان انجیل معرفی کردند و با استفاده گسترده از وسایل ارتباطات جمعی توانستند در جامعه آمریکا نفوذ فراوانی به دست آورند و اکنون این جریان، قدرتمندترین و فعالترین تشکیلات دینی در آمریکا محسوب میشود و در مراکز سیاسی این کشور نفوذ زیادی دارند. یکی از ویژگیهای جریان فوق این است که وابسته به یکی از فرقهها یا کلیسای پروتستان نیست، بلکه اعضای تمامی فرقههای کلیسای پروتستان عضو این جریان دینی میباشند. مسیحی نمودن سایر اقوام غیر مسیحی با تبلیغات گسترده یکی دیگر از اهداف این جریان میباشد.
یهودیان باید دو مسجد اقصی و صخره در بیتالمقدس را منهدم کنند و به جای این دو مسجد مقدس مسلمانان، معبد بزرگ را بنا نمایند (از سال ۱۹۶۷ تا به حال دو مسجد اقصی و صخره در بیتالمقدس بیش از صد بار مورد حمله یهودیان و مسیحیان صهیونیست قرار گرفته است)
کشیشان معروف آمریکایی وابسته به این جریان مانند بیلی گراهام (۴)، جری فالول (۵) ، پت رابرتسون (۶) ، هال لیندسی (۷) ، مایک ایوانس (۸) و اسقف اعظم کلیسای انگلیس، جورج کاری ۷ از مبلغان این جریان میباشند که شهرت جهانی دارند و مخصوصاً در کشورهای ایالات متحده آمریکا و انگلیس، از نفوذ عمیقی در بین دولتمردان این دو کشور برخوردارند.
اصول و مبانی جریان مبلغان انجیل در آمریکا و انگلیس حمایت همه جانبه عقیدتی و سیاسی از صهیونیسم میباشد و آنها اعتقاد دارند که پیروان کلیسای پروتستان برای ظهور دوباره مسیح باید چند خواسته مسیح را که در تفاسیر انجیل در قرن بیستم به عنوان پیشگوییهای انجیل بیان شده، عملی نمایند. این جریان نوظهور در پروتستانیسم با عنوان صهیونیسم مسیحی(۹) شهرت دارد. این جریان صهیونیسم مسیحی یک پدیده جدید دینی ـ سیاسی در مسیحیت است که برای اولین بار توسط کلیسای انگلیس در اواخر قرن نوزدهم میلادی به وجود آمد. (۱۰) پروتستانهای مقیم آمریکا و انگلیس این جریان نوظهور را «عملی نمودن خواستههای مسیح» و «عملی نمودن پیشگوییهای انجیل» نیز مینامند.
در این زمینه در اواخر قرن نوزدهم مطابق افکار جدید جان داربی انگلیسی، یک مفسر معروف انجیل از آمریکا به نام سایرس اسکوفیلد (۱۱) تفسیر انجیل را تحریر کرد و تفسیر انجیل وی امروزه معتبرترین تفسیر انجیل برای پروتستانهای سراسر جهان محسوب میشود و بهترین مرجع برای انجیل شناخته شده است.
پیروان این مکتب خود را از مبلغان انجیل میدانند و اعتقاد دارند پیروان این مکتب مسیحیان دوباره تولد یافته میباشند که فقط اینان اهل نجات خواهند بود و دیگران هلاک خواهند شد. از ویژگیهای ممتاز پیروان این مکتب اعتقاد راسخ و تعصب خاص به صهیونیسم میباشد و تعصب این مسیحیان به صهیونیسم بیش از صهیونیستهای یهودی مقیم اسراییل و آمریکا میباشد.
مطابق اعتقادات مکتب فوق به وسیله پروتستانها حوادثی باید به وقوع بپیوندد تا مسیح دوباره ظهور نماید و پیروان این مکتب وظیفه دینی دارند برای تسریع در عملی شدن این حوادث کوشش نمایند. حوادثی که توسط آنها باید عملی شوند، عبارتند از:
۱. یهودیان از سراسر جهان باید به فلسطین آورده شوند و کشور اسراییل در گسترهای از رودخانه نیل تا رودخانه فرات به وجود آید و یهودیانی که به اسراییل مهاجرت نمایند اهل نجات خواهند بود.
۲. یهودیان باید دو مسجد اقصی و صخره در بیتالمقدس را منهدم کنند و به جای این دو مسجد مقدس مسلمانان، معبد بزرگ را بنا نمایند (از سال ۱۹۶۷ تا به حال دو مسجد اقصی و صخره در بیتالمقدس بیش از صد بار مورد حمله یهودیان و مسیحیان صهیونیست قرار گرفته است).
