نقش پر رنگ زکات در کمک به فرآیند توسعه اقتصادی در سبک زندگی اسلامی
بر خلاف تعریف اقتصاددانان سنتی که توسعه را محدود به رشد اقتصادی میدانستند، اقتصاددانان جدید توسعه را یک جریان چندبعدی تعریف کردهاند که علاوه بر تسریع رشد تولید ملی، شامل کاهش فقر، نابرابری، بیکاری، ارتقای آموزش، بهداشت، فرهنگ و اصلاح ساختارهای سیاسی و اجتماعی نیز میشود.
بر خلاف تعریف اقتصاددانان سنتی که توسعه را محدود به رشد اقتصادی میدانستند، اقتصاددانان جدید توسعه را یک جریان چندبعدی تعریف کردهاند که علاوه بر تسریع رشد تولید ملی، شامل کاهش فقر، نابرابری، بیکاری، ارتقای آموزش، بهداشت، فرهنگ و اصلاح ساختارهای سیاسی و اجتماعی نیز میشود. درحالیکه در این تعریف از توسعه، رشد اقتصادی و کاهش نابرابری نقش مهمی دارند، برخی از اقتصاددانان غربی معتقد بودند که برای ایجاد فرآیند رشد اقتصادی، لازم است که حداقل در کوتاهمدت از عدالت چشمپوشی کرد. این نظریه سؤالات بزرگی را به همراه آورد و اقتصاددانان مسلمان را به این امر واداشت که مبانی توسعه و رشد اقتصادی در اسلام که مبتنی بر عدالت میباشد را عرضه نمایند.
در این مقاله نظریه اقتصاددانان معتقد به تعارض عدالت و کارایی را مورد نقد قرار داده و پس از بررسی ملزومات توسعه اقتصادی کشورها، با تبیین جایگاه بالقوه زکات در نظام اقتصادی اسلام، نقش بالقوه زکات را در فرآیند توسعه کشورهای مسلمان بررسی شده است. به همین منظور نقش بالقوه زکات در ارتقاء سرمایه انسانی و اجتماعی که از ملزومات رشد اقتصادی هستند را مطرح و اینکه چطور زکات با ارتقای سرمایه انسانی و اجتماعی به فرآیند رشد اقتصادی کمک میکند. بررسی شده است. یافتههای پژوهشی نشان میدهد که زکات میتواند با ارتقای سرمایه انسانی و اجتماعی و با به کارگیری سرمایههای راکد از طریق جلوگیری از حبس ثروت و پولاندوزی، مقدمات رشد اقتصادی را فراهم کرده و با نقشی که در ایجاد عدالت اجتماعی، فردی و اقتصادی دارد جهت رسیدن به تمامی اهداف توسعه که همان رشد اقتصادی، عدالت، رفاه، افزایش سطح زندگی، اشتغال، برابری، بهداشت، آموزش، امنیت فکری و اجتماعی است کمک نماید.
یکی از بزرگترین اهداف هر دولتی، ایجاد توسعه اقتصادی است. توسعه اقتصادی از این جهت اهمیت پیدا کرده است، که زندگی روزمره مردم متأثر از آن است و هر نوع تصمیمی که بر توسعه اقتصادی کشورها اثرگذار باشد، سریعاً در زندگانی مردم خود را نشان میدهد. حکومت اسلامی هم از این قاعده مستثنی نبوده و لذا سازوکاری را تعریف کرده است که بهواسطه آن فضای اقتصادی و معیشتی مناسبی را برای مردم مسلمان بهوجود میآورد.
برای رسیدن به این اهداف، اسلام سازوکارهایی را در نظر دارد که از مهمترین آنها زکات است. تصریح آیات قرآن کریم درباره نحوه مصرف زکات و خمس و روایات زیادی که از ائمه اطهار(ع) در باب فلسفه وضع زکات بیان گردیده، دلالت برآن دارند که هدف خداوند متعال از وضع زکات، حل مسئله فقر و تأمین حداقل معیشت خانوارهای نیازمند بوده است (ابن بابویه، ۱۴۱۳ق، ج۲: ۳۰۳). از طرفی روایات دیگری هم وجود دارد که این ادعا را استحکام میبخشد و آن روایاتی است که دلالت بر آن دارند که اگر مقدار زکات تعیین شده از جانب خداوند برای این منظور کفایت نمیکرد آنگاه خداوند متعال بر مقدار زکات میافزود (ابن بابویه، ۱۴۱۳ق، ج۲: ۳۰۴). لذا در مجموع میتوان اینطور اظهارنظر کرد که فلسفه وضع زکات حل مسئله فقر و تأمین حداقلهای معیشتی خانوارهای نیازمند است. اما راههای رسیدن به این هدف میتواند متفاوت باشد. روشی را که میتوان از سیره اهل بیت استنباط کرد، این نتیجه را به همراه دارد که رفع فقر و ایجاد عدالت میتواند توأم با رشد اقتصادی بالا باشد و این همان موضوعی است که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت. در این مقاله پس از بررسی و نقد آرای طرفداران تعارض عدالت و کارایی،[۱] به تبیین معیارهای توسعهیافتگی پرداخته و اثر بالقوه زکات را در کمک به فرآیند رشد اقتصادی کشورها مورد بررسی قرار خواهیم داد.
۱- تعارض در عدالت و کارآیی: بررسی و نقد طرفداران این نظریه
بخش عظیمی از نظریههای توسعه اقتصادی دلالت بر آن دارند که توزیع نابرابر درآمدها شرط لازم برای رشد سریع اقتصادی (یکی از بایدهای توسعه) است. به عبارتی اگر بخواهیم در جامعه به بالاترین حد از رشد اقتصادی برسیم باید حداقل برای دورهای کوتاهمدت از عدالت چشم بپوشیم. طبق این نظریه میل نهایی به مصرف[۲] در طبقات ثروتمند جامعه بسیار پایین است و این نرخ در بین اقشار پردرآمد جامعه بسیار زیاد است و به همین صورت میل نهایی به پسانداز در اقشار ثروتمند زیاد و در اقشار فقیر بسیار کم است. چنانچه جریان درآمدی از سوی طبقه مرفه بهسوی طبقه فقیر جاری شود سبب میشود که مصرف جامعه زیاد شود و در نتیجه پسانداز کاهش مییابد. کاهش پسانداز موجبات کاهش سرمایهگذاری را فراهم میکند و در نتیجه رشد جامعه (تولید) کاهش مییابد.
