مهارت‌ توسعه فرهنگ مدارا و سازگاری زنان در خانواده

مهارت سازگاری و مدارا یکی از مؤلفه های مهم در ارتباطات اجتماعی است که گستره­ی وسیعی را در بر می گیرد. مدارا در خانواده از جمله عواملی است که می تواند، آرامش یک زندگی را تضمین کند. در مقاله زیر با این مهارت آشنا می ­شویم.

#توسعه#فرهنگ#سازگاری#خانواده

 ایجاد و تقویت فرهنگ سازگاری و مدارا در خانواده در بهبود و ارتقای زندگی خانوادگی موثر است.

مهارت سازگاری و مدارا یکی از مؤلفه های مهم در ارتباطات اجتماعی است که گستره­ی وسیعی را در بر می گیرد. مدارا در خانواده از جمله عواملی است که می تواند، آرامش یک زندگی را تضمین کند.

علی‌رغم تغییرات فرهنگی و تغییر در شیوه‌های زندگی بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی‌های لازم و اساسی هستند و در نتیجه بسیار آسیب می‌بینند. مطالعات نشان داده است که ارتقای مهارت‌های مدارا (سازشی) و توانایی‌های روانی ـ اجتماعی در بهبود زندگی بسیار مؤثر است. بنابراین، با توجه به اهمیت ویژه خانواده که کانون دوستی و یگانگی زن و مرد بوده و بهترین فرصت را جهت اتفاق و اتحاد بر اساس صمیمیت هر چه بیشتر و دوام هر چه افزون‌تر اخلاقی، جسمانی و روانی به وجود می‌آورد به بررسی نقش مؤثر زنان در خانواده و شیوه‌هایی که زنان خانه‌دار در مقابل دشواری‌های زندگی به کار می‌برند می‌پردازیم؛ چرا که یکی از عوامل مؤثر در بروز مشکلات خانوادگی، اشکال در نحوۀ برخورد با فشارهای زندگی است.

مدارا چیست؟

وفق، سازش، آمیزش، سازگاری، تطبیق، توافق، مصالحه، همکاری، کنار آمدن، همسویی، یکی شدن، همزیستی مسالمت‌آمیز، هماهنگی، عادت کردن، همسازی، دمسازی، خوگرفتن، سازشکاری و امثال آن مترادف با مدارا به کار می­روند. فرد زمانی از سازگاری بهره‌مند می‌شود که بتواند میان خود و محیط اجتماعی‌اش رابطه سالم برقرار کرده و انگیزه‌های خود را ارضا کند. ولی نباید فراموش کرد که فرهنگ مدارا در خانواده باید از سوی زن و مرد هر دو، مورد توجه قرار بگیرد؛ زیرا مدارای یک طرفه نوعی انحراف در رشد روانی‌ ـ اجتماعی خانواده محسوب می‌شود.

