آسیب های جنگ نرم به سبک زندگی اسلامی-ایرانی
امروزه جنگ نرم به عنوان ابزاری نوین برای تجاوز و سلطه ابرقدرتهای جهان بر کشورهای دیگر از اهمیت ویژه ای برخوردار شده و یکی از اهداف عمده آن، از بین بردن سبک زندگی اسلامی-ایرانی و نهادینه نمودن سبک زندگی غربی در کشورهای هدف می باشد. برای اطلاع از اهداف، روشها و آثار جنگ نرم همراه ما باشید.
دولت های متجاوز به جهت کم هزینه بودن جنگ نرم نسبت به جنگ سخت، به این نوع جنگ روی آورده اند.
امروزه جنگ نرم به عنوان ابزاری نوین برای تجاوز و سلطه ابرقدرتهای جهان بر کشورهای دیگر از اهمیت ویژه ای برخوردار شده و یکی از اهداف عمده آن، از بین بردن سبک زندگی اسلامی-ایرانی و نهادینه نمودن سبک زندگی غربی در کشورهای هدف می باشد. برای اطلاع از اهداف، روشها و آثار جنگ نرم همراه ما باشید.
تاریخ بیانگر آن است که انسانها همواره به جهت تعارض منافع، تضاد اعتقادات و باورها و همچنین تناقض سلایقشان با یکدیگر به خصومتهای فردی و گروهی پرداختهاند.
با شکلگیری حکومتها، زیادهخواهی زورمندان از یک طرف؛ و از طرف دیگر عدم تقسیم یکنواخت منابع طبیعی در سرزمینها، انگیزهای قوی برای لشگر کشیها و جنگها علیه ملتهای ضعیف به وجود آمد.
جنگ نرم نیز از همان اوایل بهعنوان کمککار و مددی برای جنگ سخت، در دستور کار قرار گرفت. متجاوزان؛ از عملیات روانی برای تضعیف روحیه حریف خود استفاده و از این حربه برای پیروزی خود بهرههای فراوانی را نصیب خود میکردند.
امروزه جنگ نرم بهعنوان بهترین روش برای تسخیر فرهنگ، تمدن، باورها و تصمیمات کشور مقابل از اهمیت ویژهای برخوردار است. دولتهای غربی، سادهترین راه یعنی غلبه بر افکار و اندیشههای ملتها را برگزیدهاند تا با ایجاد جنگهای فرهنگی و روانی بتوانند ضمن تهی نمودن مردم از آرمانها و ارزشهای شناخته شده دینی، تاریخی و مواریث گرانبهای فرهنگی، وامدار فرهنگ و اندیشههای مبتذل و بعضاً غیرقابل دفاع خود نمایند و با نفوذ در عرصههای فرهنگی و اجتماعی، هم چون موریانهای به قطع ریشههای کهن تاریخی ملتها بپردازند و حملهای نرم و خاموش و بیصدایی داشته باشند.
این روش در مورد کشور ما به جهت تأثیرگذار بودن در منطقه و بهرهمندی از منابع طبیعی فراوان، بهطور جدی توسط دشمنان دنبال میشود و غفلت از آن، خسارات جبران ناپذیری را متوجه کشور ما خواهد نمود.
جنگ نرم چیست؟
مجموعه تدابیر و اقدامات از پیش تعیین شده فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که بر نظرات، نگرشها، انگیزشها و ارزشهای مخاطبان (اعم از حکومتها، دولتها، گروهها و مردم کشورهای خارجی) تأثیر میگذارد و در بلندمدت موجب تغییر منش، رفتار و کنشهای فردی و اجتماعی آنها میگردد.
تاریخ استفاده از جنگ نرم
همانطور که گفته شد، تاریخ استفاده از جنگ نرم را میتوان به همان اوایل زمان استفاده از جنگ سخت دانست. وقتی چنگیز خان قصد حمله به منطقهای را داشت، موجی از هراس در آن کشور پخش میشد. تجّاری که از مناطق تحت کنترل چنگیز خان میآمدند، برای دیگران تعریف میکردند که او چگونه با مردم برخورد میکند و کشتارها به چه صورت است و اگر شخصی مقاومت کند، نابود میشود. بدین ترتیب پیش از ورود چنگیز خان به هر منطقه، روحیهی مردم شکسته شده بود.
رومیان و یا اسکندر از مناطقی که در جنگها عبور میکردند، خُودها و زرههای بزرگی را که چند برابر انسان معمولی بود طراحی کرده و آنها را عمداً در مسیر؛ جا میگذاشتند تا لشکریان مقابل، تصور کنند سربازان آنها غولپیکرند و عملاً روحیهی مقاومت طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و وحشت را گسترش میدادند. بنابراین هر حرکتی که روحیهی یک ملت را هدف گیرد، عملیات و جنگ نرم و نوعی اعمال قدرت نرم است.
