زندگینامه شهید خندان
شهید مهدی خندان در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود ایشان از طرف مادری از نوادگان جناب اباذر”علیه رحمت” هستند؛ اباذر همو که یار دین بود و در صدر اسلام وفای خود را به دین اسلام ثابت کرد. خانواده ای که شهید والا مقام در آن متولدشد و رشد یافت.
کارهای مهم : محافظت از منزل امام ؛ همسو سازی کردهای ضد انقلاب با ارزش های نظام و تشکیل گروه های انقلابی از آن ها ؛ فرماندهی تیپ عمار
زندگینامه
شهید مهدی خندان در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود ایشان از طرف مادری از نوادگان جناب اباذر”علیه رحمت” هستند؛ اباذر همو که یار دین بود و در صدر اسلام وفای خود را به دین اسلام ثابت کرد. خانواده ای که شهید والا مقام در آن متولدشد و رشد یافت، خانواده ای کوشا واهل رعایت حلال و حرام بوده اند و مادر بزرگ و پدر بزرگش در رعایت مسائل دینی، زبانزد بوده اند و نماز شبشان ترک نمی شده است. پدر شهید خندان از افرادی بود که دین را در کنار سیاست فهمیده بود و از همان دوران ستمشاهی، در تظاهراتها شرکت می کرد و در کنار آن همسری خوب و پدری تلاشگر برای فرزندانش بود. از جمله ویژگی های پدر شهید خندان این بود که با تهیه رساله و مفاتیح و قرآن در آن دوران سبب می شد تا بانوی خانه قرآن را بیاموزد و رساله را یاد بگیرد و به عنوان معلم قرآن روستا در این امر برای دختران روستا مفید باشد. زمانیکه مهدی به دنیا آمد نوای حسین حسین دسته عزارداری محرم در کوچه پس کوچه های روستا پیچیده بود که این نوا با صدای گریه ی نوزادی از خانواده خندان با هم آمیخت و بدین صورت مهدی در ظهری گرم همراه با دسته های عزاداری به دنیا آمد. پدرش می گفت: از وقتی این پسر به دنیا آمده زندگی مان برکت پیدا کرده است و واقعا هم درست می گفت. این کودک رفته رفته بزرگ شد و نشانه هایی از خود بروزمی داد که نشان می داد مهدی آسمانی است. مهدی دوره ابتدایی را در زادگاه خود با نمرههای خوب به پایان رساند. او از ده سالگی در کارهای کشاورزی به پدرش کمک میکرد. مهدی از همان کودکی با احساسات پاک مذهبی رشد یافت و در مجالس مذهبی همراه پدر شرکت میکرد. او به مداحی اهلبیت علیهم السلام عشق میورزید و در مراسم عزاداری به مداحی میپرداخت و بهعنوان ذاکر اهلبیت علیهم السلام، در مراسم عزاداری محرم، با شوق و اشتیاق زیادی با بچههای روستا عزاداری میکرد.
مبارزه باشاه
شهید مهدی خندان علاوه بر سخت کوشی برای درآوردن هزینه تحصیل و زندگی، این بود که کم کم روحیه اش عوض شد و با حوادث انقلاب آروزهایش هم تغییر کرد. مثلا عکس شاه که در دیوار مدرسه نصب شده بود را پایین می آورد و بچه های مدرسه را برای تظاهرات و اعتراض تحریک می کرد. اغلب اعضای مدرسه و حتی زن های همسایه او را با شعار ناگهانی بگو مرگ بر شاه می شناختند که همه می گفتند: این شعارها سر مهدی را به باد می دهد. اما تقدیر او به گونه ای دیگر رقم خورده بود. در عین حال که به درس و مدرسه، کار و فعالیت های سیاسی خود ادامه می داد جوانی فوق العاده خوش تیپ بود که همیشه لباس هایش تمیز و مرتب بود. انگار مهدی جان دوباره ای به واسطه دعای پدر گرفته بود که بتواند چندین کار مهم را با هم انجام دهد. مهدی یکی از افراد موثر روزگار انقلاب بود به گونه ای که این نوجوان با کارهایش و با تظاهراتی که به راه می انداخت، آرزوی دل خیلی از افراد را بر آورده می کرد. تا به بقیه جسارت اعتراض را بدهد و واقعا از پس این کار هم به خوبی بر می آمد. شجاعت مثال زدنی، مدیریت خوب و به موقع، همت و تلاش او در این راه، موجب شد که بارها دسته های تظاهراتی تا میدان های مهم به راه افتد.
نحوه شهادت
شهید مهدی خندان، با لبی خندان و چهرهای گشاده، فجر آفاق را شکافت و به ضیافت کروبیان شتافت. او در روز ۲۸ آذر ۱۳۶۲، برابر با اربعین حسینی، در مرحله سوم عملیات “والفجر ۴”، در ارتفاعات “کانیمانگا”، هنگام عبور از میدان مین و سیم خاردار توسط گلوله تیر بار دشمن به فیض عظیم شهادت نایل آمد. چه مبارک تولدی و چه فرخنده شهادتی که از عاشورای حسینی تا اربعین حسینی، عشق و ایثار معنا مییابد و او در میان عشق و ایمان زاده شد و به شهادت رسید.