طبق این تحلیل میتوان در مورد زکات اینطور اظهارنظر کرد: زکات فرآیندی است که طی آن جریان درآمدی از سوی قشر ثروتمند جامعه به قشر فقیر جامعه منتقل میشود و در نتیجه میزان پسانداز کاهش یافته و در نتیجه رشد اقتصادی جامعه کاهش خواهد یافت. راهحلی که این گروه میدهند این است که ما در مراحل اولیه توجهی به توزیع درآمدی نداشته باشیم و اجازه دهیم تولید جامعه افزایش یابد. بعد وقتی رشد جامعه زیاد شد و درآمد سرانه به یک سطح قابل توجهی رسید درحالیکه اختلاف طبقاتی شدیدی در جامعه وجود دارد، از طریق اثر نفوذ به پایین[۳] با گرفتن مالیات از قشر مرفه، به قشر کم درآمد جامعه کمک میشود و علاوه بر رشد اقتصادی، توزیع عادلانه درآمد نیز ایجاد خواهد شد.
قطعاً این دیدگاه نقصان فراوانی دارد از جمله اینکه معلوم نیست که این دوره رشد چقدر بطول بیانجامد و ثانیاً در این دوره بر سر فقرا چه بلایی خواهد آمد. ما انتقاداتی به این نظریه داریم و اثبات خواهیم کرد که سیستم زکات در نظام اقتصادی اسلام بهگونهای است که عدالت را لازمه توسعه میداند نه در تعارض با آن.
چهار مسئله اساسی وجود دارد که بنیان تئوری اقتصاددانان طرفدار تعارض عدالت و کارآیی را متزلزل میکند:
یک. معمولاً قشر فقیر جامعه هستند که بهعنوان نیروی انسانی و نیروی کار در جامعه فعالیت میکنند. در این دوره که درآمد آنها در سطح پایینی قرار دارد، از سطح بهداشت و آموزش پایینی نیز برخوردار هستند. لذا بهروری آنها نیز پایین است. در نتیجه نمیتوان این توقع را داشت که حتماً رشد تولید زیاد باشد. ولی درحالتیکه توزیع درآمد مناسب باشد قطعاً بهروری تمام کارگران بالا خواهد بود و افراد در توسعه و رشد اقتصادی نقش مهمی ایفا میکنند و میتوان توقع رشد بالایی در جامعه را داشت.
دو. در تئوریهای طرفداران این نظریه فرض بر این بود که سرمایهگذاری فقط تابع پسانداز است و زیاد شدن مصرف، پسانداز را کم کرده و تولید کاهش مییابد. اما اگر به آن سوی دیگر سکه نگاه کنیم میتوانیم بگوییم که: با افزایش در مصرف در بین قشر فقیر جامعه، تقاضای مردم از کالاها زیاد شده و تولیدکنندگان داخلی به سمت تولید بیشتر میروند در نتیجه سودشان بیشتر میشود و صنایع خود را در جهت تولید کالای بیشتر گسترش میدهند و چون از طرف مقابل کارگران در سطح مناسبی از بهروری هستند میتوانیم شاهد رشد بالایی در جامعه باشیم.
سه. توزیع مناسب درآمد که باعث از بین رفتن فقر میشود، میتواند با عمل کردن به صورت انگیزههای نیرومند مادی و روانی برای مشارکت گسترده همگان در فرآیند توسعه، توسعه اقتصادی سالم را به ارمغان میآورد. درحالیکه اختلاف طبقاتی از نظر روانی بر مردم تأثیر میگذارد و مانع از رشد اقتصادی مناسب جامعه میشود.
چهار. در کشورهای درحال توسعه ثروتمندان معمولاً به استفاده از کالاهای لوکس، مصرفگرایی، پسانداز در بانکهای خارجی، مسافرت به خارج از کشور و خانههای گرانقیمت شهرت دارند. لذا نمیتوان توقع داشت اگر این افراد دارای درآمدی هستند آن را در راه تولید و سرمایهگذاری در جامعه مصرف کنند. از طرفی چون ثروتمند هستند جریان تولید کالا در جامعه را بهجای تولید کالاهای ضروری به سمت کالاهای لوکس منحرف میکنند.
با این اوصاف میتوان گفت که عدالت در جامعه شرایط را برای رشد اقتصادی بالا فراهم میکند. در اینجا هم نقش زکات پررنگتر از هر جای دیگری مشخص است. اولاًـ زکات میتواند با ایجاد تعادل در جامعه موجبات رشد اقتصادی را فراهم کند. ثانیاًـ زکات با نقش خود میتواند موجبات اشتغال افراد را فراهم کند و با ایجاد صنایع قوی به توسعه و رشد اقتصادی کمک کند. در ادامه پس از تبیین ملاکهای توسعهیافتگی به بررسی اثر زکات خواهیم پرداخت.
۲- تبیین معیارهای توسعه: تفاوت معیارهای اقتصاددانان سنتی و اقتصاددانان جدید
بر حسب اصطلاحات اقتصادی، توسعه در دهههای گذشته به معنای توانایی اقتصاد ملی برای ایجاد و تداوم رشد سالانه تولید ناخالص ملی با نرخ ۵ الی ۷ درصد تعریف شده است. برای مثال در قطعنامه سازمان ملل، دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ دهههای توسعه نامیده شد و توسعه عمدتاً به هدف نرخ رشد ۹ درصد در تولید ناخالص ملی تعریف شد. از دیگر شاخصهای توسعه نرخ رشد تولید سرانه بود که در واقع نشان دهند میزان تولید هر فرد و یا به عبارت دیگر میزان استفاده و مصرف هر شخص از کالاهای تولیدی در جامعه بود.
تا مدتها هر وقت سخن از توسعه اقتصادی به میان میآمد ذهنها به رشد اقتصادی و تولید ناخالص ملی متبادر میشد. با گذشت زمان، تجربه بسیاری از کشورها خصوصاً کشورهای جهان سوم نشان داد که علیرغم رشد اقتصادی بالا و روزافزون این کشورها، تغییر چندانی در سطح زندگی مردم ایجاد نشده و گاهی حتی اختلافات طبقاتی زیاد شده و در بعض از مناطق فقر بهطور چشمگیری افزایش یافته است. به عبارتی علیرغم رشد اقتصادی بالا توسعه چندانی در این کشورها ایجاد نشده بود. لذا انتقادات زیادی از جانب اقتصاددانان بر این تعریف از توسعه وارد شد و آنها خواستار کنارگذاشتن این تعریف از توسعه اقتصادی شدند. در خلال دهه ۱۹۷۰ توسعه اقتصادی بر حسب کاهش یا از بین بردن فقر، نابرابری و بیکاری در چارچوب یک اقتصاد در حال رشد تعریف شد که ابعاد جدیدی را به تعریف سنتی توسعه افزود (تودارو، بیتا).
