عامل ظهور کدام است ظلم فراگیر یا عملکرد ما
باور مهدوی و فرهنگ انتظار در طول تاریخ با اندیشه ها و برداشت های نادرست بسیاری در آمیخته شده است، اندیشه ها و برداشت هایی که به تدریج تبدیل به آسیب ها و آفت های جدی برای اساس و بنیاد اعتقاد به ظهور منجی در فرهنگ شیعه شده اند.
یکی از آسیب های مرتبط با هنگامه ظهور این است که گمان می شود «فراگیری و جهان شمولی فساد» پیش شرط ظهور است؛ چرا که برخی معتقدند تا جهان پر از ظلم و فساد نشود، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه ظهور نخواهد کرد و شاید پاسخ این گروه به این پرسش که «چرا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه در غیبت است؟» این باشد که چون هنوز مناطقی از جهان را فساد فرا نگرفته است. دلیل کسانی که معتقدند جهان شمولی فساد پیش شرط ظهور است، روایاتی است که می گویند حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه زمانی ظهور می کند که جهان پر از ستم شده است، روایات فراوانی وجود دارند که درباره جهان پیش از ظهور، از تعبیر «کما ملئت ظلماً و جوراً» استفاده کرده اند، مثلاً رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فِیهِ فَیَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد، خداوند مردی از خاندان مرا بر می انگیزد که دنیا را پر از داد می کند همچنان که پر از ستم شده است.
هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان علیه السلام «اراده ی الهی» می باشد ولی آنچه که انسانها بعنوان زمینه سازی ظهور می توانند انجام دهند ایجاد آمادگی در خودشان می باشد.
در صورتی که عوامل ظهور هر آنچیزی است که در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه نقش دارد و از علل ظهور آن حضرت محسوب می گردند و در باره ی آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان علیه السلام «اراده ی الهی» می باشد ولی آنچه که انسانها بعنوان زمینه سازی ظهور می توانند انجام دهند ایجاد آمادگی در خودشان می باشد؛ چون هر انقلاب و نهضتی که برای هدف معینی به وجود می آید، در صورتی پبروز است که زمینه های آن از هر جهت فراهم باشد، در غیر این صورت انقلاب با شکست روبرو خواهد شد.
قیام حضرت از این قاعده مستثنی نیست و در صورتی می تواند پیروز شود که شرایط آن فراهم گردد. پس آمادگی مردم از علل و عوامل مهم ظهور می باشد. یعنی عموم مردم خواستار آن حضرت باشند و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشد و به عبارت دیگر باید عوامل اختیاری و قابل تغییر غیبت آن حضرت را بر طرف نمود. بر اساس آنچه در روایات، در باره ی عوامل غیبت آمده برخی از آنها در اختیار ما نیست و قابل تغییر نمی باشد مانند: بیعت کسی بر عهده آن حضرت نباشد، محافظت ایشان از خطر کشته شدن، آزمایش الهی. روشن است که این عوامل در اختیار انسانها نیست تا بتوانند تغییر دهند. اما برخی دیگر از عوامل غیبت قابل تغییر است چنان که در برخى از توقیعات شریفه به این مسأله اشاره شده است که بى وفایى مردم و گناهان آنان زمینه ساز غیبت حضرت حجت شده است. “اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلى در وفاى به عهدى که بر ایشان است عنایت مى فرمود: مبارکى دیدار ما براى ایشان به تأخیر نمى افتاد و در سعادت مشاهده ما با معرفتى شایسته و درست شتاب مى شد. و چیزى ما را از ایشان محبوس نکرده است مگر اعمال ناخوشایند و ناپسندى است که از آن ها به ما مى رسد. (بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷)
مضمون این توقیع آن است که بى وفایى شیعیان نسبت به عهد و پیمان با آن حضرت موجب طولانى تر شدن غیبت و حرمان از وصال شده است، پس همدلى شیعیان در وفاى به عهد [آن حضرت] مى تواند عاملى براى تعجیل در ظهور باشد. علاوه بر این مطالب باید توجه داشت که مردم در عصر غیبت، افزون بر تکالیف عمومى، در خصوص مسأله غیبت وظایفى بر دوش دارند که با انجام آنها ضمن وصول به اجر و ثواب، گام هایى نیز در زمینه ظهور برخواهند داشت، که به برخی از آنها اشاره می کنیم: صبر، انتظار، دعا، انقطاع، تقوی و دوری از گناه
امام رضا علیه السلام مى فرماید: همانا فرج پس از ناامیدى مى آید و کسانى که پیش از شما بودند صابرتر از شما بودند (بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹ و ۱۱۰)
صبر
در روایتى امام رضا علیه السلام مى فرماید: چه قدر نیکو است صبر و انتظار فرج. آیا نشنیدى این سخن خداوند را که «فارتقبوا اِنّى مژم رقیب» و این سخن او که «فانتظروا اِنّى مژم من المنتظرین- منتظر باشید من هم با شما در انتظارم» همانا فرج پس از ناامیدى مى آید و کسانى که قبل از شما بودند صبورتر از شما بودند. تعبیر «علیکم بالصبر» صراحت دارد، در این که وظیفه شیعیان در عصر غیبت، صبر بر فراق است. البته روشن که صبر بمعنای استقامت داشتن در اعتقاد و عمل و طی نمودن خط و مکتب آن حضرت است.
