نگاهی به اندیشه مهدویت در جریان انقلاب اسلامی
همزمان با رشد و گسترش اندیشه مهدویت در فضای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این مسئله مطرح شد که خط سبزی که شیعیان در باورداشت ها و اعتقادات مذهبی خود دارند ، چگونه توانسته است هدایت جریانی را عهده دار شود که به عنوان سمبل عدالت طلبی و اسلام گرایی در مقابل جهان غرب و مکاتب غربی ایستادگی کند.
همزمان با رشد و گسترش اندیشه مهدویت در فضای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این مسئله مطرح شد که خط سبزی که شیعیان در باورداشت ها و اعتقادات مذهبی خود دارند ، چگونه توانسته است هدایت جریانی را عهده دار شود که به عنوان سمبل عدالت طلبی و اسلام گرایی در مقابل جهان غرب و مکاتب غربی ایستادگی کند. با نگاهی به سیر جریان های مختلف علمی، فکری، عقیدتی و دینی در میان قشرهای مختلف مردم و با محور قرار دادن دیدگاه ها و اندیشه های حضرت امام خمینی(ره) سعی داریم تا فضای انقلاب اسلامی را از منظر مهدویت بازشناسی کنیم. در این مسیر آنچه اهمیت پیدا می کند رویکرد ها است که در جریان شناسی این تحولات سعی داریم با نگاهی راهبردی و با نگرش موعودگرایی مسئله را تبیین نماییم.
مبانی نظری:
برای تبیین رویکرد فعال شیعی بویژه با توجه به جایگاه انقلاب اسلامی در جهان معاصر نیازمند روشی هستیم که به طور جامع بتواند جوابگوی نیازهای ما در درک و فهم تحولات در حوزه مهدویت باشد. نگاه به آینده و ترسیم چشم انداز همواره بیانگر مسیر و هدف نهایی است که بر اساس آن برنامه ریزی ها انجام می گیرد. در موضوع مهدویت احادیثی که به مقوله ظهور و علائم آن می پردازند حکم چراغ راه و مقصدی را دارند که پیشاپیش ما را برای برنامه ریزی برای آن دوران آماده می کنند.
نمیتوان انکار کرد که توجه به موضوع مهدویت و توجه به شخص حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) در جامعه ما و حتی در سطح جهانی رو به افزایش است. علل این توجه و اقبال چیست؟ وظیفه ما به عنوان شیعه در همیشه تاریخ این بوده است که هر دورانی را دوران آخرالزمان بدانیم. “إنهم یرونه بعیداً و نراه قریباً”. (قسمتی از دعای عهد) پس وظیفه مان این است که ظهور را نزدیک بدانیم و براساس نزدیک بودن ظهور باید وظایف خود را طراحی و به همان سمت حرکت کنیم.
نشانههای ظهور، به هم پیوسته و بایکدیگر در ارتباطند. پیوستگی به این معنا که این نشانهها نقاط پراکندهای هستند که همه، حکایت از وقوع اتفاق بسیار بزرگی در سطح جهانی که آماده ظهور است، میکنند. اسم این اتفاق را رویکرد تمدنی می گذاریم.
در واقع در پیشبرد ادبیات مربوط به موضوع مهدویت از طریق دو رویکرد مشارکت میکنیم:
الف- رویکرد راهبردی:
اصل اعتقاد این رویکرد، این است که نشانههای ظهور، مبنای استخراج راهبرد هستند و به کمک آنها میتوان به سمت ظهور رفت.
ب- رویکرد تمدنی:
جوهره اصلی این رویکرد این است که اتفاقات آخرالزمان همه به هم متصل هستند،یک معنای تمدنی دارند. (دکترهمایون، ۱۳۸۴، ۱۹)
در واقع کارکردی که می توان برای این نشانه ها و احادیث آخرالزمانی برشمرد امیدبخش است. یکی از کارکردهای مهم نشانههای ظهور و بوقوع پیوستن آنان امید بخشی به مردمی است که گاه در گذر زمان آمدن موعود رنگ یک افسانه برایشان میگیرد. مصداقی کردن پیشگوئیها ونمادهای روایات هرچه بیشتر مفهوم منجی را در اذهان زنده نگه میدارد.
