دخل و خرج در سبک زندگی اسلامی
یکی از تفاوتهای دیدگاه اسلامی و حدیثی در باب تقدیر معیشت ، سبک زندگی و امور اقتصادی و الگوهای مالی حاکم بر زندگی تفاوت در نگاه به مخارج و درآمدها میباشد.
معیار «غنی از آنچه در دست مردم است» می باشد: و َ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِی ع فِی حَدِیثِ الْأَرْبَعِمِائَهِ قَالَ تَعَرَّضُوا لِلتِّجَارَاتِ فَإِنَّ لَکمْ فِیهَا غِنًى عَمَّا فِی أَیدِی النَّاسِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یحِبُّ الْمُحْتَرِفَ الْأَمِینَ الْمَغْبُونُ غَیرُ مَحْمُودٍ وَ لَا مَأْجُور(برای تجارت اقدام کنید به درستی که در تجارت بی نیازی از آنچه که در دست مردم میباشد وجود دارد و خداوند پیشه ور امین را دوست دارد اگر زیان کند ستایش نمی شود و اجری هم ندارد.)[۱]
اگر سبک زندگی را اصول و الگوهای حاکم بر رفتارهای فردی و خانوادگی و اجتماعی بدانیم باید به این سوال پاسخ داد که چرا اساسا برخی از روابط و اعمال از نظر اسلام اهمیت دارد و به مسایل جزیی و مصداقی زندگی انسان توجه چندانی ندارد حال آنکه انسان مسلمان نیازمند فهم نحوه رفتار خود در مصادیق و جزییات زندگی خود است؟ در طرف دیگر اقتصاد متعارف در مورد شئونی از زندگی انسان بحث میکند که نظام اسلامی در ظاهر توجه چندانی به آن ندارد. آیا تفاوت در این اهمیت میان دیدگاه اسلامی و غربی وجود دارد یا آنکه هر دو یک سخن را بیان میکنند و میتوان آموزههای اقتصاد متعارف یا قدما را در چارچوب اسلامی بیان کرد؟
تفاوت نگاه اسلام و غرب به مساله دخل و خرج :یکی از تفاوتهای دیدگاه اسلامی و حدیثی در باب تقدیر معیشت ، سبک زندگی و امور اقتصادی و الگوهای مالی حاکم بر زندگی تفاوت در نگاه به مخارج و درآمدها میباشد. در کتب حدیثی مختلف و مطابق با دیدگاه اسلامی، اسلام توجه چندانی به بحث تناسب دخل و خرج، مدیریت هزینه خانواده، افزایش ساعات کار و… برای جلوگیری از فقر ندارد و در ظاهر امر، این عدم تناسب را عامل فقیر شدن نمیداند. اما در طرف دیگر در اندیشه غربی عمده توجهات در مباحث اقتصادی به کاهش هزینه خانوار و افزایش درآمد میباشد و مدیریت اقتصادی خانواده به معنی کاهش هزینهها و افزایش درآمدها معرفی میشود. این کار از طریق حذف زواید زندگی، برنامه ریزی مالی، مشاغل و کارآفرینی خانگی و ….مطرح میشود. مباحث بسیار زیادی نیز در این زمینه وجود دارد و برای مردم نیز اهمیت بسیاری دارد.
اما نگاه اسلامی معطوف به افزایش رزق و احکام کسب و کاری است که انسان را به معاد نزدیک می کند. در این اندیشه، به جایگاه رزق در زندگی انسان، جهت رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی توجه میشود، احکام کسب و کار اهمیت دارد و کمتر به مباحث مالی و دخل وخرج و موارد جزیی میپردازد.
دخل و خرج در اندیشه قدما:قدما نیز در باب تدبیر منزل بیشتر به مسایل کاربردی زندگی توجه داشتهاند و برخلاف محدثینی چون شیخ کلینی که معیشت را حول مفهوم رزق و احکام کسب و کار تعریف میکند، تدبیر منزل را به معنی مدیریت مالی خانواده تعریف میکنند. به عنوان مثال در میان قدما، ابن سینا در باب تدبیر منزل بیان کرده است «که اولا مال بدست آمده را باید سه قسمت کرد. قسمتی را برای مخارج ضروری، بخشی ذخیره برای احتیاجات آینده و مصائب و حوادث روزگار و قسمت دیگر را صرف زکات و صدقات و ابواب معروف و مصارف خیریه نماید». «انفاقات و زکات باید بدون تأخیر، عاری از ریا، پیوسته و مستمر و در جای صحیح مورد رضای خداوند انجام گیرد.» «حد مصارف شخصی از یک طرف اسراف و تضییع مال و از طرف دیگر خست و بخل زیاد است؛ بلکه باید در خرج، تقدیر و تدبیر بکار رفته و به اعتدال و میانهروی عمل شود.» «شخص خردمند در عین اینکه از کفایت و حفظ خداوند متعال غافل نیست، برای روز حاجت خود هم مقداری از مال را ذخیره میکند تا با فقر و فلاکت مواجه نشود»[۲]
حال جای این سوال باقی است که آیا مدیریت هزینه در قالب کاهش هزینه و افزایش درآمد جایگاهی در ادبیات دینی ندارد؟ یعنی صرف فهم احکام کسب و کار و جایگاه رزق و فقر در زندگی انسان، برای مدیریت هزینهی خانوار کافی است و نیازی به برنامه ریزی و دقت در مسایل مالی و… نداریم.
