مشترکات مبانی، اهداف و اصول عاشورا و مهدویت
به طور کلی با نگاه به فرهنگ و اندیشه حسینی و نهضت سبز مهدوی می توان مشترکات فراوانی در مبانی، اهدف و اصول راهبردی مشاهده کرد، اصول راهبردی و استراتژی که دارای نتایج و خروجی های مشترک از جمله انسان سازی و جامعه سازی دینی برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی است.
یکی از مسائل و موضوعاتی که در بحث عاشورا و مهدویت پژوهی ذهن و فکر اندیشمندان و محققان دینی را به خود مشغول کرده و در این خصوص تحقیقاتی را به جامعه علمی تقدیم کرده اند، رابطه میان فرهنگ و نهضت حسینی و ارتباط آن با اندیشه مهدویت است. به طور کلی آیا ارتباطی میان حرکت اصلاحی امام حسین علیه السلام و مصلح جهانی وجود دارد؟ در این نوشتار سعی داریم به طور اختصار به برخی از فاکتورهای مرتبط با پرچم سرخ حسینی در نهضت کربلا با پرچم اصلاحی امام مهدی علیه السلام اشاره ای داشته باشیم.
نهضت کربلا دروازه ورود به تمدن نوین اسلامی
برای پی بردن به رمز و راز میان پرچم سرخ حسینی علیه السلام و پرچم های سبز مهدوی، کافی است اندکی در اصول، مبانی و ارکان وجودی این دو نهضت دقت و تأمل نماییم و عناصر کلیدی این دو نهضت را مورد بررسی و دقت قرار دهیم تا به خوبی متوجه ارتباط راز گونه و دقیق این دو قیام شویم. ولی آنچه به طور کلی روشن می باشد این است که دروازه ورود به تمدن نوین اسلامی و رسیدن به قیام جهانی و اصلاحی امام عصر عجله الله تعالی فرجه الشریف از کربلا می گذرد در واقع کسانی می توانند خود را در خیل سپاه امام مهدی علیه السلام مشاهده کنند که درک درستی از نهضت حسینی علیه السلام داشته و توانسته باشند سبک زندگی خود را مطابق آن قیام الهی اصلاح کرده باشند.
مشترک بدون مبانی و اهداف در نهضت حسینی و قیام مهدوی
شاخص اول: احیای سنت نبوی و اوامر الهی در حیات انسانی
اگر اصول، اهداف و مبانی نهضتی که امام حسین علیه السلام در سال ۶۱ هجری آن را آغاز کردند را مورد بررسی قرار دهیم متوجه خواهیم شد، که حضرت، زنده کردن سنت نبوی و احیای شریعت اسلامی را به عنوان یکی از اهداف راهبردی خود در آن مسیر پر مخاطره، معرفی کرده اند. «من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا می خوانم؛ چرا که سنت پیامبر(صلیاللهعلیهواله) از بین رفته و بدعت(در دین) زنده شده است. اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت کنم».[۱]
محققان و سیره پژوهان بر این باورند که امام حسین علیه السلام در قیام و حرکت الهی خود خواستار تحول فکری و عملی در رفتار و گفتار امت جدّ خود بود. جامعه عصر امام حسین علیه السلام به نوعی به جاهلیت کهن خود برگشته بود، این موضوع به خوبی در بی تفاوتی ها و لاابالی گری های سران جامعه مشهود بود. جامعه اسلامی که رهبران آن هیچ گونه ابایی در ترویج دین ستیزی نداشته باشند، چه انتظاری از رعیت و زیر مجموعه آن می رود، از این رو امام برای اصلاح این امت بپاخواست و فرهنگ عاشورا را کلید زد. فرهنگی که دارای اهداف راهبردی بلند مدتی بود که مختص به برهه تاریخی خاصی نبوده است. در منابع روایی گلایه امام علیه السلام به حوادث فکری، فرهنگی و اجتماعی این چنین منعکس شده است: «أ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا یُعمَلُ بهِ ، و أنَّ الباطِلَ لا یُتَناهى عَنهُ؛[۲] آیا نمى بینید که به حق عمل نمى شود و از باطل نهى نمى شود؟»