بطور کلی روایات آخرالزمان را میتوان به سه دسته کلی تقسیم نمود:
۱. روایات مربوط به دوره پیش از ظهور (که در زبان عامه بیشتر از آن تعبیر به دوره آخرالزمان میشود.
۲. روایات مربوط به زمان ظهور و وقایعی که با حضور حضرت برای تشکیل حکومت اتفاق می افتد.
۳. مربوط به ویژگیهای جامعه و حکومت حضرت.
آنچه ما مدنظر داریم تا به عنوان نمونه برای تحلیل خود بهره ببریم دسته دوم روایات است که بیانگر اوضاع و احوال مردمانی است که به نظر می رسد بیش از هر عصری در مورد جامعه ما صدق می کند. روایاتی که درباره ایرانیان و پیرامون آیاتی که تفسیر به ایرانیان شده وارد شده است، تحت این نه عنوان آمده است:
« الف- طرفداران سلمان فارسی.
ب- اهل مشرق زمین .
ج- اهل خراسان .
د- یاران درفش های سیاه
ه- فارسیان.
و- سرخ رویان .
ز- فرزندان سرخ رویان.
ح- اهل قم.
ط- اهل طالقان»
البته غالبا مراد از این عناوین یکی است، اخبار دیگری نیز وجود دارد که با عبارت دیگری از آنان یاد کرده اند.
در تفسیر قول خدای سبحان : و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم
خدای عزوجل فرمود: «اینک شما کسانی هستید که فرا خوانده می شوید تا در راه خدا انفاق کنید، برخی از شما در انفاق بخل می ورزد و کسی که بخل کند به خویش بخل می کند و خداوند بی نیاز است و شما نیازمندید و اگر روگردان شوید خداوند گروهی را غیر از شما جایگزینتان می نماید و آنان مثل شما نیستند»(سوره محمد آیه ۳۸)
صاحب کشاف نقل کرده که از پیامبر (ص ) درباره کلمه (قوم ) که در آیه شریفه آمده است سئوال شد. سلمان فارسی نزدیک پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نشسته بود آن حضرت با دست مبارک خود به ران پای سلمان زد و فرمود: «به خدایی که جان من در دست قدرت اوست ، اگر ایمان به کهکشان ها بستگی داشته باشد مردانی از فارس به آن دست می یابند» (کشاف ج ۴ ص ۳۳۱)
به نقل صاحب مجمع البیان از امام باقر (ع ) روایت شده که فرمود: «ای اعراب ، اگر روی برگردانید، خداوند گروه دیگری را جایگزین شما می گرداند، یعنی ایرانیان »
در این روایت دو معنا که همه بر آن اتفاق دارند، وجود دارد که عبارتند از: اینکه ایرانیان (فُرس) خط و جناح دومی بعد از اعراب ، برای به دوش کشیدن پرچم اسلام می باشند. بدلیل اینکه ، آنان به ایمان دست می یابند هر چند از آنان دور و دسترسی به آن دشوار باشد.
در تفسیر گفته خدای سبحان: و آخرین منهم لما یلحقوابهم
خدای عزوجلّ فرمود: «اوست آنکه برانگیخت در بین درس نخوانده ها رسولی را از خودشان که آیات خدا را بر آنان می خواند و آنان را پاک می سازد و کتاب و حکمتشان می آموزد اگر چه قبلا در گمراهی آشکاری بودند و افراد دیگری از ایشان که به آنان نپیوسته اند و اوست خدای عزیز و حکیم» (جمعه آیات ۲ و ۳)
مسلم، در صحیح خود از ابوهریره روایت کرده که گفت : «ما حضور پیامبر (ص ) بودیم که سوره مبارکه جمعه نازل شد و حضرت آن را تلاوت فرمود تا رسید به آیه «و آخرین منهم لما یلحقوا بهم » مردی از او سؤ ال کرد، یا رسول اللّه : اینان چه کسانی هستند که هنوز به ما نپیوسته اند؟ حضرت پاسخ نفرمود: ابوهریره گفت : سلمان فارسی نیز در بین ما بود پیامبر (ص ) دست مبارکشان را بر سلمان نهاد و فرمود: بخدایی که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگی به کهکشانها داشته باشد مردانی از اینها (طرفداران سلمان ) به آن دست خواهند یافت ».
