خاستگاه و حقیقت کلی سبک زندگی اجتماعی
خاستگاه بحث «سبک زندگی» با این عنوان خاص، به عالم غرب برمی گردد؛ که از عمر آن حدود صد و اندی سال میگذرد. این مفهوم در آغاز با مباحث طبقه و منزلت اجتماعی پیوند خورده بود. در اوایل قرن بیستم، از یک سو «سبک زندگی» فرصت تبیینهایی غیر مارکسیستی را فراهم کرد و از سوی دیگر بسیاری از جامعه شناسان، این اصطلاح را گویاتر از شاخصههای رایج در مطالعه طبقه بندی اجتماعی دانستند.
طرح علمی این موضوع برای نخستین بار در روان شناسی، از سوی آلفرد آدلِر بود و سپس پیروان او آن را گسترش دادند. معادل واژه «سبک» در زبان عربی تعبیر «اسلوب» و در زبان انگلیسی «style» است. عبارت «سبک زندگی» در شکل نوین آن (life style) اولین بار توسط «آلفرد آدلر» در روانشناسی در سال ۱۹۲۹ میلادی ابداع شد. این عبارت به منظور توصیف ویژگیهای زندگی آدمیان مورد بهره برداری قرار گرفت. در کتابهای لغت انگلیسی، این واژه در معانی کم وبیش مشابهی به کاربرده شده است: «سبکهای زندگی مجموعهای از طرز تلقی ها، ارزش ها، شیوههای رفتار، حالتها و سلیقهها در هر چیزی را دربرمی گیرد. موسیقی عامه، تلویزیون، آگهی ها، همه و همه، تصَوّرها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم میکنند. روش نوعی زندگی فرد، گروه یا فرهنگ را سبک زندگی گویند.» [۱۸]«روشی که یک فرد یا گروهی از مردم بر اساس آن کار و زندگی میکنند: یک زندگی سالم و راحت، (بخشی از آن که بالباس ها، فرصت ها، عادات… ارتباط دارد مفهوم سبک زندگی پس از آن که ابتدا به ترتیب در آثار وبرازمیل ووبلن پرورانده شد برای مدتی از رونق افتاد و سالها در جامعه شناسی مسکوت باقی ماند و در این سالها بیشتر در پژوهشهای بازار مورد استفاده قرار گرفت.
اما در سالهای نخست دهه ۱۹۹۰ سبک زندگی با آثار نظریه پردازان اجتماعی و فرهنگی معاصر مانند بوردیو، فدرستون، شلدز، رایمر، چینی دو باره وارد مباحث جامعه شناسی شد. سبکهای زندگی نتیجه همه انتخابها وگزینشهایی هستند که شخص نسبت به زندگی خود انجام میدهد. سبکهای زندگی برنامههای خلاقی هستند که بر پایه نمایش توان وشایستگی مصرف کننده استوارند و نشانگر تامل فزاینده قلمداد میشوند که افراد در عمل و داد و ستدهای روزمره به نمایش میگذارند سبکهای زندگی شکل مهمی از توانمندی و قدرت یابی فرد در متن مدرنیته متاخر است. این قدرت یابی به سازماندهی خلاقانه فضا مربوط میشود.
سبکهای زندگی بسیاری از رفتارهای متمایز و خاصگرایانه را بر میانگیزد و سبب تفاوت در بسیاری از کنشهای افراد و گروههای انسانی میشوند. اندی بنت اهمیت سبک زندگی در مدرنیته متاخر را اینگونه متذکر میشود.
سخن گفتن از سبک زندگی مدرن اخیر به معنای سخن گفتن درباره شیوهای از بودن است که در آن جنبههای مختلف امور محلی – فضایل ومعرفتها و آداب محلی – به صورت تاملی اداره میشوند و به صورت خلاقانهای با مجموعهای از منابع فرهنگی اقتباسی ترکیب میشوند تا هویتی بر ساخته شود. سبکهای زندگی نقش مهمی را در شکل گیری کنشها و رفتارهای فرهنگی – اجتماعی افراد وگروهها دارد. وشکلهایی از ارائه خود و بر ساخته شدن هویتهای مدرن و متمایز را نشان میدهد.
