آسیب های معارف مهدویت/بازشناسی اختلالهای مفهومی و مصداقی
هر امر مهمی به نسبت اهمیّتش، در معرض خطرها و آسیبهایی است، معارف مهم مهدویّت نیز از این قاعده مستثنی نیست، و اندیشهی مهدوی نیز چون هر اندیشه و فرهنگی آفتها و آسیبهایی دارد که اگر به آنها توجه نشود و به موقع برای برطرف ساختن آنها اقدام نگردد، آثار منفی و مخربی به دنبال خواهد داشت.
مفهوم آسیبشناسی
آسیب، عاملی است که سبب اختلال، ناهنجاری و آفت در پدیدهها میشود و آسیبشناسی به معنای بازشناسی اختلالهای مفهومی و مصداقی بحث است. این اختلالها ممکن است در اثر ناکارآمد بودن و ضعف روشهای پیامرسانی یا محتوایی پیام باشد.
در معارف مهدوی نیز هر گاه مفاهیم و آموزهها، با بدفهمی روبهرو یا به صورت نابهجا القا شود، آسیبهای چشمگیری آشکار خواهد شد. و باید کجرویها و کجاندیشیهایی که تاکنون در این موضوع صورت گرفته است، بازشناسی شده و دیدگاههای مهدوی به دور از اختلالهای مفهومی و مصداقی، بیان شوند.۱
اهمیّت موضوع آسیبشناسی مهدویّت
آسیبهای فرهنگ مهدویّت، مواردی است که غفلت از آنها موجب سستی اعتقاد آدمی به اصل وجود امام (علیه السلام) یا ابعاد مختلف شناخت آن بزرگوار میشود و گاهی نیز گرایش به افراد یا مجموعههای منحرف را در پی دارد. از این رو باید برای شناختن این کجرویها و کجاندیشیها اقدام جدّی شود. به بیان دیگر باید به پیرایش و تهذیب مفاهیم و مصادیقی که تاکنون وارد این فرهنگ شده است، پرداخت. در غیر این صورت هر گونه برنامهریزی برای نهادینهسازی این فرهنگ، بینتیجه خواهد بود. کسانی که بدون توجه به بحث آسیبها وارد عمل میشوند، همچون باغبانی میمانند که بدون توجه به آفتها، مشغول کشت و کار شود که قطعاً در این صورت این کشت و کار ثمرهای برای او نخواهد داشت.
مهمترین آسیبهای مهدویّت
پس از روشن شدن مفهوم آسیبشناسی و اهمیّت آن در مباحث مهدوی، به چند نمونه از مهمترین آسیبهای فرهنگ مهدویّت که پیش از ظهور و در دوران غیبت رخ مینمایند، اشاره میکنیم:
۱- برداشتهای انحرافی از مفهوم انتظار
از آسیبهای مهم در فرهنگ مهدویّت، تفسیرها و برداشتهای نادرست از موضوعات این فرهنگ اسلامی است. درک و دریافت غلط از مفهوم «انتظار» سبب شده است بعضی گمان کنند که چون اصلاح جهان از فساد به دست امام عصر (علیه السلام) خواهد بود، در برابر تباهیها و ناهنجاریها هیچ وظیفهای نداشته و باید بیتفاوت بود و دست روی دست گذاشت چرا که همه چیز بر عهدهی ایشان است.
این نوع انتظار، انتظار منفی یا ویرانگر است که امام خمینی (ره) در اینباره دستههای مختلفی را برشمردهاند:
۱- افرادی که انتظار فرج را به نشستن در مسجد، حسینیه، منزل و دعا کردن برای فرج میدانند، اینها مردم صالحی هستند که به تکالیف شرعی خود عمل میکنند لکن به فکر این نیستند که برای فرج کاری باید کرد.
۲- بعضی دیگر انتظار فرج را این گونه معنا میکنند که ما به اینکه در جهان و بر ملت چه میگذرد، کار نداشته باشیم. تنها تکالیف خود را ادا کنیم تا حضرت بیایند و إن شاء الله همه چیز را دنبال کنند.
۳- عدهای نیز میگویند عالم باید پر از معصیت بشود تا حضرت بیایند، ما نباید امر به معروف و نهی از منکر کنیم تا گناه زیاد و فرج نزدیک شود.