در تفسیر کلام خدای بزرگ : بعثنا علیکم عباداً لنا اولی بأسٍ شدید
«به بنی اسرائیل اعلام نمودیم در کتاب ، « تورات» که دو بار در زمین فساد و سرکشی بزرگی خواهید کرد، پس چون وعده یکی از آنها (فساد) برسد. بندگانی از خود را که دارای قوت و نیرومندی شگرفی هستند به طرف شما می فرستیم تا در همه جا جستجو کنند و این وعده ای انجام شده است، سپس پیروزی را مجدداً برای شما برگردانیم و شما را با اموال و فرزندان یاری کنیم و شما را از آنان (دشمنانتان ) بیشتر و قوی تر گردانیدیم. اگر نیکی نمودید، برای خودتان و اگر بدی نمودید گریبانگیر خودتان می شود و زمانی که دیگر وعده آن (فساد) آید رویهای شما را بد جلوه دهند تا اینکه داخل مسجد شوند همانگونه که نخستین مرتبه وارد شوند و تا اینکه نابود و تباه کنند آنچه را که بر آن غلبه یافتند تباه کردنی» (اسراء آیات ۴ تا ۷)
در تفسیر نورالثقلین از روضه کافی پیرامون تفسیر آیه شریفه «بعثنا علیکم عباداً لنا اولی بأسٍ شدید» از امام صادق (ع ) نقل شده است که فرمود: «آنان کسانی هستند که خداوند تبارک و تعالی قبل از ظهور قائم (ع ) آنها را برنمی انگیزد و آنان دشمنی از آل پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را فرا نمی خوانند مگر اینکه او را به قتل می رسانند» سپس فرمودند: «او قائم (ع ) و یاران اویند که دارای قوت و نیروی زیاد می باشند.»
و در بحارالانوار از امام صادق (علیه السّلام) منقول است که : «حضرت آیه شریفه فوق را قرائت کردند… عرض کردیم فدایت شویم اینها چه کسانی هستند؟ سپس حضرت ۳ مرتبه فرمودند: بخدا سوگند آنان اهل قم هستند، به خدا سوگند آنان اهل قم هستند، بخدا قسم آنان اهل قم هستند» (بحارالانوار، ج ۶۰ ص ۲۱۶)
و روایات بسیاری که تصریح دارند ایرانیان قوم برگزیده ای هستند که زمینه ساز ظهور و یاری بخش منجی عالم بشریت خواهند بود. این اندیشه طی سالیان سال در میان فضای فکری ایرانیان حاکم می شود که اگر قرار بر این است که یاری بخش حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) باشند، باید خود نیز صالح بوده و زمینه را نیز به گونه ای مهیا نمایند تا امکان ظهور محقق گردد. زمانی که حضرت(عج) قیام کردند یاران ایشان در میان سپاه سید خراسانی که ایرانیاند در مرز عراق و ایران با حضرت بیعت میکنند و وارد عراق میشوند (سلیمان، ۱۳۸۱،ص۱۰۵۰)
اما احادیثی نیز داریم که به قیام مردی از قم اشاره دارد. از جمله امام کاظم (علیه السلام) فرمود: مردی از قم، مردم را به حق دعوت کند، افرادی پیرامون او گرد آیند که قلب هایشان همچون پاره های آهن استوار است. بادهای تند حوادث، آنها را نلغزاند، از جنگ خسته نشده و نترسند، اعتمادشان بر خدا است و سرانجام کار از آنِ پرهیزکاران است. (بحارالانوار، جلد۶۰، ص۲۱۶) روایات، زمان قیام او را مشخص نکرده اما در تاریخ قم و ایران وجود چنین شخصیتی با چنان یارانی قبل از امام خمینی و طرفدارانش سابقه نداشته است. (کورانی،۱۳۸۶،۲۲۲)
