هشت دلیل غیبت اما زمان (ع) از نظرها
حتما تا به حال جسته و گریخته و به صورت پراکنده دلایل غیبت حضرت موعود علیه السلام را شنیده باشید. هر یک از این دلایل به صورت جداگانه جای بحث و بررسی دارند که در اینجا با اتکا به احادیث و روایات به آن ها اشاره می کنیم.
علل غیبت:
۱ـ برعهده نداشتن بیعت: امام علی علیه السلام می فرمایند: “هنگامی که قائم ما قیام کند، برای احدی در گردن او بیعت نخواهد بود. از این جهت ولادت او مخفی می شود و خود از دیده ها پنهان می باشد.(۱)”
در زبان پیشوایان معصوم دین، بیعت، پیمانی است که به موجب آن نمی توان به جنگ با دشمن پرداخت. امام حسن علیه السلام با اتکا به حکمت الهی، نبود بیعت بر گردن حضرت مهدی علیه السلام را چنین توصیف می کنند: “آیا نمی دانید که جناب خضر هنگامی که کشتی را سوراخ کرد، جوان را کشت و دیوار را ساخت موجب خشم حضرت موسی بن عمران شد؟ زیرا حکمت آن ها بر او پوشیده بود. ولی شیوه ی حضرت خضر در پیشگاه خدا حق و مطابق حکمت بود. هر یک از ما نیز ـ مطابق حکمت خدا ـ در گردنش برای طاغوت زمانش بیعت هست، به جز قائم(۲).”
۲ـ حفظ جان امام: امام باقر علیه السلام فرمودند: “اگر اولاد فاطمه جایگاه او را بدانند، بسیار حریص شوند که او را قطعه قطعه کنند(۳).” مانند جعفر کذاب، عموی حضرت مهدی علیه السلام که تمام تلاش خود را برای کسب جایگاه حضرت کرد.
بنابر روایات حضرت مهدی آخرین حجت الهی است، اگر ایشان شناخته شده، در بین مردم بودند، دشمنان حضور ایشان را تحمل نمی کردند و ایشان را به شهادت می رساندند. در آن زمان دیگر جانشینی برای ایشان نبود و کار دنیا به سرانجام وعده داده شده نمی رسید.
۳ـ اجرای سنت پیامبران پیشین: امام صادق علیه السلام در سخنان خود این مطلب را به وضوح بیان کرده اند: “همانا قائم ما غیبتی دارد که مدت آن به درازا می کشد. پرسیدم ای پسر رسول خدا! علت آن چیست؟ فرمود: برای اینکه خدای عزوجل حتما می خواهد سنت های پیامبران پیشین در زمینه ی غیبت های آن ها در مورد قائم هم جاری شود…(۴)” این سنت از پیامبرانی مثل حضرت ادریس، موسی، صالح، ابراهیم و… به ایشان رسیده است.
از دیگر دلایل غیبت در احادیث و روایات، امتحان مردم است. خداوند به این وسیله مومنان واقعی، مدعیان دروغین و مسلمانان ظاهری را از هم جدا می کند. امام کاظم علیه السلام در حدیثی چنین فرموده اند: “چون پنجمین امام از فرزندان امام هفتمین غایب شود، الله الله در دینتان،… این محنتی است که خدای تعالی خلقش را به واسطه ی آن بیازماید
۴ـ امتحان مردم: از دیگر دلایل غیبت در احادیث و روایات، امتحان مردم است. خداوند به این وسیله مومنان واقعی، مدعیان دروغین و مسلمانان ظاهری را از هم جدا می کند. امام کاظم علیه السلام در حدیثی چنین فرموده اند: “چون پنجمین امام از فرزندان امام هفتمین غایب شود، الله الله در دینتان،… این محنتی است که خدای تعالی خلقش را به واسطه ی آن بیازماید(۵). “
۵ـ ستمکاری انسان ها: بنا به فرموده ی حضرت امیرالمونین علیه السلام، یکی از دلایل غیبت فرزند بزرگوارشان، ستم پیشگی انسان هاست: “بدانید که زمین از حجت خدای عزوجل خالی نمی ماند، ولی گاهی خداوند، به دلیل ستم و اسرافی که آفریدگان را بر خودشان روا می دارند، حجتش را از آن ها مخفی می دارد(۶).”
۶ـ نبودن یاران: بنابر فرموده ی امام جواد علیه السلام، هرگاه تعداد یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به تعداد یاران جنگ بدر برسد ایشان از پرده ی غیبت خارج می شوند: “… و یاران او به تعداد اهل بدر از طرف زمین به گرد او جمع می شوند… پس هنگامی که این تعداد از اهل اخلاص جمع شدند، خداوند امر او را آشکار می کند و…(۷)”
آیا نمی دانید که جناب خضر هنگامی که کشتی را سوراخ کرد، جوان را کشت و دیوار را ساخت موجب خشم حضرت موسی بن عمران شد؟ زیرا حکمت آن ها بر او پوشیده بود. ولی شیوه ی حضرت خضر در پیشگاه خدا حق و مطابق حکمت بود. هریک از ما نیز ـ مطابق حکمت خدا ـ در گردنش برای طاغوت زمانش بیعت هست، به جز قائم
۷ـ آماده نبودن جامعه ی بشری: حضرت مهدی علیه السلام در یکی از توقیعات خود فرمودند: “اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد، در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، هم دل می شدند، میمنت دیدار ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می گشت؛ دیداری بر مبنای شناخت راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما(۸).”
۸ـ راز خداوندی: آخرین دلیل غیبت بنا به فرموده ی امام صادق علیه السلام، حکمت و راز خداوندی است که پس از ظهور نمایان می شود: “برای صاحب این امر غیبتی است که چاره ای از آن نیست و آن به دلایلی است که به ما اجازه ی افشای آن داده نشده است، اجمال حکمت آن همان حکمت غیبت پیامبران پیشین است که دلیل اصلی آن جز بعد از ظهور دانسته نمی شود… هنگامی که خداوند تبارک و تعالی را حکیم بدانیم، همه ی افعال خدا را مطابق حکمت و مصلحت خواهیم دانست، اگرچه بعضی از آن ها برای ما روشن نباشد(۹). “
پی نوشت:
۱ـ اعلام الوری، ص۴۰۰، روزگار رهایی، ص۱۸۵؛
۲ـ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۳۲و…؛
۳ـ روزگار رهایی، ص۱۹۱ و…؛
۴ـ کمال الدین و تمام النعمه، ص۴۸۵؛
۵ـ الغیبه، النعمانی، ص۱۴۱؛
۶ـ همان، باب ۳۴، ص۳۵۹ و ۳۶۰؛
۷ـ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، باب ۳۶، ص۳۷۸؛
۸ـ بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۷؛
۹ـ الزام الناصب، ص۱۲۶، روزگار رهایی، ص ۱۹۳.