تحلیل و تبیین جامع زندگی به سبک اسلامی
تبیین صحیح «زندگی به سبک اسلامی» و ترویج آن در تمام سطوح جامعه وظیفه همه دردمندان است.
به دلیل تبدیل شدن دنیا به دهکده کوچک و همچنین به دلیل پیشرفت تکنولوژی، به ویژه شبکه مجازی، و آسان شدن ارتباطات بین مردم کشورها، و تهاجم فرهنگی از طر ف دشمنان، تبدیل شدن سبک و مدل زندگی جامعه اسلامی به ویژه ایرانی به سبک غربی به سرعت روبه جلو است.
فصل اول «زندگی خانوادگی به سبک اسلامی»
از آنجایی که بنیاد و پایه زندگی هر جامعه ای از خانواده شکل می گیرد، فصل اول «زندگی به سبک اسلامی» به کانون خانواده اختصاص دارد، و این «زندگی خانوادگی به سبک اسلامی» مشخصه هایی دارد برای آشنایی بیشتر هریک از این سبک ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم؛
یکم «ازدواج، فرزند آوری، تکثیر نسل و ساختن نسل صالح»
نخستین مشخصه زندگی به سبک اسلامی«ازدواج، فرزند آوری وتکثیر نسل و ساختن نسل صالح» است؛ فهم و تفسیر صحیح و همه جانبه از این «سبک از زندگی اسلامی» نیازمند به بیان و توضیح چند نکته است؛
نکته اول؛ این است زندگی به سبک اسلامی از جنس و سنخ رهبانیت مسیحیت نیست که ترک ازدواج را تشویق و ترغیب کند، و همچنین از جنس و نوع زندگی به سبک غربی نیست که ارتباط و معاشرت بین زن و مرد بی مرز وحد باشد که زن، زن همه مردان، و مرد نیز مرد همه زنها باشد، بلکه «تشکیل نهاد خانواده» و «ازدواج بین دختر و پسر» زندگی به سبک اسلامی است، از همین روقرآن کریم در سه آیه زنان و مردان را به ازدواج تشویق و دعوت کرده است، از همین جهت در آیه (۳۰ سوره مبارکه نور) می فرماید:
«وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ:مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح را، اگر فقیر و تنگدست باشند. خداوند از فضل خود آنان را بى نیاز مى سازد؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است».
و نیز در ایه (۲۱) سوره روم می فرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ :و از نشانه هاى او این است که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتاتان مودت و رحمت قرار داد. در این نشانه هایى است براى گروهى که تفکر مى کنند».
و همچنین در ایه «۳ سوره نساء» می فرماید: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى أَلاَّ تَعُولُو: و اگر مى ترسید که [به هنگام ازدواج با دختران یتیم ]عدالت را رعایت نکنید [از ازدواج با آنان چشم پوشى کنید و] با زنان پاک [دیگر] ازدواج کنید دو یا سه یا چهار همسر و اگر مى ترسید عدالت را [در باره همسران متعدد] رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید و یا از زنانى که مالک آنهایید، استفاده کنید. این کار از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مى کند».
علاوه بر آیات، در روایات نیز جامعه را تشویق به ازدواج و تشکیل خانواده می نماید از همین روست که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید:
«من تزوج فقد احرز نصف دینه». (وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۵).:هر کس ازدواج کند، به درستى که از نصف دینش پاسدارى کرده است»
و نیزمی فرمایند: «ما بُنی بِناءً فی الإسلام أحبّ إلی الله عزّوجلّ من التّزویج :(مکارم الاخلاق، ۱۹۶) هیچ چیزی نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نیست».
و از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسیده است: «تَزوّجوا، فَانّ التّزویج سُنّه رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم)، فانّهُ کان یقول: من کان یُحبّ أن یتّبع سُنّتی، فانّ من سُنّتی التّزویج (کافی ج۵، ۲۳۹):ازدواج کنید، که همانا ازدواج کردن سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) است که همواره می فرمودند: هر کسی که دوست دارد از سنت من تبعیت کند، همانا «ازدواج کردن» از سنت من است.»
از این روست که فقیهان، ازدواج را ازمستحبّات مؤکد بر شمرده اند و آن را براى کسى که به سبب نگرفتن همسر به گناه بیفتد، واجب دانسته اند.
نکته دوم: درزندگی به «سبک اسلامی» تجرد امری ناشایسته و زیانبار بوده و مورد نکوهش شدید قرار گرفته است. در سخنان پیشوایان دین علیهم السلام نکوهش عزوبت به صورتهای مختلف مطرح شده است ازهمین رو امام صادق علیه السلام فرمود: «رَکعَتانِ یصَلیهِمَا الْمُتَزَوِّجُ افْضَلُ مِنْ سَبْعینَ رَکعَهً یصَلّیها اعْزَبُ (من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۸۴) دو رکعت نمازِ مردِ متأهّل، از هفتاد رکعت نمازِ فرد مجرّد برتر است.»
