پروتستانتیزم موعودگرا و دغدغه های آخرالزمانی(بخش۱)
انگاره موعودگرایی و چشم به راه بودن فرجامی خوش برای جهان که وضع فلاکت بار موجود انسان را به آرمان شهر منجی تغییر میدهد، از دوران باستان تا عصر فرامدرن همواره دل مشغولی نوع بشر بوده است.
امروزه تبلور این درنگ نویدبخش در ادیان ابراهیمی(مسیانیزم مسیحی- یهودی و مهدویت اسلامی)، به جلوه ای فراتر از یک انگاره بدل شده است و معتقدان به آن، کاربست راهبردی زیادی را بر مبنای اعتقادات خویش، برای آن فراهم کرده اند. با این همه، اصل منجی گرایی و باور رخ دادن جنگی فراگیر در آخرالزمان، همگانی است.
بر این اساس، جدالی سخت میان منجی و دشمنانش در خواهد گرفت. که این جدال با توجه به رویکردهای نظری و مکتبی، تفاسیر و تاویلات متفاوتی را ایجاد نموده است. برخی از این تاویلات را می توان در ادبیات و الهیات فرقه ای جریان نه چندان با سابقه (پروتستانتیزم) مشاهده نمود. چرا که این نهضت با وام گیری از متون عبری و ساخته و پرداخته کاهنان یهود، علاوه بر تلاش در راستای یهودیزه کردن مسیحیت، به دنبال اشاعه باورهایی و زمینه چینی هایی هستند تا بتوانند در پروسه سرعت بخشیدن به ظهور مسیح نقشی مهم و کلیدی ایفا نمایند. ادبیات دینی و مکتبی این گروه در اتخاذ سیاستهای معاصر آمریکا، رژیم صهیونیستی و دولتهای حامی آنان، نقشی اساسی دارد، و حجم انبوهی از تولیدات هنری، فکری، خبری این دولتها را تشکیل می دهد. در این مجموعه نوشتار بر آنیم تا علاوه بر بررسی پدیده پروتستانتیزم، به بررسی اصل فوتوریسم(منجی گرایی) و رویکرد اخرالزمانی این فرقه، و فعالیتهای آنان جهت تحقق بخشیدن مساله ظهور منجی بپردازیم .
فرآیند شکل گیری پروتستانتیزم را می توان در حلول دوباره ادبیات دینی یهود در الهیات مسیحی ، ونوعی بازگشت و رجعت مسیحیان به «عهد عتیق» یا تورات نامید. این نهضت به طور مشخص با «لوتر» و ژان کالونِ انگلیسى و آراء اعتقادی جدید این دو در خصوص مسیحیت آغاز می گردد. لوتر به عنوان موسس اصلی این نهضت خود پیش از آغاز نهضت پروتستانتیسم تحت تأثیر عمیق آموزه های فلسفی، تئولوژیک و جهان بینی عبرانی بوده است
پروتستانتیزم، زایشی جدید در مکتب مسیح
همه می دانیم که مسیحیان کسانىاند که از مسیحیت پیروى مىکنند و مسیحیت، دینى است که به عیسى مسیح علیهالسلام منسوب است و مانند هر دین دیگرى، مشخصههایى دارد؛ مثلا عیسى مسیح، پسر خدا یا تجسد واقعى خالق هستى است که عدالت، آسایش و الگوى خوب زیستن را براى بشریت به ارمغان آورد. او آمد تا فقیران را بشارت، اسیران را رستگارى، کوران را بینایى، سرکوب شوندگان را آزادى دهد. از این رو، عیسى مسیح علیهالسلام، محورىترین عنصر مسیحیت به شمار مىآید؛ اگر چه در این که آیا باید او را پرستید یا تنها گرامىاش داشت و از او اطاعت نمود یا فقط او را تحسین کرد و …، اختلافاتى وجود دارد؛ ولى همه مسیحیان متفقند، ایمانى که از آن دم مىزنند، بدون عیسى مسیح، بىمعناست و نیز عقیده دارند که عیسى به دلیل مخالفت با دستگاه سیاسى روم، دستگیر و مصلوب شد؛ اما او زنده است و روزى باز مىآید. آنان کریسمس (روز تولد مسیح)، جمعه مقدس یا روز به صلیب رفتن عیسى، عید پاک یا هنگامه رستاخیز مسیح و جشن باردارى پاک مریم را گرامى مىدارند و کتاب عهد قدیم (تورات) و جدید (انجیل) و نیز رساله پولس و چهار انجیلِ متى، مرقس، لوقا و یوحنا را به عنوان حجت دینى پذیرفتهاند.
