تحلیل غرب/انقلاب ایران و معلول آموزه های ایران باستان

نیکی آر. کدی علاوه بر تفسیر مارکسیستی که از انقلاب اسلامی ارایه می کند همچنین معتقد است که انقلاب ایران ریشه در اعتقادات ایران باستان دارد. وی در این خصوص می نویسد: محورهای عمده ای از زمان های گذشته در کلیه نهضت های سیاسی ایران به نحو تکراری ظاهر شده است.

#ریشه#انقلاب#آموزه_های#باستان

یکی از اینها را شاید بتوان اعتقاد به ثنویت و دوگانگی خیر و شر نامید که سابقه آن شاید به قدمت آیین زرتشت، مانویت و یک سلسله بدعت های معروف ناظر بر دوگانگی خیر و شر باشد. آخرین تجلی این امر در ایدئولوژی شیطان بزرگ می باشد. این عقیده در مفاهیم شیعی به طور فراوانی ابراز گشته است و محور آن ادبیات معطوف به ]امام [حسین می باشد. تقسیم همه چیز در جهان به دو دسته خیر و شر همواره به انقلاب نمی انجامد، اما ذهنیتی را می آفریند که نسبتاً حرکت به سوی اقدامات انقلابی را آسان می سازد. جهان عموماً به صورت خاکستری (نسبی گرایانه) و یا بینابین مشاهده نمی شود، بلکه معمولاً به صورت یک محیط بد تلقی می شود که ممکن است توسط رهبران شبه منجی که نماد خیر در برابر شر می باشند، به محیطی خوب تبدیل شود. از نظر سیاسی در غیاب چنین رهبرانی و قیام های آنها کاری از پیش نخواهد رفت. بسیاری از مردم شاید از سیاست کنار کشیده و بدان بدگمان باشند، اما وقتی که یک رهبر فرهمند (کاریزماتیک) خیر ظهور می کند، آنگاه مردم به دنبال او حرکت خواهند کرد، همان گونه که به دنبال مصدق و ]امام [خمینی به راه افتادند.( ۱)
وی در کتاب معروف خود ریشه های انقلاب ایران نیز می نویسد: از جهاتی احیای اسلامی اخیر ایران بسیار جدید است زیرا در آن صدای افکار و اندیشه هایی به گوش می رسد که قبلاً هرگز شنیده نشده بود. اما از جهات دیگر، بسیار شبیه به سنت دیرینه ای است که از قبل در ایران و در دنیای اسلام وجود داشته است.

این سنت عبارت است از بیان شکایتهای فرهنگی و سیاسی اجتماعی به تنها صورتی که برای اکثر مردم آشناست. یعنی یک تعبیر و بیان مذهبی که در آن نیروهای خیر در مقابل نیروهای شر صف آرایی کرده و وعده می دهند تا مستضعفین و محرومین را به عدالت برسانند.( ۲)وی در تحلیلی دیگر، نگرش مانوی را به نفع حضرت امام ارزیابی کرده و می نویسد:نگرش مانوی بسیاری از ایرانیان به جهان که در آن هر چیز که خوب است به خدا و نمایندگان او و هر چیز که بد است به نیروهای شیطانی (آمریکا، سلطنت طلبها، صهیونیستها و بعضی گروه های دیگر) نسبت داده میشود، به حفظ موقعیت و احترام ]آیت الله [خمینی کمک می کند.( ۳)در خصوص این نگرش کدی به ماهیت انقلاب اسلامی، ذکر نکات ذیل لازم به نظر می رسد :۱. آموزه هایی مثل عدل و ظلم، استضعاف و استکبار، خوب و بد (خیر و شر) آموزه هایی اسلامی و برخی (از جمله عدل و ظلم) نیز آموزه هایی عقلانی هستند و صرف اشتراک آنها در ادیان، ملل و نحل دیگر، آنها را از ماهیت اسلامی بودن آنها نمی اندازد.۲. کدی، اعتقاد جهان سوم گرایی، یعنی رابطه ظالمانه بین امپریالیسم غرب و کشورهای جهان سوم را امری صرفاً شبیه به اعتقاد مانوی می داند نه برگرفته از آن. چرا نتوان به همین نحو ادعا کرد که اعتقاد به ظلم و عدل نیز امری شبیه به بحث خیر و شر موجود در دیدگاه ثنویت مانوی است نه برگرفته از آن؟۳.

