«زوجیت» در همه موجودات از زبان قرآن
«وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ»(۱)؛ (تمامى موجودات را جفت [نر و ماده] آفریدیم). در صورتى که برخى موجودات، از قبیل حیوانات ابتدایى، تک سلّولى هستند و دستهاى از کرمها از راه تقسیم، تکثیر مىشوند و تولید مثل مىکنند و نیز برخى از درختان، بدون گردافشانى ثمر مىدهند.
البته این شبهه بر اثر برداشتى است که از تعبیر «زوجین» داشتهاند و آن را به معناى جفت نر و ماده پنداشته اند؛ در صورتى که «زوج» در این قبیل آیات به معناى «صنف» و مراد از «تثنیه»، مطلق تعدّد و تکثّر است. بدین معنا که از هر چیزى، اصناف و انواع متعدّدى آفریدیم (که در اصل به یک ریشه باز مىگردند)؛ از قبیل انواع سیب، گلابى، آلو و غیره که از هر کدام انواع گوناگون آفریده شده است.
آیات زیر را مىتوان ناظر به همین معنى دانست:
«فِیهِمَا مِنْ کُلِّ فَاکِهَهٍ زَوْجَانِ»(۲)؛ (در آن دو باغ از هر میوهاى انواع گوناگون قرار دادیم).
«وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ»(۳)؛ (در زمین از هر نوع ثمره، اصناف گوناگونى قرار داده است). «اِثنین» تأکید بر این تعدّد صنفى است و اساساً میوه و ثمره، خود جفت نر و ماده ندارد و آنچه هست، در بذر است.
«سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الاَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الاَرْضُ وَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ مِمَّا لَا یَعْلَمُونَ»(۴)؛ شیخ طوسى در تفسیر این آیه فرموده است: ازواج در اینجا به معناى اَشکال و اَنواع است که حیوان، درخت، حبوبات و دیگر گیاهان و همچنین انجیر، انگور و غیره داراى انواع متعدّد است.(۵) در این آیه علاوه بر انسان، به موجوداتى که هنوز شناخته نشده بود نیز اشاره شده است که همگى داراى اصناف و انواع گوناگونند و بدین قرینه شاید بتوان «ازواج» را درباره انسان نیز به معناى اصناف گرفت؛ چنان که در آیهاى دیگر آمده است: «وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْوَاراً»(۶) که برخى گفته اند: «أی على ألوان مختلفه، بیضاء و سوداء و شقراء و صفراء».(۷)
«وَ أَنزَلَ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى»(۸)؛ (از آسمان آبى فرو فرستادیم و بدین سان گیاهان گوناگون رویانیدیم [که داراى انواع و اصناف متنوّع و رنگها و شکل هاى مختلف است]).