به عقیده اقتصاددانان جدید، توسعه یک جریان چند بعدی است که علاوه بر تسریع رشد تولید ملی نیاز به کاهش فقر، نابرابری و بیکاری دارد. هرچند در کنار آن برخی تغییرات ساختاری و نهادی نیاز است تا بتوان همزمان به همه اهداف توسعه نایل شد. برخی از اقتصاد دانان مؤلفههای اصلی توسعه را اینگونه برشمردهاند: ایجاد رشد اقتصادی از طریق بکارگیری صحیح منابع، ارتقای سطح زندگی مردم، ایجاد سرمایه انسانی از طریق آموزش، ایجاد سرمایه اجتماعی از طریق فرهنگسازی، از بین بردن بیکاری آشکار و پنهان، کمکاری و افزایش میزان بهرهوری کار، کاهش وابستگی به تولیدات کشاورزی یا صادرات مواد اولیه (منابع طبیعی، نفت و گاز و…)، کاهش وابستگی اقتصادی و آسیبپذیری در روابط بینالمللی، اصلاح ساختار سیاسی و حکومتی نامناسب و ناکارآمد، کاهش نابرابری اجتماعی، توجه بیشتر به طبقات متوسط و فقیر جامعه که معمولاً بخش زیادی از جمعیت کشور را شامل میشوند، آموزش همگانی و ریشهکن کردن بیسوادی، فراهم کردن بهداشت و خدمات درمانی، آموزش فراگیر و جبران کمبود نیروهای متخصص، حمایت از اقشار محروم و زنان سرپرست خانوار، تأمین بیمه فراگیر و کارآمد و گسترش کمى و کیفى نظام تأمین اجتماعى و خدمات بیمه درمانى (تودارو، بیتا).
۳- جایگاه سرمایه انسانی و اجتماعی در رشد اقتصادی
اما نگاهی دیگر به توسعه گویای این حقیقت است که بعد از رشد سریع کشورهای توسعهیافته، اقتصاددانان بهدنبال الگوهای رشد متناسب با کشورهای جهان سوم بودند. بدیهی است اولین چیزی را که اقتصاددانان سازمانهای بینالمللی به کشورهای جهان سوم تجویز میکنند همان الگوها، راهها و روشهایی بود که کشورهای توسعهیافته بر اساس آنها توسعهیافته بودند. این روشها عمدتاً مبتنی بر انباشت سرمایه و سرمایهداری بود که با نگاه اثباتی (پازیتیویستی) به توسعه کشورهای توسعهیافته استنتاج شده بود.
تجربه برخی از کشورهای در حال توسعه از جمله بلوک شرق در استفاده از این الگوها حاکی از آن بود که سرمایهگذاریهای فراوان این کشورها که منجر به انباشت سرمایه در این کشورها شد، افزایش چندانی در رشد اقتصادی این کشورها ایجاد نکرد. اینچنین بود که الگوی پیشنهادی اقتصاددانان سازمانهای بینالمللی با شکست مواجه شد. اما این شکستها سؤالات بزرگی را برای آنان به همراه آورد که با وجود این همه سرمایهگذاری، علت عدم رشد چیست؟ تحقیقات در این زمینه آنها را به دو مفهوم جدید راهنمایی کرد که آن دو مفهوم سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی بودند.
اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند که برای ایجاد رشد و توسعه علاوه بر گسترش سرمایه فیزیکی نیاز به گسترش سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی نیز داریم. نیروی کار باید از لحاظ مهارت و تخصص رشد کند تا بتواند از سرمایه فیزیکی بهترین استفاده را ببرد و از طرفی محیط اجتماعی باید بهگونهای باشد که زمینه مناسب را برای تولید هرچه بیشتر فراهم سازد.
۴- نقش بالقوه زکات در کمک به فرآیند توسعه اقتصادی
اسلام که دین عدالتخواهی است و هدف از بعثت پیامبران در کنار دعوت به توحید را برقراری عدالت میداند، نسبت به این مسئله فقر بیتفاوت نبوده و برای آن راهکاری ارایه کرده است. هر چند قرآن کریم به فضیلت برخی از افراد در جامعه نسبت به دیگران در بهرهبرداری از نعمات مادی تأکید دارد، ولی بهشدت با فقر و اختلاف طبقاتی مبارزه میکند. از ظاهر آیات و روایات چنین بر میآید که اصلیترین وظیفهای که زکات اجرا میکند برقراری تعادل اجتماعی است. خداوند در قرآن کریم موارد مصرف زکات را اینچنین بیان میکند: «انَّما الصَّدقاتُ للفُقَراء و المَساکین و العاملین عَلَیها وَ المُؤلَّفَه قُلُوبُهُم وَ فى الرّقاب و الغارمین و فى سبیل الله و ابن السبیل فریضَه مِنَ الله و الله عَلیمٌ حکیم».[۴]
قید فی سبیل الله در این آیه حاکی از آن است که موارد مصرف زکات محدود نیست و این قابل توسعه است. رأی مشهور در فقهای شیعه و اهل سنت نیز همین است. اما آنچه که از سیره معصومین در مصرف زکات بر میآید این نکته را با خود به همراه دارد که زکات علاوه بر تأمین عدالت، موجبات رشد اقتصادی را نیز فراهم میکند که در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.
۵- نقش بالقوه زکات در ایجاد رشد اقتصادی
یکی از ویژگیهای اصلی و مهم زکات در این است که میتواند به رشد اقتصادی کمک نماید. کمک به رشد اقتصادی از چهار طریق صورت میگیرد. ویژگی اصلی زکات در این است که با حل مسئله بیکاری، ارتقای سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی و جلوگیری از حبس پول و ثروتاندوزی مقدمات رشد اقتصادی را فراهم میکند.
۵-۱- زکات و حل مشکل بیکاری
اگر امروز برخی از اقتصاددانان این نقش مهم برای زکات را بعید میشمارند، بهخاطر آن است که واقعیت زکات را نمیدانند و گاهاً بعضیها فکر میکنند نه تنها زکات بیکاری را از بین نمیبرد بلکه به آن دامن هم میزند. چرا که افراد بیکار تا وقتی که میدانند درآمد آنها از صندوق زکات تأمین میشود، سراغ کار کردن نمیروند و استراحت میکنند. براساس تعالیم اسلامی این سخنان مبنایی ندارد چرا که سازوکار زکات بهگونهای است که این مسئله را حل میکند.