استفاده کدی از روش فیلولوژی(۴)کلاسیک موجب شده است که تفکرات اصیل و ناب شیعی ایرانیان به عقاید و تفکرات ایران باستان نسبت داده شود و هیچ گونه اصالت و استقلالی برای تفکر شیعی باقی نماند و به تعبیری، ابعاد زنده و بالنده فکر اسلامی که سالها به تفسیر متافیزیک قدرت و راهنمایی عمل در زندگی سیاسی مسلمانان پرداخته و به طور کلی رابطه عمل و نظر را در ساحت قدرت سیاسی تنظیم نموده است، در هم شکسته شود.( ۵)

۴. هرچند تبادل سنت های فرهنگی میان تمدن ها و ملت ها شایع و رایج بوده و هست،اما نباید فراموش کرد که هرگاه یک تمدن بتواند گفتمان خود را نسبت به سایر تمدنهای از قبل موجود، برتری دهد، یا عناصر آن تمدنها را طرد می کند و یا اگر هم بپذیرد، آنها را در نسبتی تنظیم میکند که هماهنگ با اهداف آرمانی آن باشد. با این حساب حتی اگر در مقام شناسایی این عناصر گفته شود که ریشه آنها به تمدنی دیگر بازمی گردد، طرفی بسته نخواهد شد، چه جایگاه و نسبتی که این عناصر در تمدن دریافت کننده شان اشغال کرده اند، کارویژه ای متمایز از آنچه را که قبلاً در تمدن مادر داشته اند، دارند و در این صورت، از این که این عناصر قبلاً متعلق به تمدنی دیگر بوده اند نباید پنداشت که ضرورتاً همان کارویژه ها را دارند.

۵. انقلاب ایران، انقلابی صرفاً شیعی و نه اسلامی
برخی از نظریه پردازان غرب، ضمن ایرانی خواندن مذهب تشیع، تلاش کرده اند تا انقلاب اسلامی را منحصراً انقلابی شیعی و نه اسلامی یاد کنند. به عنوان مثال؛ الویه روا می نویسد: سال اول پیروزی انقلاب ایران، سال بیانات تند اتحاد و یکپارچگی مسلمانان بود، اما یک دهه بعد از آن، نفوذ تهران در میان سنیان مسئله ای بزرگ، پیچیده و حل نشدنی باقی ماند. از طرف دیگر؛ در بین سنیان، لغزش اسلام گرایی در بنیادگرایی معاصر، احساسات ضد شیعه را دوباره زنده کرد. در امیر نشین ها و سایر کشورهای عربی خلیج ]فارس [شیعه بودن به معنی جاسوس و بیگانه بوده است؛ به طوری که عربستان سعودی از صدور ویزا به شیعیان پاکستان اجتناب می کند.( ۶)
و یا می نویسد: نظرات انقلاب ایران در بین جوامع شیعی در سراسر جهان انعکاس یافت و این امر باعث شد که در نظر جهانیان انقلاب اسلامی مترادف با تشیع باشد. همین وضع ایران بود که سنی های خوشبین به انقلاب اسلامی را دل شکسته و ناامید ساخت، و آنان توسط اخوانی ها و وهابی ها جذب شدند. ایران از جامعه شیعیان سایر کشورها به مثابه ستون پنجم استفاده می کند و با همین جوامع است که علیه ناسیونالیسم عرب می رزمد و در صدد بیثبات ساختن حکومت های محافظه کار خاورمیانه است. انقلاب ایران از طرف دیگر نتوانست در میان سنیان ریشه بگیرد. ایران از سال ۱۹۹۱ در صدد رفع این نقیصه برآمد و کوشید به عده ای از اسلامگرایان سنی نزدیک شود؛ مثلاً در آسیای مرکزیبه تقویت تاجیک های فارسی زبان پرداخت تا مانع رشد ترکیسم و بنیادگرایی سنی وابسته به عربستان سعودی و پاکستان شوند.( ۷)
اسپوزیتو نیز می نویسد: در حالی که تصورات زیادی در سراسر جهان اسلام در حال جولان بود، موفقیت های انقلاب ایران، شماری از حکومت های مسلمان را بیمناک کرد. شیعیان در سایر کشورهای خلیج ]فارس [و پاکستان که اقلیت مهمی را تحت حکومت سنی ها تشکیل می دادند، جسورانه هویت فرقه ای خودشان را اظهار کرده، مراسم عبادی خود را به جای آورده، نارضایتی خود را از حکومت موجود بیان نمودند. در همین زمان، حکام مسلمان و مخالفان اسلامی با «شبه خمینی» خواندن دشمنان خویش، دولت ایران را به دلیل نفوذ بیجا در سیاست داخلی خود متهم می کردند.( ۸)
نکته ای که مورد غفلت این گونه نظریه پردازان غربی قرار گرفته است این است که انقلاب اسلامی ایران، در داخل مرز خود یک انقلاب کاملاً شیعی البته با رعایت حقوق دیگر مذاهب اسلامی و حتی اقلیت های دینی غیراسلامی و در بیرون از آن، یک انقلاب کاملاً اسلامی است. از همین روست که در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم بر ضرورت وحدت جهان اسلام تاکید شده است:
به حکم آیه کریمه « ان هذه امتکم، امه واحده و انا ربکم فاعبدون»(۹) همه مسلمانان یک امت اند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.( ۱۰)
و هم بر مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی ایران تاکید شده است:
دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این اصل الی الابد غیرقابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل می باشند.( ۱۱)
به نظر می رسد تاکید نظریه پردازان غرب بر ماهیت شیعی انقلاب ایران به ویژه در مواقعی که سخن از تعامل آن با جهان اسلام است و نه به هنگام تحلیل رخ دادهای داخلی آن بدین منظور است که نوعی تقابل میان آن و دیگر کشورهای اسلامی که غالباً سنی مذهبند، ایجاد کند. به این مطلب با زیرکی در جمله ذیل از الویه روا آمده است:
بنابراین مخالفت های مذهبی قومی و ملی در جهان اسلام نسبت به تلاش های اتحاد دهنده قوی تر است. این تلاش ها هرچند ذهنی است و می تواند مردم عامی را بسیج کند، اما نباید فراموش کرد که هیچ گاه منتج به ایجاد انترناسیونال اسلامی نخواهد شد.( ۱۲)