۴- یک دسته هم از این فراتر رفته و میگویند: باید به گناه دامن زد، باید مردم را دعوت به گناه کرد تا دنیا پر از ظلم و جور بشود و حضرت تشریف بیاورند.
۵- افرادی نیز معتقدند که اصلاً هر حکومتی که در زمان غیبت محقق شود، حکومتی باطل و برخلاف اسلام است. این دسته از افراد به بعضی از روایات موجود در این زمینه استناد کردهاند، مانند روایت زیر که ابن اعین از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است:
«کلُ رایهٍ تُرفعُ قَبل قِیام القَائم (علیه السلام) طاغوت»؛۲ «هر پرچمی که قبل از پرچم حضرت قائم (علیه السلام) برافراشته شود، صاحب آن طاغوت است.»
در صورتی که منظور از عَلَم در آن روایات، عَلَم مهدوی است نه حکومت اسلامی.۳
در این روایت، پرچمهایی که به خاطر دعوت به خویشتن برافراشته شود، محکوم به بطلان و غیر قابل اطاعت میباشند. اینها قیامهایی است که در مقابل حضرت ولی عصر (علیه السلام) واقع شدهاند و رهبر چنین قیامهایی طاغوت است. ولی پرچمهایی که در مسیر و جهت اهداف امام زمان (علیه السلام) باشند، مورد انکار قرار نگرفتهاند و دعوت آنها به قیام برای در هم شکستن باطل و به دست گرفتن ادارهی کشور و واگذاری آن به کسانی است که در حقیقت، حکومت، حق آنان میباشد، همانند قیام زید که از سوی امامان معصوم(علیهم السلام) مورد تمجید و تعریف قرار گرفته است.۴
سستی، بیاعتنایی و بیتوجهی به شرایط جامعه، سر تسلیم فرود آوردن در مقابل بدیها و ستمها، بازیچهی سیاستبازان و منحرفان شدن و مقابله با هر حرکت اصلاحی، همه از نتایج این دیدگاه در مورد انتظار است. از طرفی این تفکر تنها شامل آن دسته از افراد نمیشود، بلکه خود ما نیز با اعمال به ظاهر دینی خود شامل این انتظار منفی میشویم، شناخت صحیح از دین نداشتن، امر به معروف و نهی از منکر نکردن و نسبت به مسائل پیرامون خود بیتفاوت بودن، ما را از منتظر واقعی بودن دور کرده است..
در حالیکه انتظار سازنده یا مثبت، تلاش و حرکت منتظر و زمینهسازی برای ظهور حضرت است.
انتظار واقعی، آماده باش و تحصیل آمادگیهای لازم برای رسیدن به اهداف و خواستههای مورد نظر است. انتظار، تنها یک حالت روحی نیست، بلکه با توجه به روایاتی که آن را «افضل الاعمال» یا «احب الاعمال» میدانند، یک حالت روحی جریان یافته و شکل گرفتهای است که از معرفت برخاسته و به اقدام و عمل میانجامد.
۲- نشان دادن چهرهای خشن از امام عصر (علیه السلام)
برخی از افراد به علت نداشتن نگاه جامع به دین و بدون بررسی دقیق روایات و سند آنها، به شنیدهها اکتفا کرده و چهرهای خشن از امام عصر (علیه السلام) ارائه میدهند. در حالیکه باید مهر و قهر در کنار هم مطرح شوند و در چهرهای که از ظهور و حکومت حضرت و شخصیت بیمانند آن امام (علیه السلام) ترسیم میگردد، مهر و قهر در کنار هم بیایند. چون تنها از قهر سخن گفتن و مهر را از یاد بردن، امام را در ذهن برخی افراد، خشونتطلب معرفی میکند.