و همچنین مردی به حضور امام باقر علیه السلام شرفیاب شد. آن حضرت از وی پرسید: زن داری؟ گفت: نه. حضرت فرمود: من دوست ندارم همه دنیا را داشته باشم، ولی یک شب مجرّد زندگی کنم. سپس فرمود:دو رکعت نماز مردِ متأهّل با فضیلت تر است از مرد عزبی که شب را با عبادت به صبح رساند و روز را روزه بدارد. آنگاه حضرت هفت دینار به آن مرد داد و فرمود: این پول را صرف ازدواج کن(بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۲۱)
امام رضا علیه السلام فرمود: روزی امام باقر علیه السلام از زنی درباره وضعیت زندگیاش پرسید. زن گفت: من «متبتّله» هستم.حضرت پرسید: مقصودت از «تبتّل» چیست؟ جواب داد: اصلًا نمیخواهم ازدواج کنم. حضرت فرمود: چرا؟ عرض کرد: میخواهم با مجرّد ماندن، به فضیلت (و اجر و ثواب) دست یابم. حضرت فرمود: برگرد، (و چنین سخن مگوی)، اگر در عزوبت ارزش و فضیلتی بود، حضرت فاطمه علیها السلام در دستیابی به آن از تو سزاوارتر بود، چون هیچ زنی برتر از او نیست.(بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۱۹)
نکته سوم؛ در «زندگی به سبک اسلامی» نه تنها ازدواج از منزلت خاص برخوردار است بلکه «تکثیر نسل» و «فرزند آوری» به عنوان ارزش و از منزلت و جایگاه خاصی برخوردار است تا جایی که مورد مباحات شمرده شده است.
از همین رو در حدیثی از امام محمد باقر(علیه السلام) می خوانیم:
«قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) تَزَوَّجُوا بِکْراً وَلُوداً وَ لَا تَزَوَّجُوا حَسْنَاءَ جَمِیلَهً عَاقِراً فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ(.الکافی، ج ۵، ص ۳۳۳.)؛ پیامبر فرمود با دختر باکره ای که فرزندآور است ازدواج کنید و با زن نازای زیبا ازدواج نکنید زیرا من به فزونی جمعیت شما در روز قیامت مباهات می کنم»
در حدیثی دیگر از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «عِد قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَکْثِرُوا الْوَلَدَ أُکَاثِرْ بِکُمُ الْأُمَمَ غَدا»(همان، ج۶، ص۶۲)؛ رسول خدا فرمود: بر تعداد فرزندان بیافزایید تا در روز قیامت به فزونی شما بر امت ها تفاخر کنم).
و همچنین امام صادق علیه السلام از پیا مبرگرامی روایت کرده که فرمودند: «أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) تَزَوَّجُوا الْأَبْکَارَ فَإِنَّهُنَّ أَطْیَبُ شَیْءٍ أَفْوَاهاً وَ أَدَرُّ شَیْءٍ أَخْلَافاً وَ أَفْتَحُ شَیْءٍ أَرْحَاماً أَمَا عَلِمْتُمْ أَنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ حَتَّى بِالسِّقْط…»(توحید صدوق، ص ۳۵۹)؛ (رسول خدا(ص) فرمود با دختران باکره ازدواج کنید زیرا آنها از جهت بوی دهان خوشبوتر و از حیث شیردهی پرشیرتر و از لحاظ رحم فراخ ترند؛ آیا نمی دانید که من در روز قیامت به فزونی شما بر امّتها حتی به جنین سقط شده افتخار می کنم؟).
نکته چهارم، این است در زندگی به سبک اسلامی «تکثیر نسل به انگیز ه ساختن نسل صالح» در دامن پاک والدین از اهمیت و ارزش بالا برخوردار است، از همین روست در آیات متعدد قرآن در دعای انبیا ءالهی داشتن نسل صالح از حق تعالی درخواست شده و امده است:
﴿رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ؛ پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه ای بی کشت و زرع نزد خانه محترمت سکونت دادم؛ پروردگارا! برای اینکه نماز را بر پا دارند؛ پس دل های گروهی از مردم را به سوی آنان علاقمند و متمایل کن، و آنان را از انواع محصولات و میوه ها روزی بخش، باشد که سپاس گزاری کنند.﴾(ابراهیم:۳۷)
﴿رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاهِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ؛ پروردگارا! مرا بر پادارنده نماز قرار ده، و نیز از فرزندانم [برپادارندگان نماز قرار ده]. و پروردگارا! دعایم را بپذیر.﴾(ابراهیم:۴۰)
﴿وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ؛ ذریه و نسل مرا برای من صالح و شایسته گردان که من به سوی تو بازگشتم و به یقین از تسلیم شدگان [به فرمان ها و احکام] توام.﴾(احقاف:۱۵)
﴿رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ؛ پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتی که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور!﴾(بقره:۱۲۸)
﴿قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ؛ گفت: پروردگارا! مرا از سوی خود فرزندی پاک و پاکیزه عطا کن، یقیناً تو شنوای دعایی.﴾(آل عمران:۳۸)
﴿رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینإِمَامًا؛ پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرار ده، و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!﴾(فرقان:۷۴)
﴿رَبِّ هَبْ لِی مِنَالصَّالِحِینَ؛ پروردگارا! مرا فرزندی که از صالحان باشد عطا کن.﴾(صافات:۱۰۰)
جمع بندی
بنابراین تشکیل خانواده، ازدواج با انگیزه تکثیر نسل و ساختن نسل صالح مهمترین سبک از «زندگی به سبک اسلامی» است و این یکی از تفاوتهای مهم بین «زندگی به سبک غربی» با «زندگی به سبک اسلامی» است.
