مدعیان مهدویت از ادعاهای خود چه اهدافی دارند؟
«مهدویت» از جمله مسائلی است که در ادیان دیگر موجود بوده و کاهنان یهود و ترسایان مسیح و نصاری از آن خبر دادهاند. احادیث و روایات فراوانی از پیامبر و ائمه(ع) به ما رسیده که همگیِ آنها در تأیید مقام ولایت و امامت امام دوازدهم بوده است.
«مهدویت» از جمله مسائلی است که در ادیان دیگر موجود بوده و کاهنان یهود و ترسایان مسیح و نصاری از آن خبر دادهاند. احادیث و روایات فراوانی از پیامبر و ائمه(ع) به ما رسیده که همگیِ آنها در تأیید مقام ولایت و امامت امام دوازدهم بوده است و اینکه روزی ظهور خواهد نمود و زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد. اما به علت همین عقاید که در قلوب مسلمانان بوده است، بسیاری از جاهطلبان و شهرتجویان خود را «مهدی» معرفی کرده و یا ادعای نیابت و یا دیدار ایشان را داشتهاند.
حضرت علی(ع) در باب بررسی ریشههای بروز فتنه میفرماید: «انّما بَدءُ وقوعِ الفِتنِ، اهواءٌ تُتَّبعَ و احکامٌ تُبتدعَ(۲۰)»؛ سر-منشأ همهی فتنهها، پیروی از خواهشهای نفسانی و احکامی است که برخلاف شرع صادر میگردد.
در تقسیمبندی کلی میتوان اهداف مدعیان را به: انگیزههای شخصی و اهداف گروهی و تشکیلاتی تقسیم کرد. اسناد و تجربیات موجود ثابت میکنند که معمولاً گروههای منحرف مدعی، مستقیم و یا غیرمستقیم، دارای رگههای سیاسی بوده و تحت هدایت و یا حمایت بیگانگان ادامهی حیات میدهند. در جمعبندی میتوان موارد ذیل را از اهم اهداف و انگیزههای مدعیان ـ فردی و گروهی ـ مهدویت برشمرد:
ـ کسب شهرت و آوازه.
ـ کسب ثروت و سودجویی (از افراد سادهلوح).
ـ شهوترانی و سوءاستفادهی جنسی (بهویژه با اغفال زنان و جوانان).
ـ احساس خودبرتربینی، خود دیگربینی، قدرتطلبی و مریدپروری (معمولاً این نوع مدعیان، بیماران روانی هستند که دچار تخیل و توهم شدهاند).
ـ جبران شکستهای زندگی و پایان دادن به سرخوردگیهای گذشته و پاسخ به عقدهی حقارت.
ـ جبههگیری و ضدیت با دین، مذهب و نظام اسلامی.
ـ تشکیل شبکههای فساد اخلاقی، باندهای توزیع مواد مخدر، ایجاد گروههای ضداجتماعی (مانند سرقت، قتل و تسویه حسابهای شخصی و گروهی).
ـ تشکیل شبکههای سیاسی ـ امنیتی برای ایجاد اغتشاش و انجام عملیاتهای خرابکارانه در کشور (با هدایت و حمایت دشمنان نظام).
انگیزههای مریدان
با مروری بر هویت مدعیان، اگرچه درمییابیم آمار مدعیان مرد بیش از زنهاست، اما قاطبهی تأثیرپذیران و مریدان، از قشر زنان و دختران هستند. میتوان موارد ذیل را از مهمترین انگیزههای پیروی از مدعیان دروغین دانست: ارتباط آسان و سریع با عالم غیب و با معصومان(ع)، آگاهی از آینده، قدرت یافتن بر احضار ارواح و اجنه، رفع حاجات دنیایی و دستیابی به ثروتهای کلان، درمان بیماریهای صعبالعلاج، رفع اختلافات خانوادگی و افزایش مهر و محبت او در دل دیگران، انتقام و شکست رقیب از راه غیرطبیعی، موفقیت در زندگی و تحصیل و… .
شگردهای جذب متمهدین
افراد مدعی، بسته به موقعیت، امکانات و اهداف خود، هم از روش فردی ـ چهره به چهره ـ و هم از روشهای سازمانی ـ با تعیین سرگروهها و حلقههای رابط ـ به جذب پیرو و مرید مشغولند. در مجموع، روشها و شگردهای تأثیرگذاری این جماعت به قرار ذیل است:
ـ شناسایی و جذب افراد سادهلوح و زودباور.
ـ تأمین مایحتاج مریدان و تطمیع جوانان با پول، مواد، مسکن و تأمین اسباب عیش و نوش آنها.
ـ تشویق جوانان به ارتباطات آزاد جنسی و تنپروری؛ مانند برگزاری جلسات فساد اخلاقی و اردوهای مختلط و توصیه به زنان برای کشف حجاب در مراسمات خود.
