نجات و بهشت رفتن انسان گنهکار به صرف گریه بر امام حسین(ع)!؟
چه توجیهی دارد که یک نفر تمام عمر گناه و معصیت کند و با گریستن برای امام حسین(ع) و یک اشک به بهشت برود؟!
ینکه آدمی مشمول شفاعت و درک ثواب عزاداری امام حسین(ع) باشد، شرایط و ضوابطی دارد که مهم ترین آنها رعایت «تقوای الهی» است. یعنی حدود الهی را که چیزی جز «انجام واجبات و ترک محرمات» نیست، رعایت کند. هیچ عمل مستحبی ولو دارای ثواب زیاد، نمی تواند خسران ترک واجب یا ارتکاب حرام را جبران کند؛ به خصوص اگر در این بین «حق الناس» ضایع شود.
اصولا ثواب هاى عظیم و پاداشهاى فوق العاده ای که در احادیث برای عزاداری امام حسین(ع) بیان شده، از آن کسانى است که عارف به حق ایشان باشند و بدانند آن حضرت براى چه هدفى قیام کرد و در چه راهى شربت شهادت نوشید و در مسیر اهداف آن بزرگوار قرار گیرند.
ضمن اینکه «مداومت» بر گناه به امید واهی جبران آن در عزاداری و امید واهی به شفاعت، بعداز مدتی ممکن است «توفیق عزاداری» را نیز از او سلب کند. بسیاری از گناهان انسان را از جاده مستقیم الهی خارج می سازند و به کوره راه های کفر و عناد با اهل بیت(ع) می کشانند.
آیات و روایات به ظاهر متناقض در نتایج اخروی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)
در منابع روایی احادیثی به چشم می خورد که بیانگر بخشیده شدن همه گناهان شخص و ورود او به بهشت، به واسطه گریه برای عزای امام حسین(علیه السلام) است. مثلا این روایت از امام رضا(ع) که می فرماید: «َیَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیر»(۱)؛ (ای پسر شبیب اگر بر حسین[علیه السلام] گریه کنی تا آب دیده بر روی تو جاری شود حق تعالی جمیع گناهان صغیره و کبیره تو را بیامرزد خواه اندک باشد خواه بسیار). همچنین این حدیث مشهور از امام صادق(ع) نیز وجود دارد که می فرماید: «وَ مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّهِ»(۲)؛ (هر کس که نزد او از امام حسین یادی شود و او از چشمانش اشکی و لو به اندازه بال مگسی خارج شود، ثواب چنین شخصی بر خداوند خواهد بود و خدا نیز غیر از بهشت چیزی را سزاوار او نمی داند).
در مقابل این احادیث، آیاتی از قرآن مجید و روایاتی از ائمه اطهار(علیهم السلام) وجود دارند که مسئولیت مستقیم هر شخص را در قبال اعمالش غیر قابل نفی می داند. به تعبیر دیگر هر کار نیک یا بد شخص در این دنیا، در عالم دیگر جسمیت پیدا می کند و خواهی نخواهی روزی آن را به شکل نعمتی بزرگ یا عذابی دردناک خواهد دید.(۳) مسأله تجسم اعمال نیز [با همه اختلافاتی که ممکن است برخی از علما درباره اش داشته باشند] از آموزه های صحیح و اصیل اسلامی است که از سوی علما، مفسرین و متکلمین مسلمان بسیار مورد بحث و گفت و گو قرار گرفته است. این مفهوم را می توان در آیات فراوانی(۴) در قرآن و نیز در احادیث(۵) یافت. این آیات و روایات جای کم ترین شکی را برای این حقیقت باقی نمی گذارد که آدمی هیچ گاه از اعمال خود رهایی ندارد. چه اعمال نیک و چه اعمال بد.
با این وجود این دو دسته از آیات و روایات چگونه با یکدیگر قابل جمع اند؟!