*******
دوم-«تعامل زوجین درزندگی به سبک اسلامی»
دومین مشخصه زندگی به سبک اسلامی «تعامل زوجین» در زندگی است، به این معنا زندگی زوجین به سبک اسلامی نه از سنخ و جنس دوران جاهلیت است که سبک زندگی زوجین از جنس «مرد سالاری» بود و زن کلفت و کنیز محسوب می شد، وظیفه اش تامین ارضاء غریزه همسر و تکثیر اولاد بود و شان دیگری در کانون خانواده نداشت، و نه از جنس و سنخ دوران جاهلیت مدرن غربی امروز است که «زن سالاری» است، که حرف، حرف زن باشد و مرد و همسر در خانواده برده و نوکر در خانه و رسالتش تنها کار کردن جهت تامین رفاه خانواده باشد، سبک زندگی اسلامی نه به سبک دوران جاهلیت اول است نه به جاهلیت مدرن، بلکه از نوع تعامل بین زن و مرد با رعایت حقوق متقابل است که نتیجه آن «سکینه و آرامش» در محیط خانواده است، چراکه:
اولا : در زندگی به سبک اسلامی مرد و همسر خانواده به دلیل توانایی و قدرت جسمی که دارد «مدیریت و کارگزاری» خانواده به اوسپرده شده است که با میل و رغبت نه «منت» رفاء و آسایش خانواده را فراهم کند از همین رو قرآن کریم در ایه ۳۴ نساء با تعبیر زیبای «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ» مسولیت مدیریت خانواده را به اوسپرده است نه از آن حیث که مرد سالار خانواده باشد بلکه از این جهت که (بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ»
ثانیا: هرچند تامین رفاء و آسایش همسر به عهده مرد گذاشته شده است ولی در زندگی به سبک اسلامی زن در مقابل می بایست رفاء و آسایشی را توقع و انتظار از مرد داشته باشد که در توان مرد است و مقدور او می باشد از همین رور در ایه ۷ سوره طلاق می فرماید: «لِیُنْفِقْ ذُو سَعَهٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا
سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا»چراکه نظام اسلامی هر تکلیفی از تکالیف بر پایه قدرت وتوان است خانم خانه بایست انتظارات وتوقع خودش را بامقدورات آقامنطبق نماید واین اصل قرآنی «لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا» را همیشه در توقعاتش مد نظر داشته باشد.
از همین روست امام رضا(ع) فرمودند: «یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَى عِیَالِهِ کَیْلَا یَتَمَنَّوْا مَوْتَه. (اصول کافی، ج ۴، ص ۱۱)برای مرد سزاوار است که بر زن و فرزند خود توسعه دهد (سخت نگیرد)، تا مر گ او را از خدا نخواهند.»
و از این بالاتر اگر مرد نسبت به انجام وظایف خود نسبت به همسر خود کوتاهی نموده و موجب پایمال شدن حقوق همسر خویش شود، مشمول لعن خدا قرار خواهد گرفت. رسول خدا(ص) فرمودند: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ یَعُول. (من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۵۵۵): ملعون است، ملعون است کسی که فرد مورد تکفل خویش را تباه سازد»
خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمَ لِاهْلِهِ و أنا خَیْرُکُمْ لِاهلى»؛(وسائلالشیعه، ج ۱۴، ص ۲۲۱).
«لَیْسَ مِنَّا مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ ثُمَّ فَتَّرَ عَلى عِیالِهِ، ازمانیست کسی که توانایی مالی داردولی خانواده را د تنگنای معیشتی قرارمیدهد:مستدرکالوسائل، ج ۱۵، ص ۲۵۶).
ثالثا: زن در زندگی به سبک اسلامی هنرش در این است که با درکی درست از ویژگی های اخلاقی، خصیصه های شخصیتی و نیازهای نفسانی شوهر، «مهرطلبی ها، محبت جویی ها، تشویق پذیری ها، زیبانگری ها و عاقبت اندیشی ها را» با به کارگیری مطلوب ترین روش ها در مناسب ترین موقعیت ها به شوهر پاسخ گوید و او را دور از دغدغه ها و وسوسه های درون، در برابر همه ی کشش ها و محرک های بیرونی مصون نماید. زن خوش اخلاق، در زندگی مشترک با همسر خود، زیبایی کلام و جذابیت بیان، زبان تشویق و ترغیب و تأیید و تکریم را سرمایۀ ارزشمند زندگی خویش می داند و هیچ فرصتی را برای «ابلاغ پیام» و «ابراز محبت» به شوهر از دست نمی دهد.
لذا در تاریکی هم با همسر خویش با زبانی لین و آرام، شیرین و پرمعنا، گیرا و آرام بخش و به دور از اضطراب وتنش می گوید ازهمین رو در برخی از روایات نیز، خوش اخلاقی از بهترین صفات و بد اخلاقی از صفات بسیار ناپسند زنان معرفی شده و از آنان خواسته شده با شوهر خود با اخلاقی خوش برخورد کنند و از بد اخلاقی بپرهیزند.
«خیر نسائکم… الهینه اللینه المواتیه…؛ (کافی، ج۷۵، ۲۳۵) بهترین زنان شما آنانی هستند که با شوهر خود مهربان و نرم خو هستند و با او همراهی می کنند. »
و پیامبر اکرم (ص) فرمود:
«شرار نسائکم… اللجوجه العاصیه…؛ (همان،ص۲۳۶)بدترین زنان شما آنهایی هستند که… نسبت به شوهر خود، لجباز و نافرمان می باشند. »
حدیث ذیل از امام صادق (ع) است:
«ملعونه ملعونه امراه توذی زوجها و تغمه، سعیده سعیده امراه تکرم زوجها و لاتوذیه و تطیعه فی جمیع احواله؛ ( بحار، ج۱۰۰، ص۲۵۳) از رحمت خدا به دور است زنی که شوهر خود را آزار می دهد و او را ناراحت می کند؛ و زن سعادتمند، آن زنی است که شوهر خود را اکرام می کند، او را آزار نمی دهد، و در همه احوال مطیع شوهر خود است».