ـ دادن اذکار و اوراد غیرمأثور و ختومات عجیب و غریب و توزیع دستورالعملهای غیرشرعی و به ظاهر جذاب.
ـ چشمبندی، کفبینی، رمالی و انجام امور خارقالعاده و یا غیرعادی نما، مانند احضار اجنه و تسخیر ارواح.
ـ ادعاهای گزاف و دروغپردازیهای بزرگ مانند: ادعای کرامت و معجزه، ادعای دانستن اسرار و رموز هستی و کشف اسرار و رازهای مگو، تسلط بر علوم غریبه و دانستن خواص حروف و اعداد و جداول.
ـ خوابسازی و یا تعبیر خوابهای مریدان به شکل جذاب و دلخواه.
ـ لفّاظی و سخنوری و سوءاستفاده از قدرت بیان خود در جذب مخاطب.
ـ تفسیر به رأی قرآن و منابع مذهبی و بدعت در انجام مناسک دینی و صدور فتواهای مندرآوردی، مانند خواندن نماز به زبان فارسی و یا ترک کامل آن در مواقع تشخیص مراد.
ـ انتقال حس شخصیت کاذب به مریدان، مانند دادن سفارت و مأموریتهای خاص به هر مرید.
ـ ادعای شفاعت گناهان و شفای امراض صعبالعلاج.
ـ ادعای ارتباط و وابستگی به نهادهای حوزوی، قضایی، امنیتی و انتظامی و دیگر مراکز موجه نظام برای جلب اعتماد مریدان.
ـ ادعای ایصال آسان و بدون زحمت مریدان به مقامات معنوی؛ مثلاً تنها با بیعت کردن و دستبوسی و تبعیت بیچون و چرا از مراد.
ـ نفوذ در تشکلهای غیردولتی، با وعدهی کمکهای مادی و دستگیریهای معنوی.
راههای شناخت متمهدین
باید دانست:
ـ اساساً تشرف به محضر امام زمان(عج) برای خواصی از اولیا امکان داشته و دارد؛ چنانکه تشرفات بزرگانی چون سید بن طاووس و سیدمهدی بحرالعلوم و… در تاریخ مهدویت ثبت است؛ اما بدیهی است که در این باب هر مدعی را نمیتوان تصدیق کرد، بلکه تصدیق ادعای تشرف، نیازمند ادله و قرائنی است؛ از جمله، عدم ضدیت ادعا با مبانی اعتقادی و نیز اثبات سوابق تقوایی فراوان مدعی. باید دانست که دو شاخصهی انسان واصل عبارتند از: تقوا و معرفت(عقلانیت).(۲۱) بی-شک سوابق مدعیان، میزان دقیقی برای سنجش عیار و راستیآزمایی از ادعاهایشان است.
ـ تشرفیافتگان حقیقی و مرتبطان واقعی حضرت، اهل ادعا و باز کردن دکان سودجویی نیستند؛ پس باید مسلّم دانست کسانی که اهل تشرفند، اهل ادعا نیستند:
هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
ـ اگرچه نمیتوان منکر رؤیت حضرت شد، اما باید دانست که ملاقات با امام زمان(عج) ـ در صورت صحت ـ یکسویه است و نه دوسویه؛ یعنی اینگونه نیست که هرگاه مدعی اراده کند، بتواند مشرف شود. پس ادعای تشرف و مشاهدهی ارادی، با مبانی اعتقادی ما ناسازگار است.
شاید فلسفهی صدور روایاتی که بر طرد ادعای تشرف ـ علیرغم اثبات تشرف برخی از بزرگان ـ تأکید دارند، برای جلوگیری از رواج بازار مکارهی مدعیان دروغین باشد، تا بدین وسیله هر کذابی نتواند کالای تقلبی خود را عرضه کند.
ـ اگرچه تشرف فیزیکی و یا رؤیت بصری حضرت فضیلت است؛ اما اصل و یا لیاقتی منحصربهفرد نیست؛ چراکه اولاً، معرفت و بصیرت در شناخت جایگاه، حقوق و عمل به دستورات آن حضرت، اصل است (من مات و لمیعرف امام زمانه مات میته جاهلیه)(۲۲)؛ و ثانیاً به گواهی مستندات تاریخ مهدویت، تاکنون برخی از مسیحیان، کلیمیان و اشخاص غیرمسلمان و یا غیرشیعه ـ بنا بر مصالحی ـ شرف حضور یافتهاند که واجد لیاقت چندانی نبودهاند.
