تاکید به شادی و نشاط / انواع نشاط در زندگی انسان
از آنجا که هدف اسلام کمال واقعی انسان و رسیدن به درجات عالی است، از اینرو، شادی و نشاطی که در این مکتب مورد تأکید است باید به گونهای باشد که با هدف خلقت و با کمال نهایی او منافات نداشته باشد.
انسانهایی که به مال و حیات دنیا شاد میشوند، بهطبع هنگامیکه این نعمتها را نداشته باشند، غمگین میشوند و این با ویژگیهای انسان کامل سازگاری ندارد.
۱. دروغ شادیآور
چنانچه شادی به قیمت متوسلشدن به دروغ باشد، به شدت در روایات اسلامی از سوی ائمه علیهم السلام مورد سرزنش قرارگرفته است؛ پیامبر اسلام صلی الله و علیه و آله در این زمینه به ابوذر میفرمایند: «یا اباذر ویل للذی یحدث فیکذب لیضحک به القوم ویل له ویل له ویل له؛ ای اباذر! وای بر کسی که سخنی دروغ بگوید تا مردم را بخنداند؛ وای بر او، وای بر او، وای بر او» (حر عاملی، ۱۴۱۰، ۱۲، ۲۵۲).
۲. شادمانی کاذب
یک مربی مرشد در صورتی کامل و حقیقی است که تمام ابعاد تربیتی مربی را مورد توجه قراردهد وگرنه تربیت او ناقص خواهد بود. دستورات تربیتی و اخلاقی قرآن بهعنوان یگانه کتاب هدایت، کامل و جامع و همراه رشد است: «انا سمعنا قرانا عجبا یهدی الی الرشد» (جن: ۲-۱). بنابراین، روی آوردن به برخی شادیهای کاذب و زودگذر، اگرچه در قسمتی از زندگی همراه شادی و خوشگذرانی باشد، غفلت از وظایف انسانی، سبب ناراحتی و پریشانی در بخش دیگری از زندگی میشود. از اینرو، بیشتری مشکلات اقتصادی و اجتماعی برخی افراد که گاهی سربار دیگران و جامعه میشوند و نیز برخی نابهنجاریهای اجتماعی، ناشی از خوشگذرانیهای کاذب است. قرآن میخواهد انسانها در تمام ابعاد زندگی، در دنیا و آخرت، نشاط و شادی واقعی و پایدار داشته باشند، نه اینکه در بخشی از عمر، پیمانه شادی را لبریز و در بخشی دیگر، در رنج و محرومیت زندگی کنند. از اینروست که از شادیهای کاذب و زودگذر، تعبیر به «لهو» فرموده است.
معصومین علیهم السلام نیز با تأسی به قرآن، درباره خطرهای خوشگذرانیهای زودگذر بارها هشدار دادهاند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودهاند: «حلاوه المعصیه یفسدها الیم العقوبه» شیرینی معصیت را پیامدها و ناراحتیاش نابود میکند (امدی، ۱۳۶۶؛ ۱۸۷). همچنین فرمودند: «مَثَلُ اَلدُّنْیَا مَثَلُ اَلْحَیَّهِ لَیِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا فَأَعْرِضْ عَمَّا یُعْجِبُکَ فِیهَا؛ مظاهر دنیا مانند نرمی بدن مار است، فریبنده و زهر آن نیز همانند زهر مار، کشنده است» (نهجالبلاغه، خطبه ۶۸).
نشاط کاذب در ظاهر، نشاط و شادمانی است؛ اما در باطن، غم و اندوه است و چهره قیامتی این نشاط غبار غم و تاریکی چهره و پریشانی است. در قرآنکریم این نوع نشاط، هم با واژه «فرح» که مقید به «غیر الحق» شده است، میآید و هم با «مرح» و عموماً از این پدیده روانی نهی شده است. شاید صریحترین آیه در این مورد، آیه ۷۵ سوره غافر است که میفرماید: «اذ لکم بما کنتم تفرحون فی الارض بغیر الحق و بما کنتم تمرحون». تنها در این آیه شریفه است که «فرح» و «مرح» در کنار هم بیان شدهاند و این عظمت مسئله را میرساند. حاصل آیه یادآوریشده به نقل از علامه طباطبایی این است که کافران بهدلیل احیای باطل خود و از بین بردن حق و کوبیدن آن، فرح و مرح میکردند (طباطبایی، ۱۳۶۴، ج۱۷: ۳۵۲). از اینرو، عاقبت کار آنان به ضلالت (البته ضلالت کیفری) ختم میشود. درواقع، ضلالتی که خداوند بهعنوان عذاب برای آنان مقرر فرموده است، کیفر فراموشی وظیفه آنان از سوی خودشان است و بیتوجهی به نعمتهای الهی و نه ضلالت تکوینی.تاکید به شادی و کمال
۳. نشاط برای حیات دنیا
در آیات فراوانی، حقیقت دنیا تصویر شده است؛ تعبیراتی همچون: جیفه، لهو، لعب، حباب، سراب و … حکایت از کم ارزشی دنیا میکند. افزون بر این تعبیرها آیاتی هست که مستقیماً ناچیز بودن دنیا را بیان میفرماید؛ در آیه ۲۶ سوره رعد میفرماید: «الله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر و فرحوا بالحیوه الدنیا و ما الحیوه الدنیا فی الاخره إلا متاع؛ خداوند روزی را برای هرکه بخواهد گشاده یا تنگ میگرداند؛ اما [آنان] به زندگی دنیا شاد شدهاند و زندگی دنیا در برابر آخرت، جز بهرهای [ناچیز] نیست». حضرت علی علیه السلام نیز تعبیری بسیار زیبا از بیارزشی دنیا و شادی برای آن را بیان فرمودهاند: «ما بالکم تفرحون بالیسر من الدنیا تدرکونه و لایحزنکم الکثیر من الاخره تحرمونه» شما را چه شده است که با بهدست آوردن متاعی اندک از دنیا شادمان میشوید و از متاع بسیار آخرت که از دست میدهید، اندوهگین نمیشوید (نهج البلاغه، خطبه ۱۱۳). انسانهایی که به مال و حیات دنیا شاد میشوند، بهطبع هنگامیکه این نعمتها را نداشته باشند، غمگین میشوند و این با ویژگیهای انسان کامل سازگاری ندارد.