حضرت رضا علیه السلام میفرماید: «بدان که زنان گوناگونند؛ بعضی زنها دستاوردی گرانبها و تاوان (رنجهای آدمی) هستند و این زن کسی است به شوهرش محبت میکند و عاشق اوست».«اِعْلَمْ اَنَّ النِّساءَ شَتی فَمِنْهُنَّ الْغَنیمَهُ وَ الْغَرامَهُ وَ هِیَ الْمُتَحَبِّبَهُ لِزَوْجِها وَالْعاشِقَهُ له:مستدرکالوسائل، ج ۱۴، ص۱۶۱).
امام علی علیه السلام در باره رفتار حضرت زهراعلیها السلام چنین میگوید: «هرگاه به رخسارش نظاره میکردم تمام غصّههایم برطرف میشد و دردهایم را فراموش میکردم». بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۲۳٫).
رابعا: وظیفه اخلاقی مرد« احترام وتکریم» به همسر است چراکه وی درمقابل بانویی قرار داردکه همه زندگیش در نا ارامی قرار گرفته تا آرامش در محیط خانواده شکل بگیرد، از بارداری، زایمان، شیرخوارگی، تا تربیت فرزند همه و همه در ناآرامی و سختی پیش رفته است، حق او نیست بی احترامی شود بلکه بایست باکمال احترام و تجلیل برخورد شود شوهر لایق و شایسته کسی است که جز با زبان محبت و تکریم با همسرش سخن نمی گوید و همواره از خزانه ی دلش، کلام زرّین و خوشایند و گفتار شفابخش و درمانگر جان و آرامشگر روان را برگزیده، در فضای سرشار از نشاط و آرامش تقدیم همسرش نماید.
رابطه ی شوهرِ برتر با همسرش به گونه ای است که هرگز نسبت به همسرش با زبان تهدید، تنبیه، تحقیر روبرو نمی شود هر چه هست زبان محبت، صداقت و صمیمیت، ایثار و احسان، تشکر و سپاس و تأیید و تکریم است. ازهمین روست در آیه ۱۹ سوره نساء خطاب به مردان می فرماید :«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ کَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَیْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ یَأْتِینَ بِفَاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا»
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «شایسته ترین مردم از نظر ایمان، خوش اخلاق ترین آنان و مهربان ترین آنها با خانواده اش است. و من مهربانترین شما با خانواده ام هستم:
وسایل الشیعه، ج۸، ص۵۰۷، ح۲۵.»
و در جای دیگر می فرمایند: «با زنان مهربانی کنید و دلهایشان را به دست آورید تا با شما همراهی کنند و آنان را مجبور و خشمگین نکنید: مستدرک الوسایل، ج۱۴، ص۲۵۲، ح۲.»
و در همین رابطه امیرخوبان حضرت امام علی (ع) می فرمایند: «همیشه با همسرت مدارا کن و با او به نیکی معاشرت نما، تا زندگیت با صفا شود.:مکارم الاخلاق، ص۲۱۸.»
خامسا: وظیفه اخلاقی مرد در برابر زن «عفت» است، به این معنا مرد زمانی مکلف و موظف است مباردت به ازدواج کند که همسرش از همه جهات پسندیده باشد نه اینکه بعد ازدواج مبادرت به تست کردن همسر نماید وبعد از گزینش دقیق بایست تمام نگاه ونظر غریزی و جنسی فقط به همسر باشد و هیچ نگاه به زن اجنبی نداشته باشد و او را وارد نگاه خود نکند از همین قرآن کریم درایه ۳۰ سور ه نور می فرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَایصنعون».
از همین روست علی علیه السلام می فرماید: «افضل العباده العفاف(کافی، ج۲ ص۷۹) . بهترین عبادت پاکدامنی است.»
و نیز می فرماید: «مَا المُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّن قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ العَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الملائکه (نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۵۵۹) مجاهد شهید در راه خدا پاداشش بیشتر از کسى نیست که قدرت بر گناه داشته ولى خوددارى نموده. چنین انسان با عفّتى نزدیک است فرشتهاى از فرشتگان باشد.»
سادساً: به همان نسبت مرد مکلف به عفت است زن نیز متقابلا مکلف و موظف به «حیا وحفط حجاب» است، یعنی زن موظف است خود را در معرض نگاه نامحرمان را قرار ندهد، تبرج و خود آرایی در برابر دیگران نکند، چون تبرج موجب می شود مورد طعمه و شکار اجنبی قراربگیرد، یا به دلیل مشغولی که برایش به وجود می آید صمیمیتش نسبت به همسرش به َسردی کشانده شود.
از همین رو در آیه ۳۰ سوره نور آمده است: «و در آیه ۳۱ می فرماید«نور:وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ» وهمچنین خداوند متعال در آیه ی ۳۳ سوره ی احزاب می فرماید: وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاهَ وَ آتینَ الزَّکاهَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»
و به دلیل اهمیت این نکته اخلاقی است که می بینیم؛
پیامبر گرامی اسلام(ص) که از وی به عنوان مظهر عفاف یاد میکنیم، تلاش بسیاری برای حاکمیت عفاف و پاکدامنی کرده تا جامعهای بسازد که در آن، عفاف و پاکی، ارزش و بیعفتی، ضد ارزش به شمار میآید.
پیامبر(ص) در جریان بیعت با زنان از آنان پیمان گرفت که پاسدار پاکدامنی و عفاف باشند و فرمودند: «لا یقعدن مع الرجال فی الخلاء(الوافی ج۲۲ ص۸۵۵ ) زنان با مردان نامحرم نباید در خلوت بنشیند».