دربارهی مهر حضرت سخن بسیار میتوان گفت؛ چه روایاتی که مهر امامان را به طور عموم بازگو میکند و چه روایاتی که در ارتباط با مهر امام مهدی (علیه السلام) به طور خاص رسیده است. امامان(علیهم السلام) طبق فرمودهی خودشان جلوهی رحمت واسعهی إله هستند. امام رضا (علیه السلام) در اینباره فرمودهاند:
«الإمام الانیسُ الرَّفیقُ و الوالِد الشَّفِیق و الأخُ الشّفِیق و الأمّ البرّه بِالوالِد الصَّغِیر و مَفزَعِ العباد فِی الدَّاهِیَهِ الناد»؛۵ «امام همدمی سازگار، پدری مهربان، برادری تنی، مادری خوشرفتار با کودک خردسال و پناه مردم در پیشآمدها و کارهای بزرگ است.»
همچنین امام (علیه السلام) به یکی از یارانشان میفرمایند:
«یا ابا ابراهیم هو المفرّج لِلکَرب عَن شیعته بعد ظَنّـِکَ شَدید و بلاءٍ طویلٍ و جور فطوبی لمن أدرک ذلک الزمان»؛۶ «ای ابا ابراهیم! حضرت مهدی (علیه السلام) رنج و غم شیعه را پس از یک دورهی سخت و بلایی طولانی و سستی دراز میزداید و گشایش میآفریند. خوشا آنان که آن زمان را درک کنند … .»
مهربانی امام، همچون مهر خداوند کریم حکیمانه است، بدین معنا که قهر او نیز جلوهی محبت اوست. چون قهر او بر دشمنانی خواهد بود که با توجه به هدایت و معجزات آن حضرت، باز هم به او کفر ورزیده و حکومت عدلش را گردن نمیگذارند و در زمین فساد میکنند و این یعنی خارها را از سر راه انسان و انسانیت برداشتن، یعنی مهر در چهرهی قهر.۷
در ضمن گروهی دیگر امام را شخصیتی تصور کردهاند که گویا دست به هیچ مبارزه و جهادی نمیزند و همهی امور را با معجزه حل میکند، که این تفکر نیز نادرست است؛ چرا که با هر دوی این مهر و قهر است که مبنای حکومت امام پا میگیرد و زمینههای عدالتگستری فراهم میآید.۸
۳- طرح مباحث غیر ضروری
گاهی افراد و مجموعهها در قالبهای گفتاری و نوشتاری، به بحثهایی روی میآورند که هیچ ثمری ندارد و ضرورتی برای طرح آنها احساس نمیشود.
پرداختن به مباحثی از قبیل ازدواج حضرت و وجود فرزند برای آن بزرگوار، محل زندگی حضرت و مانند آن از نمونه بحثهای غیرضروری است. مثلاً در رابطه با ازدواج ایشان بسیار دیده شده است که گروهی با بیان مطالبی غیر مستند ازدواج حضرت را اثبات کرده و بعضی دیگر آن را رد کردهاند، در حالیکه هیچ دلیل قطعی بر اثبات یا رد آن وجود ندارد و مهمتر اینکه توجه به چنین مباحثی فایدهای نداشته و ما را از پرداختن به مباحث اصلی و ضروری باز میدارد.
در مورد محل زندگی حضرت نیز که به جزیرهی خضرا معروف شده است دو نظر مخالف هم وجود دارد: برخی آن را صحیح و معتبر و قابل استناد دانستهاند و بعضی دیگر آن را مجعول و شبیه به افسانه میدانند و میگویند که استناد به آن درست نیست.۹ با این همه تکلیف ما آگاهی از محل زندگی امام نیست و آنچه در روایات به آن تأکید شده است معرفت امام، حرکت در جهت رضایت امام مهدی (علیه السلام) و پیروی از آن حضرت در گفتار و کردار و زمینهسازی برای ظهور ایشان است.
۴- تعجیل و شتابزدگی
یکی دیگر از آسیبها، عجله داشتن در تحقّق امر ظهور است. شتابزدگی یا استعجال به معنی خواستن چیزی قبل از رسیدن وقت آن و قبل از تحقّق زمینههای لازم برای آن است. منشأ تعجیل در ظهور این است که شخص عجول نمیداند ظهور از سنتهای الهی است و مانند همهی سنتها باید پس از تحقّق همهی شرایط و زمینهها، صورت گیرد بنابراین برای وقوع آن عجله میکند. در حالیکه شتابزدگی در این امر در روایات ما بسیار نکوهش شدهاست:
امام جواد (علیه السلام) میفرمایند:
«… یَهلِکُ فیها المُستعجلون و یَنجُوا فیها المسَلِّمون»؛۱۰ «[در دورهی غیبت]، شتابزدگان در امر ظهور هلاک میشوند و اهل تسلیم نجات مییابند.»