۳. روزی که یهودیان مسجد اقصی و مسجد صخره در بیتالمقدس را منهدم کنند، جنگ نهایی مقدس (آرماگدون) به رهبری آمریکا و انگلیس آغاز شده، در این جنگ جهانی تمام جهان نابود خواهد شد.
مسیحیان صهیونیست از فرقه پروتستانها در آمریکا و انگلیس اعتقاد دارند که مسیح همیشه در امور خاورمیانه به سود دولت اسراییل مداخله نموده است و اعلام میدارند که خواست دولت اسراییل در حقیقت خواست مسیح میباشد و مذاکرات صلح در خاورمیانه بیهوده است و تأسیس کشور اسراییل بزرگ از رودخانه نیل تا رودخانه فرات، خواست مسیح میباشد که به زودی عملی خواهد شد
۴. روزی که جنگ آرماگدون آغاز شود، تمامی مسیحیان پیرو اعتقادات «عملی نمودن خواستههای مسیح« که مسیحیان دوباره تولد یافته میباشند، مسیح را خواهند دید و توسط یک سفینه عظیم از دنیا به بهشت منتقل میشوند و از آنجا همراه با مسیح نظارهگر نابودی جهان و عذاب سخت در این جنگ مقدس خواهند بود.
۵. در جنگ آرماگدون زمانی که ضد مسیح (دجال) در حال دستیابی به پیروزی است، مسیح همراه مسیحیان دوباره تولد یافته در جهان ظهور خواهد کرد و ضد مسیح را در پایان این جنگ مقدس شکست میدهد و حکومت جهانی خود را به مرکزیت بیتالمقدس برپا خواهد ساخت و معبدی که به جای مسجد اقصی و صخره در بیتالمقدس ـ که توسط مسیحیان و یهودیان قبل از آغاز جنگ آرماگدون ساخته شده ـ محل حکومت جهانی مسیح خواهد بود.
۶. دولت صهیونیستی اسراییل با کمک آمریکا و انگلیس مسجد اقصی و مسجد صخره در بیتالمقدس را نابود خواهد کرد و معبد بزرگ به دست آنان در این مکان ساخته خواهد شد و این رسالت مقدس به عهده آنان میباشد.
۷. این حادثه پس از سال ۲۰۰۰ میلادی حتماً اتفاق خواهد افتاد.
۸. قبل از آغاز جنگ آرماگدون، رعب و وحشت جامعه آمریکا و اروپا را فرا خواهد گرفت.
۹. قبل از ظهور دوباره مسیح، صلح در جهان هیچ معنی ندارد و مسیحیان برای تسریع در ظهور مسیح باید مقدمات جنگ آرماگدون و نابودی جهان را فراهم نمایند.
مسیحیان صهیونیست از فرقه پروتستانها در آمریکا و انگلیس اعتقاد دارند که مسیح همیشه در امور خاورمیانه به سود دولت اسراییل مداخله نموده است و اعلام میدارند که خواست دولت اسراییل در حقیقت خواست مسیح میباشد و مذاکرات صلح در خاورمیانه بیهوده است و تأسیس کشور اسراییل بزرگ از رودخانه نیل تا رودخانه فرات، خواست مسیح میباشد که به زودی عملی خواهد شد.
صهیونیستهای یهودی مطابق اعتقاد به مجموعه قوانین دینی خود «تلمود» به مکتب «خواستههای خدا» اعتقاد دارند و مطابق این اعتقاد، آنها برنامهای را اجرا مینمایند که با کمک دولتهای آمریکا و انگلیس و دیگر کشورهای غربی بتوانند دو مسجد مقدس اقصی و صخره در بیتالمقدس را تخریب کرده، کشور اسراییل بزرگ را با نابودی کامل کشورهای اسلامی بهوجود آورند. به همین منظور میان صهیونیستهای یهودی و صهیونیستهای مسیحی از فرقه پروتستانها اتحاد و هماهنگی کاملی وجود دارد و مسیحیان پیرو اعتقاد «خواستههای خدا» همواره اظهار میدارند هر عملی که از سوی دولت اسراییل انجام میشود، در حقیقت از سوی مسیح طراحی شده است و باید توسط مسیحیان سراسر جهان مورد حمایت قرار گیرد.