سبک زندگی از جمله مفاهیمی است که در دنیای امروز از آن زیاد استفاده میشود. با یک جستجوی ساده میتوان نشان داد که این مفهوم تا چه حد عمومیت دارد و در چه زمینه گستردهای از آن ستفاده میشود. همین گستردگی مفهومی و حوزه وسیع کاربری سبب شده است تا مضمون واقعی آن کماکان غیر دقیق ونامشخص باقی بماند. سبک زندگی همان بخش از زندگی است که عملا تحقق مییابد. طیف کامل فعالیتهایی که افراد در زندگی روزمره انجام میدهند و حضایصی نظیر داشتن الگو در رابطه آنها صدق میکند. میتواند سازنده سبک زندگی آنها در عرصه باشد به همین دلیل میتوان از سبک زندگی در زمینه مصرف مادی، رفتار بهداشتی رانندگی، مصرف فرهنگی و یا رفتار درون منزل سخن گفت
سبک زندگی موضوع مهمی است که با بسیاری از پدیدههای اجتماعی ارتباط مستقیم دارد. از این روشناخت و توصیف سبک زندگی در ابعاد گوناگون آن، مکانیسم تغییر آن و شناخت نهادها که در دگرگونی آن تاثیر گذار است وپیامدهای آن مسائلی هستند به طریق تجربی مورد مطالعه وبررسی قرار گیرد.
مفهوم سبک زندگی از مفاهیم اجتماعی مهمی است که از دهه ۱۹۲۰ میلادی مطرح واز دهه ۱۹۷۰ وارد ادبیات جامعه شناسی شد. سبک زندگی آفرینش وخلق هنرمندانه راه وروش خاص با توجه به امکانات، پایگاه اقتصادی – اجتماعی و محدودیتهای فردی واجتماعی است. از ان رو به بیانی میتوان گفت که سبک زندگی، هنر فرد در انتخاب مناسبترین و خردمندانهترین راه برای تحقق اهداف است؛ بنابراین در سبک زندگی فرد بر حسب نقشهایی که در شبکه روابط اجتماعی بر عهده دارد، موقعیتهایی را بدست میآورد. در واقع هر فرد به اندازه نقشی که در تولید اجتماعی (درآمد، تجربه، مهارت، اطلاعات و دانش) دارد از موقعیتهایی مانند ثروت اجتماعی و تواناییهای فردی بهره مند میشود. بدیهی است سبک زندگی را به هر معنایی در نظر بگیریم عوامل متعددی در ایجاد وارتقای آن موثرند. از جمله میتوان به اشتغال و موقعیتهای شغلی اشاره کرد.
مطالعات تجربی میتواند نشان دهد که اشتغال و موقعیت شغلی چه تاثیری بر سبک زندگی زنان میگذارد وبا آن چه ارتباطی دارد.
در دنیای مدرن سبکهای زندگی متفاوتی وجود دارد که سهم هر یک از افراد را در مناسبات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و… برای رسیدن به اهداف مورد نظر آنان، مشخص میکند. از این رو همه افراد جامعه تلاش میکنند که سبکی از زندگی داشته باشند تا در برخوردار از منافع فردی و جمعی در مبادلات اجتماعی عقب نمانند. زیرا کم و کیف سبک زندگی و میزان ونحوه تعاملات اجتماعی و نوع معانی کنشی که ردو بدل میشود از اهمیت زیادی در بین افراد جامعه برخوردار است سبک زندگی مجموعهای از ارزشها، طرز تلقیها، شیوههای رفتار، حالتها وسلیقههایی است که بیشتر مواقع در میان یک جمع ظهور میکند و شماری از افراد، صاحب یک نوع سبک زندگی مشترک میشوند. آدلر از این اصطلاح برای اشاره به حال وهوای زندگی فرد استفاده کرد. سبک زندگی، هدف فرد، خود پنداره احساسهای فرد نسبت به دیگران