گرچه نزدیک شمردن ظهور، مهیای ظهور بودن و کوشش برای زمینهسازی ظهور، بسیار مفید و پر ثمر است، اما نباید در این راه شتابزده بود. شتابزدگی حاکی از درک نکردن حکمت و مصلحت خدا در این زمینه است و پیامدهای گوناگونی دارد که به چند مورد اشاره میگردد:
۱- ناشُکری و اعتراض و عدم رضایت به مصلحت الهی،
۲- رویکرد به منحرفان و مدّعیان دروغین مهدویّت،
۳- یأس و ناامیدی در اثر عدم تحقّق ظهور،
۴- استهزا و تمسخر آیات و روایات و معتقدان به غیبت و ظهور،
۵- شک و تردید.
تعجیل یکی از آفتها و آسیبهایی است که فراروی منتظر قرار دارد، اما برخی در نقطهی مقابل نیز دچار آسیب شدهاند که آن دور شمردن وقت ظهور است و نتیجهی آن، بیاعتنایی و قساوت قلب است. در روایتی آمده است که:
«لا تُعاجلوا الامرَ قبلَ بلوغِه فََتـَندِمُوا و لایَطولَنَّ علیکم الأمرَ فتقسّوا قلوبَکم»؛۱۱ «پیش از رسیدن این امر شتاب نکنید که پشیمان میشوید و آن را دور نشمارید که دلتان دچار قساوت میشود.»
۵- تعیین وقت برای ظهور
یکی دیگر از آسیبها تعیین وقت برای ظهور است؛ اگر چه گسترش شور و شوق عمومی برای ظهور حضرت حجت (علیه السلام) پدیدهی مبارکی است؛ اما اگر این پدیده به تعیین زمان برای ظهور و امیدوار ساختن مردم به ظهور ایشان در زمانی معین منجر گردد، جای تأمل بسیار دارد زیرا بر اساس برخی روایات نقل شده از ائمه(علیهم السلام) هیچ کس جز خدای تبارک و تعالی از زمان ظهور آگاهی ندارد و از این رو تعیین وقت برای ظهور (توقیت) جایز نیست و حکمت الهی بر این است که وقت ظهور آن حضرت بر بندگان مخفی بماند، لذا احدی نمیتواند زمانی برای ظهور تعیین کند.
فضیل بن یسار از امام باقر (علیه السلام) پرسید:
«هَل لِهذا الامر وقتٌ؟ فقال: کَذَبَ الوقّاتون، کَذَبَ الوقّاتون، کَذَبَ الوقّاتون»؛۱۲ «آیا برای این امر وقتی معین است؟ آن حضرت سه مرتبه فرمودند: آنان که وقتی برای آن تعیین میکنند، دروغ میگویند.»
همچنین در روایتی دیگر امام باقر (علیه السلام) خطاب به محمّد بن مسلم فرمودهاند:
«یا محمّد، مَن أخبَرَکَ عنّا تَوقیتاً فَلا تَهابنَّ أن تُکَـذِّبـُه، فإنّا لانُوقِّـتُ لِأحدٍ وقتاً»؛۱۳ «ای محمّد، هر کس برای تو خبری از ما دربارهی تعیین وقت ظهور نقل کرد در تکذیب او درنگ نکن؛ زیرا ما (اهلبیت) برای هیچ کس وقت (ظهور) را تعیین نکردهایم.»
و نیز در توقیعی که از ناحیهی مقدسه صاحبالزمان (علیه السلام) در پاسخ به پرسشهای اسحاق بن یعقوب صادر شده، چنین میخوانیم:
«و أمّا ظهورُ الفرج فإنّـه إلی الله، تعالی ذِکرُهُ، وَ کَذَبَ الوقّاتون»؛۱۴ «و اما آشکار شدن فرج، به ارادهی خداوند است و آنان که (برای ظهور) وقت تعیین میکنند دروغ میگویند.»