حرکت امام خمینی در خرداد سال ۱۳۴۲ به نوعی جرقه ای برای اشتعال حرکت و جوشش مردم به شمار می آید. با پیش فرض اینکه این قوم باید در شرایط جهانی معادلات را تغییر دهد، حرکت از اعتراض به زیر سلطه بیگانگان رفتن و نپذیرفتن ظلم آغاز می گردد. این قیام خونین برکاتی را به همراه خود دارد از جمله تربیت تعداد زیادی از نخبگان در مکتب امام خمینی و زمینه سازی برای نهضت انقلاب اسلامی ایران. مبارزه ایرانیان با استضعاف قومی و زیر سلطه بودن ریشه در تاریخ فتح ایران دارد. هنگامی که سرداران اسلام در زمان خلفا ایران را فتح کردند، بدرفتاری و تحقیر در صدر سیاست های برخوردی با این قوم قرار گرفت. در حالی که حضرت علی (علیه السلام) برخلاف پیشینیان متهم به این می شوند که چرا اینقدر به ایرانیان اهمیت می دهند و آن ها را در حکومت وارد می کنند و برای آنها ارزش قائل می شوند. این انقلاب خط بطلانی بر اندیشه های انتظار غیرفعال نیز کشید. حضرت امام با بیداری خاصی اندیشه هایی را که معتقد بودند جریان انتظار فرج، غیر فعال است و باید تنها خود را نجات داد مبارزه کردند. عده ای می گفتند هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و یا کسانی که می گفتند باید عالم پر از معصیت بشود تا حضرت بیاید و ما نباید امر و نهی کنیم و یا اینکه در گوشه ای بنشینیم و عبادت کنیم و سعی کنیم خود را حفظ کنیم و جامعه را رها کنیم. (صحیفه نور،جلد۲۱، ص۱۳-۱۵) این اندیشه درباره انتظار، در وضع رکود جامعه شیعه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، اوج گرفت. بسیاری از علمای بزرگ نیز چنین می اندیشیدند. اما پیروزی انقلاب اسلامی، روشن گری روحانیان آگاه بویژه امام خمینی درباره آسیب های فرساینده این اندیشه تاریک، موجب شد که این پندار از حوزه تفکر شیعه بیرون رود و نفوذ آن پایان یابد.
با گسترش دامنه نهضت اسلامی و آغاز انقلاب اسلامی تحولات اساسی در فضای ایران شکل گرفت که از جنبه های گوناگون به حوزه مهدویت در نگاه تمدنی مرتبط است.
موضوع اول
موضوع اول ولایت پذیری است: ما در حال تمرین ولایتپذیری هستیم، بلاهایی که در طول تاریخ برای ما پیش میآید، تمرین ولایت پذیری است. اگر قرار است در انقلاب ما، مردم در آزمون ولایتپذیری سرافراز بیرون بیایند، زمانی که امام خمینی (ره) قیام کردند ما هنوز به عنوان ولایتپذیری نمیشناختیم. با امام ولایت شناخته شد. آن زمان که به تاریخ اثبات شود که ما ولایتپذیر هستیم، مشخص میشود که شایستهی ولایت و رهبری امام زمان (علیه السلام) هستیم. چرا که مهمترین موضوعی که باید مطرح شود موضوع ولایتپذیری ما است. قیام و جنگ و … مسائل فرعی است. ساز و کاری که در بطن زندگی فردی و رشد شخصی خود ما انسانها نهاده شده به این گونه است که هر موضوعی که در زندگی و حیات مطرح میشود، عبث و بیهوده نیست. بلکه دارای فلسفه است. دستور اطاعت از والدین ولو که بیسواد و یا کافر باشد. تنها در صورتی حق تبعیت از او را نداری که مخالف امر الهی دستور دهد.