پروتستانهای امریکایی برای نخستین بار خود را بنیادگرا خواندند. «مسیحیت انجیلی» که عنوان دیگری برای بنیادگرایان است، این بنیادگرایی در مقابله با مدرنیسم شکل گرفت، همه مظاهر مدرن را طرد کرد و کوشید بر ظاهر تحریف شده کتاب مقدس، داشته باشد. به عبارت دیگر، بنیادگرایان گروهی قشرگرا هستند که مخالف پیشرفت علوم مادی بظاهر متضاد با کتاب مقدس هستند
رهبران مذهبی فرقه های پروتستان در ایالات متحده و انگلیس هم با الگو برداری مشابهی از صهیونیسم های یهودی به مکتب نوظهور «خواسته های مسیح» اعتقاد دارند، در دهه ۱۹۹۰ م اعتقادات یاد شده را به شدت در جامعه آمریکا و اروپا تبلیغ کرده اند و در ۱۰ سال گذشته در آمریکا در این زمینه دهها کتاب منتشر شده و فیلم های گوناگونی به نمایش درآمده اند . کشیش آمریکایی به نام هال لیندسی کتابی با عنوان « در پبیشگویی های انجیل؛ جای آمریکا کجاست؟» را تألیف کرده که یکی از پرفروش ترین کتاب های سال ۲۰۰۱ در آمریکا به شمار آمده است. در این کتاب نقش دولت واشنگتن در جنگ آرماگدون بیان شده است. نویسنده در این کتاب اثبات نموده است که دولت آمریکا جنگ آرماگدون را رهبری خواهد کرد و مخالفان مسیح در سراسر جهان را که قبل از آغاز این جنگ باعث ایجاد رعب و وحشت در جهان شده اند، شکست خواهد داد. در این جنگ مقدس، دولت انگلیس همکار آمریکا خواهد بود. دولت آمریکا در اوج جنگ سرد موشک های هسته ای قاره پیمای خود را «شمشیر های جنگ مقدس» نامیده بود. پیروان این مکتب در یک دهه گذشته تبلیغ کرده اند که عملیات توفان صحرا علیه عراق در سال ۱۹۹۱ فراهم کردن مقدمه برای جنگ آرماگدون بوده است. بر این اساس مسیحیان صهیونیست از فرقه پروتستان ها در آمریکا و انگلیس اعتقاد دارند که مسیح همیشه در امور خاورمیانه به سود دولت اسرائیل مداخله نموده است و اعلام می دارند که خواست دولت اسرائیل در حقیقت خواست مسیح می باشد و مذاکرات صلح در خاورمیانه بیهوده است . تأسیس کشور اسرائیل بزرگ از رودخانه نیل تا رودخانه فرات، خواست مسیح می باشد که به زودی عملی خواهد شد. صهیونیست های یهودی هم مطابق اعتقاد به مجموعه قوانین دینی خود «تلمود» به مکتب «خواسته های خدا» اعتقاد دارند و مطابق این اعتقاد آنها برنامه ای را اجرا می نمایند که با کمک دولت های آمریکا و انگلیس و دیگر کشورهای غربی بتوانند دو مسجد مقدس اقصی و صخره در بیت المقدس را تخریب کرده، کشور اسرائیل بزرگ را با نابودی کامل کشورهای اسلامی به وجود آورند. به همین منظور میان صهیونیست های یهودی و صهیونیستهای مسیحی از فرقه پروتستان ها که طرفدار «مکتب خواست مسیح هستند»، و صهودیان صهیونیستی که پیرو اعتقاد «خواسته های خدا» هستند، اتحاد و هماهنگی کامل وجود دارد و همواره اظهار می دارند هر عملی که از سوی دولت اسرائیل انجام می شود، در حقیقت از سوی مسیح طراحی شده است و باید توسط مسیحیان سراسر جهان مورد حمایت قرار گیرد. به لطف حمایت همه جانبه جهان مسیحی غرب از دولت تل آویو اکنون ذخایر عظیم موشک های هسته ای و انواع و اقسام تسلیحات شیمیایی و میکروبی در اسرائیل وجود دارد و در واقع، رژیم صهیونیستی را به یک «انبار مهمات و پادگان نظامی جهان مسیحی ایالات متحده آمریکا و غرب» تبدیل کرده اند. البته هدف استراتژیک جهان مسیحی غرب این است که کشورهای اسلامی را در زمینه های اقتصادی و نظامی برای همیشه ضعیف نگاه دارند.