«وَ الَّذِی خَلَقَ الاَزْوَاجَ کُلَّهَا»(۹)؛ شیخ طوسى گوید: «معناه، خَلَقَ الأشکال من الجماد و الحیوان».(۱۰) ابن منظور نیز مىگوید: «و الزوج، الصنف»، «و الزوج، الصنف من کلّ شیء». همچنین از «تهذیب اللغه» ازهرى نقل مىکند: «و الزوج، اللّون». در قرآن نیز آمده است: «وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ»(۱۱)؛ یعنى از هر رنگ و نوعى زیبا، گیاهان را رویانید. وى در آیه «وَ آخَرُ مِنْ شَکْلِهِ أَزْوَاجٌ»(۱۲) گوید: «معناه: ألوان و أنواع من العذاب»؛ تعبیر به «أزواج» در اینجا بدین معناست که انواع عذابها و اصناف عقوبتها را مىچشند.(۱۳) ازهرى نیز در معناى آیه گوید: «أی أنواع».(۱۴)
زجّاج در آیه «احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ أَزْوَاجَهُمْ»(۱۵) گوید: «معناه: و نظراءَهم ضَرَباءَهم»؛ یعنى هم تیپ و هم کاران و هم ردیفانشان را. عرب گوید: «عندی من هذا أزواج أی أمثال».(۱۶) طبرسى از ابن عباس و مجاهد نقل مىکند: «أی و اشباههم. قیل: و أتباعهم على الکفر» و از قتاده آورده است: «و أشیاعهم من الکفار»(۱۷) که «اشیاع» همان «اتباع» است. و نیز در آیه «وَ کُنتُمْ أَزْوَاجاً ثَلَاثَهً»(۱۸) گوید: «أی أشباهاً و اَشکالاً ثلاثه»(۱۹) و در تفسیر آیه گوید: «أی اَصنافاً ثلاثه».(۲۰)
در آیات «و أَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ»(۲۱)، «فَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ»(۲۲) و «أَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ»(۲۳) نیز زوج به معناى صنف به کار رفته است؛ چنان که ابن منظور در آیه ۲۲ سوره حجّ یادآور شد. در آیه «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ»(۲۴) که پیش از قیام رستاخیر صورت مىگیرد، زمخشرى گوید: «قُرِنَتْ کلُّ نَفْس بشکلها»(۲۵)؛ یعنى هرکس با همتاى خود قرین مىگردد.
در داستان نوح(علیه السلام) درباره آیه «قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ»(۲۶) (از هر حیوان اهلى، گونه هاى متعدّد با خود بردار) و «فَاسْلُکْ فِیهَا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ»(۲۷)؛ (از هر گونه حیوان، اصناف متعدّد بدان درآر) یادآور شدیم که مقصود از «زوجین» «صِنْفین» است و مراد از «اثنین» مطلق تعدّد و کثرت است و «اثنین» تأکید بر مطلب است که حتماً متعدّد بردار تا براى نیاز چند روزه در کشتى کفایت کند؛ زیرا مقصود حیواناتى است که از گوشت آنها استفاده شود.(۲۸) از این رو مقصود از «زوجین» دو جفت نر و ماده نیست، بلکه دو صنف از هر گونه حیوان است؛ مثلاً گوسفند و بز، گاو و گاومیش و شتر و غیره که از هر یک باید به مقدار نیاز محتمل بر مىداشت. لذا زوج در اینجا به معناى صنف است؛ چنان که شرح دادیم.
امّا کاربرد «تثنیه» در این گونه موارد به معناى مطلق تعدّد و کثرت است که در لغت عرب امرى شایع و در قرآن نیز به کار رفته و دو آیه از آن موارد است.
زجّاج درباره معناى «ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ …»(۲۹) مىگوید: «أی کرّتین اثنتین، و انّما ذاک بکرّات، و کأنّه قال: کرّهً بعد کرّه»؛ یعنى در اینجا مقصود از «تثنیه»، جمع و کثرت است و آوردن «مثنّى» به قصد مطلق تکرار است، بلکه تداوم و کثرت اِراده شده است؛ همانند «لبیّک» که مراد از آن «إلباباً بعد إلباب» است. همچنان که «سعدیک» و «حَنَانَیْک» به معناى «إسعاداً بعد إسعاد» و «تحنّناً بعد تحنّن» است.
