واکاوی مسأله بیان نقصان عقل زنان در احادیث
زنان در هیچ یک از ابعاد عقل، کاستی ندارند اما به دلیل غلبهی احساسات و عواطف در زنان، کارکرد عقلانی آنان تقلیل مییابد.
پرسش:
آیا احادیثی که در آنها سخن از نقصان عقل زنان به میان آمده است از معصومین صادر شده است؟ اگر چنین است آیا زنان واقعاً ناقص العقل هستند؟
پاسخ:
در برخی از احادیث و روایات، مسئلهی نقصان عقل زنان مطرح شده است(۱) و با توجه به این که روایاتی که به این مسئله پرداختهاند،
بالغ بر ۲۳ مورد است که ۱۲ مورد آن در منابع روایی شیعی یافت میشود(۲)، نمیتوان در صدور همهی این روایات تردید کرد، به ویژه آنکه برخی از این روایات در کتب معتبر حدیثی شیعه یعنی «اصول کافی» و «من لایحضره الفقیه» ذکر شدهاند.
از سوی دیگر
به گواهی آیات قرآن کریم، زن و مرد در هویت انسانی و برخورداری از فطرت و روح الهی با یکدیگر مساویند و سرشت انسانی یکسانی دارند و هدف از خلقت هر دو، بندگی و پرستش و معرفت خداوند است.
قرآن کریم هنگامی که از صفات عالی انسانی همچون ایمان، تواضع در برابر خداوند، صداقت و راستی، صبر و خشوع و دیگر صفات پاک معنوی یاد میکند، زنان و مردان را در کنار هم قرار داده و نتیجهی ایمان و عمل صالحِ هر یک را مغفرت الهی و حیات پاکیزه در دنیا و آخرت معرفی کرده است.(۳)
از این گونه آیات فهمیده میشود که زن و مرد در رسیدن به مقامات معنوی و جلب رضایت و خشنودی پروردگار و تقرب به او شرایط یکسان و همانندی دارند.
حال هرگاه در احادیث، مطلبی را مشاهده کنیم که از آنها نقص ارزشی زن و فروتری او در کسب کمالات انسانی برداشت شود، میتوان با اطمینان گفت که این مسئله با فرهنگ قرآن سازگار نیست و معلوم میشود که آن احادیث، معنای دیگری را در نظر داشتهاند. از همین رو احادیث نقصان عقل زنان را نباید به معنای نقصان زنان در ارزشهای معنوی و انسانی دانست.
برای دریافت معنای صحیح این روایات لازم است به معنای واژههای «نقصان» و «عقل» دقّت کنیم. در زبان فارسی واژهی ناقص به معنای معیوب و ناتمام است اما در زبان عربی واژه ناقص یا نقصان به معنای کمتر بودن چیزی از دیگری است. نقصان آب رودخانه به معنای کمتر شدن آب است نه معیوب و فاسد شدن آب.(۴)
بنابراین میتوان گفت روایات نقصان عقل زنان اشاره به تفاوتهای عقلی زن و مرد دارد. به بیان دیگر، این روایات نشان میدهند که زنان در قوهی عقل در مقایسه با مردان در سطح پایینتری قرار دارند.
از سوی دیگر
در فرهنگ اسلامی، عقل ارزش و قداست والایی دارد و منشأ تقرب و کمالات معنوی انسان شمرده شده است. حال آیا میتوان گفت زنان در برخورداری از این موهبت الهی در سطح نازلتری قرار دارند؟
برای دریافت پاسخ صحیح باید معنای عقل را نیز مورد دقت قرار دهیم. عقل در روایات معصومان (علیهم السلام)
در معانی متفاوتی به کار رفته است و حداقل به یکی از سه معنای زیر است:
۱. گاه مقصود از عقل در سخنان معصومان (علیهم السلام)، عقل نظری یعنی قوهای است که انسان با آن، حقایق اشیاء را میشناسد. اموری همچون: خداشناسی، خودشناسی و دین شناسی از کارکردهای جنبهی نظری عقل انسان هستند.
۲. بُعد دیگری از عقل انسان، قدرت تشخیص خوبیها از بدیها و زشتیهاست. به این بُعد از عقل، عقل عملی میگویند. عقل عملی، انسان را به سوی انجام نیکیها و دوری از زشتیها فرامیخواند و روح عبادت و پرستش خدا را در انسان زنده نگه میدارد.
بدین سان عقل عملی، خوب و بد افعال را به انسان مینمایاند و کمال آدمی و فضایل اخلاقی همچون ادب و حیا و سخاوت و راستگویی و عدل به وسیله این بُعد از عقل شناخته میشوند.
۳. بُعدی دیگر از عقل انسان که برنامهریزی و ساماندهی به امور زندگی برای دستیابی به زندگی دنیوی مطلوب و رفاه و آسایش بیشتر را بر عهده میگیرد، عقل ابزاری یا عقل معاش نام دارد. این بُعد از عقل، دارای قدرت فنآوری و حسابگری و تدبیر است و با تجارب بشر بارورتر میشود.(۵)
با آنچه از ابعاد سهگانهی عقل بیان کردیم، نمیتوان نقصان و کاستی عقل زنان را در بُعد نظری و عقل عملی دانست چرا که در این صورت، زنان در شناخت خداوند و شناخت راه حق و تشخیص فضایل انسانی دچار کاستی خواهند بود و این مفهوم با آیات فراوانی که برابری زن و مرد در ارزشهای انسانی و زمینههای کمال و قرب به خداوند را بیان میکنند منافات دارد.
بنابراین تنها گزینهی قابل قبول این است که نقص عقل زنان را تنها در ساحت عقل ابزاری بدانیم و روشن است که تفاوت در بُعد عقل ابزاری میان انسانها و میان زن و مرد فاقد بار ارزشی است چرا که عقل ابزاری وظیفهی ساماندهی و تدبیر امور دنیوی را بر عهده دارد.
برخی از اندیشمندان، احادیث نقصان عقل را بدین گونه تفسیر کردهاند که زنان در هیچ یک از ابعاد عقل، کاستی ندارند اما به دلیل غلبهی احساسات و عواطف در زنان، کارکرد عقلانی آنان تقلیل مییابد و احساسات، در واقع نقش مانع و بازدارنده دارد.(۶)
مفسر بزرگ قرآن کریم، علامه طباطبایی رحمه الله در تفسیر گران قدر «المیزان» به غلبهی احساس بر زنان اشاره کرده است: «احساسان لطیف همچون محبت، رقت قلب و تمایل به زیبایی و آرایش در زنان بیش از مردان است، همچنان که تعقل و حسابگری در مردان بیش از زنان است. پس حیات زن حیاتِ احساسی و حیات مرد تعقلی است.»(۷)
این بیان علامه طباطبایی بدین معناست که زن و مرد هر دو از قوای عقلی و احساسی بهرهمندند اما در یکی از آن دو، بُعد احساسی و در دیگری بُعد عقلی بیشتر جلوهگر است.
پینوشتها:
۱- نهج البلاغه، خطبه ۸۰
۲- مهدی مهریزی، شخصیت و حقوق زن در اسلام، ص ۸۱
۳- ر.ک: سوره احزاب (۳۳): آیه ۳۵
۴- ر.ک: فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ماده نقص.
۵- ر.ک: محمدرضا زیبایی نژاد و دیگران، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ص ۷۳
۶- ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۲۸۷
۷- ر.ک: محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۲، ص ۲۷۵