۳- بنیادگرایان(Fundamentalists):
«بنیادگرایی» از ریشه لاتین Fundamentalism گرفته شده است و از نظر واژگانی، به پیروی سخت از هر ایده یا اصول بنیادی گفته می شود. در اصطلاح نیز به جنبشی در پروتستانتیسم امریکایی اشاره دارد که در اوایل قرن بیستم(۱۹۲۰-۱۹۲۵م.) در واکنش به مدرنیسم آشکار شد. پروتستانها تاکید داشتند که ظاهر کتاب مقدس نه تنها در امور مربوط به ایمان و اخلاقیات حجت است، بلکه عبارتهای تاریخی دقیق آن نیز که اساس باور دینی مسیحی در چنین آموزه هایی نظیر خلقت گیتی، بکرزایی، معاد جسمانی، کفاره بوسیله مرگ فدیه وار مسیح و بازگشت دوباره او نهفته است، قابلیت استناد دارد(۱)
پروتستانهای امریکایی برای نخستین بار خود را بنیادگرا خواندند. «مسیحیت انجیلی» که عنوان دیگری برای بنیادگرایان است، این بنیادگرایی در مقابله با مدرنیسم شکل گرفت، همه مظاهر مدرن را طرد کرد و کوشید بر ظاهر تحریف شده کتاب مقدس، داشته باشد. به عبارت دیگر، بنیادگرایان گروهی قشرگرا هستند که مخالف پیشرفت علوم مادی بظاهر متضاد با کتاب مقدس هستند.
کشیش آمریکایی به نام هال لیندسی کتابی با عنوان « در پبیشگویی های انجیل؛ جای آمریکا کجاست؟» را تألیف کرده که یکی از پرفروش ترین کتاب های سال ۲۰۰۱ در آمریکا به شمار آمده است. در این کتاب نقش دولت واشنگتن در جنگ آرماگدون بیان شده است. نویسنده در این کتاب اثبات نموده است که دولت آمریکا جنگ آرماگدون را رهبری خواهد کرد و مخالفان مسیح در سراسر جهان را که قبل از آغاز این جنگ باعث ایجاد رعب و وحشت در جهان شده اند، شکست خواهد داد
در دهه دوم قرن بیستم به جریان سیاسی و دینی در برابر اصول و آموزه های مدرنیسم تبدیل گشت. مهمترین آموزه های بنیادگرایی دینی مسیحی در امریکا به این شرح بودند:
۱- باور به اینکه متن و الفاظ کتاب مقدس به همان صورتی است که خداوند فرستاده است؛
۲- مبارزه با الهیات مدرن و هرگونه اقدام برای سکولاریزه کردن جامعه مسیحی؛
۳- زندگی تحول یافته معنوی با شاخصه رفتار اخلاقی و تعهد شخصی، مثل خواندن کتاب مقدس، دعا و نیایش، تعصب داشتن به مسیحیت و ماموریتهای دینی.
کارشناسان حوزه آخرالزمان شناسی و اینده پژوهی ،از دو جریان انجیلی ها و بنیادگرایان پروتستان ، به عنوان صهیونیسم مسیحی یاد می کنند، چرا که ادبیات عبرانی و تفاسیر انجیلی مبتنی بر تورات ، این انگیزه را در میان آنان ایجاد کرده است تا خود را خادم یهود و نهضت صهیونیست دانسته و از هیچ کوششی برای ظهور مسیح و سیطره کامل قومیت یهود بر سرزمینهای اشغالی فرو گذار نکنند.
از همین رو رهبران دینی صهیونیسم مسیحی تبلیغات گسترده ای در این باره انجام داده اند. در یک نظرسنجی که توسط خبرگزاری آسوشیتدپرس در سال ۱۹۹۷ انجام شد، اعلام گردید ۲۵ درصد جمعیت آمریکا اعتقاد راسخ دارند که با آغاز هزاره سوم جنگ نهایی آرماگدون در محل فلسطین آغاز خواهد شد و این جنگ تا مدت هفت سال ادامه خواهد داشت. در اثر این جنگ دنیا نابود می شود و در پایان این جنگ هفت ساله که آنها آن را «مصیبت بزرگ برای کلیسا و مسیحیان» می دانند، مسیح همراه مسیحیان دوباره تولد یافته ظهور خواهد کرد و دجال را شکست می دهد و حکومت جهانی خود را با مرکزیت بیت المقدس تشکیل خواهد داد.
به همین منظور آنها معبد بزرگ را که موجب جنگ آرماگدون می شود «معبد مصیبت بزرگ» می نامند. مطابق اعتقادات صهیونیسم مسیحی، غیر از معتقدان به «خواسته های مسیح»، تمامی مردم جهان، چه مسیحی و چه غیر مسیحی، به دست دجال کشته خواهند شد.