درکنار توصیه اخلاقی معصومین، حساسیت های ویژه عملی و برخوردهای جدی ای نیز با مسأله بی عفتی داشتند.
امیرالمومنین(علیه السلام) در زمانی که خلیفه بودند، در نکوهش مردان عراق فرمود: «یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکُمْ یُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِی الطَّرِیقِ أَ مَا تَسْتَحْیُونَ»(کافی، ج۵، ص۵۳۷)؛ (ای مردم عراق، به من خبر رسیده که زنان شما در راه ها به مردان تنه می زنند، [چرا عکس العملی نشان نمی دهید] آیا حیا نمی کنید). سیاق خطاب امام در اینجا نشان می دهد که حضرت شان از جایگاه حکومت و برای محافظت از اخلاق و حیای عمومی چنین سرزنشی را متوجه سهل انگاری عراقیان کرده است.
اما در کنار این بیانات، سیره عملی اهل بیت(علیهم السلام) بهترین گواه اهمیت موضوع حیاء، عفاف و حجاب نزد آن حضرت زهرا سلام الله علیها است مطالعه زندگی حضرت زهرا(س) نشان می دهد آن حضرت، چه در گفتار و دعوت کلامی به مسأله عفاف و حجاب و چه در رعایت این واجب شرعی، چه جایگاه رفیعی برای این آموزه اسلامی قائل بودند. آن حضرت در توصیه ای تربیتی به زنان می فرمایند: «خَیْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ»(وسائل الشیعه، ج۲۰،ص۲۳۲) ؛ بهترین چیز برای زن آن است که مردی را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد).
در نقلی دیگر که امام صادق(علیه السلام) درباره حضرت صدیقه طاهره با اسناد به پدران معصوم خود ذکر می کند، این چنین می خوانیم: «قالَ عَلی: إستَأذَنَ أعمى عَلى فاطِمَه فَحَجَبَتهُ، فَقال رَسُول الله: لِمَ حَجَبته وَهُو لا یَراکِ؟ فَقالَت: إِن لَم یَکُن یَرانی فَإِنّی أَراهُ، وَهُوَ یَشِمّ الریح، فَقالَ رَسولُ الله: أَشهَد أَنّکِ بِضعَه مِنّی»(النوادر، ص۶۱)؛ (حضرت علی فرمود که مردی نابینا اجازه خواست که نزد حضرت فاطمه حاضر شود. حضرت فاطمه خود را با حجاب پوشاند. پیامبر اکرم در مواجهه با این صحنه به حضرت فاطمه فرمود: چرا در حضور او حجاب بر خود پوشاندی؟ او که تو را نمی بیند. حضرت زهرا در پاسخ فرمودند که حتی اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و علاوه بر آن او [آن مرد نابینا] بوها را استشمام کند. بعد از آن بود که حضرت رسول الله به دخترشان فرمود من شهادت می دهم که تو پاره تن منی). چنین التزامی به پوشیده بودن حتی از رهگذری نابینا، بر حیاء بی نظیر آن حضرت از مردان نامحرم دلالت می کند.
قاضی نعمان نیز از حضرت علی(علیه السلام) نقل می کند که فرمود: «قَالَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَیُّ شَیْءٍ خَیْرٌ لِلْمَرْأَهِ فَلَمْ یُجِبْهُ أَحَدٌ مِنَّا فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِفَاطِمَهَ ع فَقَالَتْ مَا مِنْ شَیْءٍ خَیْرٌ لِلْمَرْأَهِ مِنْ أَنْ لَا تَرَى رَجُلًا وَ لَا یَرَاهَا فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ صَدَقَتْ إِنَّهَا بَضْعَهٌ مِنِّی»(دعائم الاسلام، ج۲،ص۲۱۵)؛ (حضرت رسول به ما گفت بهترین چیز برای زنان چیست؟ کسی از ما جواب ایشان را نداد. این ماجرا را برای فاطمه نقل کردم. او گفت هیچ چیز برای یک زن بهتر از این نیست که مردی را نبیند و او نیز مردی را نبیند. وقتی سخن فاطمه را برای رسول الله نقل کردم فرمود که فاطمه راست گفت. به راستی که او پاره تن پدرش است).
