انعکاس انقلاب اسلامی و نظام اجتماعی نوین در نشریات خارجی

هر چه از زمان وقوع اسلامی دور می شویم تبیین آن پیچیدگی های بیشتری پیدا می کند، زیرا در بررسی انقلاب، در نقطه ای باز ایستاده ایم که انقلاب به بخش قابل توجهی از نیات و مقاصد و اهدافش رسیده و نظام اجتماعی نوینی به بار آورده است.

#بازتاب#انقلاب#نشریات#خارجی

اما این سؤال همیشه مطرح است که سرشت نظام جدید چه تفاوت هایی با نظام گذشته دارد؟ همانندی و تفاوت نظام پیشین و نظام جدید در کجاست؟ در واژگونی گسترده ی نظام پیشین چه چیزی از دست رفت و چه چیزی به دست آمد؟ آیا آرمان های رهبران انقلاب اسلامی و مردم در دوران واژگونی نظام پیشین، تحقق پیدا کرده است؟
اینها سؤال هایی است که پاسخ به آنها نیاز به بازکاوی آرمان های انقلاب اسلامی دارد. اما بازکاوی آرمان هایی که در حدود دو دهه ی گذشته پیوسته بر زبان مردم جاری بود، در این زمان چگونه امکان پذیر است؟ این واقعیت را نمی توان بیهوده انکار کرد که در بازکاوی آرمان های گذشته احساسات امروزین ما بی تأثیر نیست. کدام ایرانی مسلمان است که بتواند درباره ی کشورش، آرمان های خود و جامعه اش و از همه مهم تر عصری که در آن زندگی می کند، با بی طرفی محض بیندیشد و بنویسد؟ از همین روی باید اعتراف
کرد که در هنگام بررسی جنبه های گوناگون نظام اجتماعی پیشین و آرمان های دوران انقلاب هرگز از تأثیر ایران امروز برکنار نیستیم و نخواهیم بود.
اکنون در میان موافقان و مخالفان انقلاب اسلامی کسانی هستند که افکار، اندیشه ها، آرمان ها، بینش ها و گرایش های آنها نسبت به دوران انقلاب به کلی دگرگون گشته است. کسانی بودند که در گذشته شور انقلابی آنها به گونه ای بود که هیچ گاه کمترین تعللی را در تفسیر اسلامی آرمان های انقلاب برنمی تابیدند، ولی امروز دیگر از آن شور و هیجان خبری نیست. از آن طرف هستند کسانی که شاید در آن دوران چشم انداز مثبتی نسبت به دگرگونی های ایران نداشتند ولی هنگامی که با دگرگونی های چشمگیر عمر نسبتا کوتاه جمهوری اسلامی روبه رو شدند نسبت به آن با انصاف بیشتر و داوری های عقلایی تر برخورد می کنند.
یکی از راه های بازکاوی آرمان های انقلاب اسلامی بازخوانی نوشته های آن دوران است. نوشته های این دوران به هر دلیل از احساسات امروزین خالی است و با اصالت بیشتری به دگرگونی های انقلاب اسلامی نظر دارد؛ دگرگونی هایی که نمایانگر اراده ی مطلق جمعی مردم ایران در نفی رژیم کهنه و پوسیده ی مشروطه ی سلطنتی، طرد نظریه های سیاسی و اجتماعی غرب و پایه ریزی نظام جدیدی مبتنی بر باورها و ارزش های نهادینه شده ی جامعه بود، نظامی که آرمان های خود را در اعتقادات اسلامی جستجو می کرد.
اگر ادعا کنیم که انقلاب اسلامی از جنبه ی نظری موجب تحقق حقیقت اجتماعی دین در ایران گردید، ممکن است عده ای ما را متهم کنند که در تبیین انقلاب به تاریخ نگاری ایدئولوژیک گرفتار شده ایم. این اتهام در ایران معمولا از ناحیه ی کسانی وارد می شود که عموما نگاه آنها به دگرگونی های اجتماعی تحت تأثیر قرائت های رسمی تفکر اروپایی و جوامع مسیحی است. مسیحیان در ظاهر سال هاست که دین را از ساحت زندگی اجتماعی خود خارج کرده اند و دین کارکرد اجتماعی خود را در غرب از دست داده است. اگر چه این اعتقاد صرفا در حوزه ی نظر می تواند به عنوان یکی از دیدگاه ها مورد تحلیل قرار گیرد اما نمی توانیم انتظار داشته باشیم متونی که زبان و ادبیات آنها زبان و ادبیات تفکر غربی است به این حقیقت اعتراف کنند که انقلاب اسلامی بار دیگر نگاه دینی به حوزه ی تحولات اجتماعی را در جهان زنده کرد.