۴. نشاط برای باورهای نادرست خود
قرآنکریم در چند آیه، ضمن بیان تعبیر «کل حزب بما الدیهم فرحون» تقطیع و گروه گروه شدن و دل خوشداشتن به آنچه در حزب و گروه خودشان است را مذمت فرموده است. این ویژگی مربوط به مشرکان است. در سوره مؤمنون، خداوند متعال خطاب به پیامبر صلی الله و علیه و آله میفرماید: «در حقیقت، این امت شما است که امتی یگانه است و من پروردگار شمایم؛ پس از من پروا دارید. آنها کار دینشان را میان خود قطعه قطعه کردند و دسته دسته شدند. هر دستهای به آنچه نزدشان بود، دل خوش کردند. پس آنها را در ورطه گمراهیشان تا چندی واگذر» (مؤمنون: ۵۴- ۵۲).
۵. نشاط برای اعمال خود
بر اساس فرمایش قرآن، برخی افراد از رفتار و اعمال خود شاد و مسرور هستند. البته خطاب قرآن به اهل کتاب است، اما صفات مذکور در آیات، به دیگران هم منطبق میشود. در سوره آل عمران، از عهدشکنی اهل کتاب و کتمان کردن حقایق دینی آنها و معاملهای سخن گفته شده است که کردند و آنها را به بهایی ناچیز از دست دادند و سپس خداوند متعال میفرماید: البته گمان مبر کسانیکه به آنچه کردهاند، شادمانی میکنند و دوست دارند به آنچه نکردهاند مورد ستایش قرار گیرند، قطعاً گمان مبر که برای آنان نجاتی از عذاب است [که] عذابی دردناک خواهند داشت» (آل عمران: ۱۸۸). بنابراین، در درون این نشاط، عذاب الیم و دردناکی نهفته است که در قیامت گریبانگیر آنان خواهد شد. مؤمنان به آنچه خداوند عطا میکند و به اطاعت از او شادمانند و مشرکان و کافران به آنچه خود عمل میکنند.
۶. نشاط برای علم اندک
گاهی افراد گمان میکنند که به مسائل معنوی شادمانند؛ در حالیکه در این مورد سخت در اشتباهند. هنگامیکه پیامبر صلی الله و علیه و آله وحی را به مردم ابلاغ فرمود، برخی از آنان که علم بشری داشتن و ارزش وحی را درک نمیکردند، خوشحال شده، گمان کردند همان علم خودشان برای آنان کفایت میکند و طولی نکشید که غرور و خودپسندی به سراغ شان آمد و آنها را در خود فرو برد و بهعلم ناقص و اندک خودشان پنداشتند که از دیگر عوامل شادی، حضور در مجالس شادی و جشن است. جشن و برپایی مجالس شادی به مناسبتهای مختلف در اسلام وجود دارد و تأیید شده است. حضور در مجالس شادی، مشروط بر اینکه معصیتآلود و توام با فسق و فجور نباشد، از دیدگاه شرع مانعی ندارد. اسلام همواره مسلمانان را به دوری از غصه و غم و ترشرویی و گرفتگی توصیه فرموده است؛ حال آنکه قرنهای متمادی به استناد برخی از روایات صوفیانه که نمیتواند هیچ ارتباط اصیلی با قرآنکریم و سیره پیشوایان اسلام داشته باشد، تفریح و داشتن نشاط در زندگی و امثال آن را برای مسلمانان ارزنده، نقطه ضعف معرفی میکردند.