اما میتوان گفت که تاریخ استفاده از جنگ نرم تکاملیافته امروزی از فروپاشی شوروی سابق آغاز گردید. در این زمان، ناتو که یک سازمان نظامی منظم بود، به دلایلی کار خود را به رویکرد فرهنگی تغییر داد. این نوع جنگ متکی بر تهدیدات نرم و قدرت نرم فرهنگی و اجتماعی میباشد. آمریکاییها با استفاده از این نوع جنگ، تاکنون موفق به تغییر چندین نظام سیاسی در کشورهای موردنظر شدهاند. آنها با استفاده از قدرت نرم، موفق به تغییر نظامهای سیاسی کشورهایی هم چون لهستان،گرجستان، قرقیزستان، اکراین و تاجیکستان شدند. در تمامی این دگرگونیهای سیاسی، بدون استفاده از ابزار خشونت و تنها با تکیه بر قدرت نرم و ابزار رسانه، با تغییر در ارزشهای فرهنگی و الگوهای رفتاری، از نظامهای سیاسی حاکم؛ مشروعیت زدایی گردید و از طریق جنبشهای مردمی و ایجاد بیثباتی سیاسی، قدرت سیاسی جا به جا شد[۱].
مزایای استفاده از جنگ نرم
- تضعیف روحیه: برخورداری از روحیه مقاومت و امید، کلید پیروزی در جنگ است. این روحیه حتی در صورتی که جنگ نابرابر باشد، تأثیر فوقالعاده خود را دارد. مثال بارز این بحث را میتوان در جنگ نابرابر ایران و عراق مشاهده کرد. اولین کسی که روی این مسئله کار کرده است، “سان تزو” است که در کتاب هنر جنگ نکتهای را مطرح میکند و میگوید: “میشود جنگید، اما مهمترین کار این است که شما در یک نبرد بدون جنگ، پیروزی را به دست بیاورید!”. چیزی که او مدنظر قرار داده، همان عملیات روانی و جنگ نرم است. باید به استراتژیهای رقیب و روحیهی او حمله کرد؛ بهگونهای که آنها بپذیرند که شکست خواهند خورد. اگر کسی در ذهنش بپذیرد که شکست میخورد، حتماً در دنیای واقع نیز شکست خواهد خورد. زیرا آنچه فرد را به مقاومت تشویق میکند، روحیه است. دو عنصر «فریب» و «بزرگنمایی»، در تضعیف روحیه نقش بسزایی دارند.
- کمهزینه بودن: هزینهی جنگ نرم بسیار کمتر از جنگ سخت است. به معاویه میگفتند: چرا اینهمه پول برای خرید افراد و تبلیغات خرج میکنی؟ یکی از پاسخهای معاویه این بود که هزینهی جنگ، بسیار بیشتر از این است. بنابراین معاویه نیز به گونهای عملیات نرم انجام میداد. اما امروزه به شکل علمیتر به این قضیه پرداخته میشود.
- قدرت نفوذ: در جنگ سخت، حریف مطمئناً دست به مقاومت و کارشکنی خواهد زد. تجربه ثابت نموده است که هیچ ملتی از متجاوز استقبال نخواهد کرد. اما در جنگ نرم، با نفوذ تبلیغات و فرهنگ در دل ملت، مردم با دست خود طبق خواسته استعمارگر رفتار خواهند کرد.
- دامنه اثرگذاری: جنگ نظامی در منطقهای محدود صورت گرفته و به جهت روند فرسایشی شدید آن، استمرار چنین جنگی خود سبب تضعیف مهاجم خواهد بود. اما جنگ نرم محدودیت جغرافیایی نداشته و یک کشور قدرتمند میتواند این جنگ را برای مدتی طولانی؛ در دامنهای پهناور پیاده سازد.
جنگ سخت و استفاده از زور، سبب تغییر رفتار مخاطب برخلاف میلش میشود. اما جنگ نرم سبب میشود تا فرد با میل و رغبت خود؛ خواسته دشمن را انجام دهد و یا اینکه اگر خواسته دشمن برخلاف میل اوست، متوجه این امر نشده و طبق خواسته او عمل کند. تفاوت این کار مانند تفاوت عمل دزدی است که بهزور پول فردی را میگیرد و کلاهبرداری که فرد دیگری را فریب داده و با رغبت او، پولش را میگیرد.
شیوه اثرگذاری جنگ نرم
وقتی شما بتوانید مواد اولیه یک کارخانه را دستکاری کنید، مسلماً توانستهاید تأثیر مهمی بر محصولات آن کارخانه بگذارید. تصمیمگیریها و رفتارهای انسان نیز بر مبنای اطلاعاتی است که از محیط دریافت میکند. کارگزاران جنگ نرم، با دستکاری و تحریف اطلاعات ورودی به افراد جامعه، توانایی کنترل ذهن و رفتار آنها را به دست میگیرند.