با این همه، هیچ دلیل عقلی در دست نداریم که بپذیریم، نپرداختن چنین زبان و ادبیاتی در انقلاب اسلامی به منزله ی نفی اسلامی و دینی بودن انقلاب است. اگر چه ممکن است عده ای از چشم انداز همان زبان و ادبیات غربی تصور کنند که مسأله ی اساسی انقلاب عظیم مردم ایران در نفی نظام شاهنشاهی،
مسأله ی تجدد و ترقی بود. اما می توان گفت که در انقلاب اسلامی قبل از آنکه مسأله ی تجدد و ترقی به تعبیر غربی آن مطرح باشد آرایش شکلی و محتوایی آن مهم تر بود. مثلا در درک مفهوم تجدد بخش اعظمی از متفکران که تحت نفوذ زبان و ادبیات غربی هستند، معتقد بودند که ما باید تقلید کنیم و اصولا راهی جز تقلید برای ما وجود ندارد. به عبارت دیگر در باب مسأله ی دگرگونی سهل الوصول ترین راه را تقلید می دیدند. امام خمینی و پیروان انقلاب اسلامی به کلی چنین نظریاتی را مخدوش می دانستند. امام هم از جنبه ی فکری و فلسفی، هم از جنبه ی دینی و هم از جنبه ی تجربه ی تاریخی بر چنین نظریاتی اشکالات جدی وارد می کنند.
یا ممکن است عده ای معتقد باشند که در انقلاب اسلامی دینمداری اصل شد و ملیت در حاشیه قرار گرفت. اما از آن طرف به آنها پاسخ داده می شود آنچه در انقلاب اسلامی ایران در حاشیه قرار گرفت ناسیونالیسم بود. ناسیونالیسم ایدئولوژی نژادگرایانه ای بود که در رژیم پیشین مقابل هویت و ملیت ایرانی قرار گرفت. دین در رژیم پیشین در مقابل این پدیده قرار گرفت و در انقلاب اسلامی، ملیت به مفهوم ناسیونالیسم پهلوی نفی شد. همان طوری که در انقلاب اسلامی، اسلام در مقابل غرب گرایی قرار گرفت نه دانش غربی، غرب گرایی همیشه دانش غربی را در ایران در حاشیه قرار داد و در حقیقت انقلاب اسلامی آمد که این سیطره را به هم ریزد.
اوریانا فالاچی در مصاحبه ای از امام سؤال می کند که آیا انقلاب اسلامی و حکومتی اسلامی موجب سلطه ی فاشیسم در ایران نمی شود؟
امام مقتدرانه جواب می دهد:
فاشیسم در غرب نزد شما تحقق می یابد نه در بین مردمی با فرهنگ اسلامی … (۱) ما از این علم و تکنولوژی شما نمی ترسیم. ما از ایده ها و رسوم شما می ترسیم، این به این معنی است که ما از نظر سیاسی و اجتماعی از شما می ترسیم، ما می خواهیم که مملکت مال خودمان باشد. (۲)
چرا امام می گوید ما از نظر سیاسی و اجتماعی از غرب می ترسیم؟ چون فاشیسم، کمونیسم، لیبرالیسم، تولید جنگ افزارهای کشتار جمعی، سلاح های هسته ای، شیمیایی و میکروبی، فساد اخلاقی و اجتماعی،
نابودی محیط زیست و خلاصه بسیاری از مصائبی که امروز بشر با آن درگیر است زائیده ی نظام سیاسی و اجتماعی غرب است. نظامی با فرهنگ اسلامی هیچ گاه سراغ این چیزها نمی رود.
این مقدمه از آن جهت گفته شد که متوجه باشیم بازکاوی آرمان های انقلاب اسلامی در چشم انداز احساسات امروزین ایران و جهان، اگر چه می تواند روشی در میان روش های دیگر باشد اما بازکاوی اصیلی نیست. بازکاوی اصیل را تا حدودی باید در آرمان های دوران نفی رژیم گذشته و تأسیس نظام جدید جستجو کرد.
یکی از شیوه های مطالعه ی حقانیت آرمان های اسلامی در حرکت بزرگ اجتماعی مردم ایران در سال های ۵۶ و ۵۷، رجوع به نوشته های این دوران است. از میان نوشته های این دوران انعکاس انقلاب اسلامی در مطبوعات خارجی جلوه ی دیگری از ماهیت اسلامی جنبش این دوران است.