*******
سوم «تربیت نسل صالح به سبک اسلامی»
سومین مشخصه زندگی به سبک اسلامی «تربیت نسل صالح» است، به این معنا زندگی به سبک اسلامی «فرزند آوری» به همراه «تکثیرنسل» و «تکثیر نسل» با هدف «ساختن نسل صالح» است، این سبک از زندگی اسلامی در صورتی عینیت پیدا می کند که چند سبک در عرض هم عملیاتی و اجرایی شود، و والدین این سبک ها را در تربیت نسل صالح بکار بگیرند؛
۱- ساختن نسل صالح در زندگی به سبک اسلامی به پاک بودن «صلب و نطفه پدر» و پاک بودن «رحم مادر» بر می گردد، به این معنا نسل صالح ریشه و بنیادش به جنس و نوع ازدواج والدین برمی گردد که نطفه پدر از جنس پاک وسالم باشد، و رحم مادر که این نطفه در آن رشد پیدا می کند نیز رحم و سالم و پاک باشد از همین رو در توصیف اهل بیت علیهم السلام در زیارت ائمه بقیع میخوانیم: «لَمْ تَزالُوا بِعَیْنِ اللّهِ یَنْسَخُکُمْ مِنْ أَصْلابِ کُلِّ مُطَهَّرٍ، وَیَنْقُلُکُمْ مِنْ أَرْحامِ الْمُطَهَّراتِ، لَمْ تُدَنِّسْکُمُ الْجاهِلِیَّهُ الْجَهْلاءُ، وَلَمْ تَشْرَکْ فِیکُمْ فِتَنُ الْأَهْوَاءِ، طِبْتُمْ وَطَابَ مَنْبَتُکُمْ:همواره تحت توجّه خدا بودید که شما را از صلبهای هر انسان پاک بر میداشت و به رحمهای پاکیزه منتقلتان میکرد، جاهلیت سخت و سنگین شما را آلوده نکرد و فتنههای هوا در شما شرکت نجست، پاک بودید و جای روییدن شما پاک بود»
و از همه معروفتر در زیارت وارث آمده است: «یَا مَوْلایَ یَا أَبا عَبْدِ اللّهِ، أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَهِ وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَهِ، لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّهُ بِأَنْجَاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْکَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیَابِها:ای مولای من ای اباعبدالله، گواهی میدهم که تو نوری بودی در صلبهای با رفعت و رحمهای پاکیزه، جاهلیت با ناپاکیهایش، آلودهات نکرد و از جامههای تیره و تارش به تو نپوشاند»
و از آن جایی که والدین هدفشان از ازدواج ساختن نسلی در راستای نسل اهل بیت علیهم السلام است که در راس همه کمالات قرار دارند بایست در ازدواج با کسی ازدواج کنند که صلب و رحم سالم و پاک داشته باشند و الوده به روابط غیر مشروع نشده باشند.
ازهمین روتوصیه های اسلام در این زمینه آن است که تا حدامکان، خانواده همسر پاک و عفیف باشند، چراکه نطفه، ماده اولیه تشکیل دهنده جنین از جنبه ها و خصایص وراثتی والدین و حتی اجدادشان متاثر است. اگر آن ها ناسالم و ناپاک باشند، امیدی به اصلاح فرزند نیست، ازهمین روست که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در این باره می فرمایند:
«تزوجوا فی الحجر الصالح فان العرق دساس (میزان الحکمه، ج۵، ص ۲۲۵۸) با خانواده خوب و شایسته وصلت کنید; زیرا خون اثر دارد».
و در جای دیگر می فرمایند: «تخیروا النطفکم فانکحوا الاکفاء و انکحوا الیهم » (مکارم الاخلاق، ص۱۹۷.) برای نطفه های خود گزینش کنید و با کسانی که همتای شما هستند، ازدواج نمایید»
و باز درباره اهمیت همین موضوع فرموده اند: «تخیروا لنطفکم فان النساء یلدن اشباه اخوانهن و اخواتهن »(کنزل العمال، ج۱۶، ص۲۹۶.) برای نطفه های خود گزینش کنید; زیرا زنان بچه هایی همانند برادران و خواهران خود به دنیا می آورند».
۲- دومین گام در ساختن نسل صالح «نام نیک نهادن» برای فرزند است، چراکه اسم هر کس همانند لباسی است که از آغاز تولد تا پایان عمر همواره بر تن دارد و یک لحظه از او جدا نمی شود و در همه جا به آن شناخته می شود. به بیان دیگرنام هر فرد تنها بیانگر هویت و شخصیت او در نزد دیگران نیست بلکه نشاندهندهی فرهنگ یک خانواده و به تبع آن فرهنگ یک ملت است. چرا که وقتی ملتی نامهایی را برای پسران و دختران خود انتخاب میکند، در حقیقت بر مفاهیمی تکیه کرده است که به واسطهی آنها موضع خود را در برابر عدالت، زیبایی، آزادی و صدها مولفهی اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی دیگر نشان میدهد ازهمین رواسلام اهمیت بسیاری برای انتخاب نام نیکو قائل است چراکه:
اولا: توصیه و سفارش مؤکد معصومین علیهم السلام به انتخاب نام هاى نیکو برای فرزند است از همین روست که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می فرمایند :«إنَّ أوَّلَ ما یَنحَلُ أحَدُکُم وَلَدَهُ : الاسمُ الحَسَنُ ، فَلْیُحَسِّنْ أحَدُکُمُ اسمَ وَلَدِهِ: .نخستین چیزى که هر یک از شما به فرزندش پیشکش مى کند نام نیکوست . بنا براین ، هر کدام شما نامى نیکو بر فرزند خویش نهد: بحار الأنوار: ج۱۰۴/۱۳۰/۲۰ )
و همچنین پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرموده است: «استَحسِنُوا أسماءَکُم ؛ فإنّکُم تُدعَوْنَ بها یَومَ القِیامَهِ : قُمْ یا فُلانَ ابنَ فُلانٍ إلى نورِکَ ، و قُمْ یا فُلانَ ابنَ فُلانٍ لا نُورَ لَکَ :. نامهاى نیکو بر خود نهید ؛ زیرا در روز قیامت شما را به نام صدا مى زنند [و مى گویند]: فلان پسر فلان! برخیز به سوى نور خود برو، و فلان پسر فلان برخیز که نورى ندارى : الکافی : ۶/۱۹/۱۰)
و نیز امام کاظم علیه السلام فرمودند: «أوَّلُ ما یَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ أن یُسَمِّیَهُ بِاسمٍ حَسَنٍ، فَلْیُحَسِّنْ أحَدُکُمُ اسمَ وَلَدِهِ: نخستین احسانى که مرد به فرزند خود مى کند ، این است که نام نیکویى برایش انتخاب کند . بنا براین ، هر یک از شما نامى نیکو بر فرزندش نهد . الکافی : ۶/۱۸/۳)