نگاه های افراطی و تفریطی به تأثیر گریه در عزاداری امام حسین(علیه السلام) بر عاقبت اخروی انسان
جهت گیری متفاوت این دو گروه از آیات و روایات موجب شده است که روایات بیان کننده وعده ثوابهاى عظیم مجالس عزاداری امام حسین(علیه السلام) از سوی عده اى اغراق آمیز تلقی شود و مورد انکار قرار گرفته، منشاء آن «غُلات» معرفی شوند و گفته شود که: «ثواب باید با عمل تناسب داشته باشد و چگونه ممکن است عمل کوچکى مانند گریه بر امام حسین(ع) این قدر پاداش عظیم داشته باشد»؟! عده اى هم در نقطه مقابل، جنبه افراط را پیموده و معتقد شده اند همین که انسان بر امام حسین(ع) بگرید، اهل نجات است، حتّى اگر در باتلاق گناه و فساد فرو رفته باشد. در نگاه این عده، همه دروغ گویى ها، خیانت ها، ظلم ها و حق کشىها با قطره اشکى شسته مى شود!
مطمئنا هیچ یک از این دو دیدگاه که در دو طرف افراط و تفریط واقع شده اند نمى تواند صحیح باشد. این گونه اظهار نظرها از سوی کسانى عنوان مى شود که نتوانستند براى این روایات و وعده ثواب هاى فوق العاده سوگوارى، تحلیل صحیح و جامعى ارائه دهند.(۶)
باور غلط و نگاه انحراف عده ای به نتایج عزاداری و گریه برای امام حسین(علیه السلام)
این تحلیل که امام حسین(علیه السلام) خود را فدا کرد تا گناهان امّت بخشوده شود و امام کفّاره گناهان امّت باشد، نظیر اعتقاد باطلى است که مسیحیان نسبت به حضرت مسیح(علیه السلام) داشتند و می گفتند مسیح(ع) با تن دادن به صلیب باعث پاک شدن گناهان پیروان خود شد و آنان را رستگار کرد. معتقدان این تحلیل با تمسک به تعابیرى چون «یا بابَ نجاهِ الْأُمَّهِ» چنین برداشت کردند که امام حسین(ع) نیز با استقبال از شهادت موجب بخشوده شدن گناهان فاسقان و فاجران امّت و در نتیجه سبب نجات آنان شده است. در عوض امّت با برپایى مجالس عزا از امام تشکّر و سپاسگزارى کرده و مستحقّ رستگارى مى شود.(۷)
چنین تحلیلی که با هیچ یک از اصول و مبانى مسلّم دینى سازگار نیست، موجب شده است که عده اى گمان کنند که امام حسین(علیه السلام) با شهادت خود و فرزندانش، گناهکاران را در برابر عذاب الهى بیمه کرده است! به تعبیر دیگر امام(ع) و یارانش کشته شدند تا دیگران در انجام هر گناه و جنایتى آزاد باشند و در واقع تکلیف الهى از آنان ساقط گردد. همین پندار سبب شده است که عده اى گمان کنند هر کس بر امام حسین(ع) گریه کند هر قدر در فساد و تباهى غوطه ور باشد و حتّى نسبت به ضروریّات دین پایبند نباشد، مورد عفو و بخشش قرار گرفته و اهل نجات خواهد بود. نفوذ این پندار غلط تا جایى بوده است که حتّى سلاطین جبّار و ستمگرى که حکومت شان بر پایه هاى ظلم و بى عدالتى استوار بود و دست شان به خون بى گناهان آلوده بوده است، در ایّام عزادارى آن حضرت مجالس عزا به پا کنند و یا خود پا برهنه در دسته های عزادارى به سر و سینه بزنند و آن را مایه نجات خود بدانند!