غیر ایرانیان در سراسر جهان توجه بیشتری به انقلاب اسلامی ایران از خود نشان دادند و این هم یکی از عجایب انقلابات بزرگ است. همان طور که انقلاب فرانسه نیز چنین بود. در این دوران، جهان احساس می کرد نظام نوینی در آستانه ی ساخته شدن است و به همان میزان نیز امیدهای جدیدی در زمینه ی دگرگونی و اصلاحات در حال ظهور بود. اگر چه هنوز هیچ کس با قاطعیت نمی توانست ادعا کند که این دگرگونی ها و اصلاحات به کجا منجر می شود اما در نوشته های مطبوعات خارجی در این دوران غالبا تصور می شود که جنس انقلاب اسلامی از جنس دگرگونی های غربی نیست.
آیا پدیده ی انقلاب اسلامی تا بدین اندازه که معاصرانش معتقدند خارق العاده است؟ سرشت واقعی این انقلاب چه بود؟ پیامدهای پایدار این انقلاب شگفت انگیز و هراس آور برای غرب چه بود؟ این انقلاب چه چیزی را به چالش کشید، چه نظامی را نابود کرد و چه چیزی آفرید؟
هنوز عده ای اعتقاد دارند که پاسخ به این سؤال ها زود است، چون ما هنوز در چشم انداز شور سودایی کسانی هستیم که شاهد این رویداد بودند. آنها می خواهند دوستداران انقلاب اسلامی را با دور کردن از احساسات بنیانگذاران انقلاب و هدف های آن در معرض چالش استحاله قرار دهند. چون به زودی با از بین رفتن نسل انقلابی کار بررسی انقلاب اسلامی دشوار خواهد شد. چرا؟ چون می گویند زمانی که انقلاب بزرگ موفق شوند، علت های آنها دیگر ناپدید خواهند شد و همین ناپدیدی علت ها انقلابات را فهم ناپذیر خواهد ساخت.
برای اینکه در معرض چالش چنین استحاله ای نباشیم می خواهیم بخشی از آرمان های انقلاب اسلامی را نه از زبان نسل انقلابی ایران، بلکه از زبان غربی هایی مرور کنیم که همیشه نسبت به دگرگونی های خارج از قرائت های رسمی غرب، عصبیت داشته اند.
مقاله هایی که در این بخش آورده شده انعکاس بسیار کوچکی از دریای عظیم نوشته هایی است که پیرامون انقلاب اسلامی بین سال های ۵۶و ۵۷ در غرب نوشته شد. در گزینش این مقاله ها هیچ انگیزه ی خاصی را دنبال نمی کنیم. اینها مقاله هایی است که در آرشیو بنیاد تاریخ پژوهی ایران معاصر گردآوری شده و به نوعی با تاریخ نگاری انقلاب اسلامی نسبت دارد.
برای نسل جوان، که فضای شور انقلابی و آرمان های ملت ایران را در این دوران از نزدیک حس نکرده اند، مطالعه ی این نوشته ها خالی از لطف نیست. همان طوری که برای نسل اول انقلاب اسلامی که خالق آن حماسه ی بزرگ هستند نیز بازخوانی آرمان های انقلاب اسلامی در چشم انداز مطبوعات خارجی یادآور همدلی و هماهنگی آن دوران است.
در اغلب نوشته ها، هر نشریه ای بر اساس سیاست ها، سطح اطلاعات و علائق و سلایق خود، انقلاب اسلامی را منعکس کرده است. اما یک چیز در همه ی این نوشته ها مشهود است و آن حماسه ی بزرگی است که ملت ایران در سایه ی آرمان های اسلامی خلق کردند. اگر دنیا در مقام تحلیل انقلاب اسلامی در زمینه ها، علل و عوامل انقلاب اختلافات عمیقی داشته باشد در یک چیز اتفاق دارد و آن اسلامی بودن این انقلاب است.

 
اشاره: این مقاله در بعد از ظهر روز چهارشنبه سوم ژانویه ی ۱۹۷۹ جزو سرمقاله های روز لس آنجلس تایمز در امریکا بوده و نویسنده خشم دانشجویان ایرانی مقیم امریکا را نسبت به خاندان سلطنت پهلوی نشان می دهد. پلیس امریکا برای دفاع از پناهنده های سلطنت در بورلی هیلز و اعمال خشونت نسبت به تظاهرات کنندگان، ظاهرا تظاهرات آرام را تبدیل به یک تظاهرات خشونت آمیز می کند. این تظاهرات انعکاس بی سابقه ای در مطبوعات امریکایی داشته است به طوری که روزنامه های زیادی مقالات متعددی در مورد این حادثه نوشتند. رئوس مقالات چاپ شده درباره ی این حادثه در آرشیو بنیاد تاریخ پژوهی ایران معاصر به شرح زیر است:
۱. سوم ژانویه ی ۱۹۷۹ـ گزارشی تحت عنوان «۵۰۰ نفر به خانه ی خواهر شاه در بورلی هیلز یورش می برند.»