۵-۱-۱- انواع بیکاری: بیکاری را در یک نگاه میتوان به دو نوع تقسیم کرد: یک. بیکاری ارادی، دو. بیکاری جبری.
در بحث زکات هر کدام از این دو خواستگاه و جایگاه خود را دارند. بیکاری جبری آن بیکاری است که خود انسان در آن دخل و تصرف ندارد همانطوری که مصیبتها و بلاها در جامعه به او سرایت میکند بیکاری هم بر او تحمیل میشود. علت اصلی این بیکاری را میتوان اینگونه بیان کرد:
یک. فرد در دوران کودکی حرفه و فنی یاد نگرفته است تا در بزرگی به فریادش برسد و مسئولیت آن بر عهده پدر و مادر اوست که نسبت به آموزش او اقدامی انجام ندادهاند و یا کوتاهی کردهاند و یا مسئولیت آن بر عهده کسی است که میتوانسته کاری کند ولی نکرده است.
دو. از طرفی ممکن است شخص حرفه لازم را داشته باشد اما پول لازم را برای خرید سرمایه کارخود ندارد مثلاً کشاورزی بلد است ولی پول ندارد که ادوات کشاورزی بخرد و یا آنکه زمین کشاورزی بخرد.
سه. گاهی افرادی هم هستند که ناتواناند از انجام کار. این ممکن است به دلیل ناتوانی جسمی باشد. برای رفع این مشکلها وظیفه اصلی صندوق زکات این است که طوری برای فقیر خرج کند که فقیر از جانب خودش بینیاز شود. به عبارتی اگر فقیر حرفه لازم را ندارد، از طریق صندوق زکات برنامه طراحی شود که شخص شغل بیاموزد. اگر حرفهای بلد است اما سرمایه لازم را ندارد برای او سرمایه لازم را فراهم سازد. بهعنوان مثال امروز بهجای آنکه به فقرا پول نقد پرداخت شود میتوان سازوکاری را فراهم کرد که با ایجاد شرکتهای تولیدی بزرگ زمینه اشتغال این افراد فراهم شود و این افراد خود با کار کردن بینیاز شود و صندوق زکات زمینه کار کردن آنها را فراهم نماید. تنها در حالت سوم است که شخص چون نمیتواند کار کند باید دریافت نقدی داشته باشد.
بنابراین بهوسیله زکات و استفاده از آن میتوان برای انسانی که قادر به کار کردن است آنچه برایش نیاز است فراهم کرد از آموزش او گرفته تا آماده کردن ادوات و وسایل کار کردن از جمله اینکه به او شغل و حرفهای آموزش دهیم که بهوسیله آن به زندگی خود ادامه دهد و یا آنکه با استفاده از زکات یکسری کارخانهها، شرکتها، اماکن دیگر را راهاندازی نموده تا برایشان فرصت شغلی ایجاد شود و افراد بتوانند در عین حال که در آن شرکت کار میکند مالک اصلی آن شرکت نیز باشند.
الف) زکات و بیکاری اختیاری: در این نوع بیکاری شخص توانایی و قدرت کارکردن را دارد اما ترجیج میدهد بنشیند و کار نکند و به دنبال راحتی میگردد و با تکیه بر دیگران زندگی خود را میچرخاند از زندگی چیزهایی را میگیرد ولی هیچ نمیدهد، از جامعه سودی میبرد ولی به آن سود نمیرساند و نهایتاً مصرف میکند اما تولید نمیکند. اسلام در مقابل این افرادی میایستد و از مسلک و راه رفتار آنها راضی نمیشود. امام باقر(ع) میفرمود: من چنانم که از مردى که دنبال کار نمىرود متنفرم، و بر پشت دراز مىکشد و مىگوید: خدایا روزى مرا برسان. و بر نمىخیزند تا در این سوى و آن سوى دنبال کارى بگردد و خواستار فضل خدا شود، با اینکه مورچه خرد از لانه خویش بیرون مىآید تا روزى خود به دست آورد (حکیمی، ۱۴۱۰ق، ج۴).
آنچه که از سیره پیامبر(ص) به صراحت برمیآید این است که این افراد به هیچ عنوان حظ و بهرهای از زکات ندارند. بنابراین همه فقیران و مسکینان مستحق دریافت زکات نخواهند بود برخلاف آنچه که خیلیها تصور میکنند.
۵-۲- ارتقای سرمایه انسانی
از مؤلفههای اصلی سرمایه انسانی آموزش و بهداشت است که هر دو در تولید موث هستند. اسلام به این دو مقوله توجه زیادی کرده است و این اجازه را داده است که از صندوق زکات برای این نوع مصارف استفاده شود.
۵-۲-۱- کمک به پیشرفتهای علمی و ایجاد آموزش در افراد و از بین بردن بی سوادی: اسلام دینی است که عقل را گرامی داشته است و به سمت علم دعوت میکند و جایگاه علما را بالا برده و علم را کلید ایمان میشمرد و راهنمای عمل از طرفی هیچ ارزشی برای ایمان تقلیدی قایل نیست. قرآن گوید: «هل یستوی الذین یعملون والذین لایعلمون». پیامبر اسلام(ص) نیز میفرماید: «طلب العلم فریضه علی کل مسلم» و این علم فقط محصور در علم دین نیست. بلکه هر علمی که مسلمانان در دنیای امروزشان به آن نیاز دارند چه برای بهداشت، چه اقتصاد، ساختار عمرانی و… که همگی واجب کفایی است. بنابراین جای تعجب ندارد که فقهای اسلام میگویند کسی که بهخاطر علم دنیا را ترک کرده است از زکات به او بدهید و کسانی که بهخاطر آخرت دنیا را ترک کردهاند، حق استفاده از زکات را ندارند. چرا که عابد فقط به فکر خودش است اما عالم به فکر همه جامعه. اسلام به این اکتفا نکرد بلکه گفته برای فقرا جایز است که برای خریدن کتابهای علمی از زکات استفاده کنند. همچنین ساخت کتابخانه، مراکز تعلیم و تربیت مدرسه و دانشگاه از دیگر مواردی است که زکات میتواند به تأسیس آنها کمک کند.