مشکلات زندگی زناشویی

۱. انتظارات غیر واقع‌بینانه فرد از ازدواج که بیشتر مبتنی بر نگرش موجود در خانواده اصلی او است.
۲. فقر ارتباطی: شایع‌ترین مشکلی که زوج‌های ناراضی مطرح می‌کنند، عدم موفقیت در برقراری ارتباط است. اگر همسران مسائل خود را با یکدیگر با صمیمیت مطرح نکرده و به راه‌حل مثبتی که هر دوی آنها با آن توافق داشته باشند نرسند، منجر به تنش در رابطه و یا پایان یافتن آن می‌شود.
۳. عدم اعتماد و صداقت: زن و شوهر برای وصول اعتماد و اطمینان کامل نسبت به یکدیگر، در درجۀ اول موظف هستند از انجام هر نوع رفتاری که موجب سوء تفاهم می‌شود و یا از ابراز هر کلمه یا جمله‌ای که در طرف مقابل شک و تردید ایجاد می‌کند، شدیداً اجتناب کنند.
۴. عدم درک و تفاهم همسر: زوجین تفاوت‌های فردی بین انسان‌ها را در نظر نگرفته، شنونده خوبی نبوده و با حوصله سخنان طرف مقابل را گوش نمی‌دهند.
۵. بیان نکردن محبت: ابراز محبت به موقع در زندگی مشترک علاقه، نشاط و طراوت به وجود می‌آورد. این امر فقط لازمه روزهای نخستین ازدواج نیست، بلکه با گذشت زمان نهال نوپای زندگی به درختی تناور تبدیل می‌شود که نیاز بیشتری به آبیاری دارد. با ابراز محبت و نشان دادن علاقه به هم می‌توان این درخت را پربارتر نمود.
۶. فرزندان: تولد یک کودک نشانۀ تغییر در سازمان خانواده است و رضایت از ازدواج بعد از تولد کودک کاهش می‌یابد. به دلیل اینکه بعد از تولد بچه فشار کاری زیادتر می‌شود و اغلب والدین در مورد وظایف والدینی در تربیت آنها دچار مشکل می‌شوند.
۷. عدم تصمیم‌گیری: بررسی‌ها نشان داده، زنانی که به واسطه کار بیرون از خانه دارای درآمد می‌باشند. در مقایسه با زنان دیگر مستقل از شوهران خود هستند. به نظر می‌رسد که تساوی بیشتر در حیطه شغلی میان همسران منجر به تساوی بیشتر در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی می‌شود.
۸. ویژگی‌های شخصیت: مسئله مهم این است که اگر یک فرد درون‌گرا با یک فرد برون‌گرا ازدواج کند، آیا زندگی موفقیت‌آمیزی خواهند داشت؟ به احتمال زیاد جواب منفی است؛ چرا که دقیقاً دو قطب مخالف کنار هم قرار گرفته‌اند و مدام یکدیگر را دفع می‌نمایند و زمینه اختلاف به وجود می‌آید. با بررسی‌های بالینی مشخص شده است که شباهت‌های اخلاقی و شخصیتی زن و شوهر بر موفقیت ازدواج آنها نقش تعیین‌کننده‌ای دارد.
۹. اوقات فراغت: نیاز به داشتن اوقات فراغت مشترک یک نیاز اساسی برای عموم زوج‌ها است و غفلت از این مسئله ممکن است باعث عدم رضایت زناشویی گردد.
۱۰. جهت‌گیری مذهبی: اعتقاد مذهبی، باورها و ارزش‌های متفاوت عامل دیگر در بروز تعارض‌های زناشویی است. وقتی زن و شوهری در زمینه عقیده مذهبی ـ ارزشی تفاهم نداشته باشند به تدریج مشکلات بروز خواهد کرد.

موارد استرس‌زا برای زنان خانه‌دار

۱. مسائل اقتصادی.
۲. سهیم نشدن همسر در مسئولیت‌های خانواده.
۳. عدم توجه زن و شوهر به یکدیگر.
۴. رفتار نامناسب و عدم نظم و ترتیب فرزندان و جنگ و دعوای آنها با هم.
۵. معیارهای خانه‌داری.
۶. نرسیدن به اندازه به خود.
۷. احساس گناه برای موفق نبودن.
۸. تفریح نداشتن افراد خانواده با یکدیگر.
۹. امور زناشویی (ارتباط، دوستی و روابط جنسی).
۱۰. تصویر ذهنی بد، عزت نفس اندک و احساس جذاب نبودن.

واکنش‌های خانواده‌هایی که با مشکل برخورد مؤثر دارند:

۱. می‌دانند که مشکل موقتی است و حتی امتیازاتی دارد.
۲. اعضای خانواده به اتفاق می‌کوشند با به حداقل رساندن مشکل بر مهارت‌های خانواده خود برای برخورد با مشکل بیفزایند.
۳. قواعد جدیدی وضع می‌کنند؛ مثلاً، اولویت‌های زمانی را مشخص می‌سازند و درباره سهیم شدن در مسئولیت‌ها تصمیم‌گیری می‌کنند.
۴. بی‌آن ‌که خود را شکست خورده و ناکام بپندارند، وجود مشکل را به عنوان بخش طبیعی زندگی می‌پذیرند.
۵. از اینکه می‌توانند با مشکل تازه از راه رسیده به طور مؤثر برخورد کنند، احساس خوبی دارند.

راهبردهای مدارا کردن

۱. بخشودگی: عبارت است از فرآیند چشم‌پوشی ارادی از عصبانیت و عدم ابراز انزجار از یک عمل زشت. پیامبر (ص) درباره بخشش چنین می‌فرماید: سه چیز از لوازم ایمان است؛ «بخشش در تنگدستی، سلام بر دانشمند و رعایت انصاف به ضرر خود». همچنین در جای دیگر می فرمایند: «سه چیز است که هر کس دارا باشد خدا حساب را بر او آسان گیرد و وی را به اقتضای رحمت به بهشت آورد؛ عطا به آن کس که تو را محروم کرده، عفو کسی که بر تو ستمی روا داشته، و پیوند با کسی که از تو بریده است».

