روشهای تربیت نسل منتظر / شیوه های ایجاد انس در فرزندان
بحث بر سر این است که روش تربیتی ما چگونه باشد؟ چه روشهایی میتواند فرد را به این جا برساند؟
۱- فضاسازی
اولین و مهمترین نکته که باید تحقق پیدا کند، این است که فرد از اطرافیانش این مطلب را بگیرد که وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مسئلهای جدّی است؛ شوخی بردار نیست و سستی و سهل انگاری در آن راه ندارد. از نظر من، تربیت یعنی فضاسازی.
ما در تربیت نمیتوانیم آدمها را تک به تک تربیت کنیم؛ اگر تربیت صحیح خواسته باشیم، باید فضا ایجاد کنیم. افراد وقتی در فضای خاصّی قرار بگیرند، مطابق آن فضا حرکت خواهند کرد.
خیلی از چیزها احتیاج به ارائهٔ مستقیم کار ندارد. یکی از دوستان پاکستانی را دعوت کردیم برای ولیمهٔ حج؛ ایشان گفتند: غذاهایتان خیلی بدمزه است؛ یعنی غذاهای شما فلفل ندارد؛ طعم ندارد. من به این موضوع فکر میکردم که چه طور شده ما به چنین غذاهایی عادت کردهایم و پاکستانیها و هندیها به آن غذاهای تند عادت کردهاند. این سؤالی است که خیلی از روان شناسان پرسیدهاند.
اینها یک تعلیم و تربیت پنهان است که از طریق فضاهایی که ایجاد میشود، شکل میگیرد. بعضی پدر و مادرها، در مورد درس خواندن بچههایشان مشکل دارند. هر چه آنان را امر به این کار میکنند، آنان سر باز میزنند. مشکل این جا است که آنان میخواهند بچه را به طور مستقیم وادار به درس خواندن کنند. یکی از راهها این است که حالت خانه را مثل کتابخانه کنند؛ کاری که خود بنده سالها است که در زندگی انجام میدهم. ساعت شش بعد از ظهر، ناگهان چهرهٔ خانه عوض میشود و هیچ کس بلند حرف نمیزند. تلویزیون و رادیو خاموش است و هر کس گوشهای مینشیند و کتاب میخواند و هر کس وارد شود، گویی فضا به او میگوید که آقا کتاب دستت بگیر و بروبنشین بخوان. تنها کاری که در این جا انجام میدهم، مدیریت است. به احدی نمیگویم بخوان. اگر کاری خلاف خواندن انجام دهد، به او می گویم ساکت؛ الان هنگام بلند حرف زدن نیست و… این فضا واقعاً بچه را مجبور به درس خواندن میکند. در تربیت، فضاسازی مهمتر از کارِ مستقیم فردی است. فضاها با انسان صحبت میکنند. اگر بخواهیم نسلِ منتظر تربیت کنیم، باید با شنیدن نام ولیّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حالمان دگرگون و چهرهمان متغیر شود. این تغییر چهره تأثیر خودش را میگذارد.
اگر بچهای گوشهٔ چشمِ تر ما را ببیند، از هزاران آموزش مستقیم بهتر است. در مسئلهٔ تربیت نسلِ منتظر نیز این نکته بسیار مهم است؛ بسیار مهمتر از پیامهای مستقیمی است که میخواهیم به افراد بدهیم. یکی از فاکتورهای مهم در فضاسازی این است که وجود مبارک حضرت را جدّی بگیریم و کوچکترین شوخی و سهل انگاری به این موضوع وارد نکنیم؛ مانند مسئلهٔ قرائت قرآن. دستور الهی به ما میگوید:
(وَ إذَا قُرِیَ اَلقُرءَآنُ فَاستَمِعُوا لَهُ…)؛ (۲)
هنگامی که قرآن خوانده میشود، به آن گوش فرا دهید… .
به محض شروع تلاوت مثلاً در تلویزیون، انسانی که میخواهد دیگران را تربیت کند، خودش باید ساکت باشد و با همهٔ وجود به قرآن گوش فرا دهد. دیگر احتیاج نیست که دیگران را امر به گوش فرا دادن کنیم. این مسئله بسیار مؤثر است. از این طریق، در حقیقت احترام قرآن به وجود میآید. این مطلب در مورد خیلی چیزها باید ساری وجاری باشد.