انتظار
هر چند از روایت بالا وظیفه انتظار نیز به خوبى معلوم مى شود، ولى درباره انتظار باید گفت: پیامبر و ائمه اطهار با تأکید بسیار بر این امر کرده اند؛ در روایت دیگرى امام صادق علیه السلام مى فرماید: نزدیک ترین حالت بنده به خداوند و راضى ترین چیز نزد او این است که هرگاه حجت خدا از آن ها پنهان شود و برایشان ظاهر نشود و از آن ها پوشیده شود و مکانش را ندانند در این هنگام صبح و شام منتظر فرج او باشند.
دعا
در برخى روایات عمده ترین وظیفه عصر غیبت را دعا دانسته اند؛ از جمله در توقیع اسحاق بن یعقوب که به وسیله محمد بن عثمان دریافت شده است، فرمود: برای تعجیل در فرج زیاد دعا کنید. (الاحتجاج ج ۲ ص ۴۷۱)
انقطاع
این بدان معنا است که تا بشریت چشم امید به قدرت هاى غیرالهى داشته باشد، عطش عدالت مهدوى در او وجود ندارد و آن گونه که بایسته و شایسته است، مهدى جو و مهدى خواه نخواهد بود. در روایتى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم که فرمود: همانا این امر (ظهور) نمى آید شما را مگر پس از ناامیدى. (بحارالانوار، ج ۵۲، ص۱۱۱) و در روایت دیگرى امام رضا علیه السلام مى فرماید: همانا فرج پس از ناامیدى مى آید و کسانى که پیش از شما بودند صابرتر از شما بودند (بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹ و ۱۱۰)
آمادگی مردم از علل و عوامل مهم ظهور می باشد. یعنی عموم مردم خواستار آن حضرت باشند و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشد
تقوی و دوری از گناه
در احادیثی که پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام، وظایف منتظران را معین کرده اند، همه جا سخن از تقوی، ورع، عفاف، صلاح، سداد، دوری از گناه و قرب به خداست. به عنوان نمونه، امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس خوشنود می شود که از اصحاب قائم علیه السلام باشد، پس باید منتظر باشد، و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالی که منتظر است. اگر چنین شخصی، پیش از ظهور حضرتش بمیرد، اجر او مانند کسی است که زمان ظهور آن حضرت را درک کرده است. پس (در جهت نیکی ها) بکوشید و منتظر باشید. (این انتظار) گوارا باد بر شما ای گروه رحمت شده. (بحارالانوار، ۵۲/۱۴۰، به نقل از غیبت نعمانی)
خلاصه سخن
گسترش فساد و ظلم، اگر منجر به «انظلام» -یعنی پذیرش ظلم و ستم- بشود، هیچ گاه زمینه ی قیام علیه آن نخواهد شد. بلکه تنها در صورتی مفید است که مقدمه مبارزه در جهت تحقق عدالت و نیکی باشد. بدیهی است که این مقدمه نیز هیچگاه عملی نخواهد شد، مگر زمانی که مردم، بدی ظلم را بدانند. و در برابر آن، مظاهر صلاح و تقوای فردی و اجتماعی را نیز بشناسند. و تنها راه این شناخت، دعوت مردم به سمت صلاح و تقوی است.