محل زندگی حضرت مهدی (علیه السلام) در دوران ظهور
دوران ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که درخشانترین فراز تاریخ و روشنترین دوران زندگی انسانی است، ویژگیهای فراوانی دارد از جمله مهمترین آنها حاکمیت واپسین معصوم و حجت الهی است.
درباره محل زندگی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و حکومت آن حضرت در عصر ظهور، روایات فراوانی وجود دارد. در این روایات، به طور عمده مسجد سهله را منزل آن حضرت و شهر کوفه را به عنوان پایگاه حکومتی آن حضرت معرفی کردهاند.۱
۱. روزی در محضر مقدس رئیس مذهب، حضرت امام صادق(علیه السلام) از مسجد سهله گفت و شنود شد، آن حضرت فرمود:
أَما اِنَّهُ مَنْزِلُ صاحِبِنا اِذا قامَ بِاَهْلِهِ؛۲
آنجا اقامتگاه صاحب ما است؛ هنگامی که با خانوادهاش قیام کند.
در برخی از منابع، به جای «قام»، «قدم» تعبیر شده است؛ یعنی هنگامی که تشریف بیاورد۳.
۲. امیرمؤمنان علی(علیه السلام) هنگام ترسیم خط سیر حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آستانه ظهور، میفرماید:
گویی او را با چشم خود میبینم که از وادی السلام عبور کرده، بر فراز اسبی که سپیدی پاها و پیشانیاش همی درخشد، به سوی مسجد سهله در حرکت است و زیر لب زمزمه دارد و خدا را اینگونه میخواند: لااله الااللّه حقاً حقاً…۴.
۲. امام صادق(علیه السلام) خطاب به یار با وفایش ابوبصیر فرمود:
ای ابا محمد! گویی فرود آمدن قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را با اهل و عیالش در مسجد سهله، با چشم خود میبینم.
ابوبصیر عرض کرد: «آیا محل اقامت دائمی آن حضرت، در مسجد سهله خواهد بود؟»
حضرت فرمود: «آری».
سپس فرمود:
مسجد سهله، اقامتگاه حضرت ادریس(علیه السلام) بود. مسجد سهله اقامتگاه حضرت ابراهیم(علیه السلام) بود. خداوند، پیامبری را مبعوث نکرده، جز اینکه در مسجد سهله نماز گزارده است. مسجد سهله، پایگاه حضرت خضر(علیه السلام) است. کسی که در مسجد سهله اقامت کند، همانند کسی است که در خیمه رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) اقامت کند. مرد و زن با ایمانی یافت نمیشود، جز اینکه دلش به سوی مسجد سهله پر میزند…۵.
البته چگونگی زندگی در عصر ظهور مشخص نشده است؛ ولی به نظر میرسد تفاوت بسیاری با نحوه زندگی امروزی داشته باشد. تکامل علوم بشری، کمال عقلانی بشر، گسترش خارق العاده امکانات و رفاه عمومی، امنیت فراگیر بر کل کره زمین و… به طور قطع ویژگیهایی را برای زندگی در آن زمان ایجاد خواهد کرد که به راستی در تصوّر ما نمیگنجد.
پی نوشت ها:
۱. شیخ صدوق، تهذیب، ج۳، ص۲۵۲.
۲. شیخ کلینی، کافی، ج ۳، ص ۴۹۵؛ شیخ صدوق، تهذیب، ج ۳، ص ۲۵۲.
۳. شیخ مفید، ارشاد، ج ۲، ص ۳۸۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص ۴۷۱.
۴. طبری، دلائل الامامه، ص ۲۴۳.
۵. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۹۷، ص ۴۳۵، ح۳.