آسیب اجتماعی فرار از خانه و زمینه ها و ابعاد مختلف آن
فرار از خانه
فرار از خانه و اقدام به دوری و برنگشتن به منزل و ترک اعضای خانواده، بدون اجازه از والدین یا سرپرست قانونی خود، در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیرقابل تحمل و بعضا تغییرناپذیر است. این عمل معمولا به عنوان روشی جهت کاهش نارضایتی و خلاصی از محرک های آزاردهنده، مضر و دستیابی به خواسته های موردنظر و عموما آرزوهای دور و دراز انجام می شود.
امروزه در اکثر کشورهای جهان فرار از خانه به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است. در جامعه ی ما نیز، مسأله ی فرار دختران به عنوان یک معضل مطرح است.
در شرایطی ممکن است که اقدام به فرار به همراه فردی از جنس مخالف با زمینه ی دوستی و قرار ملاقات انجام شود. اخیرا مواردی از فرارهای گروهی در بین دختران مشاهده شده، اما اغلب دختران به تنهایی فرار می کنند. اغلب فرارها از شهرستان ها به مرکز و یا شهرهای بزرگ انجام می شود، هرچند که مبدا و مقصد معدودی از فرارها نیز برعکس است و گاهی نیز از شهرهای کوچک و بزرگ به قصد عزیمت به کشورهای دیگر اتفاق می افتد.
برخی از دختران برای نخستین بار اقدام به فرار می کنند و دسته ای دیگر علی رغم تلاش های مددکاران جهت بازگشت به محیط خانه و خانواده مجددا از محیط خانه می گریزند.
عوامل مؤثر در فرار فرزندان
آسیب های اجتماعی، نظیر فرار از خانه دارای زمینه ها و ابعاد مختلفی هستند و عوامل گوناگونی از جمله عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی در شکل گیری آن مؤثر است. روابط در خانواده یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در فرار نوجوانان از خانه می باشد که خود به چند عامل تقسیم میشود:
۱- خشونت
فرار از خانه یکی از بازتابهای خشونت خانوادگی است که به دلیل اثرات اجتماعی قابل تأمل است. اعمال خشونت های روحی و جسمی از سوی اعضای خانواده، عامل بسیار مهمی در فرار دختران است. بسیاری از دخترانی که قربانی این خشونت ها هستند به دلیل ترس از آزاردهندگان و آبروی خویش، جرأت اظهار مشکلاتشان را ندارند، بنابراین از خانه فرار می کنند و در شرایطی که از سوی نیروهای امنیتی مجبور به بازگشت شوند، تمایلی به این کار ندارند، زیرا از محیط ناامن خانه می هراسند.
۲- تبعیض
بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آن ها و دلسردیشان از زندگی می شوند. تبعیض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و تنبیه تبعیض آمیز براساس برتری پسر بر دختر یا برعکس موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین میشود. تبعیض با روحیه ی حساس و عزت نفس دختران منافات دارد و آسیب های جبران ناپذیری را بر روح و روان و آن ها وارد می کند.
۳- محدودیت مطلق
در این نوع شیوه ی تربیتی، فرزندان از آزادی و اختیار لازم و متناسب با سن و شرایط خویش محرومند و باید نظر والدین را بدون آگاهی از علت آن انجام دهند و حق اظهارنظر، دخالت یا تصمیم گیری را ندارند. در این خانواده ها به خواسته های مادی و معنوی فرزندان توجهی نمی شود، بنابراین توانایی و مقاومت آن ها در هم می شکند و از هر فرصتی جهت پیروی نکردن از هنجارهای خانواده بهره می برند و درصدد هستند با فرار از خانه از این محدودیت ها رهایی یابند.
۴- آزادی مطلق
همان طور که بی توجهی به نیازهای عاطفی فرزندان می تواند عامل فرار آنان از کانون خانواده باشد، توجه بیش از حد متعارف و دسترسی بیش از حد به امکانات فراتر از نیازهای س نی فرزند و آزادی های بی قید و شرط در خانواده هم می تواند زمینه ی مسائلی چون فرار از خانه را ایجاد کند.
وقتی که تمایلات و خواسته های بیش از حد فرزندان به راحتی محقق شود، به محض وقوع مشکلات، بحران ها و فشارهای زندگی که در آن امکان تحقق برخی از آرزوها سلب می شود و یا در شرایطی که خواسته های فرزند به افراط می گراید و والدین با آن مخالفت می کنند، فرزند به دلیل تربیت عاطفی نادرست، درک نکردن منطقی شرایط، نازپروری و کاهش دامنهی استقامت، عصیان و طغیان کرده و همین امر موجب دوری او از والدین و اعضای خانواده می شود، در نهایت می تواند زمینه فرار از خانه را فراهم کند.