در بخشش باید این موارد در نظر گرفته شود:
 الف) زوجین باید همدیگر را به خاطر وجود خود فرد و کاملاً به خاطر نقش رابطه ببخشند.
ب) بخشش زوجین باید بدون قید و شرط و بدون انتظار پاسخ از سوی طرف مقابل انجام گیرد.
ج) بخشش نباید به طور ناگهانی و عجولانه صورت گیرد.

۲. سازگاری و گذشت: برای اینکه زن بتواند در خانه امنیت و آرامش ایجاد کند، باید از همان اوان زندگی بکوشد تا خود را با جنبه‌های گوناگون آن سازگار و در برابر دشواری‌هایی که پدید می‌آید به جای تندخویی و لجبازی راه عاقلانه‌تری در پیش گیرد. زندگی باید بر گذشت و مهر و صفا استوار باشد؛ چرا که گذشت در عین آزادی و فداکاری بر شخصیت و غرور می‌افزاید و نشان می‌دهد که آدمی بر نفس خویش غالب آمده است.

۳. تسلیم عقل: احساسات و عواطف به جای خود ارزنده و مایه رونق زندگی است، ولی در همه جا نمی‌توان تسلط احساسات را پذیرفت؛ به خصوص در زندگی خانوادگی که برای تخفیف رنج و آلام باید عقل و دانایی را اختیار کرده و تجارب و دانش را جایگزین جوش و خروش کرد.

۴. رعایت حق مادری و شوهرداری: کسب رضای طفل بسیار مهم است و به هر طریقی باید به کودک رسیدگی نمود، اما این بدان معنی نیست که به روابط زوجین لطمه‌ای وارد شود و شوهر دل‌آزرده گردد. شک نیست که جلب رضای طرفین هنر است و مادر می‌تواند از عهده این هنرنمایی برآید.

۵. دوری از خودپرستی: در زندگی خانوادگی خودپرستی محکوم است و نباید تنها به خواسته‌های شخصی پرداخت. تندخویی و عصبانیت عوارض دشواری برای طرفین در زندگی به دنبال داشته، امنیت داخلی خانه را دچار خطر می‌سازد و بنای سعادت و گرمی کانون خانواده را ویران می‌سازد. زن نباید زندگی را آن‌چنان سازد که مرد چهرۀ مبارز به خود بگیرد.اندیشه اینکه مجبور به زندگی هستیم و راه گریزی نداریم درد ما را بیشتر می‌کند و نیز تصور اینکه دیگران از ما سعادتمندترند و ما در بدبختی و بیچارگی هستیم زندگی ما را غیرقابل تحمل‌تر می‌سازد. در همه حال با خویشتنداری، تلاش در جهت بهبود وضع، توکل به خدا و چشم داشتن به دور و بر خود و اعضای خانواده و کودکی که جامعه در انتظار اوست می‌توان رفع نگرانی نمود.

۶. جدایی از زندگی خانوادگی: استفاده از این راه زمانی مجاز است که ادامه زندگی از جنبه مشروعیت ساقط گردد و به حقیقت نوعی ظلم به نفس یا گناه باشد و البته در چنین حالتی اگر تصمیم به جدایی قطعی است فرزند باید از این تصمیم آگاه گردد.

مکانیزم‌های ایجاد سازگاری برای زنان خانه‌دار

۱. تسلط داشتن بر زندگی.
۲. داشتن خانواده، اقوام و دوستانی که از طرف آنها حمایت لازم انجام شود (حمایت اجتماعی).
۳. قدرت انعطاف‌پذیری.
۴. امیدواری (به اعتقادهای فرد مربوط می‌شود).
۵. هدفمند بودن در زندگی (فرد با چه هدفی زندگی می‌کند، زندگی برای او چه معنایی دارد).
۶. فعال بودن (یعنی فرد در زندگی روزمره پر تلاش و سخت‌کوش است).
۷. داشتن عشق و علاقه در زندگی (فرد در زندگی خود علاقه‌ای را دنبال می‌کند).

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.