با این همه مسیحیت به سه شاخه کاملاً جدا و مخالف یکدیگر یعنی کلیسای کاتولیک روم، ارتدکس و پروتستان تقسیم شده است. کشورهای جنوب اروپا و آمریکای لاتین عمدتاً کاتولیک، کشورهای شمال اروپا و ایالات متحده آمریکا پروتستان و پیروان کلیسای ارتدکس در اروپای شرقی هستند.
این سه کلیسا در اعتقادات دینی و مراسم عبادی کاملاً از یکدیگر جدایند و مانند سه دین مختلف عمل میکنند و حتی انجیل کلیسای پروتستان با انجیل کلیسای کاتولیک تفاوت زیادی دارد. کلیسای کاتولیک و پروتستان از پنج قرن گذشته علیه یکدیگر مبارزه کردهاند، به گونهای که بسیاری از جنگهای قرنهای هفدهم و هجدهم میلادی برخاسته از اهداف و آرمانهای کاتولیکی و پروتستانی بوده است که نمونه زنده آن در جهان معاصر درگیری مسلحانه و دائمی بین پیروان کلیسای کاتولیک و پروتستان در ایرلند شمالی است.
فرآیند شکل گیری پروتستانتیزم را می توان در حلول دوباره ادبیات دینی یهود در الهیات مسیحی، و نوعی بازگشت و رجعت مسیحیان به «عهد عتیق» یا تورات نامید. این نهضت به طور مشخص با «لوتر» و ژان کالونِ انگلیسى و آراء اعتقادی جدید این دو در خصوص مسیحیت آغاز می گردد. لوتر به عنوان موسس اصلی این نهضت خود پیش از آغاز نهضت پروتستانتیسم تحت تأثیر عمیق آموزه های فلسفی، تئولوژیک و جهان بینی عبرانی بوده است
با این که نطفه اولیه پروتستانتیزم، هم زمان با پدیدار شدن جنبش اصلاح دینی مارتین لوتر در قرن شانزدهم بسته شد. ولی بهره گیری از این واژه برای نهضت لوتری، از ابتکارات مجمع دوم اشپایر(۱) در فوریه سال ۱۵۲۹ است. در این مجمع، تصمیم گرفتند به مدارا و تساهل با پیروان لوتر در آلمان پایان دهند. و در نتیجه این تصمیم در آوریل همان سال شش تن از شاهزادگان آلمان با همراهی مردم چهارده شهر، ضمن دفاع از آزادی اندیشه و حقوق اقلیت های دینی، به این تصمیم سرکوب گرانه اعتراض کردند. اصطلاح پروتستانتیزم که ریشه در مفهوم لاتین اعتراض دارد، از این اعتراض گرفته شده است.
همه می دانیم که مسیحیان کسانىاند که از مسیحیت پیروى مىکنند و مسیحیت، دینى است که به عیسى مسیح علیهالسلام منسوب است و مانند هر دین دیگرى، مشخصههایى دارد؛ مثلا عیسى مسیح، پسر خدا یا تجسد واقعى خالق هستى است که عدالت، آسایش و الگوى خوب زیستن را براى بشریت به ارمغان آورد
یکی از اساسی ترین اختلافات بین کاتولیکها و پروتستانها در برداشت آنها از عملکرد یهودیان هویدا شد. به این بیان که کلیسای کاتولیک باور داشت آنچه به عنوان «امت یهود» از آن یاد می شود، به پایان رسیده است و پروردگار برای مجازات یهودیان بخاطر کشتن مسیح، آنان را از فلسطین به بابل تبعید کرد. کلیسای کاتولیک پیشگویی های مرتبط به بازگشت یهود را بازگشت از بابل می دانست که در عمل به دست کوروش، پادشاه ایران تحقق یافت. در مقابل، جنبش پروتستان با مطرح کردن آیین«خودکشیشی» و طرد قرائت واحد کلیسا از متون دینی مقدس، نوعی پلورالیسم دینی را پذیرفت که یهودیان در کنار مسیحیان رسمیت یافتند و قدرت مانور فراوانی پیدا کردند.
