پیامدهای اجتماعی بیتفاوتی نسبت به کودکان زبالهگرد
هیچ آمار مشخصی از تعداد کودکان کار وجود ندارد؛ زیرا هیچ سیستم مدون و بدون اشکالی برای سرشماری این کودکان در دست نیست، ابزاری هم برای اثبات یا رد آمارهای متفاوت ارائهشده، یافت نمیشود. اما فارغ از اهمیت تعداد کودکانی که به اجبار خانواده یا تشویق اطرافیان به زباله گردی روی آوردهاند آنچه مهم است پیامدهای اجتماعی است که گسترش چنین مشاغلی در جامعه به همراه خواهد داشت، زباله گردی محصول اعتیاد، فقر و مهاجرت است و در آینده این کودکان را با معضلات اجتماعی بزرگتری مواجه میکند که نباید از آن غافل شد.
آینده کودکان زبالهگرد در خطر است
به گزارش افسران، یک کارشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی از افزایش تعداد زبالهگردی کودکان ابراز نگرانی کرده و خاطرنشان کرد: زبالهگردی یک شغل غیر تخصصی است و افراد بیضابطه در آن مشغول میشوند.
وی اظهار کرد: وضعیت اقتصادی برخی خانوادهها به گونهای شده که امکان تامین نیازهای خانواده وجود ندارد، از سویی چون نیازهای اولیه مانند مسکن، بیمه و … را ندارند با کوچکترین اتفاقی برای سرپرست خانواده و یا حتی تغییر شرایط اقتصادی به ناچار از کودکان برای کمک به معیشت خانواده استفاده میکنند.
وی با بیان اینکه شرایط زبالهگردی برای کار کودکان فراهم است، تصریح کرد: امروزه شاهدیم که تعداد بسیاری از کودکان به شکل یدی در سطلهای زباله به دنبال زبالههای خشک و تر هستند.
این کارشناس مسائل اجتماعی اظهار کرد: به دلیل مسائل بهداشتی و از سویی سخت و زیانآور بودن این کار، آینده کودکان زبالهگرد به خطر میافتد.
وی بیان کرد: معضلات موجود در منطقه مانند نبودِ اشتغال مناسب، فقر، مهاجرت از روستا به شهر، حاشیهنشینی و چرخه معیوب اقتصادی باعث میشود کودکان مجبور به کار و به نوعی زبالهگردی شوند.
وی گفت: زباله گردها عمدتاً از طبقه ضعیف جامعه به لحاظ اقتصادی هستند که بعضاً به هوای کسب درآمد و تنها با هدف تأمین نیازهای اولیه خودشان وارد چنین فضایی میشوند.
وی اظهار کرد: شاید برخی این دیدگاه را داشته باشند که زبالهگردها به نفع محیطزیست کار میکنند و با اشتغال بدون سرمایهگذاری منبع درآمدی برای اقشار پائین جامعه میشوند اما باید گفت که زبالهگردی میتواند به دلیل ناپایدار بودن درآمدها و شغل زمینه ورود به فعالیتهای دیگر را هم فراهم کنند.
این جامعهشناس گفت: کودکانی که به بلوغ عاطفی و اجتماعی نرسیدند اگر در مشاغلی از این دست فعالیت کنند بعدها به سمت اعتیاد و دیگر مشکلات اجتماعی هم میروند.
وی با اشاره به اینکه خانواده زبالهگردها الگوی ثابتی برای تربیت فرزند ندارند، افزود: برخی به دلیل جمعیت زیاد خانواده از نظر اقتصادی نمیتوانند شرایط لازم را فراهم کنند به همین دلیل شرایط سخت شغلی رشد ذهنی اجتماعی و عاطفی کودکان را در چنین شرایطی بسیار پائین میآورد.
رشد کودکان نیازمند محیطی آرام، امن و پایدار است
در ادامه یک روانشناس گفت: رشد کودکان نیازمند محیطی آرام امن و پایدار است و چنانچه به هر دلیلی این محیط عاطفی اجتماعی تربیتی برای آنها فراهم نشود به عقیده بسیاری از رفتارگراها امید به آینده این کودکان توهمی بیشتر نیست.
وی اظهار کرد: کودکان بسیاری شرایط تربیتی را با حضور در عرصه کار بسیار سخت و خطرناک از دست میدهند و جریان رشد کودکان به مخاطره میافتد.
