تاثیر انقلاب اسلامی بر تحول شعر آئینی فارسی
تأثیر انقلاب اسلامی- که نشأت گرفته از حرکت حضرت امام خمینی(ره) است- بر ادبیات، به ویژه شعر دوره ی معاصر و حضور باورهای نوین در شعر آیینی است و این که شعر آیینی در این دوران، تا چه میزان ظرفیت پذیرش این تحولات را داشته است.
پیش از این در معرفی و ارزیابی سروده های دوره های متقدم و متأخر- به ویژه از دوره ی مغول تا نهضت بیداری- دریافتیم که شعر آیینی غالباً در دایره ای بسته و تسلسل وار می چرخد و حتی اندیشمندان بزرگی چون عبدالرحمن جامی و عبدالقادر بیدل دهلوی، و در ادوار بالاتر، محتشم کاشانی نیز ناگزیر از این محدودیت هستند. و چنین است که دیگر، کسانی چون سنایی، حافظ و مولانا با پشتوانه های خاص دینی، در این اواخر ظهور نکرده اند.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، شعر آیینی فارسی در جریان فکری جدیدی قرار گرفت که پیش از آن تجربه نشده بود.
مهم ترین تأثیر انقلاب اسلامی، بر شعر این دوران، که برخاسته از تعمیق اندیشه های مذهبی شاعران بود، تغییر و تحول محتوایی آن است.
دیدیم که پیش از این، شعر آیینی فارسی بیشتر از منظر مدح و مرثیه بر زبان شاعران جاری می شد و تنها در موارد محدودی شعر و نگاه شاعر، برخوردار از اندیشه های ژرف، عمیق و تازه بود؛ آثاری چون: مثنوی مولانا و… .
در این دوران، رابطه ی شاعران با حکومت صورت درخوری و مطلوبی پیدا کرد؛ زیرا شاعران پیشین یا گریزان از حکومت ها بودند و یا صرفاً به امید بهره مندی های مادی به حکومت نزدیک می شدند؛ و می توان گفت این ارتباط تا حد بسیاری از سر اخلاص و اعتقاد نبود، مگر در موارد بسیار نادر مثل ناصر خسرو و احتمالاً بعضی از شاعران دوره ی صفویه که حکومت برایشان از قداستی خاص برخوردار بوده است.
در انقلاب اسلامی، گرایش شاعران به نظام حاکم، شکل متفاوتی پیدا کرد و از آنجا که شایبه ی مادی در این میان کمتر دخیل بود، شعرها بیش از آن که شکل ستایش از افراد را بیابد، صورتی درخور از ستایش و تکریم ارزش ها را پیدا کرد و حتی شعرهای بسیاری که برای امام خمینی(ره) سروده شد، نیز به انگیزه ی پاسداشت ارزش های معنوی ایشان بود، نه قدرت و نفوذ مادی.
در مجالی که به سروده های چند شاعر مطرح پیرامون حضرت امام(ره) صورت می پذیرد، خواهیم دید که چگونه شاعران بی هیچ چشم داشتی و به نیّت تیمّن و تبرّک اندیشه های خویش، و تجلیل از مقاومت و استواری این اسوه ی نستوه، شعرها سرودند و خلوت های خویش را با یاد ایشان پربار کردند.
رویداد عظیم دیگری که در دوران حاضر اتفاق افتاد پیوند موضوعات حماسی و مسائل دینی با رویکردی حماسی- عرفانی بود که شاعران ما را در عرصه ی سرودن شعر به تکاپو واداشت و می توان اذعان نمود این امر در شعر فارسی، کم نظیر یا بی نظیر بود.
توجه به جنگ(دفاع مقدس) و رویدادهای پیرامون آن نیز، از دیگر موضوعات مورد توجه شاعران در این دوره بود. این علاقه به شکل قابل توجهی به شعرها نیز سرایت کرد.
شعرهای جنگ که در جای خود، با ذکر شوادی به آن خواهیم پرداخت، هم از لحاظ محتوایی و هم از منظر صوری، بر سروده های آغازین انقلاب و آن دسته از شعرها که به مناسبت پیروزی انقلاب سروده شده است، برتری یافت. علت عمده ی آن را می توان رشد اندیشه ی شاعران در این فاصله ی زمانی دانست.
