نگاه راهبردی به دین، راهکار تحول در سبک زندگی
اسلامی بودن آداب و توحیدی بودن شیوه زندگی به این معناست که سبک زندگی بتوانند بسترساز عبودیت الهی در حیات انسانی باشد. به گفته علامه طباطبایی ادب الهی انجام عمل بر هیئت توحید است.
سبک زندگی هر فرد و جامعه متاثر از نوع باورها(جهان بینی ها) و ارزشهای(ایدئولوژی) حاکم بر آن فرد و جامعه است. جهان بینی مادی و ارزشهای لذت گرایانه و سودمحورانه، طبیعتاً سبک زندگی خاصی را پدید میآورند. آنطور که جهانبینی الهی و ارزشهای کمال گرایانه و سعادتمندانه سبک خاصی از زندگی را شکل میدهند.
مبانی سبک زندگی
بنابراین دین در گام نخست با ارائه جهان بینی و ایدئولوژی، زیربنای شکلدهی به زیست دیندارانه را میسازد، در مرحله بعد دین با ارائه آداب و دستورالعمل های خاصی برای همه ابعاد زندگی انسان در حقیقت به دنبال شکلدهی به نوع خاصی از زیست انسانی است. دستورالعمل های اخلاقی و حقوقی و فقهی دین در واقع به منظور ارائه الگویی از زیست دینی و خداپسندانه است.
دستورالعمل هایی که در حوزه پوشش، خوراک، آرایش، رفتار با خانواده، رفتار با همسایگان، رفتار با هم کیشان و غیر همکیشان، تعاملات و ارتباطات بین الادیانی و بینالمذاهبی در دین مطرح شده است، همگی برای ساختن سبک زندگی دینی است. به تعبیر دیگر سبک زندگی هر کسی متاثر از اهداف یا هدف غایی اوست. هدف غایی و نهایی هر کسی به صورت طبیعی، آداب متناسب با خود را بر فرد الزامی می کند. یعنی الزامات رفتاری و انضباط خاصی را پدید می آورد.
تناسب مبانی با سبک زندگی
مثلا کسی که میخواهد در یک رقابت سنگین علمی مانند کنکور شرکت کند، اگر در این هدف جدی باشد، آرایش فعالیت های خود را به تناسب آن تغییر می دهد. برای آنکه فکرش پراکنده نباشد دغدغه های مزاحم را دور می کند. از خواندن روزنامه و رمان پرهیز میکند. برنامه غذایی خود را کنترل می کند. محیط آرامی را برای مطالعه انتخاب میکند. روابط خود را محدود میسازد. مهمانی نمیرود و مهمان نمی پذیرد و تلفن همراه خود را در ساعات مطالعه خاموش می کند.
اکنون کسی را بررسی کنید که هدفش در زندگی به دست آوردن لذت بیشتر است. اگر این هدف جدی شده باشد، آداب و انضباط خاص خود را پدید میآورد. مثلا آن فرد روی موضوعاتی فکر نمیکند. از مشکلات مردم خبر نمی گیرد. ابزارهای سرگرمی و لذتجویی خود را تهیه میکند. در دعواها و درگیری ها دخالت نمیکند و برخی از روابط را حذف میکند.
کسی که تقرب به خدا و لقاء الله را هدف نهایی خود می بیند، همه شئون زندگی خود از نماز و عبادت تا کسب و کار، تحصیل، تفریح معاشرت، بهداشت، خوراک، معماری، هنر، سخن گفتن، تولید، مصرف، آراستگی ظاهری و امثال آن را در مسیر هدف قرار می دهد. یعنی به همه جزئیات زندگی خود صبغه الهی می بخشد. مسلمان نه فقط در مسجد که در خانه، بازار، کلاس درس و محل کار و خیابان، نخست به رضای خدا می اندیشد.