سنخیت با امام حسین(علیه السلام) و دوری از گناهان عظیمی مانند ظلم، از مهم ترین شرایط شفاعت آن حضرت برای عزاداران خود
در اینجا باید نکته بسیار مهمی را راجع به بحث «شفاعت» مورد توجه قرار دهیم. به بهشت رفتن گریه کنندگان بر مصائب امام حسین(علیه السلام) از باب «شفاعت» است و هیچ کس نمى تواند امکان به بهشت رفتن ظالمان و بدکاران گریه کُن بر مصائب آن حضرت را از این باب(شفاعت) انکار کند، ولى باید این ملاک مهم را هم نیز از نظر دور نداشت که شفاعت، حساب و کتاب و شرایطى دارد که به هیچ وجه درباره چنین اشخاصی مصداق ندارد.(۸)
مطالعه آیات مربوط به شفاعت در قرآن به خوبى نشان مى دهد که مسأله شفاعت از نظر منطق اسلام موضوع بى قید و شرطى نیست؛ یعنى هم به «جرم» توجّه مى شود، هم به «شخص شفاعت شونده» و هم به «شخص شفاعت کننده». مثلا گناهانى مانند «ستم» به کلّى از دایره شفاعت بیرون شمرده شده اند. نیز طبق آیه ۲۸ سوره انبیاء تنها کسانى مشمول بخشودگى از طریق شفاعت مى شوند که به مقام «ارتضاء» رسیده(۹) و طبق آیه ۸۷ سوره مریم، داراى عهد الهى اند.(۱۰) این دو عنوان به معناى ایمان به خدا و حساب و میزان و پاداش و کیفر و اعتراف به حسنات و سیّئات (نیکى اعمال و بدى اعمال) و گواهى به درستى تمام مقرّرات نازل شده از سوی خدا و به طور کلی ایمانى است که در فکر و سپس در زندگى آدمى انعکاس یابد و نشانه چنین بازتاب و انعکاسى این است که خود را از صفت ظالمان طغیانگر که هیچ اصل مقدّسى را به رسمیّت نمى شناسند بیرون آورَد و به تجدیدنظر در برنامه هاى خود بپردازد. به این ترتیب، شفاعت شونده باید نوعى ارتباط و پیوند با شفاعت کننده برقرار سازد، پیوندى از طریق توجّه به حق و گواهى قولى و فعلى به آن.(۱۱)
اصولا ثواب هاى عظیم و پاداشهاى فوق العاده ای که در احادیث برای عزاداری آن حضرت بیان شده، از آن کسانى است که عارف به حق امام حسین(علیه السلام) باشند و بدانند آن حضرت براى چه هدفى قیام کرد و در چه راهى شربت شهادت نوشید و در ضمن عزاداری برای ایشان و گریه بر مصائبش، با آن حضرت پیوند تازه اى برقرار کنند و در مسیر اهداف آن بزرگوار قرار گیرند. در روایتی از ابن عباس از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که درباره «زیارت» امام حسین(ع) و پاداش عظیم آن نقل مى کند جمله «عَارِفا بِحَقِّهِ»؛ (با شناخت حق و جایگاه و مقام ایشان) در آغاز روایت به چشم مى خورد.(۱۲) این موضوع می تواند درباره ثواب های «گریه» بر آن حضرت هم مصداق داشته باشد.
جایگاه والای «اعمال واجب» در مقایسه با «اعمال مستحبی» و اهمیت «تقوا» در شفاعت
موضوع بسیار مهم دیگری که درباره بخشیده شدن گناهان به واسطه گریه بر امام حسین(علیه السلام) باید به آن توجه کرد، اهمیت «تقوا» در این بین و به تبع آن، جایگاه والای «اعمال واجب» در مقایسه با هر عمل مستحبی ای از جمله گریه بر مصائب حضرت اباعبدالله(ع) است.
شکی نیست که مهم ترین شرط پذیرش شفاعت اولیای الهی برای یک شخص و به طور کلی پذیرش اعمال الهی، «تقوای الهی» است و روشن است که انجام همه واجبات شرعی از جمله حج، نماز، جهاد، پرداخت زکات، رعایت حقوق مردم و… از ارکان تقوای الهی است. خداوند متعال در آیه ۲۷ سوره مائده پذیرش اعمال را به وجود تقوا مشروط می کند و تصریح می کند که: (همانا خداوند [اعمال صالح را] تنها از باتقوایان می پذیرد)؛ «انَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقینَ». پس اگر کسی در حالی که تکالیف شرعی و امور واجبی بر عهده داشته باشد و به جای آنها مشغول اعمال مستحبی مثل عزاداری و گریه برای امام حسین(علیه السلام) شود، نه تنها ثوابی به دست نمی آورد، بلکه به دلیل ترک واجب و بی تقوایی در دادگاه قیامت مورد سوال و مواخذه الهی واقع می گردد. بله ممکن است برخی از انسان های جاهل و بی اطلاع از دین چنین پندارند که واجبات ثوابى ندارد – چون وظیفه انسان است – و ثواب فراوان مختص به مستحبات است، غافل از اینکه ثواب واجبات بسیار بیشتر است.(۱۳) روشن است با فرض ترک واجبات یا نعوذبالله ارتکاب محرمات، هیچ عمل مستحبی ولو دارای ثواب زیادی هم باشد، نمی تواند خسران ترک آن واجب یا ارتکاب آن حرام را جبران کند.