«کمیت» شاعر گفته است:
و أنتَ ما أنتَ فی غَبْراءَ مُظلمه *** إذا دعت أَلَلَیْها الکاعبُ الفُضُل
«أی أَللاً بعد أَلَل».(۳۰) «أَلَل» به معناى شیون و ناله است که زنان به هنگام مصیبت از خود ابراز مىدارند. ابن منظور گوید: أَلَل در اینجا مصدر است که به نُدرت به صورت تثنیه درآمده تا تکرار و پشت سرهم بودن آن را برساند: «کأنّه یرید صوتاً بعد صوت».(۳۱)
«اللهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَاباً مُتَشَابِهاً مَثَانِیَ …»(۳۲)؛ (خداوند بهترین گفتار را فرو فرستاد؛ نوشتهاى همانند و قابل تکرار که هرگز ملال آور نیست). خداوند، سخنى هماهنگ و عارى از هر گونه اختلاف و ناهمگونى فرستاده است که بدون آنکه ملال آور باشد، قابل تکرار است و این خود بر حسن کلام دلالت دارد و هر چه تلاوتش تکرار شود، حسنش بیشتر جلوه گر گردد: «هو المسک ما کرّرته یتضوّع»؛ مشک را هرچه بیشتر برهم زنند، بوى خوشش بیشتر و بهتر فضا را آمیخته سازد. لذا مثانى در اینجا به معناى تکرار تلاوت است، نه صرفاً دوبار تلاوت کردن. شیخ ابوالفتوح رازى گوید: «معناى مثانى آن است که اگر تلاوت آن مثنّى و مکرّر گردد، از آن ملال نگیرند».(۳۳)
زمخشرى گوید: «مَثانى، جمع مَثْنى به معناى مُردّد (چند بار آوردن) و مکرّر (تکرار کردن) است و گفتهاند از این جهت مثانى گفته مىشود که در تلاوت تکرار مىگردد و هرگز با کثرت تکرار، کهنه نمىشود …. مثانى ممکن است جمع مُثَنَّى باشد از مادّه تثنیه، به معناى تکرار و اعاده پیاپى؛ چنان که در آیه «ثمّ ارجع البصر کرّتین» به معناى کرّهً بعد کرّه و نیز لبیک و سعدیک و حنانیک».(۳۴)
«وَ لَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعاً مِنْ الْمَثَانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ»(۳۵)؛ ما سوره هفت آیهاى را [کنایه از سوره حمد] که از سوره هاى مثانى است، در کنار قرآن بزرگ به تو دادیم). زمخشرى گوید: «مثانى از مادّه تثنیه به معناى تکرار است؛ زیرا سوره فاتحه در نماز و غیر نماز تکرار مىگردد».(۳۶)
پس روشن شد که کاربرد تثنیه (چه همین لفظ و چه صیغه تثنیه) به معناى تکرار پیاپى امرى شایع در لغت و در قرآن کریم است و نباید در این گونه موارد، آن را تنها به معناى دوبار دانست.
تا اینجا روشن ساختیم که آیه «و من کلّ شیء خلقنا زوجین» و نظیر آن، در جفت (نر و ماده) بودن همه اشیا (موجودات) صراحتى ندارد، أمّا اگر اشارتى هم در این باره باشد (چنان که برخى گفته اند) باز هم اعتراض معترض وارد نیست؛ زیرا در علم زیست شناسى ثابت شده است که هیچ موجود زندهاى از قانون لقاح جنسى (نر و ماده) مستثنى نیست.
مراغى در تفسیر آیه «وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ»(۳۷) مىنویسد: «یعنى خداوند همه انواع میوهها را نر و ماده آفریده است و علم به تازگى اثبات کرده است که درختان و گیاهان جز از راه لقاح که از یک عضو مذکّر و مؤنّث بر مىآید، ثمر نمىدهند، ولى گاهى عضو مذکّر در یک درخت و عضو مؤنّث در درختى دیگر است (مانند نخل) و گاهى هر دو عضو مذکّر و مؤنّث در یک درخت است که این نیز دو گونه است: یا هر دو عضو در یک شکوفه است (مانند پنبه) یا هر کدام به تنهایى در شکوفهاى جداست (مانند کدو)».(۳۸) طنطاوى(۳۹) و دیگران نیز همین بیان را در تفسیر این آیه آورده اند.