در کارکرد انسان سازی و جامعه سازی دینی نیز فرهنگ و نهضت عاشورا و قیام مهدوی دارای مشترکات فراوانی هستند؛ کما اینکه در فرهنگ عاشورا جامعه انسانی به دنبال تقویت عناصر راهبردی و کلیدی مهمی همچون تقوا، ایثار، دین داری، ولایت مداری، ظم ستیزی، عدالت گستری، مواسات، از خودگذشتگی، معادباوری، … فرهنگ سبز انتظار و مهدوی نیز به دنبال پرورش و تقویت این فاکتورهای حیاتی جامعه دینی می باشداز طرفی این راهبرد بلند مدت بر اساس مبانی و اصول روایی به خوبی در قیام مصلح جهانی حضرت امام مهدی عجله الله تعالی فرجه ادامه دارد و حضرت برای احیای سنت نبوی و برپایی حدود الهی به پاخواهد خواست: «الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کنْیتُهُ کنْیتِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی یقِیمُ النَّاسَ عَلَی مِلَّتِی وَ شَرِیعَتِی وَ یدْعُوهُمْ إِلَی کتَابِ رَبِّی؛[۳]قائم از فرزندان من است. نام او نام من است، کنیه او کنیه من، شمایل او، شمایل من و سنّت و روش او همچون روش من است. مردم را بر دین و آیین من برپا می دارد و آنان را به کتاب پروردگارم (قرآن کریم) فرا می خواند». در واقع قیام امام حسین علیه السلام اولین و مهمترین قیام برای احیای سنت نبوی است، و این هدف راهبردی در ظهور امام مهدی عجله الله تعالی فرجه الشریف به اوج و کمال خود دست پیدا می کند.
شاخص دوم: جهل زدایی و بیداری اسلام
دستگاه رسانه ای اموی در دوره امام حسین علیه السلام با قدرت رسانه ای و هژمونی نظامی خود جهل و خرافه پرستی را در سراسر بلاد اسلامی ترویج کرده بودند و مردم را به طور جدی از منبع آگاهی و علم دور نگه داشته بودند؛ به گونه ای که بسیاری از باورهای راهبردی و استراتژیک اسلامی به حاشیه و فراموشی سپرده شده بود. از این رو امام حسین علیه السلام با قیام و نهضت بیداری خود به دنبال بصیرت افزایی و آگاهی بخشی به آحاد جامعه اسلامی بودند؛ کما اینکه در منابع روایی از امام صادق علیه السلام در زیارت و توصیف امام حسین علیه السلام این چنین نقل شده است: « اللّهُمَّ ، إنّی أشهَد أنَّهُ … بَذَلَ مُهجَتَهُ فیکَ لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وحَیرَهِ الضَّلالَهِ ، وقَد تَوازَرَ عَلَیهِ مَن غَرَّتهُ الدُّنیا وباعَ حَظَّهُ بِالأرذَلِ الأدنى؛[۴] بارخدایا! من گواهى مى دهم که آن بزرگوار … خون خود را در راه تو نثار کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگشتگىِ گم راهى برهاند، در حالى که آنان که دنیا فریبشان داد و بهره خود [از آخرت] را به [دنیاى] پَست فروختند ، علیه او همیار شدند».
از جمله آثار و برکات قیام و ظهور امام مهدی عجله الله تعالی فرجه نیز همین نجات انسانها از بردگی فکری، عقیدتی و آزادی آنها از اسارت دنیاپرستی است. دنیای مدرنی که به خاطر امیال و آرزوهای شهوانی غرق در شهوات و جهالت ها شده با ظهور امام مهدی علیه السلام از آن عوارض مادی نجات پیدا کرده و چشمان حقیقت بین آنها تقویت شده و از آگاهی و بصیرت بیشتری برخوردار خواهند شد؛ کما اینکه در منابع روایی در خصوص آثار و برکات ظهور امام مهدی علیه السلام این چنین نقل شده است: «هنگامی که قائم ما ظهور کند، خداوند دست رحمت و عنایت خویش را بر سر مردم نهاده و عقل هایشان را در یک جا متمرکز ساخته و اندیشه و آرمان های آنان را کامل می کند».[۵]
شاخص سوم: عدم بیعت با دولت های طاغوتی
یکی از ویژگی و اوصاف بارز قیام و نهضت امام حسین علیه السلام عدم بیعت و تبعیت از دولت و رژیم طاغوتی بود. در واقع امام حسین علیه السلام به هیچ وجه تمایلی به قرار گرفتن در زیر بیرق کفر و طاغوت را نداشت، نه تنها با طاغوت بیعت نکرد، بلکه به طور جدی در جبهه مقابله و ستیز با آن اقدام کرد. قیام مصلحانه امام حسین علیه السلام با رژیم طاغوتی به گونه ای بود که حتی خانواده ایشان نیز در امنیت قرار نداشتند و در مسیر و نهضت قیام او به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. در این خصوص در منابع روایی از امام حسین علیه السلام این چنین نقل شده است: «مِن کَلامِهِ یَومَ عاشوراءَ: لا وَاللّه ِلا أُعطیکُم بِیَدی إعطاءَ الذَّلیلِ و َلا أُفِرُّ فِرارَ العَبیدِ؛[۶]امام حسین علیه السلام ـ در بخش دیگرى از سخنانش در روز عاشورا ـ فرمود : به خدا سوگند، نه دست ذلّت و خوارى به شما مى دهم و نه چونان بردگان مى گریزم».