با این حال بعضی آگاهانه یا ناآگاهانه برای ظهور وقت تعیین میکنند که کمترین اثر آن احساس یأس و ناامیدی برای کسانی است که این وعدههای دروغین را باور کردهاند ولی خلاف آن را دیدهاند.
بنابراین منتظران واقعی باید خود را از دام شیّادان و نیز نادانان حفظ کنند و دربارهی زمان ظهور تنها منتظر ارادهی پروردگار باشند. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز در مورد زمان ظهور که همانند قیامت، ناگهانی و غیرمنتظره است، فرمودهاند:
«مَثلُهُ مَثَلُ السّاعَهِ الّتی لایُجَلِّیهَا لِوَقتِها إلّا هُوَ ثَقُلَت فِی السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ لایَأتِیکُم إِلّا بَغتَهً»؛۱۵ «ظهور او (قائم (علیه السلام)) مانند قیامت است. تنها خداوند است که چون زمانش فرا رسد، آشکارش میسازد. فرا رسیدن آن بر آسمانیان و زمینیان پوشیده است و جز به ناگهان بر شما نیاید.»
این دسته از روایات از یک سو هشداری است به شیعیان که در هر لحظه آمادهی ظهور حجّت حق باشند و از سویی دیگر تذکری به همهی کسانی است که در پی تعیین وقت برای ظهورند.
۶- تطبیق نشانههای ظهور بر مصادیق خاص
آسیبی که پیوسته بعد از غیبت امام عصر (علیه السلام) وجود داشته است، مطابقت دادن نشانههای ظهور بر وضعیت هر زمان بوده است، به این معنا که عدهای با خواندن یا شنیدن چند روایت در علایم ظهور، آنها را به افراد یا حوادثی خاص تطبیق میدهند. اما آنچه آسیب و آفت است، مطالب و ادعاهایی است که این افراد با خواندن یک یا دو روایت، بدون تشخیص صحیح بودن آنها و بدون بررسی آیات و روایات دیگر، مطرح میکنند، یعنی بدون داشتن تخصص به اظهار نظر میپردازند.
گاهی انسان در جلساتی شرکت میکند که ساعتها پیرامون حضرت صحبت میکنند اما سرگرم تطبیق شرایط بودهاند. برای مثال شخصیت سفیانی که از علایم حتمی ظهور است را به مردی خاص در فلان منطقه تفسیر کردهاند و یا دربارهی سید حسنی (نفس زکیه) یکی دیگر از علایم حتمی ظهور، تحلیلهای بیدلیلی مطرح شده است و افراد خاصی را بر آن تطبیق دادهاند و بسیاری نمونههای دیگر که تطبیق نادرست علایم غیر حتمی بر جریانات موجود در جامعهی کنونی است.
به هر حال در روایات رسیده از ائمهی اطهار(علیهم السلام) مطالبی در مورد نشانههای ظهور مطرح شده که بر فرض صحت آنها، تطبیقشان بر حوادث و جریاناتی که در هر زمان رخ میدهد صحیح نیست چون پیامدهای ناگوار زیادی در پی دارد که به چند مورد از آنها اشاره میشود:
۱- ناامیدی و یأس در اثر عدم اتفاق ظهور
۲- بیاعتقادی افراد نسبت به اصل ظهور به دلیل عدم تحقّق تطبیقهای مطرح شده
۳- استهزا و تکذیب باور مهدویّت در نتیجهی محقق نشدن ظهور
۴- شک و تردید در اصل ظهور و روایات پیرامون آن
تبیین و روشنگری، تکذیب انحرافات و کار کارشناسی در مورد علایم و ویژگیها توسط علما از راههای مبارزه با این آسیب جدّی است.