انسان مسلمان به طور طبیعی مدلی را که بیشتر این بندگی در آن اجرا شده باشد بیشترین هماهنگی و با دستیابی به قرب الهی داشته باشد در زندگی فردی و اجتماعی خود مطلوب میداند. مثلاً در انتخاب لباس و نوع پوشش به رضای خدا و تقویت صفت بندگی توجه می کند، در حالی که یک انسان لذت جوی هوس پرست، فقط به راحتی و لذتجویی خود توجه می کند. لباس تنگ و تنک انتخاب میکند، با ترکیبی از پوشیدگی و برهنگی که بیشترین خیال انگیزی و التذاذ را پدید آورد.
توحید، یک روش زندگی
اسلامی بودن آداب و توحیدی بودن شیوه زندگی به این معناست که سبک زندگی بتوانند بسترساز عبودیت الهی در حیات انسانی باشد. به گفته علامه طباطبایی ادب الهی انجام عمل بر هیئت توحید است. به این ترتیب آداب اسلامی عمدتاً آداب بندگی است، یعنی جلوه های ظاهری عبودیت و تصویر توحید در ظواهر انسان. از این روست که مقام معظم رهبری میفرمایند: توحید صرفاً یک نظریه فلسفی و فکری نیست. بلکه یک روش زندگی برای انسانها است. خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست قدرت های گوناگون را کوتاه کردن است.
اگر توحید در زندگی جامعه بشری تحقق پیدا کند، دنیای بشر هم آباد خواهد شد. دنیایی در خدمت تکامل و تعالی حقیقی انسان. اگر ما به توحید اعتقاد داشته باشیم، اما در عمل بدان ملتزم نباشیم و رسم بندگی را به جا نیاوریم، به تعبیر شهید مطهری گرفتار نوعی ماتریالیسم اخلاقی و شرک عملی هستیم. یعنی عمل مان موحدانه و غیر باورانه نیست. فاصله بین اعتقاد و عمل ما زیاد است.
تحول در سبک زندگی
تردیدی نداریم که صورت زندگی کنونی ما تنها شکل ممکن و بهترین شکل موجود برای زندگی نیست. برخی از بخشهایی که ما آن را جزء ضروریات میدانیم، در گذشته ای نه چندان دور اصلا وجود نداشته است. بی گمان اشکالاتی در صورت زندگی کنونی ما هست که با برطرف کردنش، معضلات فراوانی حل خواهد شد و نیز جای برخی بخش ها در زندگی ما خالی است که بودنش زندگی ما را بسیار بهتر می کند.
بودن و نبودن یک بخش در زندگی ما به عالمی برمی گردد که برای خود ساخته ایم. پاسخ های بنیادی ما به تعریف سعادت انسان و تلقی ما از مبدا و مقصد و تصمیم های اجتماعی بشر در این دوره از حیات، مجموعه ای از امکان ها و عدم امکان ها ایجاد کرده که به ما اجازه نمی دهد به راحتی هر انتخابی را داشته باشیم. اگر به تحقق شیوه ای از زندگی که هماهنگ با نظام هستی باشد مشتاق هستیم دست کم باید بتوانیم برای این پرسشها پاسخی روشن داشته باشیم؛ در پس هر یک از اجزای شیوه زندگی ما چه اندیشه ای نهان است؟ بر اساس اندیشه ای که رو به جانب حق دارد، سبک زندگی چه شکلی به خود خواهد گرفت؟
آیا می توان به شکل دیگری زندگی کرد؟ آیا زندگی کنونی ما نیازمند تغییر است؟ آیا برگزیدن سبک خاص در زندگی بر فرهنگ و اخلاق و اندیشه جامعه موثر است؟ اگر سبک زندگی تجلی فرهنگ و اندیشه است، آیا می توان گفت تا اندیشه ای نو در جان مردمان ظهور نکند تغییر شیوه زندگی ناممکن یا بی فایده است؟ ما در طول شبانه روز، خواسته یا ناخواسته با مسائلی روبرو هستیم و به برخی می اندیشیم و برخی را رها می کنیم.