امام مهدی علیه السلام نیز هیچ گاه با ابرقدرت های جهانی همچون آمریکا، دست بیعت نخواهد داد و تسلیم خواسته های نامشروع و ظالمانه آنها نخواهد شد. این موضوع به خوبی در برخی از منابع روایی روشن شده است؛ کما اینکه در منابع روایی از امام مجتبی علیه السلام این چنین نقل شده است: «هیچ کدام ما ائمه نیست مگر آنکه بیعت سرکش زمانش بگردن او می ماند(از روی تقیه) مگر آن قائمى که روح اللَّه عیسى بن مریم پشت سرش نماز می خواند زیرا که خداى عز و جل ولادتش را مخفى سازد و شخص او را پنهان کند تا آنکه بیعت احدى بگردن او نباشد … ».[۷]
شاخص چهارم: انسان سازی و جامعه سازی دینی
در بُعد کارکرد انسان سازی و جامعه سازی دینی نیز فرهنگ و نهضت عاشورا و قیام مهدوی دارای مشترکات فراوانی هستند؛ کما اینکه در فرهنگ عاشورا جامعه انسانی به دنبال تقویت عناصر راهبردی و کلیدی مهمی همچون تقوا، ایثار، دین داری، ولایت مداری، ظم ستیزی، عدالت گستری، مواسات، از خودگذشتگی، معادباوری، … فرهنگ سبز باور مهدویت نیز به دنبال پرورش و تقویت این فاکتورهای حیاتی جامعه دینی می باشد، برای نمونه در خصوص ویژگی و شاخص تقوا و خداترسی این چنین نقل شده است: « مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَکُونَ مِنْ اَصْحابِ الْقائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ، وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الاْخْلاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ؛[۸]کسى که مایل است جزو یاران حضرت مهدى (عج) قرار گیرد، باید منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار با تقوا و اخلاق نیکو توأم شود».
جمع بندی و نتیجه گیری
به طور کلی با نگاه به فرهنگ و اندیشه حسینی و نهضت سبز مهدوی می توان مشترکات فراوانی در مبانی، اهدف و اصول راهبردی مشاهده کرد، اصول راهبردی و استراتژی که دارای نتایج و خروجی های مشترک از جمله انسان سازی و جامعه سازی دینی برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی است.
پی نوشت ها:
[۱]. ابو مخنف کوفى، لوط بن یحیى، وقعه الطف، ص۱۰۷.
[۲]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، ص۲۴۵.
[۳]. ابن بابویه، محمد بن على،کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۱۱، ح۶.
[۴]. تهذیب الأحکام : ج ۶ ص ۱۱۳ ح ۲۰۱ ، مصباح المتهجّد : ص ۷۸۸ ح ۸۵۷ کلاهما عن صفوان بن مهران ، بحار الأنوار : ج ۱۰۱ ص ۳۳۱ ح ۲ .
[۵]. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۱، ص۲۵، ح۲۱.
[۶]. مفید، محمد بن محمد،الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج۲، ص۹۸.
[۷]. ابن بابویه، محمد بن على، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۳۱۶.
[۸]. ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبه( للنعمانی)، ص۲۰۰، ح۱۶.