و نگرش فرد نسبت به دنیا را شامل میشود. [۲۳]سبک زندگی نظام واره و سیستم خاص زندگی است که به یک فرد، خانواده، جامعه و یا هویت خاص اختصاص دارد. این نظام واره هندسی کلی رفتار بیرونی و جوارحی است و افراد، خانوادهها وجوامع را از هم متمایز میسازد. [۲۱]سبک زندگی شیوهای نسبتا ثابت است که فرد اهداف خود را از آن طریق دنبال میکند. [۲۴]روانشناس آلمانی، آلفرد آدلر، در مورد سبک زندگی تعابیر متعددی دارد که بر محققان علوم اجتماعی پس از خود تاثیر زیادی گذاشته است. او میگوید سبک زندگی، یعنی کلیت بی همتا و فردی زندگی که همه فرآیندهای عمومی زندگی، ذیل آن قرار دارند.. لیکن بر اساس تعریفی که میان همه پیروان و شارحان آدلر مشترک است، سبک زندگی، مشی کلی فرد در راستای رسیدن به اهداف و غلبه بر مشکلات است. درخت سبک زندگی دارای ریشههایی در کودکی است (پنج ریشه)؛ و نگرشهای متعدد فرد (پنج نگرش اصلی) را تحت تاثیر خود دارد؛ و کیفیت به انجام رساندن وظایف زندگی (سه وظیفه کلی) را تعیین میکند. زیمل میگوید: سبک زندگی، تجسم تلاش انسان است برای یافتن ارزشهای بنیادی یا به تعبیری فردیت برتر خود در فرهنگ عینیاش و شناساندن آن به دیگران؛ به عبارت دیگر، انسان برای معنای مورد نظر خود (فردیت برتر)، شکل (صورت)های رفتاریای را برمیگزیند. وی، توان چنین گزینشی را «سلیقه» و این اشکال به هم مرتبط را سبک زندگی مینامد. سبک زندگی، عینیت بخشی به ذهنیات در قالب اشکال شناخته شده اجتماعی است؛ نوعی بیان فردیت برتر و یکتایی در قالبی است که دیگری یا دیگران این یکتایی را درک کنند.. سبک زندگی، کل به هم پیوسته صورتهایی است که افراد یک جامعه، مطابق انگیزههای درونی و سلایق خودشان و به واسطه تلاشی که برای ایجاد توازنی میان شخصیت ذهنی و زیست محیط عینی و انسانیشان به انجام میرسانند، برای زندگی خود بر میگزینند [۲۱]به عقیده چینی سبکهای زندگی الگوهایی از کنش هستند که افراد را از یکدیگر متمایز مینمایند و کمک میکنند تا آنچه را مردم انجام میدهند و چرایی و معنای آن را، که برای آنها و دیگران دارد، درک شود. با اینکه سبکهای زندگی بخشی از زندگی اجتماعی روزمرهی نوین هستند و به صور فرهنگی وابستهاند، ولیکن هر یک سبک و منش و راهی برای استفاده از کالاها، مکانها و زمانهای خاص است که اگرچه از مشخصات یک گروه محسوب میشوند، اما کل تجربهی اجتماعی آنها نیست. سبکهای زندگی مجموعهای از اعمال و نگرشهاست که در متن و زمینههای خاص قابل درک هستند [۲۴]ویلیام لیزر (۱۹۶۴) در یک جا سبک زندگی را طرز مشخص یا متمایز زندگی کردن گروهی از مردم معرفی میکند؛ نظامی که از تاثیر فرهنگ (ارزشها، منابع، نمادها و قوانین) بر نیروهای زندگی در گروه شکل میگیرد. یوث (۱۹۹۶) و مک کی (۱۹۶۹) سبک زندگی را الگویی برآمده از ارزشها و باورهای مشترک یک گروه یا جامعه میدانند که به صورت رفتارهای مشترک ظاهر میشود. اصطلاحی که در موارد متعدد با خرده فرهنگ مترادف است (مانند سبک زندگی حومه نشینان).