ثانیا: و از آنجایی که نام هر شخص بیانگر هویت فرهنگی و مرام سیاسی هر شخصی است در روایت تشویق و تاکید بر ترغیب به نامگذارى به نامهاى پیامبران و ائمه علیهم السلام است از همین روپیامبر خدا صلى الله علیه و آله :«سَمُّوا أولادَکُم أسماءَ الأنبیاءِ: فرزندانتان را به نامهاى پیامبران بنامید: مکارم الأخلاق : ۱/۴۷۴/۱۶۲۶»
و همچنین امام باقر علیه السلام می فرماید :«أصـدَقُ الأسمـاءِ ما سُمِّـیَ بِالعُبُودِیَّـهِ ، و أفضَلُهـا أسمـاءُ الأنبیاءِ:
راست ترین نامها، نامى است که گویاى عبودیت باشد و بهترین نامها، نامهاى پیامبران است : الکافی : ۶/۱۸/۱»
و امام صادق علیه السلام ـ در پاسخ به این سؤال که: آیا نامگذارى [فرزندان] به نامهاى ائمه سودى دارد؟ ـ فرمود :«إی و اللّه ِ، و هَلِ الدِّینُ إلاّ الحُبُّ ؟! قالَ اللّه ُ: «إنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّه َ فاتَّبِعُونی یُحبِبْکُمُ اللّه ُ و یَغفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُم» (آل عمران،۳۱)
آرى به خدا، مگر دین جز محبت است؟ خداوند فرموده است : «اگر خدا را دوست دارید از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را ببخشاید»:تفسیر العیّاشیّ : ۱/۱۶۸/۲۸ )
ثالثا: کسانی نام ناپسند و زشت داشتتد پیامبر گرامی اقدام به تغییر آن می کردند و نام زیبا برآن می نهادند از همین رو امام باقر علیه السلام می فرماید :«کانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یُغَیِّرُ الأسماءَ القَبیحَهَ فی الرِّجالِ و البُلدانِ: .رسول خدا صلى الله علیه و آله ، نامهاى زشت مردها و شهرها را تغییر مى دادند: بحار الأنوار : ۱۰۴/۱۲۷/۴»
و همچنین در شرح حال حبیب بن مروان آمده است: «وَفَدَ على النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله فقالَ : ما اسمُکَ ؟ فقالَ : بَغِیضٌ ، فقالَ: أنتَ حَبِیبٌ. فَسَمّاهُ حَبیبا: به عنوان نماینده اعزامى خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید ، حضرت پرسید : نامت چیست؟ عرض کرد : بغیض . حضرت فرمود : تو حبیب هستى و بدین ترتیب ، او را حبیب نام نهاد: اُسد الغابه : ۱/۶۸۱/۱۰۶۷»
وهمچنین درسنن أبى داوود به نقل از ابن عمر:« رسول خدا صلى الله علیه و آله نام «عاصیه (گناهکار) » را عوض کرد و فرمود: «أنتِ جَمِیلَهٌ :توجمیله (زیبا) هستى:.سنن أبی داوود : ۴/۲۸۸/۴۹۵۲.»
۳-ساختن نسل صالح به سبک اسلامی به «تربیت اعتقادی فرزندان» است، به این معنا به همان نسبت پدر و مادر در چگونگی تغذیه برای سلامت جسمانی فرزندان اهتمام می ورزند در زندگی به سبک اسلامی والدین مکلف اند نه به همان اندازه بلکه بیشتر می بایست با گفتگوی مهربانه و هنرمندانه به تربیت اعتقادی فرزندان مبادرت نموده و پشتبانی نمایند از همین روست که در ایه ۱۳ لقمان می خوانیم:
﴿وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ؛ (به خاطر بیاور) هنگامی را که لقمان به فرزندش- در حالی که او را موعظه میکرد- گفت: پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی»
و همچنین در ایه ۱۳۲بقره امده است: ﴿وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ؛ و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند:) «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است و شما، جز به آیین اسلام [تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید!»
چرا که این آیات بیانگر این است که انبیای الهی مستقیماً با فرزندان خود به گفتگو مینشستند و درباره ایمان به خدا و شریک قرار ندادن برای او با فرزندانشان صحبت میکردند و با این شیوه در تربیت و هدایت اعتقادی آنان میکوشیدند، پس والدین نیز میبایست در این زمینه کوشا باشند و تحت هیچ شرایطی از این نکته اساسی غافل نمی شدند.
۴- یکی دیگر از راه های ساختن نسل صالح «تعلیم ادب وآداب اجتماعی به فرزندان» است، چرا که والدین نسبت به فرزندی که در دامنشان تربیت می کنند عمر بیشتری در اجتماع گذرانده و کسب تجربه کرده اند، سرد و گرم زندگی فراوانی را پشت سر گذرانده اند آنها می توانند تجربه معاشرت با اجتماع را ارزان در اختیار فرزندان قرار داده و شخصیت او را بسازند از همین رو لقمان حکیم در قامت معلم اخلاق در مقابل فرزندش ظاهر شده و او را در خوشرفتاری با مردم، اعتدال در امور و نهی از غرور و تکبر موعظه و سفارش می نماید و می گوید:
﴿وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ؛ متکبرانه روی از مردم برمگردان، و در زمین با ناز و غرور راه مرو، همانا خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد.﴾(لقمان:۱۸)
﴿وَ اقْصِدْ فیِ مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِن صَوْتِکَ إِنَّ أَنکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الحمِیرِ؛ (پسرم!) در راهرفتن، اعتدال را رعایت کن از صدای خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها صدای خران است.﴾(لقمان:۱۹)
روشن است که منظور قرآن از برخی سفارشها به فرزند، تنها مسئله روی گرداندن از مردم یا راه رفتن مغرورانه نیست، بلکه منظور مبارزه با تمام مظاهر تکبر و غرور است، از آنجا که این گونه صفات – قبل از هر چیز – در حرکات عادی و روزانه فرزندان نمود پیدا میکند به همین خاطر، قرآن آنها را ذکر نموده است.