موضوع دوم
موضوع دوم پیوند میان علم و دین است. تا سالیان درازی دین در اروپا مانعی در برابر علم مطرح می شد و علمای دینی صرفاً به دانش های محدود گذشته تکیه می کردند و در جهان معاصر و بعد از انقلاب صنعتی دین را کنارگذاشته و علم را جایگزین آن کردند. از جمله برکات انقلاب اسلامی مطرح شدن پیوند میان دین و علم است که در این حوزه تحولی اساسی در مباحثی مثل دین و ارتباطات، دین و فرهنگ و در مجموع علوم انسانی رخ داده است که این مقوله بازگشتی است به احادیثی که بر پیوند میان این دو تأکید دارند. زمانی امور اصلاح خواهد شد که افراد دیندار و با نگرش دینی سعی کنند مبانی علمی را حل کنند.
موضوع سوم
موضوع سوم مطرح شدن انقلاب اسلامی به عنوان یک قطب جدید در مقابل مکاتب لیبرالیسم و کمونیسم است. در حالی که تمام جهان را در دو جبهه قرار می دادند و بر اساس آن سعی داشتند تا اندیشه های ناقص بشری را بر زندگی مردم حاکم کنند، انقلاب اسلامی ایدئولوژی جدیدی را به همراه آورد که در برابر سایر مکاتب ایستاد و در دنیا به عنوان یک حرکت دارای مبانی فکری و عقیدتی محکم و برگرفته از کلام وحی و آفریدگار هستی شناخته شد.
موضوع چهارم
موضوع چهارم عدالت طلبی است. تفاوت ما در مسئله انتظار فرج در مسئله عدالت اجتماعی ایفاء نقش کرده است. در کنار معنای منفی انتظار معنای مثبت انتظار در تمام هزار سال گذشته برخی از شیعیان به عنوان منتظران عدالت و معترضین به تمام حکومت های موجود در جهان بودند یعنی به تمام حکومت ها می گویند شما را قبول نداریم.
روایتی نیز می گوید «هر پرچمی قبل از حضرت بالا رود باطل و محکوم به شکست است.» و امام در صحبت خود می گوید که ما این روایت را ۱۰۰% قبول داریم و هیچ کس نمی تواند پرچم مهدویت را قبل از حضرت مهدی (علیه السلام) بلند کند. یعنی هر کس قبل از ایشان ادعای مهدویت و ادعای عدل مطلق جهانی کند حرف بی ربطی زده است اما نه به این معنا که هیچ کس نباید اصلاً پرچم عدالت و مبارزه را بالا ببرد و این حرف اصلاً معنا ندارد. امام در مورد سوءاستفاده فرد از عدالت ازعقیده انتظار و مهدویت و تحریک مسئله انتظار فرج خیلی صریح موضع می گیرند. که این مطالب را در جاهای مختلف بیان فرموده اند. (رحیم پور ازغدی، ۱۳۸۶، دانشگاه امام صادق (علیه السلام)).