۲. چهارم ژانویه ی ۱۹۷۹ـ مقاله ای تحت عنوان «مقامات رسمی خواستار اخراج دانشجویان اغتشاش گر ایرانی شدند.»
۳. پنجم ژانویه ی ۱۹۷۹ـ مقالاتی تحت عناوین «امریکا قول می دهد در مورد ایرانیان اغتشاش گر با شدت عمل رفتار کند.»، «مادر شاه در پالم اسپرینگز»، «ایرانیان در امریکا: بازی با ارقام»
۴. ششم ژانویه ی ۱۹۷۹ـ مقاله ای تحت عنوان «جای امنی برای مادر شاه» و مقاله ی دیگری تحت عنوان «ایرانیان در امریکا: یک گروه در حال رشد»
۵. هشتم ژانویه ی ۱۹۷۹ـ قسمت «نامه به تایمز» ۷ امریکایی در مورد تظاهرات دانشجویان اظهار نظر کرده اند.
ترجمه: انبوه مردم خشمگین که قریب به ۵۰۰ دانشجوی ایرانی بودند بعد از ظهر سه شنبه به خانه ی مجلل شاهزاده شمس یورش بردند. تعدادی شیشه را شکستند و در آخر در چند نقطه آتش برپا کردند. خانه قبل از اینکه از بین برود توسط مأموران پلیس که از باتوم و گاز اشک آور استفاده می کردند، محاصره شد. نهایتا ۳۵ نفر از معترضین درمجاورت دامنه ی مسکونی و انحصاری طی ۴۵ دقیقه نبرد مجروح شدند. به گفته ی پلیس بورلی هیلز دو نفر با سوء ظن به یک پسر بچه دستگیر شدند، در حالی که اعضای نمایندگان رسمی دولت اذعان داشتند ۵ دستگیری دیگر نیز با سوء ظن به حمله با اسلحه ی مرگبار به یک افسر پلیس و به اتهام مداخله در کار پلیس صورت گرفته است. سه شب پلیس لس آنجلس تأکید کرد که مادر شاه، تاج الملک تحت محافظ بسیار شدید به مکانی نامعلوم
بیرون از خانه ی شاهزاده شمس رفته اند. در ضمن محل اقامت فعلی شاهزاده شمس، خواهر شاه نیز نامعلوم است. اما به نقل از یک منبع موثق در حال حاضر آنها به تنهایی در یک خانه ی شدیدا حفاظت شده به سر می برند. مادر ملکه که گفته می شد در سن ۹۰ سالگی است هفته ی گذشته به بورلی هیلز آمد تا به همراه شاهزاده شمس پناهنده شود. گزارشات حاکی از آن است که ۴ سال پیش زن جوان تر (شاهزاده شمس) این کاخ مدرن را به بهای ۵۵۰/۰۰۰ دلار ابتیاع کرده است.
به گفته ی شهود دو اتومبیل توسط دانشجویان واژگون و به آتش کشیده شد. به نظر می رسد یکی از اتومبیل های سوخته از وسایل نقلیه ی اعضای دولتی است که داخل کاخ بوده و دیگری در خیابان کال ویزه بوده است.
شیشه های بیرونی دست کم ۶ ماشین گشت مأموران پلیس شکسته شده بود. به گفته ی بخش اطفای حریق بورلی هیلز علفزارها و بوته های اطراف عمارت آتش گرفتند و شعله های کنار به
سرعت خاموش شد. تا آنجا که مشخص است (از قرار معلوم) عمارت در اثر آتش آسیب ندیده است. اما گزارشگران حاضر در محل حادثه اذعان داشتند که چندین پنجره ی خانه با چوب و سنگ و کلوخی که توسط دانشجویان متهم پرتاب شده بود از بین رفته است.
اگر چه برخی از این گزارشگران بیان داشتند که صدای تیراندازی را طی نبرد و ستیز شنیده اند اما چند منبع پلیس هر گونه تیراندازی که منجر به آسیب شده باشد را رد کردند. به گفته ی جیم کلین، حداکثر دو گلوله شلیک شده که وی از هویت شلیک کننده ی آن خبری نداد. از سوی دیگر شاهدان گفتند یک نماینده ی زن توسط دانشجویان از اتومبیل بیرون کشیده شد. اما چند لحظه بعد توسط دیگر طرفدارانش نجات یافت.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.