اصرار بر گناه و بی ثمر بودن امید داشتن به امکان توبه و شفاعت
کسانی که می خواهند با برپایی مجالس عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) در «توبه» را به روی خود بگشایند و به شفاعت و آمرزش الهی چشم امید داشته باشند، باید این حقیقت را نیز پیش چشم خود داشته باشند که توبه شرایطى دارد؛ شرط توبه اصلاح گذشته است و کسى که سالیان دراز مرتکب گناهى شود و بعد نادم گردد و از در توبه درآید باید خطاهاى گذشته را هرچند حق اللَّه بوده با اعمال نیک خود جبران کند و اگر حق الناس بوده همه را تا آخر بپردازد.(۱۴) بدون ادای حق الناس، نه آمرزش الهی و نه شفاعت امام حسین(ع) نمی تواند برای شخص کارگر افتد. بنابراین کسانی که به شفاعت امام حسین(ع) سزاوارترند که به واجبات عمل می کنند و از محرمات اجتناب می نمایند.
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که «مداومت» بر گناه به امید واهی جبران آن در عزاداری و امید واهی به شفاعت، بعداز مدتی ممکن است «توفیق عزاداری» را نیز از او سلب کند. چرا که وقتی صفحه سفید قلب انسان خدای ناکرده با اصرار بر گناه سیاه شود، چشمه اشک آدمی می خشکد و دیگر برای مظلومیت های حضرت اباعبدالله(علیه السلام) و خانواده اش نمی گرید. امام علی(ع) در این باره می فرماید: «مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَهِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِکَثْرَهِ الذُّنُوب»(۱۵)؛ (اشک چشم ها نخشکد مگر به خاطر قساوت و سختی دل ها و دل ها سخت نشود مگر به خاطر گناهان بسیار).
کسانی که با امید واهی به عزاداری های محرم، تصمیم به نجات خویش از غرقاب گناه نمی گیرند باید این نکته را مدنظر داشته باشند که هر کسی نمی تواند بعد از ارتکاب معصیت الهی توفیق توبه و حضور در مجالس عزاداری امام حسین(ع) را پیدا کند. بسیاری از گناهان انسان را از جاده مستقیم الهی خارج می سازد و به کوره راه های کفر و عناد با اهل بیت(ع) می کشاند. عاقبت انسان به جایی می رسد که نه تنها توبه نمی کند بلکه به توجیه و درست انگاری گناهان خود می رسد.
تنها کسی توفیق بازگشت به دامان رحمت الهی را می یابد که در جاده مستقیم الهی حرکت کند و معصیت او از روی جهل یا غفلت بوده باشد. اصرار کنندگان بر گناه شانس بسیار کمتری برای توبه می یابند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «الِانْهِمَاکَ فِی الْمَعَاصِی وَ التَّهَاوُنَ بِهَا فَإِنَّ الْمَعَاصِیَ تَسْتَوْلِی الْخِذْلَانَ عَلَى صَاحِبِهَا حَتَّى تُوقِعَهُ فِی رَدِّ وَلَایَهِ وَصِیِّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ دَفْعِ نُبُوَّهِ نَبِیِّ اللَّهِ وَ لَا تَزَالُ أَیْضاً بِذَلِکَ حَتَّى تُوقِعَهُ فِی دَفْعِ تَوْحِیدِ اللَّهِ وَ الْإِلْحَادِ فِی دِینِ اللَّه»(۱۶)؛ (گناهان، گمراهی را بر گنهکار مسلط می نماید. تا آن جا که او را به رد ولایت و امامت وصی رسول خدا و انکار نبوت پیامبر و به همین منوال انکار یکتایی خدا و الحاد و کفر در دین خدا آلوده می گرداند).