جرالد لسلی و همکاران او، (۱۹۹۴) در مورد سبک زندگی میگویند:رفتارهایی که با قشربندی حیثیتی و اعتباری مرتبط میباشند، سبک زندگی نامیده میشوند. سبک زندگی فقط آنچه یک فرد از آن موارد دارد، نیست، بلکه چگونگی نمایش آنها از سوی فرد است. سبک زندگی هم الگوهای مصرف را شامل میشود و هم قدرتی که از این ناحیه کسب میشود و سلیقه، آداب معاشرت و مد به عنوان علائم داشتن جا در نردبان اجتماعی شناخته میشوند. [۲۵]بوردیو، مطلق سبک را چنین توصیف میکند: «سبک بیشتریت توانایی را برای ارائه ویژگیهایی دارد که همه فعالیتها را در خود خلاصه کرده است (مانند یک معادله که یک منحنی در آن خلاصه شده است)». او سبک زندگی را فعالیتهای نظام مندی میداند که از ذوق وسلیقه فرد ناشی میشوند و بیشتر جنبه عینی و خارجی دارند و در عین حال به صورت نمادین به فرد هویت میبخشند و میان اقشار مختلف اجتماعی تمایز ایجاد میکنند.
سبک زندگی نتیجه همه انتخابها و گزینش هایی است که فرد نسبت به خود انجام می دهد و فرد به نوعی خود را از طریق سبک زندگی به جهان اطراف خود معرّفی می کند. طیف رفتاری که اصلی انسجام بخش بر آن حاکم است و عرصهای از زندگی را تحت پوشش دارد و در میان گروهی از افراد جامعه قابل مشاهده است و الزاما برای همگان قابل تشخیص نیست، اگرچه محقق اجتماعی میان آن و بقیه طیف رفتارهای افراد جامعه تمایز قائل میشود (همان منبع)
سبک زندگی عبارتست از الگوی همگرا یا مجموعه منظمی از رفتارهای درونی و بیرونی، وضعهای اجتماعی و داراییهای که فرد یا گروه بر مبنای پارهای از تمایلات و ترجیحها و در تعامل با شرایط محیطی خود ابداع یا انتخاب میکند. یا به اختصار، سبک زندگی: الگو یا مجموعه نظاممند کنشهای مرجح است [۲۵]آن چه که در تعاریف بالا آمده است نشان از طیف گستردهای از تعاریف راجع به سبک زندگی میباشد که غالبا تاکید تعاریف بالا بر جنبههای فردی و شخصیتی و رفتارهای اجتماعی بود؛ و یا اینکه بدون توجه به این مطلب که رفتارها منبعث از چه نگرشی است به نفس رفتار توجه میکند و از سویی دیگر عدهای هم، چون آدلر سبک زندگی را با گرایشات ذهنی و ریشههای نظری آن در نظر میگیرند.
حقیقت سبک زندگی
اما بخش حقیقی، آن چیزهایی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئلۀ خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئلۀ خط، مسئلۀزبان، مسئلۀکسب وکار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است
رفتارهای انسان تعیین شخصیت او است بنابراین وی در انتخاب رفتار و سبک زندگی مختار است، اما رها نیست در واقع تعریف و فهم از حقیقت انسان و جهان تعیین کننده سبک زندگی است؛ اگر تمام لحظات زندگی انسان، رفتارها و احساسات وی بر اساس آرمانها و اصول اسلام پایه ریزی شود سبک زندگی، اسلامی میشود.
سبک زندگی نشان دهنده میزان نفوذ یک نظام، فرهنگ و تمدن در متن جامعه است و تمام تمدنها و نظامهای فکری برای حفظ بقای خود تلاش میکنند تا یک سبک زندگی مشخصی به مردم ارائه دهند، زیرا تا یک نظام به سبک زندگی تبدیل نشود آرمان هایش اجرا نخواهد شد و اگر جامعهای سبک زندگی یک نظام را نپذیرد به این معنا است که مبانی فکری و ارزشهای آن نظام را قبول ندارد.
سبک زندگی اسلامی به معنای چشم پوشی از لذات و نعمات نیست بلکه در این روش زندگی رنگ خدایی میگیرد؛ انسانها قادر به زندگی ساختگی نیستند و اگر اینگونه باشد زندگی آنها دوامی ندارد همانگونه که یک نقاش به صورت طبیعی نگاه خاصی به دنیای اطراف خود دارد و با ظرافت به زیباییهای طبیعت مینگرد و همچنین یک شاعر که برای شاعرانه زیستن هیچ تلاشی جز زیستن انجام نمیدهد بنابراین سبک زندگی نشان دهنده میزان حضور ارزشهای جامعه در رفتارها است.