مرثیه های شاعران در سوگ ایشان، که پیش از این به اجمال بدان اشاره شد.
پرداختن به مفاهیم شهادت، مبارزه با طاغوت، مواجهه با معاندان سیاسی و فکری انقلاب، همدردی با مستضعفین جهان، و مضامینی از این دست که غالباً ریشه ای مذهبی دارد، نیز از دیگر دغدغه های شاعران در این دوره است.
پیش از این نیز ما شاعران مذهبی سرا داشته ایم، ولی غالباً اینان نسبت به تحولات نوگرایانه ی شعر فارسی بی تفاوت بودند و صرفاً یکی دو تن(که از آنان یاد کردیم)، چون طاهره صفارزاده و علی موسوی گرمارودی توانسته اند قبل از انقلاب، شعر نو با گرایش های مذهبی بسرآیند.
شعر دوران انقلاب، علاوه بر این همه بدایع معنوی، از ویژگی های صوری نیز بهره مند شد. مهمترین تمایز این شعر، گرایش دگر بار، به قالب های کهن است. این گرایش می تواند عوامل بسیاری داشته باشد، از جمله وسعت حوزه ی مخاطبان، که بیشتر مردم بودند و علاقمند به قالب های شناخته شده ی کهن؛ خاصه غزل.
از دیگر سو می دانیم که پیشینه ی محتوایی شعر نو در ایران، برای قشر متدین چندان قابل پذیرش نبوده است. طبعاً بعضی از شاعران انقلاب بین قالب های نو و مفاهیم غیردینی و ضد دینی، نوعی ملازمت یافتند و اجتناب از این قالب ها را لازمه ی مذهبی کردن شعر دانستند؛ ولی حتی شاعرانی که حاضر نشدند شعر سپید و نیمایی را تجربه کنند، در قالب های کهن از نوگرایی و تحول محتوایی باز نماندند.
غزل نوگرای انقلاب با غزل مرحوم شهریار و عماد خراسانی و… تفاوت دارد و حتی گاه، می توان آن را شعر نو در قالب غزل دانست.
در شعر انقلاب و پس از آن در کنار غزل، دو قالب دیگر نیز احیا شد و هر یک کاربردی تازه یافت، مثنوی و رباعی.
مثنوی که پیشتر مخصوص منظومه های بلند داستانی یا حکمی بود، به صورت شعرهایی کوتاه با زبان و تفکر نوین به کار گرفته شد. مثنوی های علی معلم دامغانی تا حدی نمونه ای از این دست است.
بعضی از شاعران نیز به سرایش مثنوی در وزن های بلند پرداختند که این نیز در شعر دوران پیش سابقه ی چندانی نداشت. قالب رباعی نیز که پیش از این ویژه ی افکار و نکته های فلسفی، عرفانی و اخلاقی بود، در لباسی تازه در عرصه ی شعر مذهبی وارد شد و محملی برای مضامین حماسی و انقلابی گشت.
قالب هایی چون قصیده و ترجیع بند، جز در شعر برخی از پیش کسوتان آزموده نشد. با این همه، گرایش نسبی به قالب های کهن، به معنی فراموش کردن شعر نو نبود. تقریباً همه ی شاعران جوان انقلاب، قالب های شعر نو را تجربه کردند و بعضی از آنان حتی بهترین شعرهایشان را در این قالب سرودند، از جمله؛ روان شاد سلمان هراتی.
بعضی دیگر به نوپردازی علاقه مند بودند و قالب های کهن را در حد تفنن به کار می گرفتند. برخی از شاعران نیز چون؛ مرحوم سید حسن حسینی، گرایش به سمت و سوی مکتب هنری یافتند و در این میان بیشتر متوجه بیدل دهلوی شدند و اشعار آیینی آنان در این فضا رشد کرد.
در شعر دوران انقلاب اسلامی و پس از آن، ما با گشوده شدن افق هایی نوین بر بسیاری از مضامین که پیشتر نیز در شعر فارسی مطرح بوده اند، مواجه هستیم. و در این نگرش های نوین، شاعر گاه به طوری گسترده تر و ژرف تر به موضوع نگریسته و گاه نیز چشم ها را شسته و جور دیگری به قضیه نگاه کرده است.