از طرفی از نظر اخلاقی زکات فقط شامل زکات مال نمیشود بلکه بهگفته اهل بیت(ع) زکات علم منتشر ساختن آن است. حال اگر افراد خود را در برابر علم خود مسئول بدانند و بدانند که باید زکات آن را بپردازند میتوان امید آن را داشت که علوم دینی، انسانی و فنی در جوامع اسلامی رونق بگیرد. و کسی از آموزش دیگری دریغ نورزد
۵-۲-۲- گسترش خدمات بهداشتی و حفظ سلامت افراد: اسلام دینی است که به نظافت و بهداشت اهمیت زیادی داده است تا جایی که نظافت را یکی از نشانههای شخص مؤمن بیان میکند. از طرفی چون هدف انسان را تعالی و رشد بیان میدارد و این تعالی بدون سلامت جسمی بسیار سخت میباشد، به همبن خاطر در برنامه حکومت اسلام راهکاری وجود دارد که اولاًـ سطح بهداشت را در جامعه بالا میبرد و ثانیاًـ با پرداختهای مالی از صندوق زکات به اقشار متوسط و فقیر جامعه امکان درمان بیماریهای این اشخاص که در حالت عادی توانایی مالی درمان خود را ندارند فراهم کند. اولاًـ از این صندق میتواند بیمارستانهایی مجهز و در شأن مسلمانان ایجاد کرد و ثانیاًـ با پرداخت مستقیم امکان درمان افراد فقیر و متوسط جامعه را ایجاد کند و ثالثاًـ هرگونه مخارجی که برای ایجاد بهداشت و سلامت در جامعه نیاز باشد، از صندوق زکات فراهم کند. این برنامه با ارتقای سرمایه انسانی به رشد اقتصادی هم کمک میکند.
۵-۳- ارتقای سرمایه اجتماعی
۵-۳-۱- تقویت برادرى، تعمیق روابط و کینهزدایى: با پرداخت زکات رابطه عاطفى میان افراد عمیقتر شده و مفهوم آیه «انّما المومنون اخوه» بهتر مورد توجه و عمل قرار مىگیرد. قرآن کریم مىفرماید: «هرگاه مخالفان شما توبه کنند و نماز به پا دارند و زکات بپردازند، آنها هم در جامعه برادر دینى شما هستند».
همچنین با پرداخت زکات، آداب دوستى هر چه بهتر و بیشتر مراعات شده و شعله مهر و محبت در دلها فروزان مىشود و این دوستى و محبت در تعاون و یارى رساندن به یکدیگر و حفاظت از دستاوردهاى جامعه اسلامى نقش مهمى دارد. از طرفی این خود مقدمات ایجاد سرمایه اجتماعی را فراهم میکند و زمینه را برای تولید بهتر فراهم میکند.
۵-۳-۲- حفظ آبرو و جذب دیگران: در بسیارى از موارد، فقر آبروى انسان را در معرض خطر قرار مىدهد و زکات، فقر را از بین مىبرد و آبروى انسانها را حفظ مىکند. در مورد جذب دیگران از طریق زکات باید گفت که اسلام، مصرف زکات را براى هشت گروه لازم دانسته و یک دسته از آنان افرادى از رؤسا و سرشناسانى هستند که اگر حمایتهاى مالى از آنان به عمل آید، ابتدا خودشان و سپس قبیله آنان به اسلام جذب مىشود. پیامبر اکرم(ص) نیز سهمى از زکات را به رؤساى قبایل مىدادند و در هر زمان ولىّ امر مسلمین مىتواند این کار را انجام دهد.
از همین سهم که به نام «مؤلفه قلوبهم» در قرآن مطرح شده، مىتوان مقدارى به مسلمانان ضعیفالایمان پرداخت کرد که اگر به حال خود رها شوند، وسوسههاى دشمنان در آنان ایجاد شک مىنماید. اسلام براى پایدارى آنان در دین، مشکلات اقتصادى ایشان را حل مىکند.
۵-۴- زکات و حل مشکل پولاندوزی و محبوس کردن ثروت
زکات در بسیاری از موارد پول و سرمایه راکد را از اختیار مردم خارج ساخته و آن را در جهت سرمایهگذاری فیزیکی بکار میاندازد و موجبات رشد اقتصادی را در جامعه فراهم میکند. یکی از هدیههای الهی به انسان نظام پول است که انسان را از انجام مبادلات تهاتری و پایاپای بینیاز کرده است. و بر انسان واجب است که حکمت پشت آن را بشناسد و آن را شکر کند. شکر نعمت آن است که هر چیزی را در جای خود استفاده کنی. پول هم همین ویژگی دارد، شکر نعمت یعنی اینکه در جای خود از آن استفاده کنی. همانا که پول فقط برای این به وجود آمده که تحرک داشته باشد و در مبادلات کمک کند و در یک جا نماند. اما چه سریع انسانها از حقیقت آن غافل میشوند و وظیفه پول را فراموش میکند. و عدهای پول و سرمایه خود را هدف خود قرار داده و آن را مطلوب بالذات تلقی میکنند و بواسطه آن وقتی که اسلام آمد و خواست که مردم را از قید دنیا و درهم برهاند و آنها را در جهت حرکتدهی پول و سرمایه و ثمردهی آنها تشویق کند و چه در بحث فردی و چه در بحث اجتماعی آن را خرج کند و اینکه افراد بخواهند پول را حبس کرد. و از حرکت باز بدارند را محکوم کرد. و این را خداوند بر پیامبر نازل فرمود: «الذین یکنزون الذهب و الفضه و لاینفقونها فی سیبل الله فبشرهم بعذاب الیم*یوم یحمی علیها فی نار جهنم فتکوی بها حباههم وجبوبهم و ظهورهم و هذا ما کنزتم لانفسکم فذوقوا ما کنتم تکنزون».
اما اسلام در مقابل ذخیره و انباشت پول فقط به مجازات وعدههای عذاب بسنده نکرده است، بلکه راهی را هم معرفی کرده تا از آن جلوگیری کند و این پول را در چرخه اقتصاد ببرد و رشد اقتصاد را فراهم سازد.