روشهای ایجاد اختلال در دادهها به انحاء زیر صورت میگیرد:
- فریب و دستکاری منطق مخاطب: در این روش، گزینههای پیش روی مخاطب آنچنان محدود و از پیش تعیین شده میشود که او گمان میکند جز انتخاب یکی از راههای پیشنهاد شده دشمن، چارهای ندارد. لذا هر آنچه را که انتخاب کند، برای حریفش برد محسوب میشود. مثل این است که در شعر، شما وزن و قافیه تعریف کنید و فرد مقابل مکلف باشد که قسمت دوم را تکمیل کند! لذا مخاطب مجبور است در وزن و قافیهی مورد نظر شما بسراید. دشمن برای نیل به این هدف؛ منطق، شناخت و شیوه فکر کردن مخاطب خود را به خوبی مورد بررسی قرار داده و بر طبق آن مقدماتی را چیده و بدین ترتیب وارد حوزه فکری او میشود و نهایتاً او را به نتیجهای که خواسته بود، میرساند.
- ایجاد شک و جایگزینی اطلاعات: روش کار بدینصورت است که ابتدا برای نرم ساختن فکر مخاطب، با القاء شبهات فراوان، در اعتقادات و دیدگاههای او ایجاد شک و تردید میکنند. وقتی خلأ ذهنی ایجاد شد و ذهن او آماده و مهیای پذیرش باورهای جدید گردید، اطلاعات دلخواه خود را به او القاء میکنند.
- زشت جلوه دادن ارزشها: یکی از روشهای پرکاربرد در جنگ روانی برای جایگزینی دادهها، زشت و منفور جلوه دادن ارزشهای مخاطب است. در مقابل، ارزشهای زشت و قبیح جایگزینی خود را در قالبی بهظاهر زیبا و پسندیده به او ارائه مینمایند. البته دقتها و ظرافتهای فراوانی در این رابطه صورت میگیرد. زیرا اگر این فرآیند با سرعت و بهتدریج پیاده نشود، مسلماً مخاطب تفاوت را احساس نموده و جایگزینی را پس خواهد زد.
- الگوسازی: طراحی الگوهای جذاب و پرطرفدار سبب میشود تا فرد دچار همزادپنداری شده و چشم و گوش خود را روی حقائق و واقعیتها بسته و درنهایت، ارزشهای غلط و ناپسند را بهراحتی بپذیرد. لذا پیامبر اسلام صلی الله و علیه و آله فرمودند: (حبک للشیء یعمی و یصم).
اهمیت سبک زندگی
دانستیم که ابزارهای جنگ نرم، ابزارهایی فرهنگی هستند. این ابزارها قصد دارند تا با قدرت جادویی رسانههای خود که سلاحی مهم و مؤثر تلقی میشوند، فرهنگ بومی و ملی کشورها را تغییر داده و آن را بر اساس الگوها و معیارهای غربی شکل دهند. هدف نهایی از تغییر هویت ملی و فرهنگی آن است که کشور مهاجم بدون منازعه و تهاجم؛ ارزشها و هویتهای موردنظر خود را بر یک ملت تحمیل کند. این امر نهایتاً منجر به تأثیرگذاردن بر انتخابها، تصمیمگیریها، الگوهای رفتاری، سلب هویتها و ارزشهای فرهنگی خواهد شد.
با توجه به اینکه ساختار حکومت جمهوری اسلامی ایران با خواست مردم و با محوریت دین اسلام به وجود آمده است، بهترین و مؤثرترین شیوه برای تحقق اهداف جنگ نرم نیز تضعیف بنیانهای دینی و استحاله سبک زندگی جامعه است. با توجه به این سیاست، دستکاری و تغییر در سبک زندگی و مجموعه رفتارهای روزمره و تکرارپذیر شهروندان، بهترین راهبرد ایجاد تغییر در اعتقادات و ارزشها و ورود تدریجی، آرام و بیصدا به حریم خصوصی و زندگی روزمره آنهاست. مؤثرترین ابزار نیز فنآوریهای نوین ارتباطی از جمله رسانهها و قالبهای جذاب نمایشی به منظور انتقال پیامها و الگوها و چارچوبها به زبان ساده است.
تفاوت سبک زندگی اسلامی و غربی
با توجه به کمرنگ شدن ارزشها و اصول اخلاقی در جوامع غربی و حاکم شدن اصل لذت در این جوامع، این شاخصه در سبک زندگی آنها و تعریفی که از آن ارائه میدهند به چشم میخورد. تعاریفی که اندیشمندان آنها از سبک زندگی ارائه میدهند بیشتر ناظر بر جلوههای ظاهری حیات انسان مانند: مد، الگوی مصرف، دکوراسیون و مفاهیمی از این قبیل است. در حالی که این مفهوم در فضای فرهنگ دینی در نقطه تقابل مدرنیته و فرهنگ غربی قرار دارد. وسعت نگاه دین به این مفهوم بسیار کلان و جامع بوده بهطوری که دین اسلام برای تمام موقعیتها، حالات و رفتارهای مختلف انسان در زندگی؛ برنامههای جامعی داشته تا نیل به حیات طیبه برای فرد در دو سرا فراهم گردد.