۷- ملاقاتگرایی
از آسیبهایی که در عصر غیبت برای منتظران رخ مینماید، مدعیانی هستند که بیدلیل یا به بهانهی سادهترین اتفاق، ادعای ملاقات میکنند یا کسانی که تمام وظیفهی خویش را دیدار حضرت میپندارند و از وظایف اصلی خود غافل شده و افراد را تنها به این عمل، به عنوان برترین وظیفهی منتظر، فرا میخوانند، در صورتی که آنچه در عصر غیبت مهم است توجه به دغدغه امام و عمل کردن به وظایف یک منتظر واقعی است. بنابراین باید دانست که رسالت حضرت چیست و از منتظران خود چه انتظاری دارند. با استناد به روایات معتبر، مسلّم است که؛ امام از لحظهی تولد برای ظهور خود دعا میکردهاند و رسالت ایشان در همه حال برنامهریزی برای ظهور است و در هیچ جا ملاقات را از ما نخواستهاند، لذا دغدغهی ما نیز باید ظهور و مهیا کردن زمینههای آن باشد.
اگر چه دیدار امر مطلوبی است اما ویژگی منتظران واقعی امام برای دستیابی به رضایت ایشان، ادای وظایفی است که برای آنها در نظر گرفتهاند و تأکید زیاد بر دیدار حضرت، (در اثر موفق نشدن به دیدار) باعث یأس و ناامیدی و تکذیب باور مهدویّت میگردد.
جناب آقای قرائتی نقل میکردند که:
در حرم امام رضا (علیه السلام) مشغول زیارت بودم، یکی از بزرگان دست بـر شانهام گذاشت و گفت: «پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) هرگاه سلمان را میدیدند، لذّت میبردند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز مالک را که میدیدند لبخند بر لبانشان نقش میبست، آیا شما هم به گونهای شدهاید که امام زمان (علیه السلام) شما را میبینند، لبخند بزنند و راضی باشند؟…»
راههای مبارزه با آسیبهای فرهنگ مهدویّت
حال که با برخی از آسیبهای فرهنگ مهدوی آشنا شدیم، به بعضی از راههای مبارزه با آنها نیز اشاره میشود:
۱- مهمترین و اصلیترین راه مبارزه، حساسیت علما و اندیشمندان در برابـر ورود خرافات و مبارزهی جدی، به موقع و مؤثر با این آسیبهاست.
۲- آشنایی با دین و سیرهی اهلبیت(علیهم السلام)، در بسیاری از انحرافات انسان را بیمه میکند.
۳- یافتن علم و بصیرت در حوزهی سیاست، دشمنشناسی و باخبری از آنچه در عرصهی سیاست و جامعه رخ مینماید، دست پنهان استکبار و سیاستبازان را در ایجاد فرقهها و گروههای منحرف و … در جامعهی اسلامی آشکار میکند.
۴- گشودن زوایای جدید در طرح مباحث مهدوی و پرداختن به موضوعات مختلف اجتماعی از منظر فرهنگ انتظار.
۵- زدودن مطالب ضعیف و باورهای نادرست با ژرفاندیشی و احاطهی کافی بر معارف مهدوی.
پی نوشت ها:
۱. بر گرفته از فصلنامهی انتظار، ش ۱۱ و ۱۲، چشماندازی به برخی از آسیبهای تربیتی مهدویّت، مریم معین الاسلام، صص ۲۱۷ – ۲۴۹ .
۲ میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۲۴۸ .
۳ برگرفته از صحیفهی امام، ج ۲۱، ص ۱۳، به نقل از فصلنامهی انتظار، ش ۱، ص ۱۷ .
۴ فصلنامهی انتظار، ش ۷، نقد و بررسی روایات نافی حکومت و قییام در عصر غیبت، محمّد علی قاسمی، صص ۳۷۷ – ۳۹۱ .
۵ کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۰۰ .
۶ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹ .
۷ سید مسعود پور سید آقایی، میر مهر، ص ۷ .
۸ فصلنامهی انتظار، ش ۱۱ و ۱۲، دفاع از روایات مهدویّت، مهدی حسینیان قمی، ص ۵۱۰ .
۹ حبیب اله طاهری، سیمای آفتاب، صص ۳۵۶ – ۳۶۵ .
۱۰ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام انعمه، ج ۲ ، ص ۷۳ .
۱۱ الخصال، ج ۲، ص ۶۲۲ .
۱۲ شیخ طوسی، غیبت، ص ۴۲۵ .
۱۳ نعمانی، غیبت، ص ۲۸۹ .
۱۴ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام انعمه، ج ۲، ص ۴۸۳ .
۱۵ همان، ج ۲، ص ۳۷۳ .