۵-۵- نقش زکات در ایجاد عدالت و از بین بردن نابرابریها
۵-۵-۱- فقر زدایی و کاهش مفاسد اجتماعی: اسلام فقر را خطری برای عقیده، اخلاق و سلامت فکری میداند و از طرفی خطری برای خانوادهها و اجتماع. اسلام فقر را بلایی میداند که باید آن را دفع کرد و میخواهد از آن به خدا پناه ببرد. فقر در سخنان امام(ع) پدیده زشت اجتماعى است که امام آن را به پستترین صفتها توصیف مىکند، صفتهایى واقعى که ماهیت و ابعاد زشت آن را بر بشریت منعکس مىکند. حال در این سخنان امام تأمل مىکنیم:
یک. الفقر الموت الاکبر، تنگدستى مرگ بزرگتر است.[۵] این کلام از تشبیه نیست بلکه حقیقتى تلخ است فقر خود مرگ است زیرا زندگى براى انسان فقیر معنى ندارد چه خداوند انسان را آفریده است تا در این دنیا سعادتمند شود نه یک عمر را به بدبختى بگذراند و در همین مفهوم امام مىفرماید: والفقیر خیر من الفقر یعنی قبر(= مردن) بهتر از فقر و ندارى است.[۶]
دو. یخرس الفطن عن حاجته یعنی فقر زیرک را از بیان نیازش ناتوان سازد.[۷] فقر نه تنها بر رفتار اجتماعى انسان فقیر اثر مىگذارد بلکه آثار بدى بر دین و عقل انسان بر جاى مىنهد پس اگر این دو سرمایه مهم از او گرفته شود از نظر اجتماعى فرو مىپاشد و به عنصرى نامطلوب و بیهوده در جامعه بدل مىشود.
۶- هدف اسلام از برطرف کردن فقر
اسلام عنایت و توجه زیادی به برطرف کردن فقر دارد و میخواهد آن را از ریشه مداوا کند و انسان را از مصائب آن برهاند، بهطوریکه این انسان را برای زندگی مناسب آماده سازد که لایق شخصیت و کرامت معنوی او باشد و بتواند در ادای فرائض دینی موفق باشد و بتواند بار زندگی را تحمل کند و او را از افتادن به دامهای حرام و گمراهی و بیتابی رها سازد. اسلام میخواهد که انسان در زندگی پاکیزهای از نعمتهای ارضی و سمائی متنعم باشد و از آنچه که از آسمان و زمین میآید متنعم باشد و کسب روزی او را از یاد خدا غافل نکند.
اما خداوند زکات را بر مسلمانان واجب کرد و آن را از ستونهای دین اسلام قرار داد و آن مقدار از زکات را از ثروتمندان جامعه دریافت میکند به فقرای جامع الشرایط میدهد، تا آنها هم بتوانند حاجات مادی خود را برآورند و این حاجات عبارتانداز غذا، لباس، نوشیندی، مسکن و ازدواج و کسب علم. بوسیله زکات است که فقیر میتواند به زندگی ادامه دهد، به طاعت خدا بپردازد و لذا میتواند احساس کند که او عضوی زنده و مورد توجه در جامعه است. و او چیزی گمشده و بیهوده نیست و این فقیر هم در جامعه انسانی مورد اکرام است و به او توجه میشود و دست او را هم میگیرند و به زیباترین وجه دست مساعدت و یاری را به سمت او دراز میکنند. نه منتی بر او میگذارند و نه آزار و اذیتی. چرا که این زکات از دست دوست به او داده میشود و نفس او عزیز میماند و فقیر در جامعه سر خود را بالا نگه میدارد و کرامتی بس بالا دارد چرا که او فقط حق خود را از دولت گرفته است.
۶-۱- مداوای فقر به کمک درمان ریشههای آن
آنچه ضروری بهنظر میرسد باید علت فقر را در شرایط گوناگون فردی گروهی و اقلیمی شناسایی کرد. چرا که هر کدام دوای مخصوص به خود را دارد و علل آن نیز متفاوت است. درمان میسر نمیباشد مگر آنکه تشخیص صحیح باشد و در تشخیص تا زمانی که علت بیماری مشخص نباشد نمیتواند مفید باشد. باید دانست که درمان فقر و بیکاری که بهخاطر ناتوانی افراد در کار کردن است فرق میکند با زمانی که فرد فقر و بیکاریاش از روی تنبلی است و نوع دیگر این فقر آن است که اهل و عیال آن فرد آن قدر زیاد باشد که فرد توانایی فراهم کردن مخارج آنها را نداشته باشد.
در مورد فقیری که فقر او ناشی از بیکاری اختیاری است قبلاً بحث کردهایم، اما فقیری که از «کسب درآمدی که او را کفایت کند ناتوان شده است و عجز آن بهخاطر یکی از عوامل زیر است»:
الف) ضعف جسمانی یا وجود مانعی که نگذارد شخص کار کند مانند یتیمی و یا سالخوردگی. یا آنکه شخص بعضی از حواس خود مانند بینایی و یا بعضی از اعضای خود را از دست داده باشد و یا گونهای مریض باشد که نتواند کار کند. اینها عوامل جسمی هستند که افراد به آن مبتلا میشوند و فرد راهی ندارد که با آنها غلبه نماید. لذا باید از زکات آن مقداری که او را بینیاز کند به او داد و به ناتوانی او رحم کرد.
ب) ناتوانی در کسب درآمد: افرادی که قادر به کار کردن هستند اما راهی برای کار کردن نمییابند حتی نیروی کار خود را عرضه میکنند ولی تقاضایی برای آن وجود ندارد با فراهم کردن سرمایه جدید.
فقیران نوع سوم آن دسته از فقرایی که حالشان بر دیگران پوشیده است این افراد نه بیکاراند و نه ناتوان از کار کردن بلکه کار میکنند و درآمد هم دارند اما درآمدشان کفاف مخارجشان را نمیدهد.
حتی به کسی که خانه و خادم دارد و درآمدش کفاف مخارجش را ندهد میتواند از زکات دریافت کند. کما اینکه در شیعه به آن اشاره شده که حتی اگر کسی خادم و خانه هم داشته باشد ولی مخارش به حد کفاف نرسد، میتواند از صندوق زکات دریافت کند. حتی گفته شده که اگر کسی خانه و خدام هم نداشته باشد میتوان برایش هم خانه خرید و هم خادم و نیز وسایل مورد نیاز زندگی و حتی خرید سرمایهای که بوسیله آن بتواند کاری برای خود پیدا کنند.