با این اوصاف، قرآن با این سفارشها به نوعی اهمیت تربیت دینی فرزندان را تأکید میکند و توجه والدین را به این مهم معطوف میدارد چرا که دین و پایبندی به دستورات آن مایه سعادت و رستگاری انسان است و این مهم تحقق نمییابد مگر این که فرزندان از کودکی و در محیط خانواده با مفاهیم دینی آشنا گردند.
۵-یکی دیگر ازراههای ساختن نسل وفرزندان صالح درزندگی به سبک اسلامی« سلامت اخلاقی والدین» است که نقش کلیدی در «سلامت اخلاقی فرزند» دارد،چراکه فرزند دوران کودکی ونوجوان را که دوره مهم شکل گیری شخصیت اوست بیشترینن ساعت را درمحیط خانواده وباوالدین خودش می گذراند وبه صورت طبیعی تحت تاثیر د رفتارعملی والدین است وازرفتار عملی آنها الگو وسرمشق می گیرد و نسخه زندگی خودش را می پیچد، از همین رو در ایه ۲۸ سوره آمده است؛
﴿یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا؛ اى خواهر هارون، پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نیز] بدکاره نبود.﴾
این آیه نشان از آن دارد که صالح و پاک بودن پدر و مادر و خانواده در رفتار و کردار فرزند مؤثّر است به طوری که از والدین و خانواده صالح، انتظار بیشتری میرود که فرزند آنها صالح باشد از این روی، والدین اگر میخواهند فرزندان صالح و خوبی داشته باشند ابتدا باید در پاکی و سلامت اخلاقی خویش بکوشند تا فرزندان صالحی در دامان آنها پرورش یابد. ضمن این که به تجربه ثابت شده که اگر محیط خانواده آلوده باشد، احتمال سرایت آلودگی به فرزندان نیز وجود دارد چرا که فرزندان بیش از هر چیز دیگر از والدین خود الگوگیری میکنند و خصوصیات اخلاقی و ویژگیهای مثبت و منفی آنها را به ارث میبرند.
در آیه دیگری از قرآن به این نکته نیز اشاره دارد که کفر و فسق و فجور پدر و مادر باعث میشود که نسل آنها نیز کافر و فاجر گردند.﴿وَ قَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلیَ الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا*إِنَّکَ إِن تَذَرْهُمْ یُضِلُّواْ عِبَادَکَ وَ لَا یَلِدُواْ إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا؛ نوح گفت: پروردگارا! هیچیک از کافران را بر روی زمین باقی مگذار! چرا که اگر آنها را باقی بگذاری، بندگانت را گمراه میکنند و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمیآورند!﴾(نوح:۲۶-۲۷)
۶-راه دیگر به سبک زندگی اسلامی در ساختن فرزند و نسل صالح «تکریم و احترام والدین به فرزندان» است، از همین رو در برخی از آیات قرآن وقتی والدین با فرزندانشان گفتگو میکنند یا به نصحیت و موعظه آنان می پردازند آنها را با واژه «یا بُنَیَّ» و «یا بَنِیَّ» خطاب میکنند. این واژگان بار عاطفی داشته و نشان از عمق محبت و دلسوزی والدین در حق فرزندان را دارد و بیانگر این است که در خانواده باید گفتگوی والدین با فرزندان، عاطفی و محترمانه باشد بنابراین، والدین مؤظف هستند محبتشان را نه تنها در دل بلکه، در گفتارشان نیز نثار فرزند کنند و آنها را در همه حال با الفاظ خوب خطاب کنند و بدین وسیله به تکریم شخصیت آنها بپردازند و با همین سبک اسلامی «احترام و تکریم» والدین است فرزند صالح و نسل پاک ساخته می شود و تحویل جامعه می گردد از همین روست که در ایات ذیل باتعبیر «یابنی» سبک تربیتی فرزند به والدین آموخته می شود چرا که:
۱-نوح خطاب به فرزندش می گوید:﴿وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ مَعَنَا وَلَا تَکُنْ مَعَ الْکَافِرِینَ؛ و نوح فرزندش را که در کناری بود، بانگ زد که ای پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش.﴾(هود:۴۲)
۲-یعقوب خطاب به فرزندانش می گوید:﴿قَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا ؛ [پدر] گفت: ای پسرک من! خواب خود را برای برادرانت مگو که نقشه ای خطرناک بر ضد تو به کار می بندند﴾(یوسف:۵۵)
۳-ابراهیم خطاب به فرزندش می گوید:﴿قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى؛ (ابراهیم به اسماعیل) گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟﴾(صافات:۱۰۲)
۴- یعقوب خطاب به فرزندانش می گوید:﴿وَقَالَ یَا بَنِیَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَهٍ ؛ و گفت: ای پسرانم! [در این سفر] از یک در وارد نشوید بلکه از درهای متعدد وارد شوید﴾(یوسف:۶۷).