این جمله خطاب به کسانی است که توجیه مذهبی به نفع بی عدالتی می کردند «یک عده آخوندهای مزدور حکومتی و درباری و دین به دنیا بفروش اند و یک عده هم عافیت طالبان ترسویی که برای فرار از جهاد و شهادت کلاه شرعی درست می کنند و دینداری بی خطری می خواهند. مثلا قرآن بیان می کند فردی به پیامبر گفت من به جنگ با رومیان نمی آیم چرا که آنجا دختران زیبارویی هستند و من می ترسم چشمم به این ها بخورد و گناه کنم. (همان)
موضوع آخر
موضوع آخر بحث مقدمه سازی برای ظهور است. انقلاب اسلامی را می توان به عنوانی حرکتی در راستای ظهور دانست. روایات نیز این مطلب را تایید می کنند که ایرانیان قیام می کنند و قیام آنها به قیام حضرت مهدی (عج) متصل می شود انشاء الله. نکته اصلی قابل تأمل این مطلب است که ما به سمت ظهور می رویم. به سمت آینده در حرکت هستیم ولی آینده سازی متناسب با میل خود انجام نمی دهیم. این تفاوتی است که در دیدگاه انتظار شیعه با اوانجلیست ها و یهودیانی که منتظر موعود خود هستند وجود دارد. شیعه باید هر لحظه منتظر باشد که ظهور اتفاق بیفتد نه اینکه آن را در آینده بپندارد. در روایت داریم که ظهور امام زمان بغتهً است (بحارالانوار، ج۲۴، ص۱۶۴). یعنی در لحظهای که «من حیث لایحتسب» (قرآن کریم، طلاق، ۳) است و هیچ کس احتمال آن را نمیدهد اتفاق میافتد. فکر نکنیم که ما در حال برنامهریزی هستیم و امکان ندارد که امام مثلاً زودتر از ۵ سال دیگر ظهور کنند. اکنون مسیحیان و سایر منتظران موعودهای ادیان تاریخ تعیین میکنند و میگویند مثلاً در ۲۰۰۹ یا ۲۰۱۰ آرماگدون اتفاق میافتد و برای رسیدن به آن تاریخ برنامهریزی میکنند و الان هم انتظار ندارند این اتفاق بیفتد ولی ما همین الان باید توقع داشته باشیم. اگر ما فریب تعیین تاریخ آنها یا تعیین تاریخ خودمان را بخوریم دچار مشکل میشویم.
انقلاب اسلامی با حرکت خود نه تنها در ایران بلکه در جهان تأثیری عمیق در حوزه مهدویت گذاشت. مسئله ای که به نام انتفاضه و مقاومت در فلسطین و لبنان مطرح می شود و یا در سایر کشورها در مقابل حاکمیت ظالم ایستادگی می کنند حقیقتی است که تا حد زیادی نشأت گرفته از پیام انقلاب اسلامی ایران است. مبانی حق طلبی و عدالت خواهی، آزادی، تمسک به اسلام و قرآن و حفظ عزت مسلمین همه از جمله پیامدهای گرانقدر انقلاب اسلامی است که سایر ملت ها از آنها به عنوان متد و روش مبارزه و هدف نهایی استفاده می کنند.
فضای آخرالزمانی جهان امروز به گونه ای است که باید اندیشه مهدویت را پخته تر و پرداخته تر مطرح نماییم و آن را تبلیغ و ترویج کنیم تا مقدمه ای باشد برای تعجیل در ظهور امام عصر (عج).
منابع:
۱. مجلسی، محمد باقربن محمدتقی،، بحارالانوار، مصحح محمد باقر بهبودی، وزارت ارشاد اسلامی، تهران،۱۳۶۱
۲. کورانی، علی. ترجمه مهدی حقی. عصرظهور، چاپ و نشر بین الملل، تهران،۱۳۸۶
۳. طباطبائی،محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ترجمه محمد باقر موسویهمدانی، انتشارات محمدی، تهران، ۱۳۶۲
۴. سلیمان، کامل، یومالخلاص (روزگار رهایی)، ترجمه علی اکبرمهدیپور، نشر آفاق، تهران،۱۳۸۱
۵. خمینی، روح اله، صحیفه امام، مجموعه آثار امامخمینی(ره)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران، ۱۳۷۸
۶. صمدی، قنبرعلی، نقش مردم در تعجیل ظهور، مشرق موعود، سال اول، شماره چهارم، زمستان ۱۳۸۶
۷. رحیم پور ازغدی، مهدویت در اندیشه امام خمینی، مرکز دانشجویی مطالعات راهبردی مهدویت، دانشگاه امام صادق، تهران، ۱۳۸۶
۸. همایون، محمد هادی، مهدویت و تمدن جهانی اسلام، مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق، تهران، ۱۳۸۴