۶-۲- از بین بردن شکاف و اختلاف طبقاتی
اگر اسلام میگوید که باید در معیشت و روزیخوری مردم تفاوت وجود داشته باشد نتیجه تفاوت فطری در نیروها، ویژگیها و استعدادهای افراد است و این تفاوتها را حتماً باید در نظر گرفت. البته نه به این معنا که فقیر دائماً فقیرتر شود و ثروتمند دائما ثروتمندتر شود بلکه اسلام در این موقف با قانونهای شرعی و تنظیمات عملی و توصیههای انگیزشی و تربیتی دارد عمل میشود و بهگونهای مانع از طغیان ثروت ثروتمندان شد و سطح زندگی افراد فقیر را بالا میبرد. زکات علاوه بر اینکه از جهت مستقیم (دریافت از اغنیا و پرداخت به فقرا) به توازن اجتماعی کمک میکند، به صورت غیرمستقیم نیز به ایجاد توازن کمک میکند و آن ایجاد درآمدزایی برای فقرا است.
۶-۳- حل مشکلات خانوادههایی که سرپرست آنان زنان هستند
در بسیاری از کشورها سطح درآمدی زنان به مراتب کمتر از سطح درآمدی مردان است. چرا که در بسیاری از مواقع از سطح تحصیلات کمتری برخوردارند و گاهی از اوقات بهخاطر ضعف جسمی نسبت به مرد یا هزینه فرصت کمتری بر کار پیدا کردن دارند یا مجبورند به درآمد کمتری قناعت کنند. بنابرین این نتیجه منطقی وجود دارد خانوادهایی را که زنان آنرا اداره میکنند بیشتر در معرض فقر قرار دارند تا دیگر خانوادهها.
۱۷ تا ۲۸ درصد خانوادههای جهان را زنان اداره میکنند و این خانوادهها در بین فقیرترین خانوارهای جامعه قرار دارند. زنان سرپرست خانه یک نقش دوگانه ایفا میکنند یعنی علاوه بر کار در خارج از منزل مجبورند کارهای داخل منزل را هم انجام دهند. لذا فقر عموماً بر آنها تأثیر بیشتری دارد. به همین خاطر اینگونه از زنان بیشتر از حالت عادی کار میکنند و اوقات فراعت کمتری دارند. در مواقعی که در آمدشان کاهش مییابد مجبورند بیشتر ار وقت خود را به کار کردن بپردازند و حتی به کارهای خانه و نیز درس و بهداشت کودکانشان کمتر توجه میکنند و کمبود مهر و محبت مادری را بر دلشان مینشانند. از طرفی این زنها بیشتر در معرض فسادهای غیراخلاقی هستند و گاهی از مواقع در صورت ناچاری مجبور به هر کاری میشوند.
اگر سیاستهای دولت اسلامی میخواهد در جهت حل مشکلات فقر باشد باید بیشتر از هر قشر دیگری به این گروه از جامعه توجه بیشتری کنند. اینجا نیز نقش زکات بر کسی پوشیده نیست. رهبر جامعه اسلامی میتواند به پرداخت زکات بر این قشر از جامعه علاوه بر کاهش فقر در جامعه، به استحکام بنیان خانواده کمک کند و زمینه رشد و تعالی همه فرزندان مسلمان را که آینده آن جامعه هستند تأمین کند.
۷- نقش زکات در برقراری امنیت روانی، اجتماعی و اقتصادی
۷-۱- پرداخت بدهکاریها
همانطوری که اشاره شد یکی از مصارف زکات در قرآن، سهم غارمین است. غارمین همان کسانیاند دچار بدهکاری شدهاند. امروزه افراد زیادی هستند که بهخاطر حادثهای دچار بدهکاری شدهاند و توانایی پرداخت بدهی خود را ندارند. بهعنوان مثال پدر خانوادهای را در نظر بگیرید که بر اثر سانحه تصادف، مجبور به پرداخت دیه شده است اگر قرار باشد این شخص تا موقع پرداخت بدهی خود در زندان باشد خانواده او باید چه کنند؟ آیا منطقی است که همسر خانواده به جای تربیت فرزندان و فرزندان به جای درس خواندن سراغ کار کردند بروند تا فقط هزینههای جاری خود را تأمین بکنند چه برسد به پرداخت دیه؟ و از کجا معلوم که این خانواده دچار فساد نشوند؟ اینجاست که دوباره اسلام جلوهنمایی میکند و با پرداخت بدهی افراد واجدالشرایط آنها را از خطرات موجود محافظت میکنند. البته در بحث بعدی با مطرح کردن نظام بیمه اوج شکوفایی زکات را مطرح میکنیم.
۷-۲- واقعههای ناگوار و تشکیل شرکت بیمه از طریق صندوق زکات
قبل از آنکه غرب بیمه را اختراع کند جامعه اسلامی از یک طریقی خاص افراد را بیمه کرده بود و آن صندوق زکات بوده است و هر کسی دچار بلا و مصیبت میشد میتوانست به آن پناه ببرد. سهم بدهکاران از زکات برای اینگونه حوادث کفایت میکند. اسلام فرد حادثه دیده را تنها با کمکهای خیرخواهانه مردم رها نمیکند بلکه برای او از بیتالمال مسلمین سهمی را قرار میدهد.
این شخص حادثهدیده بدون هیچ شرمندگی خجالت حق خود را از بیتالمال میگیرد. متن قرآن در مورد بدهکاران و سهم آنها از زکات از لفظ «فریضه من الله» استفاده میکند و این اهمیت موضوع را نشان میدهد. بدهکاران کسانیاند که بدهی زیادی دارند و نمیتوانند آن را جبران کنند خواه این بدهیها از مصرف خود باشد و یا از تولید او که ورشکست شده و غیر. و نیز گفته شد که غارمین در قرآن کسانیاند که سیل مال آنها را برده یا خانهاشان آتش گرفته و یا آنکه برای خانواده خود پول قرض کرده است. البته عدهای از فقها نیز معتقدند باید به او آنقدر داد تا به حالت اولیه خود باز گردد. ولی این بستگی به مقدار زکات جمع شده و نیز مصارف دیگر واهمیت آنها دارد.
زکات بیمهای منحصر به فرد در نوع خود است: علاوه بر پیشینه تاریخی زکات و بیمه اسلامی بر بیمه غربی باید گفت آنچه که اسلام بر این نظام بیمه خود بیان میکند خیلی کاملتر از نظام بیمه غربی است. در بیمههای غربی افراد مجبورند به ضرورت قسطی ماهیانه و یا به هر نوع دیگر پرداخت کند و در موقع حادثه دیدن به او آن قدری پرداخت میشود که او قسطی می داده نه براساس حجم خسارتی که بر او وارد شده، و لذا کسانی که پول بیشتر دهند بهره بیشتری میبرند و کسی که پول کمتری داده بهره کمتری میبرد حتی اگر مصیبت و مشکل او بسیار بزرگ باشد. از طرفی هدف اصلی شرکتهای بیمه سود برای خودشان است. اما بیمه اسلامی هیچ شرطی برای پراخت اقساطی ندارد و به هرکس آنقدری میدهد که نیاز او است و نیز هدف او فقط خدمت است.