ـ مدعی نیابت، سفارت، نمایندگی و ابلاغ دستور خاص امام زمان(عج)، طبق نص صریح توقیع مبارک حضرت، مفتری و کذّاب است. حضرت در نامهای خطاب به آخرین نایب خاص خویش تأکید فرمودند که هرکس ادعای «مشاهده» کرد، او را تکذیب کنید. البته در توضیح و تفسیر این فراز از توقیع مبارک باید خاطرنشان کرد که منظور از تکذیبِ مشاهدهکننده، تکذیب اصل رؤیت نیست، بلکه تکذیبِ مشاهدهای است که صاحب آن ادعای رؤیت ارادی و طرفینی داشته باشد. نکتهی ظریف آن است که «مشاهده» بر وزن «مفاعله» است و حاکی از یک عمل طرفینی مثل معامله میباشد که ارادهی هر دو طرف در آن امر دخیل باشد.
ـ روایات معتبر، ما را از توقیت ـ مشخص کردن زمان ظهور یا تعیین محدوده زمانی ظهور حضرت ـ به شدت نهی کردهاند. امام باقر(ع) در پاسخ به پرسشی دربارهی زمان ظهور موعود، سه مرتبه فرمود: «آنها که وقت تعیین میکنند، دروغ میگویند»(۲۳). امام صادق(ع) نیز به محمد بن مسلم میفرماید: «محمد! اگر کسی وقتی از جانب ما برای ظهور حضرت مهدی(ع) نقل کرد، از تکذیب کردن او نترس؛ چراکه ما برای احدی تعیین وقت نمیکنیم.» (۲۴)
ـ مکتب اسلام، مکتب «اصالت کمال» است، نه مکتب اصالت رنج و ریاضت و یا مکتب اصالت کرامت. اگرچه ریاضت، موجب تقویت و قدرت نفس میشود، اما این قدرت، نسبتی با حقانیت ندارد. پس بر فرض صحت ادعای مدعیان در انجام امور خارقالعاده، باید دانست که اولاً: خلق کرامت و یا قدرتمندی در شکستن قواعد طبیعت و یا ارتباط با موجودات نامریی، دلیل بر مشروعیت و در نتیجه حقانیت مدعی نخواهد بود و ثانیاً: قدرت در ارتباطگیری با موجودات نادیدنی و یا تواناییهای غیرطبیعی، به گواهی اخبار مستند،وجه مشترک فکری تمام این مدعیان و گروههای خرافه: التقاط در اعتقادات، نگاه سکولاریستی به دین و دنیا، تساهل و تسامح شدید دینی ـ مذهبی و نگاه پلورالیستی، به عنوان جوهرهی اندیشه و عمل آنهاست.از کفار، فجار، فاسقان و انسانهای بیدین نیز برمیآید. نیروی برخاستن از زمین و یا پرواز در آسمان که حشرات ضعیفی چون سوسک نیز قادر بر آنند، چه حقانیت و مشروعیتی را برای عامل آن میتواند به بار آورد؟! همه میدانند که مرتاضان هندی و یا شخصی مانند دیوید کاپرفیلد، که در جلوی دوربینهای خبرگزاریهای سراسر جهان از دیوار چین رد شد، چنان کارهای شگفتی انجام میدهند که مدعیان دروغین جامعهی ما در خواب نیز قدرت بر تصور آنها را ندارند!
ـ اسلامستیزی و مسلمانگریزی از نشانههای مدعیان دروغین است. سادهترین راه شناخت این افراد، خلاف شرعهای صریح و گناهان بزرگی است که مرتکب میشوند؛ مانند: غیبت، تهمت، اختلاط بیمرز با نامحرم، روابط نامشروع و… . مدعیان در عمل ثابت کردهاند که چندان توجهی به شرع، عرف و اخلاقیات جامعهی اسلامی ندارند.
ـ نباید نادیده گرفت که وعدهی الهی مبنی بر گسترش عدالت و تحقق حکومت صالحان بر زمین و اعتلای پرچم اسلام به دست بندگان صالح خدا، با وجود ادعاهای مکرر این مدعیان، نه تنها هنوز تحقق نیافته، بلکه هیچ کس صفت عدالت-گستری را در اینان سراغ ندارد.
ـ در مجموع میتوان گفت، وجه مشترک فکری تمام این مدعیان و گروههای خرافه: التقاط در اعتقادات، نگاه سکولاریستی به دین و دنیا، تساهل و تسامح شدید دینی ـ مذهبی و نگاه پلورالیستی، به عنوان جوهرهی اندیشه و عمل آنهاست.
نمایش پی نوشت ها:
۲۰. نهجالبلاغه، خطبهی ۵۰.
۲۱. حسن رحیمپورازغدی، «معنویت توحیدی، معنویت شرکآلود»، ویژنامهی کژراهه(روزنامهی جام جم)، ص۴۱.
۲۲. وسائلالشیعه، ج ۱۶، ص ۲۴۶.
۲۳. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۳۶۸، ح۵.
۲۴. همان، ح۳.