۲- گوش زد کردن اهمیت مسئله
شوخی و خنده جزء زندگی ما است؛ حتی در مسائل دینی نیز بعضی موقع شوخی میکنیم. در بعضی چیزها به هیچ وجه نباید شوخی وارد شود؛ از جمله قرآن وقیامت. نام قیامت که بیاید، باید اشک جاری شود. یکی از استادان ما تعریف میکرد که در تهران برادری داشتم که شیطنت میکرد. میآمد قم و میگفت دلم برایت خیلی میسوزد. توی شهری زندگی میکنی که یک سینما ندارد و بعد میگفت که همهٔ تکنسینها و مهندسین به جهنم میروند و شما به بهشت. ولی آنها آتش جهنم را به وسیلهٔ علمشان خاموش میکنند.
مسئلهٔ قیامت طوری درقرآن بیان میشود که هیچ جای شوخی نمیگذارد. در مور د قیامت نباید شوخی کرد. در نانوایی زنی را دیدم که دستش با سنگ داغ سوخت. اعتراض کرد که چرا این را به من دادی. من گفتم این سوختنها خیلی زود التیام پیدا میکند وباید از آتش جهنم بر حذر باشیم. گفت: این جا من نسوزم، جهنم هر چه میخواهد بشود، بشود. این حرف عین حماقت و نادانی است که بر یک شخص، حاکم است. اگر بخواهیم نسلِ منتظر بار بیاوریم، با بعضی چیزها نباید شوخی کنیم. با نام امامِ زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نمیتوان شوخی کرد.
اگر بخواهیم نسلِ منتظر تربیت کنیم، باید با شنیدن نام ولیّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حالمان دگرگون و چهرهمان متغیر شود. این تغییر چهره تأثیر خودش را میگذارد. اگر بچهای گوشهٔ چشمِ تر ما را ببیند، از هزاران آموزش مستقیم بهتر است. آن بچه میبیند و در اعماق وجودش اثر میگذارد. نشان دهیم که ما دربارهٔ یک انسان مهم و بزرگ حرف میزنیم که سرسوزنی سهل انگاری در او وارد نمیشود. نام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که میآید برمی خیزیم و دست روی سر میگذاریم. این کاری بوده که امام رضاعَلَیهِ السَّلام قبل از تولد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انجام میداده، این تکریمها در عمل باید نشان داده شود و مهمترین تربیت نسلِ منتظر این است که نشان دهیم سخن از شخص بسیار مهمی است.
۳- انتقال معارف مهدوی
سخن از تعلیم معارف مهدوی است. خیلی چیزها باید به کودکانمان بیاموزیم. یکی از آنها احادیثی است که در مورد حضرت است. انتقال اینها به کودکان بسیار کارساز است. من به طور تجربی این مسئله را درک کردهام. در دوران کودکیِ من، شخصی بود که هیئت تشکیل داده بود و بچههای کوچکتر را دعوت میکرد. هر وقت میرسیدیم میگفت، حدیث نماز را بخوانید. همهٔ ما دسته جمعی میخواندیم: «مَن تَرَکَ الصَلوهَ مُتَعَمِّداً فَقَد کَفَرَ…» (۳) و خودش ترجمه میکرد: «هر کس نماز را عمداً ترک کند کافر است». گویا از آن زمان، از آن جلسه، من همین جمله یادم میآید. چه قدر در دوران جوانی و نوجوانی، به فریادم رسید؛ آن گاه که با غرایز، شبهات و مسائل گوناگون مواجه میشدم. لازم است این فرازها را برای بچهها توضیح دهیم. برخی چیزها را گزیده انتخاب کنیم تا بچهها تکرار کنند و حفظ کنند اینها نگه دارندهٔ آنها است.