اما از طرفی نظام بیمه اسلامی به چیزی توجه کرده که هیچیک از نظامهای بیمه غربی به آن توجه نکردهاند آن این است که حتی در این نظام میتوان به کسانی که بدهکارند کمک کرد خواه بهخاطر مسائل اجتماعی باشد مانند اصلاح ذات بین و خواه بهخاطر مسائل شخصی مانند قرض گرفتن جهت مصرف باشد. در مورد اول حتی اگر شخص غنی باشد بدهی او پرداخت میشود چرا که مسئله اجتماعی است ولی در مورد دوم تنها اگر فردناتوان در بازپرداخت باشد به او کمک میشود.
در اینجا اسلام موقف سلبی به خود نمیگیرد و شخص را مجبور نمیکند در جهت پرداخت بدهیها مسکن وسیله نقلیه و چیزهای ضروری خود را بفروشد بلکه از سهم غارمین به او میدهد.
۷-۳- زکات و حل مشکل ازدواج جوانان
حال میخواهیم تصور روشنتری را از آنچه که اسلام بهعنوان حد مطلوب کفایت برای فقیر و مسکن در نظر دارد بیان کنیم. اینکه عملاً و فقها به مسائلی همچون طعام، نوشیدنی و امثال ذلک توجه میکنند خوب است اما باید دانست که اینها تنها نیازهای انسان نیستند بلکه در انسان انگیزهها و غرایز دیگری هم وجود دارد که انسان را بهسوی خود دعوت میکند و از انسان میخواهد که آنها را اشباع کند.
و از انواع آنها غزیره جنسی است که خداوند آن را با وجود انسان آمیخته است و تا انسان با اراده خدا نسبت به عمارت و آبادانی زمین گام بردارد و نسل انسانی باقی بماند. اسلام این غریزه را کنار نمیگذارد بلکه آن را منظم میکند و برای آن در سیر امر الهی مسیری را تعیین میکند. اما در اسلام زکات میتواند برای پرداخت معونه و کمک به شخصی که میخواهد ازدواج کند و توانایی خارج آن را ندارد مانند مهریه و جهیزیه میتواند استفاده نمود.
۷-۴- دفع بلا از امّت و اقتدار امّت اسلامى
اگر کمبودها از طریق مالیاتهاى اسلامى و زکات تأمین شود، افراد جامعه به یک نوع رفاه نسبى دست مىیابند در نتیجه دلها نسبت به هم مهربان و نیرهاى انسانى متمرکز مىگردند و همه پشتیبان یکدیگر خواهند بود.
افراد چنین جامعهاى داراى صلابت و اقتدارند و در مقابل نقشههاى دشمنان و تهدید و تطمیع آنان بیمه خواهند بود. همچنین جبران کمبودها از طرف پرداخت کنندگان مخلص و اجراى این کار الهى از طریق مراجع دینى، سبب آرامش، دلگرمى و اتصال به علماى ربّانى خواهد شد که این امر نیز خود وسیله اقتدار و عزت اسلامى و ملى مىباشد.
در قرآن کریم آمده است: «و لولا دفعُ الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض و لکن الله ذو فضل على العالمین». در ذیل این آیه، حضرت امام صادق(ع) فرمود: «قطعاً خداوند بهخاطر کسانى از شیعیان ما که زکات مىدهند، انواع بلاها و خطرات را از سایر مردم دفع مىکند و اگر زکات این گروه نبود، همه یکجا نابود مىشدند».
نتیجهگیری
گفتیم که بر خلاف تعریف اقتصاددانان سنتی که توسعه را محدود به رشد اقتصادی میدانستند، اقتصاددانان جدید توسعه را یک جریان چندبعدی تعریف کردهاند که علاوه بر تسریع رشد تولید ملی، کاهش فقر، نابرابری، بیکاری، ارتقای آموزش، بهداشت و فرهنگ و اصلاح ساختارهای سیاسی و اجتماعی را درخود دارد. درحالیکه در این تعریف از توسعه، رشد اقتصادی و کاهش نابرابری نقش مهمی دارند، برخی از اقتصاددانان اعتقاد داشتند که بین عدالت و کارآیی تعارض وجود دارد. ما در بحث خود با چهار دلیلی که ارائه کردیم این نظر را مورد انتقاد قرار دادیم. در ادامه پس از بررسی مؤلفههای توسعه اقتصادی کشورها با تبیین جایگاه زکات در نظام اقتصادی اسلام، نقش زکات را در ایجاد توسعههایی که مبتنی بر عدالت و کارآیی به صورت توأم است بررسی کردیم و دیدیم که زکات بهعنوان یک ابزار قدرتمند در اسلام چه ویژگیها و تواناییهایی را دارد.
نتیجه مباحث مطرح شده این است که زکات با ارتقای سرمایه انسانی و اجتماعی و با به کارگیری سرمایههای راکد از طریق جلوگیری از حبس ثروت و پولاندوزی، مقدمات رشد اقتصادی را فراهم کرده و با نقشی که در ایجاد عدالت اجتماعی، فردی و اقتصادی دارد تمام اهداف توسعه که همان رشد اقتصادی، عدالت، رفاه، افزایش سطح زندگی، اشتغال، برابری، بهداشت، آموزش، امنیت فکری و اجتماعی است را فراهم میکند.
پینوشتها:
ــــــــــــــــــــــــــــــ
* دانشآموخته کارشناسی ارشد، رشته معارف اسلامی و اقتصاد، ورودی ۱۳۸۳، دانشگاه امام صادق(ع) و دانشجوی دکتری.
[۱]- Equity, Efficiency Trade Off
[۲]- Marginal Propensity To Consume
[۳]- Trickle Down Effect
۴- سوره توبه/آیه ۶۰٫
۵- باب ـ کلمات قصار: ۱۵۴٫
۶- ابن شعبه حرانى: تحف العقول ۶۳٫
۷- ابن ابى الحدید ۱۸/۳۸۶٫ ۴ کلمات قصار: ۳۱۱٫