ارتش صهیونیستی در سال ۱۹۶۷ بخش شرقی بیت المقدس را تصرف کرد و مسجداقصی و مسجد صخره به دست صهیونیست های یهودی اشغال گردید. بعد از آن، رژیم تل آویو همواره اعلام کرد که بیت المقدس پایتخت ابدی اسراییل است. به همین منظور صهیونیست ها ۸۷ درصد بخش شرقی بیت المقدس را تصرف کرده اند و مردم فلسطین حق ندارند در بخش شرقی این شهر خانه سازی کنند و حتی خانه های فلسطینی ها در این بخش شهر مرتب تخریب می گردد و یهودیان در آنجا ساکن می شوند. صهیونیست ها زیر محوطه مسجداقصی و مسجد صخره را کاملاً حفاری کرده اند. صهیونیست های مسیحی و یهودی مقیم فلسطین اشغالی و آمریکا اعلام نموده اند که آنها سقف و ستونهای معبد بزرگ را آماده کرده اند و می توانند در کوتاه ترین مدت معبد بزرگ را در جای مسجداقصی و مسجد صخره احداث نمایند. آنها نقشه معبد بزرگ را در روی جلد کتاب هایی که در این موضوع نوشته شده است چاپ کرده اند.
در یک نظرسنجی که توسط خبرگزاری آسوشیتدپرس در سال ۱۹۹۷ انجام شد، اعلام گردید ۲۵ درصد جمعیت آمریکا اعتقاد راسخ دارند که با آغاز هزاره سوم جنگ نهایی آرماگدون در محل فلسطین آغاز خواهد شد و این جنگ تا مدت هفت سال ادامه خواهد داشت.در اثر این جنگ دنیا نابود می شود و در پایان این جنگ هفت ساله که آنها آن را «مصیبت بزرگ برای کلیسا و مسیحیان» می دانند، مسیح همراه مسیحیان دوباره تولد یافته ظهور خواهد کرد و دجال را شکست می دهد و حکومت جهانی خود را با مرکزیت بیت المقدس تشکیل خواهد داد
نویسنده معروف آمریکایی به نام گریس هالسل در دو کتاب معروف خود برنامه های مبلغان «جنگجوی انجیل» مقیم آمریکا را به خوبی افشا کرده بود. نویسنده در این دو کتاب با عنوان «پیشگویی و سیاست» و «مبلغان جنگجوی انجیل در بستر جنگ هسته ای» برنامه های مشترک دولت های آمریکا، انگلستان و اسراییل با همکاری مبلغان انجیل را برای به وجود آوردن اسراییل بزرگ تشریح می کند. هالسل که از کارمندان برجسته دفتر ریاست جمهوری آمریکا بود اتحاد محرمانه بین مبلغان انجیل در آمریکا و انگلیس با اسراییل را آشکار می نماید.
در نتیجه این رویکرد که ماموریت اصلی بنیاد گرایان و انجیلی ها را تشکیل می دهد، مشاهده می شود که غرب تمام قد به حمایت همه جانبه از جنبش صهیونیسم پرداخته و مساله تروریسم مقدس و مبلغان جنگجوی انجیل مکتب صهیونیسم مسیحی در کشورهای پروتستان مخصوصاً در ایالات متحده آمریکا و انگلیس توسط مبلغان انجیل در سطح گسترده ترویج می شود.چنانکه رهبران صهیونیسم مسیحی و یهودی خود اعلام کرده اند مطابق تفسیر مکاشفه یوحنا در انجیل، صهیونیسم رسالت الهی دارند و برای تأسیس دولت اسراییل بزرگ حق دارند علاوه بر سلب مالکیت فلسطینیان حتی نسل کشی فلسطینیان و اعراب را انجام دهند. رهبران دینی پروتستان، مبلغان انجیل را از مسیحی کردن یهودیان منع می کنند، چرا که مطابق اعتقادات آنان یهودیان از سراسر جهان باید به فلسطین مهاجرت نمایند و اسراییل بزرگ را تشکیل دهند و اقدام به ساخت معبد بزرگ نمایند. بیشتر مطلق یهودیان در جنگ آرماگدون توسط ضد مسیح کشته خواهد شد و تعداد اندکی که زنده خواهند ماند با ظهور حضرت مسیح به وی ایمان خواهند آورد. این تمام آن چیزی است که در ادبیات دینی پروتستانها و دغدغه آخرالزمانی آنان به چشم می خورد.
پی نوشت ها:
۱- Thereformed Church
۲- Hugunotse
۳- برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب «راهنمای ادیان جهان»ا.م.زهاوی
۴- برگرفته و تلخیص از مجموعه احداث معبد بزرگ برای بیت المقدس، حیدر رضاضابط
۵- Billy Graham.
۶- Jerry Falwell.
۷- Pat Robertson.
۸- Hal Lindsey.
۹- Mike Evans.
۱۰- George Carey.
۱۱- Christian Zionism.
سید حامد حسینی