این مسأله، آن گاه اهمیت درخوری می یابد، که بخش عمده ای از موضوعات شعر انقلاب را باورهای دینی و نگرش های مذهبی شکل داده اند و می دانیم که نگرش های تازه نسبت به دین و متعلقات آن چون مناسبت های مذهبی و… خارج از حوزه ی شعر، با چه مشکلاتی روبه روست و از چه میزان حساسیت هایی برخوردار است، با این همه، تا چه حد ارزشمند نیز می باشد.
متأثر از این دقایق، بخش عمده ی شعر انقلاب اسلامی با مفاهیمی ربط پیدا می کند که در حوزه ی دین و باورهای مذهبی قرار دارند. دین، جانمایه ی تفکر شاعران و در نتیجه محتوای غالب شعر این دوران شد و متقابلاً شعر توانست به افق هایی در کهکشان دین و باورهای آن سیر کند، که ارمغان آن تصویرهایی تازه از متعلقات دین بود، که گاه برای خود دین باوران نیز تازگی و دلنشینی خاصی داشت. چرا که جلوه های بدیعی را در قالب شعر به نمایش گذاشت.
بدین گونه مفاهیم ارزشمند و بلندی چون: جهاد، شهادت، ایثار، گذشت، بعثت، عاشورا، غدیر، انتظار، دعا و… در معرض نگاه شاعران انقلاب جلوه های متفاوت و نوینی یافت.
به طور کلی، ارمغان عمده ی انقلاب برای شاعران امروز، این بود که دین می تواند، پاسخگوی همه ی نیازهای جامعه ی امروز باشد.
بنابرانی می توان در هر نوع شعری، به نگرش های دینی متکی شد. حضور روشن این نگرش را می توانیم در شعرهایی احساس کنیم که پیرامون جنگ تحمیلی سروده شده است. در این شعرها که در جای خود بیشتر به معرفی آن می پردازیم، جنگ تحمیلی نه یک مسأله ی ملی، بلکه یک رویارویی مذهبی از نوع رویارویی دایمی حق و باطل است و به همین لحاظ، بیشتر سخن از دین است تا خاک به مفهوم ملی آن، و از این رو در این شعرها، کمتر سخنی از رویارویی عرب و عجم می توان یافت. به نمونه ای از این دست اشاره می کنیم:
از ره رسیده ایم
با قامتی به قصد شکستن
ما را سر شکست بتهاست
لات و منات را که شکستیم
عزّی دگر عزیز نمی ماند
ما از جنس پینه کفش به پا داریم
هرچند
این کفش های کهنه ی ما
درد می کند
اما
با کفش های خستگی خود
از ره رسیده ایم
آهنگ مان شکست بتی دیگر
بر دوش مان تبر
میراث باستانی ابراهیم است.(۱)
کار دیگری که توسط شاعران انقلاب صورت گرفت، پیوند مفاهیم آیینی و قالب های نوین شعر امروز فارسی است. شاید برای شاعران پیش از انقلاب، تصور این که در این قالب ها نیز می توان شعر آیینی موفق سرود، مشکل بود؛ چندان که گاهی به تعریض، این کار را غیرممکن دانسته اند. با این همه شعرهای موفق شاعرانی چون؛ زنده یاد سلمان هرایت، سید حسن حسینی، قیصر امین پور و شاعران مطرح دیگر نشان داد که این نیز انجام پذیر می باشد.
البته هنوز هم عموم خوانندگان شعر آیینی، نتوانسته اند با این سروده ها رابطه ی کامل برقرار کنند، ولی به هر حال نمی توان شک داشت که نگرش مردم نسبت به شعر آیینی ارتقا یافته و علایق آنان بیش از پیش، به سوی این گونه شعرها معطوف گشته است.
با این وصف و حال، عجیب نیست اگر بگوییم با انقلاب اسلامی، تحولی در ادبیات فارسی پدید آمد؛ تحولی در دورن مایه که شعر را به سرچشمه ی زلال مذهب نزدیک تر کرد.
پی نوشت ها :
۱. قیصر امین پور، تنفس صبح، انتشارات حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، تهران، ۱۳۶۳، ص ۲۴-۲۳ .