علامه طباطبایى مىنویسد: «آنچه که اینان درباره این آیه گفته اند، از حقایق روشن علمى است، امّا ظاهر آیه سوره رعد با آن نمىسازد. آرى، با ظاهر آیهاى که در سوره یس است، تناسب دارد؛ آنجا که مىفرماید: «سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الاَزْوَاجَ کُلَّهَا…». همچنین با ظاهر آیه ۱۰ از سوره لقمان و آیه ۴۹ از سوره ذاریات تناسب دارد».(۴۰)
سید قطب نیز چنین مىنویسد: «این یک حقیقت شگفت آور و بیانگر قانون آفرینش در کره زمین و شاید در سراسر هستى است؛ زیرا لحن آیه به گونهاى است که قانون زوجیت را ویژه این کره خاکى نمىداند، بلکه آن را در همه هستى جارى مىداند؛ اگرچه زوجیت و همسرگزینى، پدیدهاى در میان جانداران است، لیکن واژه «شىء» غیر جانداران را هم در بر مىگیرد و لحن آیه تأکید مىکند که همه اشیا مانند جانداران براساس قانون زوجیت به وجود آمده اند.
هرگاه به یاد مىآوریم که بشر از چهارده قرن پیش با این مطلب آشنا شد و اینکه در آن زمان اندیشه عمومى بودن زوجیت، حتّى در جانداران ناشناخته بود، چه رسد به فراگیرى آن در سراسر هستى، در مىیابیم که در برابر مطلبى بس شگفت انگیز قرار گرفته ایم؛ مطلبى که ما را با حقایق هستى، آن هم به شیوهاى شگفت آور و کاملاً نوین، آشنا مىکند.
نکته دیگر آنکه این آیه، قطعى بودن ره آورد پژوهش هاى علمى نوین را مخدوش مىکند. در این پژوهشها تأکید مىشود که شالوده جهان هستى بر اتم استوار است و اتم نیز متشکل از یک جفت است: الکترون و پرتون. از این رو در پرتو این آیه شگفت آور باید گفت که تحقیقات علمى هنوز در راه رسیدن به حقیقت است».(۴۱)
در شماره سوم مجله کویتى «عالم الفکر» (ج ۱، ص ۱۱۴) در این باره چنین آمده است: «از جمله چیزهایى که انسان را به تأمّل وا مىدارد، اشاره قرآن کریم درباره این مطلب است که اصل همه موجودات از دو زوج به وجود آمده است… و حال آنکه دانش جدید به تازگى کشف کرده که اصل موجودات، با همه اختلافاتشان، به یک چیز بر مىگردد و آن، وحدت ترکیب اتمى آنهاست و هر اتم نیز از یک جفت (یعنى الکترون و پرتون) تشکیل شده است».(۴۲)
دانش زیست شناسى جدید اثبات کرده است که همه جانداران، حتّى حیوانات ابتدایى تک سلولى (آمیبها) و کرمها از راه جفتگیرى تولید مثل مىکنند. در مجموعه فلفکس (مجموعهاى از سلول هاى فراوان که از دوازده هزار سلول تشکیل شده است و با تارهاى پروتوپلاسم به هم متصلند و بدین وسیله میان قسمت هاى مختلف آنها ارتباط فیزیولوژیک برقرار است) سلول هاى تناسلى نر و ماده به شکل دو محفظه کوچک به وجود مىآید: یکى محفظه تناسلى نرینه و دیگرى محفظه تناسلى ماده است.(۴۳)
همچنین هر کرم به تنهایى داراى اعضاى تناسلى مذکّر و مؤنّث است و بارورى با این اعضا در درون کرم صورت مىگیرد. کرم پس از جفتگیرى این اعضا تخمگذارى مىکند. این تخم هاى بارور پس از مدتى به کرم تبدیل مىشود و بدین سان دوره جدیدى از زندگى کرمها آغاز مىشود.(۴۴) علم زیست شناسى ثابت کرده است که حشراتى مانند کرمها که از راه تقسیم شدن، تکثیر مىشوند، داراى هر دو دستگاه تناسلى نر و ماده هستند.(۴۵)(۴۶)