این مساله در نهایت منجر به این شد که پروتستانها، یهودیان را قوم برگزیده و عهد قدیم را مرجع اصلی اعتقادات خویش بدانند.(۲)
لوتر خود پیش از آغاز نهضت پروتستانتیسم تحت تأثیر عمیق آموزه های فلسفی، تئولوژیک و جهان بینی عبرانی بوده است. «به هنگام تحقیق و پژوهش در خصوص لوتر به عنوان بزرگ ترین پیشوای پروتستانتیسم و این که او چگونه مجذوب چنین رویکردی گردید، با علاقه زائدالوصف او به دین عبرانی و منابع عبرانی روبرو می شویم.» (۳)
تأثیرپذیری لوتر و همفکران او از تئولوژی عهد عتیق در یک فرایند طبیعی موجب پیدایی تغییرات بزرگی در مفاهیم دینی کلیسای کاتولیک گردید، رویکرد «اقبال به بهشت دنیایی» به جای «آخرت گرایی» مسیحی نشست. «ربح» و «ربا» که در مسیحیت کاتولیک تحریم شده بود در مسیحیت پروتستان تشریع گردید و پس از آن با سرعت و همراه با توسعه پروتستانتیسم در اروپا گسترش یافت. بزرگداشت یهودیان و برترداشتن قوم یهود و متعلق دانستن سرزمینهای فلسطین تحت عنوان به اصطلاح «ارض موعود» و سرزمینهای مقدس وعده داده شده به قوم یهود از جانب خداوند، شاخصه دیگر پروتستانتیسم لوتری بود. لوتر در این ستایش و تمجید از به اصطلاح «قوم برگزیده خداوند» به اندازه ای پیش رفت که شبهه یهودی بودن او در محافل مسیحی کاتولیک به صورت جدی مطرح گردید.
«دانشنامه یهود» این مسئله را چنین بیان میدارد: «لوتر ضمن طرح این که یهودیان جهت رسانیدن پیام خداوند به تمامی جهانیان انتخاب شدهاند، آنها را مورد ستایش قرار میدهد. او میگوید که یهودیان حامل برترین خونها در رگهای خود هستند. روح القدس به واسطه آنها کتاب مقدس را به اقصی نقاط دنیا برد. آنها فرزندان خدایند. ما در مقایسه با آنها بیگانهایم. همان طور که در داستان «زن کنعانی» آورده شده است ما همچون سگانی هستیم که از خرده نانهای بر زمین ریخته اربابان خود ارتزاق میکنیم.» (۴).
وی به هنگام اعلام اساس نهضت جدید، به مطالعه منابع عبرانی پرداخت. او و همفکرانش از منابع یهودی چیزهایی بسیاری یافته، و همت خویش را بر آن گماردند تا بلکه بتوانند نقاط ضعف و کاستیهای دین مسیح را با همراه کردن تاویلات یهودی پوشش داده و شکل جدید و توجیه پذیری از مسیحیت را به پیروان این دین ارائه دهند
«دانشنامه یهود»(۵) از این مساله چنین حکایت می کند:
«حرکت اصلاحی مسیحی در حد بسیار وسیعی از ادبیات و فلسفه یهودی تاثیر پذیرفته بود. به طوری که به آن از جانب رقبا و مخالفین این رفورم و حرکت به عنوان «یهودیگری» نگاه میشد… گروههای مختلف پروتستان به فرمان تورات به عباداتی از جمله آیین «شابات» که از نظر کلیسای کاتولیک مطرود و منسوخ اعلام شده بود، پرداختند و به عهد عتیق(تورات) بیش از عهد جدید (انجیل) وابسته شدند.