ارتباط دخل و خرج در نگاه اسلام و غرب:در جواب باید گفت که داب اسلام، بیان اصول حاکم بر روابط انسانی است و جزییات و موارد کاربردیتر بر عهده خود مردم در زمانهای مختلف و متناسب با اقتضائات زندگی آنها میباشد. همچنین باید توجه کرد که تقدیر معیشت که به معنای اندازهگیری در زندگی است دلالت بر این دارد که باید اندازه هر چیز مشخص باشد. حد مصرف از کالاهای مختلف، میزان مصرف اعضاء خانواده، مدیریت مالی درآمد برای آنکه انسان به دیگران محتاج نشود و … ذیل این مفهوم قرار میگیرند.
لذا با توجه به حدیثی که در ابتدای مطلب بیان شد و با بررسی سایر احادیث میتوان نتیجه گرفت که در زمینه مدیریت هزینه در خانواده، معیار اسلامی «غنی عما فی ایدی الناس» میباشد. یعنی انسان باید طوری کار کند و مصرف نماید که از مردم بینیاز باشد. لذاست که اسلام از اجیرشدن نهی میکند، امر به تجارت میکند تا از این طریق، روزی انسان در همان روز به انسان برسد و… . (مطابق حدیث مورد بحث ، فرد تاجر اگر در تجارت زیان کند، اگر چه، اجری ندارد و ستایش نمیشود اما خداوند او را دوست دارد. لذا اگر کسی که محبوب خداست (فرد تاجر) ضرر کند، حتما خداوند برای او جبران خواهد کرد و نمیگذارد که محتاج مردم بشود. اما این شرطی دارد و آن این است که فرد باید امین باشد. عدم صداقت و خیانت در امانت سبب میشود که انسان از امداد الهی دور بماند و از آن منتفع نشود.)
مشاهده میشود نگاه اولیه به رویکرد اسلام، در ظاهر بسیاری از حساب و کتابهای مادی انسان را به هم میریزد و نگاه را کاملا برعکس میکند. اما آیا این به معنی آن نیست که نباید حساب و کتاب در امور مختلف زندگی حاکم باشد و بحث تجارت و نهی اجیر شدن یکی از موارد غنا و بینیازی از مردم است. اما در طرف دیگر زندگی که معطوف به مخارج میباشد رعایت الگوی مصرف صحیح، مدیریت اموال و استفاده بهینه از آنها، تناسب میان دخل و خرج، نیز باید مورد توجه قرار گیرد و با تناسب میان داشته ها و خواسته مصرف کرد و اصول آن را رعایت کرد.
بحث در اصول حاکم بر مصرف و هزینهها نمیباشد اما قصد بیان این نکته را داریم که اگر ما به دنبال غنا از دست مردم باشیم باید هم اصول حاکم بر کسب رزق و کسب و کار را مدنظر قرار دهیم و هم انکه اصول مصرف را رعایت کنیم و بتوانیم در مصادیق این اصول را کاربردی کنیم. اسراف نکنیم، بدانیم شان ما چیست و متناسب با آن خرج کنیم، بدانیم هرچه که رزقمان باشد گیرمان میآید و حرص نزنیم و … . لذا تمامی مباحث مربوط به مدیریت هزینه خانوار یا دخل و خرج که در تدبیر منزل و مدیریت مالی خانواده بحث می شود با مدنظر قرار دادن تمامی موارد گفته شده در این بحث، ذیل غنا از مردم قرار میگیرد و اگر کاری بتوان انجام داد که ما را از وابستگی به مردم میرهاند از نظراسلامی صحیح میباشد.
نتیجه گیری:از این رو اگر کاربرد بحثهای مدیریت هزینه خانوار، کاهش هزینه و… به ما کمک کند که وابستگیمان به مردم کمتر شود و چشممان به مال مردم نباشد. دقت در هزینهکرد درآمدها، از نظر اسلامی صحیح میباشد اما نباد معیارها و موازین اسلامی در خصوص رزق و کسب و کار را فراموش کنیم و تنها به اصول مدیریت هزینه خانوار اکتفا کنیم. در این خصوص باید توجه داشت که استفاده از چنین اصولی باید در راستای اصول اسلامی و حاکم بر رزق باشد.
منابع تحقیق :
۱- اصول کافی، جلد پنجم، کتاب المعیشه ص ۷۳
۲- خاکی، محسن، تربیت اقتصادی در تمدن اسلامی ایرانی ، مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق(علیه السلام)،۱۳۹۰ ،۳-۱۰
www.islamiclife.ir
ارسال نظر