پی نوشتها:

۱. نیکی آر. کدی، «چرایی انقلابی شدن ایران»، ترجمه فردین قریشی، فصلنامه متین، س ۱، ش ۲ (بهار ۱۳۷۸)، ص ۲۲۵ ـ .۲۲۶
۲. ریشه های انقلاب ایران، ص .۱۹
۳. ریشه های انقلاب ایران، ص .۴۵۰
۴. فیلولوژی یا روش نسخه شناسی کلاسیک اروپایی، یکی از دقیق ترین روش ها در تحقیق متون قدیم، و نقد و فهم آن در غرب بوده که از قرن ۱۶ میلادی در آنجا ظهور پیدا کرد. از قرن ۱۹ میلادی، این روش بر تحقیقات اسلام شناسانه شرق شناسان غربی حاکم بوده است. پیش فرض اساسی این روش، اصیل انگاری اندیشه ها، نوشته ها و مذاهب دورانهای متقدم تر و سرچشمه انگاشتن آنهاست، به گونه ای که امور متاخر را بازپرداختی از آنها می انگارد.
داود فیرحی، قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام، (تهران: نی، چ ،۳ ۱۳۸۲)، ص۸۰ .۷۵
۵. ر.ک: مهدی ابوطالبی، « از مبارزه در مرکزیت غرب تا مبارزه با مرکزیت غرب»، مندرج در: جمعی از نویسندگان، شرق شناسی نوین و انقلاب اسلامی، ص ۳۲۵ ـ ۳۲۶.
۶. تجربه سیاسی اسلام، صص ۱۳۵ .۱۳۶
۷. تجربه سیاسی اسلام، ص .۱۹۶
۸. جان ال اسپوزیتو، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمه محسن مدیرشانه چی، (تهران: باز، چ ۱، ۱۳۸۲)، صص ۴۹ .۵۰
۹. سوره مبارکه انبیاء، آیه شریفه .۹۲
۱۰. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، فصل اول، اصل یازدهم.
۱۱. همان.
۱۲. تجربه سیاسی اسلام، ص .۱۳۶

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.