از این رو می توان گفت که لوتر بعد از «پاولوس قدیس» پایه گذار دومین انحراف بزرگ در مسیحیت تلقی می گردد. چرا که که پاولوس، تعبیه کننده تثلیث در مسیحیت که نام حقیقی او «شائول» بود و قبل از مسیحی شدن در قدس مطالعات و تحقیقات مبسوطی بر روی کتاب کابالا منبع «باطنی گرایی عبرانی» انجام داده بود. و لوتر،که تحت نفوذ (دین) عبرانی قرار داشت، با پشت پا زدن به تاریخ ،عقاید، و فقه مسیحی و وارد نمودن ادبیات عبرانی به این مکتب ، زمینه انشعاب و انحراف جدیدی را در دین مسیح ایجاد نمود
در این فرآیند، تاثیر پذیری لوتر و هم کیشان او از ادبیات یهودی به حدی می رسد که نوعی از خود بیگانگی دینی در لوتر پدید می آید؛ که در نتیجه آن وی خود را به عنوان یک یهودی معرفی نموده و فرهنگ مسیحیت را به باد انتقادهای شدید خویش می گیرد.
او با انتشار کتابی در سال ۱۵۲۳م که تحت عنوان« عیسی مسیح یک یهودی زاده شد » به رشته تحریر در آمد، به این مساله بیش از پیش دامن زده و می نویسد :
«یهودیان خویشاوندان خداوند ما (عیسی مسیح) هستند، برادران و پسر عموهای اویند، روی سخنم با کاتولیکهاست. اگر از این که مرا کافر بنامند خسته شده اند بهتر است مرا یهودی بخوانند.» (۶)
در همین راستا «دانشنامه یهود» ،ضمن نقل ضربات ویرانگر لوتر به مسیحیت کاتولیک مینویسد:
«ضربه ویرانگری را که لوتر بر کلیسای کاتولیک وارد کرد در وهله اول از طرف یهودیان مورد حمایت قرار گرفت»(۷) همچنین میافزاید: «بعضی از شخصیتهای دانشمند از یهودیان سفاردی پراکنده در دنیا مثل جوزفها- کوهن(۸) از جریان اصلاحات، هواداری قابل توجهی به عمل میآورند.»(۹) و باز در ادامه می گوید: «آبراهام ب. الیزرهالوی»(۱۰)، خاخام کابالائیست گفته که لوتر در پنهان یهودی بود و تلاش میکرد تا مسیحیان را آرام آرام به (سمت) یهودیت متمایل کند.»(۱۱)
از این رو می توان گفت که لوتر بعد از «پاولوس قدیس» پایه گذار دومین انحراف بزرگ در مسیحیت تلقی می گردد. چرا که که پاولوس، تعبیه کننده تثلیث در مسیحیت که نام حقیقی او «شائول» بود و قبل از مسیحی شدن در قدس مطالعات و تحقیقات مبسوطی بر روی کتاب کابالا منبع «باطنی گرایی عبرانی» انجام داده بود. (۱۲) و لوتر،که تحت نفوذ (دین) عبرانی قرار داشت، با پشت پا زدن به تاریخ ،عقاید، و فقه مسیحی و وارد نمودن ادبیات عبرانی به این مکتب ، زمینه انشعاب و انحراف جدیدی را در دین مسیح ایجاد نمود، و آنچه از ادبیات آخرالزمانی این نهضت در سالهای بعدبه چشم می خورد، ریشه در انحرافاتی دارد که آبشخور اصلی آن را تاویلات یهودی و عبرانی تشکیل می دهد. در بخشهای بعدی علاوه بر بررسی انشعابات این نهضت، به بحث و بررسی رویکرد انحرافت منجی گرایانه و آخرالزمانی آنان خواهیم پرداخت.
پی نوشتها:
۱- Speyer، نام شهری در جنوب غربی آلمان است که محل تشکیل مجلس قانون گذاری کلیسا در جریان نهضت اصلاح دینی می باشد.
۲- ،مسیحیت صهیونیستی و بنیاد گرایی آمریکایی، رضا هلال ،ص ۶۲-۶۳
۳- Jesus christ was born a jew.
۴- .The Jewish Encyclopedia, Vol 8, P .213
۵- Vol8,p 216.The universal jewish Encyclopedia.
۶- Leon Poliakov, History & Anti-Semitism, p.221.
۷- .Encyclopedia Judaica Vol.11, P .485.
۸- Joseph Ha-Kohn.
۹- همان منبع.
۱۰- Abraham B.Eliezer Ha-Levi.
۱۱- Ibid Vol.41, P .12
۱۲- James B. Prichard, the concised Atlas of the Bible, Times book, London, 1991, p.124