نبودن و نداشتن پدر در کشورهای غربی در حال تبدیل‌شدن به یک‌رویه است.

غرب در حسرت پدر

برای خیلی از ما که سایه پدر را بالای سرمان داریم، تصور زندگی بدون پدر سخت‌ترین کار دنیاست! آن مرد بلندقامت و با شانه‌هایی کشیده، با صدایی بم و دست‌های زبر که همیشه کمتر خانه بود؛ اما وجودش همیشه مایه خوشحالی و سربلندی است. گرچه پدران کمتر به‌صورت زبانی اعلام می‌کنند که دوستمان دارند؛ اما تک‌تک لحظه‌های زندگی‌شان را برای تحقق آرزوهای فرزندشان فدا می‌کنند.

#پدر_خانواد-#غرب

اما انگار نبودن و نداشتن پدر در کشورهای غربی در حال تبدیل‌شدن به یک‌رویه است. اگر به زمان انقلاب جنسی در غرب برگردیم می‌بینیم که هرچقدر روابط جنسی بین زنان و مردان آزادتر شد، مردم از دین فاصله گرفتند و گرایش‌های نامتعارف جنسی در بین مردان و زنان رسوخ کرد و از همه مهم‌تر فمینیست‌ها با علم‌کردن شعار رهایی زنان از قیود جامعه مردسالار، می‌خواستند به زن آزادی ببخشند این نقش پدری در خانواده بود که کمرنگ تر شد و مردان جوان به دلیل آزاد بودن روابط جنسی، دیگر علاقه چندانی به ازدواج نشان نمی‌دادند و یا تا آخر عمر مجرد می‌ماندند یا گرفتار ازدواج سفید می‌شدند یا برای تنوع‌طلبی دست به تغییر گرایش جنسی خود می‌زدند.

بحرانی که از دل امواج فمینیستی درآمد نه‌تنها رهایی زن؛ بلکه اسارت زن در چنگال سرمایه‌داران بود، مخصوصاً زنانی که بدون ازدواج فرزند آورده بودند و کودکانی را بزرگ می‌کردند که فقط نام پدر را در کارتون‌های زمان کودکی خود می‌شنیدند چه برسد به زمانی که پدر خود را دیده باشند. در همین کارتون‌های هالیوودی نیز پدران را موجوداتی بی‌خیال و بی عار نشان می‌دهد که کمترین وجه اشتراک را با پدران خود دارند.

به طور مثال می‌توان به انیمیشن قرمزشدن (Turning Red) محصول سال ۲۰۲۲ اشاره کرد که به‌تازگی نامزد اسکار بهترین پویانمایی این جشنواره نیز شده است که در آن پدری بی‌خیال و خانه‌دار و بی‌حوصله را نشان می‌دهد که از زن خود می‌ترسد و زنش همه چیز او را کنترل می‌کند. شاید نشان‌دادن چنین پدرانی به جامعه آمریکایی که یک‌چهارم از کودکانش هرگز پدرانشان را ندیده‌اند، لازم باشد تا به آن کودکان بگویند، وجود پدر در خانواده آن‌قدرها هم که فکر می‌کنید مفید نیست؛ اما در واقع این مسئله یکی از بزرگ‌ترین دروغ‌هایی است که بشر تابه‌حال به کودکان گفته است.

 به‌تازگی نتایج تحقیقاتی که در آمریکا منتشر شده است نشان می‌دهد بزرگ‌شدن بدون پدر،  احتمال فقر را تا ۴ برابر افزایش می‌دهد، تا ۲ برابر سایرین خطر مرگ‌ومیر در دوران نوزادی را بالا می‌برد و اختلالات روانی و احتمال ارتکاب جرم و به‌تبع آن زندان رفتن را تا حد زیادی بالا می‌برد. به‌خاطر فقدان پدر در دوران نوجوانی و جوانی فرزندان احتمال سوءاستفاده جنسی بالا می‌رود، همچنین تا ۷ برابر سایر افرادی که با پدرشان زندگی می‌کنند احتمال حاملگی نامشروع نیز افزایش پیدا می‌کند؛ حتی این افراد تا دوبرابر سایر افراد دچار بازماندن از تحصیل و ابتلا به چاقی می شوند.

در سایر کشورهای غربی نیز عدم وجود پدر در زندگی آماری هولناک دارد. فقط در فرانسه که به مهد آزادی جنسی در دنیا شناخته می‌شوند ۲۳ درصد از کودکان بدون پدرند، در آلمان و کانادا و دانمارک به ترتیب ۱۳% ،  15.6% و ۱۴.۶% از کودکان پدرشان را تا آخر عمر نمی‌بینند. آمار در انگلستان و ولز به‌مراتب بدتر از سایر نقاط دنیاست و تقریباً از هر سه نوزادی که در انگلیس به دنیا می‌آیند یک کودک در حسرت دیدن پدرش می‌ماند و طبق مطالعاتی که انجام شده است ۷۶ درصد از مردان جوانی که در زندان‌های این کشور، زندانی هستند با پدرشان ارتباطی نداشته‌اند.

یکی از دلایلی که کشورهای غربی از جمعیت مهاجر استقبال می‌کنند، بحث قوی‌بودن نظام خانواده محور مهاجران در مقابل نظام ضد خانواده بومی آن کشورهاست؛ چون می‌دانند اگر پدری نباشد تا تربیت فرزندان را از موضع مقتدرانه به دست بگیرد، نحوه صحیح ارتباطات شخصی را به فرزندان آموزش ندهد، کودکان بی‌پناه باشند و نتوانند اعتماد را از پدر خود بیاموزند دیگر وکیل، سیاستمدار، دانشمند، مدیر و بسیاری از شغل‌ها که به افراد قوی از نظر روحی و روانی نیاز دارند را از دست خواهند داد و به‌طورکلی قدرت کشورشان زیر هجمه فمینیست‌ها و دگرباشان از بین خواهد رفت. به همین دلیل است که با ادعای حمایت از اقلیت‌های قومی و نژادی از این افراد حمایت می‌کنند تا به مقامات مهم کشوری و لشکری برسند درحالی‌که باطن قضیه مسئله دیگری است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.