وی بیان کرد: نسلی که بخواهد از این طریق ارتزاق کنند و در این فضا بزرگ شود میتوانند در آینده حاوی یکسری از مشکلاتی باشند که خودشان در طول این دوره تجربه کردهاند.
این روانشناس بیان کرد: چون کودکان یکسری عقدهها و ناملایمات را در جامعه دیدند و با آنها روبرو شدند در آینده انجام بسیاری از مسائل و هنجارشکنیها را حق خود میدانند و با انجام رفتارهای غیرقانونی میخواهند از جامعه انتقام بگیرند.
وی تأکید کرد: هرچقدر جامعه نسبت به شرایط تربیتی کودکان زباله گرد بیتفاوت باشد باید آمادگی خودش را برای پس دادن یک تاوان سنگین داشته باشد.
ابراهیمی گفت: الان زندانها مملو از زندانیانی با جرائم مختلف هستند، اگر این اتفاقات به بیتوجهی به امر تعلیم و تربیت اضافه شود قطعاً با یک بحران دیگری مواجه خواهیم بود.
کودکان در معرض خشونتهای کلامی
همچنین یک صاحبنظر آموزش فلسفه برای کودکان در حوزه تعلیم و تربیت در کاشمر در خصوص افزایش جمعیت کودکان کار و از دست دادن فرصت تحصیل این افراد گفت: به میزانی که از شرایط خوب تعلیم و تربیت دور شوند به همان میزان مواهب و خوبیهای تعلیم و تربیت سامانمند را از دست میدهند.
وی افزود: در حاشیه شهرها کودکان کار بعدها نسلی را از افرادی که خیلی نشود رویشان به عنوان یک شهروند آگاه حساب کرد تشکیل خواهند داد و از سویی معضلات اجتماعی را در بزرگسالی تشدید میکنند.
وی گفت: متأسفانه کودکان زبالهگرد در معرض آسیبهای بسیار جدی قرار دارند؛ این کودکان بهواسطه زبالهگردی از حقوقی مانند حق کودکی، حق تحصیل و حقوق بهداشتی محروم میشوند؛ از سوی دیگر در معرض خشونتهای کلامی و برخوردهای توهینآمیز قرار میگیرند.
وی گفت: تکدیگری به عنوان یکی از پدیدههای ناهنجار در گوشه و کنار بسیاری از شهرها قابل مشاهده است و میتوان آن را زاده بیکاری، اعتیاد، بیماری، مهاجرت، فقر و حاشیهنشینی دانست.
وی با اظهار تأسف از اینکه برخی خانوادهها از کودکان برای دستفروشی کمک میگیرند، ادامه داد: این امر باعث افزایش جمعیت کودکان کار و فرار از تحصیل در شهرستانها است.
بسیاری از کودکان، آسیب دیده و نیازمند خدمات روانشناسی و بهداشتی درمانی هستند که باید توسط سازمانهای حمایتی مورد توجه جدی قرار گیرند و کمک شود تا به جامعه بازگردند.
سازمان بهزیستی که متولی این امر است بر اساس ماده واحد لایحه قانونی مصوب سال ۱۳۵۹ در راستای تحقق اصل ۲۱ و ۲۹ قانون اساسی از جمله حمایت از خانوادههای بیسرپرست و نیازمند و ارائه خدماتی به کودکان این خانوادهها، ابتدا باید آنها را شناسایی کرده و متناسب با سن و سال آنها امکانات لازم برای یک زندگی حداقلی را فراهم آورد و خانوادهها را مجاب کنند با کمکهایی که از بهزیستی و سازمانهای حمایتی میگیرند زمینه تعلیم و تربیت کودکان را در خانه و مدرسه فراهم آوردند.
این امر موجب تشویق آنها و مشارکت در راستای فعالیتهای تربیتی میشود و سلامت اجتماعی جامعه را به مرور تضمین میکند، حتی برخی موارد بهزیستی میتواند سرپرستی برخی از این کودکان بیسرپرست و بد سرپرست را که مجبور به کار و زباله گردی هستند را بر عهده بگیرد این اقدامات میتواند از هزینههایی که در آینده سرسامآورتر است جلوگیری کند. همچنین اگر کودکان این اطمینان را پیدا کنند که پدر دغدغه مالی و معیشتی ندارد میتوانند به جنبههای عاطفی و اجتماعی در جریان رشد دست پیدا کنند.