تأثیر عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) در رشد و نجات انسان
با وجود تمام نکات و شرایط و ضوابطی که درباره استفاده از ثواب عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) و گریه بر مصائب ایشان بیان شد، باید این نوید را هم به کسانی که می خواهند گذشته تباه خود را کنار بگذارند داد که مجالس عزاى امام حسین(ع)، مجالس تحول روحى و مرکز تربیت و تزکیه نفس است. در این مجالس مردمى که با گریه بر مظلومیت امام حسین(ع) آن حضرت را الگو قرار مى دهند در واقع زمینه تطبیق اعمال و کردار خویش و هم رنگى و سنخیّت خود را با سیره عملى آن حضرت فراهم مى سازند. تاثیر عمیق این مجالس به قدرى است که افراد زیادى در این مجالس دگرگونى عمیقى یافته و تصمیم بر ترک گناه و معصیت مى گیرند و چه بسا اشخاص گمراهى که با شرکت در این مجالس تنبّه حاصل کرده و راه نجات را پیدا مى کنند.
این مجالس به آدمى درس عزّت، آزادگى، ایثار، فداکارى و درس تقوا و اخلاق مى آموزد. این مجالس مهد پرورش انسان هاى حق طلب و عدالت گستر و شجاع است. اضافه بر این در طول تاریخ این جلسات به مثابه کلاس هاى درس براى توده هاى مردم بوده است. آنان را با معارف و حقایق دینى، تاریخ، رجال، احکام و موضوعات گوناگون دیگر آشنا کرده است و یکى از مؤثّرترین پایگاه هاى خودسازى و تهذیب نفوس و تربیت اخلاق بوده است. ائمه اطهار(علیهم السلام) با گشودن این باب و تشویق مردم به شرکت در این محافل در واقع همه را به تحصیل و تربیت در این دانشگاه حسینى دعوت کرده اند.(۱۷)
شاید سر تأکید بر ثواب برپایی مجالس عزاداری برای امام حسین(ع) هم وجود همین مصلحت های عمومی و معرفت افزا برای همگان باشد. چرا که فرض ثواب براى عملى، فرع وجود حکمت و مصلحت در نفس آن عمل است. تا عملى داراى مصلحت و حکمتى معقول نباشد ثوابى در بر نخواهد داشت.
نقش رفیع و جایگاه حیاتی قیام حسینی در تاریخ اسلام
برای روشن شدن ابعاد حکمت ثواب های بیان شده برای عزاداری امام حسین(علیه السلام) و گریه بر مصائب ایشان، شاید بد نباشد که در انتها، اشاره ای بسیار اجمالی به نقش رفیع و جایگاه حیاتی قیام حسینی در تاریخ اسلام داشته باشیم.
شهادت امام حسین(علیه السلام) و یاران پاکبازش، به احیاى مکتب محمّدى(صلی الله علیه و آله) کمک کرد و خون پاک اباعبداللَّه(ع) درخت اسلام را آبیارى نمود و به رشد و بالندگى امّت اسلامى و بیدارى مسلمانان انجامید. چرا که می دانیم اسلام – به عنوان واپسین دین فرستاده شده از خدا برای بشر و ثمره تلاش همه انبیای گذشته برای هدایت انسان ها – در عصر حکومت معاویه و یزید مورد تهدید قرار گرفت و بیم آن مى رفت که ثمرات تلاش انبیاء و به ویژه پیامبر اسلام(ص) به فراموشى سپرده شود. در چنین شرایطى شهادت امام حسین(ع) به احیاى آیین خدا کمک کرد و درخت توحید و نبوّت را طراوت و سرسبزى تازه اى بخشید. شاید به همین دلیل در «زیارت وارث»، امام حسین(ع)، نه وارث پیامبر اسلام(ص) بلکه وارث انبیاى بزرگى همچون آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی(علیهم وعلی نبینا آلاف التحیه والثناء) نامیده شده است. گویا حسین(ع) همچون گلابى است که از گل هاى متعدّد گلستان توحید و نبوّت گرفته شده بوى همه انبیاى گذشته را دارد و وارث همه آنهاست.(۱۸)
طبیعی است که بزرگداشت آن حضرت با عزاداری و گریه و زیارت و… به معنای اعتقاد به حقانیت مسیر آن حضرت و تأیید و حمایت از آرمان های مقدسی است که به خاطرشان، ایشان به شهادت رسید. می توان گفت: یکی از مهمترین اسرار تاکید برگریه امام حسین(علیه السلام)، توجّه دادن عزادار به «تقابل تاریخی و تکراری حق و باطل» است.