سوالات مبنایی سبک زندگی
چه موضوعاتی باید جزو موضوعات روزانه ما باشد و نیست؟ مشغولیت به کدام موضوعات نباید باشد و هست؟ اساساً باید و نباید از چه مبنایی اخذ میشود؟ اگر بر اساس هدف خلقت، زندگی را سامان دهیم، خرید کردن و غذا خوردن ما چه شکلی به خود خواهد گرفت؟ آیا میتوانیم ساختمان های مان را به شکل دیگری بسازیم؟ ساعات خوابمان را تغییر دهیم به موضوعاتی فکر نکنیم؟ مهمانی های مان را به شکل دیگری برگزار کنیم؟
چرا این سبک ها را برای زندگی برگزیده ایم؟ آیا این نمونهها را بهترین سبک ها یافته ایم؟ مگر قبل از انتخاب هر یک از موارد فوق، گونه های مختلف آن را بررسی کردهایم تا ادعا کنیم که نمونه های رایج برترین ها هستند؟ اگر چنین نیست آیا در این زمینه تکلیفی نداریم؟ برای تحول در سبک زندگی باید بتوانیم گذرگاه های اصلی و گلوگاه ها را تشخیص دهیم. تحول در سبک زندگی بسیار سخت است و حتی تحولات کوچک در شیوه زندگی نیز به سادگی اتفاق نمیافتد، اما حتی تحول های بزرگ ممکن و شدنی است باید فهم دقیق و عمیقی از آنچه هستیم داشته باشیم.
گاه در خیابانهای شهری بزرگ میچرخیم و گاه بر نقشه شهر اشراف مییابیم. در موضوع سبک زندگی نیز عوامل موثر و دخیل آنقدر زیاد است که اگر عمری در بررسی آن صرف کنیم، باز عواملی از قلم خواهد افتاد. برای آشنایی با شهر، چرخیدن در خیابان ها تا حدی لازم و مفید است اما کسی که سودای تغییر نقشه شهر را دارد نمیتواند عمر خود را صرف خیابان گردی کند. او به داشتن نقشه ای از بالا و فهم طرحی کلان از شهر محتاج است.
سبک زندگی یا مهندسی اولویتها
تحول در سبک زندگی، حرکت به سمت مهندسی زندگی و ویرایش در لایه ظاهر آن است که نخست به صورت فعال سازی برخی حوزهها و غیر فعال سازی برخی دیگر انجام میگیرد. مثلا در برنامه یک انسان مومن، برخی برنامه های عبادی مانند تلاوت قاری قرآن کریم، فعال و اموری مانند لغو و سرگرمی های بیهوده، غیر فعال می شود. ویرایش دیگر تغییر آرایش برخی فعالیتهاست؛ مثلاً در سبک زندگی مومنانه خواب اول شب و استفاده از فرصت زرین سحر، جایگزین شب نشینی های طولانی مدت می گردد.
ویرایش سوم، تنظیم نسبت ها و تغییر ضریب فعالیت هاست. مثلا تحصیل دانش، خصوصا معرفت دینی در برنامه زندگی مومنان، جایگاه والاتری مییابد و از حیث کمّی و کیفی بر تلاش های دنیوی مقدم می گردد. ویرایش چهارم، ترکیب اولویت برخی از فعالیت ها در مقاطع خاص است. مثلاً عبادت در ماه مبارک رمضان، رسیدگی به خانواده در اوقات فراغت، اولویت ویژه خواهد یافت.
در مجموع می توان چنین گفت که دین و آموزه های دینی، مسیر تحول و راهبرد مدیریت بهتر زندگی را معین می کنند و اگر تابع شاخص ها و الگوهای دینی و توحیدی باشیم، به مرور زمان شاهد رشد و پیشرفت در همه ابعاد زندگی مان خواهیم بود و طعم موفقیت و لذت را در بستر دین خواهیم چشید ان شالله.