۴- بسیار یاد کردن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
یکی دیگر از چیزهایی که باید در مورد روشهای تربیتی تأکید کنم، انجام آداب خاص و یاد کردن فراوان از امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. ذکر امام و نام امام باید در زندگی ما فراوان باشد من یکی از چیزهایی که امروز دیدم و بسیار مؤثر است، ختم قرآن است که با برنامه ریزیهای مدّون و منظم، هر کس یک حزب یا جزء یا سورهای از قرآن را برای قرائت قبول میکند و موظف است هر روز آن را انجام دهد. این ختم قرآن را برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انجام میدهند؛ یعنی هر روز یک ختم قرآن صورت میگیرد. این نعمت بزرگی است که شامل حال آنان میشود. ما معمولاً به طور منظم قرآن نمیخوانیم و این یکی از مشکلات جامعهٔ ما است. این کار ما را موظف میکند. بعضی اوقات میبینیم که شخصی وقت ندارد، یا مشکلی دارد؛ به دیگران التماس میکند که آقا من نرسیدم این حزب را بخوانم شما بخوانید. همین مسائل انس با قرآن را زیاد میکند که ما باید این آداب را کشف کنیم و اجرا کنیم.
۵- ایجاد شرایط خاص
نکتهٔ دیگر این که این چراغانیها، روی کودکان تأثیر بسیار سازندهای دارد. شیرینی دادن، عیدی دادن و … که متأسفانه کم میبینیم که روز تولد حضرت مهدی به کسی عیدی بدهند. این کارها در ذهن بچههای کوچک تأثیر میگذارد و با دوام است. باید در این روزها شرایط خاص برای کودکان فراهم کرد؛ مثلاً اگر به غذایی علاقه مندند آن شب آن غذا را درست کنیم. لباس نو پوشیدن خاطرهٔ خاصی دارد.
آسیب شناسی انتظار
در مورد آسیب شناسی انتظار نیز بحثهایی مطرح است. انتظار و وجود امام را باید از تخیلات و اوهام دور نگه داریم. حفظ و حراست عقلانی و منطقی یکی از وظایف ما است. متأسفانه مفهوم انتظار میتواند با خرافات آمیخته شود و مشکل ایجاد کند. یکی از بیماریهایی که ما در دنیای روان شناسی داریم، «رِفرنیک» است؛ ایجاد نوعی هذیان و توهمات گوناگون. یکی از شکلهای هذیان این است که انسان خودش را جای آدمهای بزرگ بگذارد. آدمهای رفرنیک خود را جای امام زمان (عج) میگذارند و گاهی خود همین آدمها بشارتهایی در مورد امام زمان میدهند. ما به خاطر تخصّصمان، رفتارهای فرد را متوجه میشویم. چند روز پیش، وقتی از دانشگاه بیرون میآمدم، شخصی را دیدم که تیپ خاصی داشت که اگر کسی این بیماری را نشناسد فکر میکند این شخص، فردِ مؤمن و متقی است و از روی آگاهی پیام میدهد. دیدم وارد شد و وسط دانشکده ایستاد و دور سرش هم چیزی بسته بود. گفت: امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیمهٔ شعبان ساعت دوازده و یک دقیقه ظهور میکند.
این حریم، حریمی است که با بیماری و تخیلات و اوهام همراه است. کمترین آماری که در بیماری روانی در همه گیر شناسی ها بررسی کردهاند، این است که حدود بیست و چهار درصد مردم، نوعی بیماری روانی دارند. بیماری روانی دیوانگی نیست؛ چیزهایی مانند وسواس و… است. وسواسهای فکری خیلی خطرناکتر و رنج آورتر است؛ هجوم افکار ناخواستهای است که وقتی از مبتلایان میشنوم، تنم میلرزد. گاهی احساس میکنم هیچ دردی بالاتر از آن وجود ندارد. فکرهایی به ذهن فرد میآید که به هیچ کس هم نمیتواند بگوید. خیلی که اعتماد میکنند به یک روان شناس می گویند. از چهرهاش هم معلوم نمیشود. اینها مسائلی است که میتواند به اندیشه و انتظار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) لطمه بزند. توجه داشته باشیم که باید مرز بین واقع بینی امام زمان و تخیّلات و اوهام و افکار منحرف را بشناسیم و از هم دیگر تفکیک کنیم.
پی نوشت ها
——————————————————————
۱- وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۱۸۴.
۲-اعراف (۷) آیهٔ ۲۰۴.
۳-بحارالأنوار، ج ۳۰، ص ۶۷۳.