در این شرایط مسائل بسیار کوچک به دلیل پایین بودن آستانه ی مقاومت، در نظر فرد، بزرگ و غیرقابل تحمل جلوه می کند. چنین فردی پس از فرار نیز اقدام خود را توجیه می کند و به متهم کردن اطرافیان می پردازد و معتقد است فرار او در جهت احقاق حقوق از دست رفته ی خود بوده است. این وضعیت در بین طبقات مرفه و غنی جامعه بیشتر مشاهده میشود.
پیامدهای خانوادگی فرار دختران از خانه
فرار دختران می تواند بزرگترین لطمه و ضربه برای حیثیت و شرافت خانوادگی فرد باشد. این عمل اولا نشانه ای از ناکارامدی خانواده در تربیت فرزند، تعارض بین والدین و فرزندان و اختلافات خانوادگی است و ثانیا از آنجا که فرجام و سرانجام دختران در اکثر موارد، گرفتار شدن در باندهای فساد و فحشا، ارتکاب جرائم اخلاقی است. بنابراین فرار به منزله ی لکه ی ننگ و بدنامی برای خانواده محسوب میشود و بدین لحاظ است که فرار دختران کمتر توسط خانواده ها گزارش می شود و اغلب پس از بی نتیجه ماندن جستجوها و تلاش های خانوادگی، فرار دختران با عنوان گم شدن دختر یا دزدیده شدن او به مراجع انتظامی و قضایی گزارش می شود. از طرف دیگر دختران فراری با درگیر شدن در مسائل غیراخلاقی نمی توانند به خانواده بازگردند، مگر آنکه خانواده به این نکته توجه کند که نپذیرفتن فرد به معنای فروغلتیدن هرچه بیشتر او در منجلاب فساد و تباهی است. در هر حال زندگی دختر فراری در صورت بازگشت به منزل نیز همراه با مشکلات مضاعف خواهد بود.
نقش والدین
معمولا دختران نوجوان به دلیل فشار خانواده، کنترل شدید و محدودیت در معاشرت با دوستان، بیشتر از پسران دست به فرار می زنند و در صورت فرار، اغلب به خانه ی دوستان خود، پارک ها و اماکن عمومی پناه می برند. از سوی دیگر، این دختران به علت شرایط سنی، بلوغ جنسی و گرایش به خودنمایی و جذب و جلب جنس مخالف، زمینه ی مساعدی برای انحراف و فساد اخلاقی دارند. یکی از مهم ترین خطرهایی که این گونه دختران را تهدید می کند ابتلا به بیماری های مقاربتی ناشی از ارتباط نامشروع آن ها با جنس مخالف است. بنابراین آموزش راهکارهای کارامد در کاهش و پیشگیری از این معضل امری ضروری است. در زیر به ارائه ی چندین راهکار می پردازیم:
۱- رشد جنسی دوران بلوغ ایجاب می کند که آموزش های لازم دربارهی بهداشت جنسی به نوجوانان، به ویژه دختران ارائه شود تا آن ها پیشاپیش از دگرگونی جنسی و عاطفی خود در دوران یاد شده آگاهی یابند و آماده ی برخورد منطقی و مناسب با آن باشند.
۲- برای پیشگیری از انحرافات و ناسازگاریهای جنسی، آموزش مسائل جنسی دوران بلوغ ضروری است. البته، منظور از این آموزشهای تشریح اعمال جنسی نیست، بلکه راهنمایی نوجوانان در رفتار و کردار آن ها نسبت به جنس مخالف، آموزش مراقبتهای ویژه، ایجاد علاقه و دوستی متقابل و جلوگیری از هرج و مرج و انحرافات جنسی است.
۳- آموزش مسائل جنسی باید در خانواده و توسط والدین انجام پذیرد. در این میان، نقش مادران در پرورش شخصیت فرزندان و به ویژه دختران اهمیت خاصی دارد.
۴- در زمینه ی نقش خانواده و والدین در آموزش صحیح فرزندان و پیشگیری از انحراف آن ها، می توان به آموزش و ارائه ی اطلاعات لازم به نوجوانان دربارهی تغییرات جسمی، زیستی، جنسی، روانی و اجتماعی در زمان های مناسب پرداخت.
۵- آشنا ساختن نوجوانان به ویژه دختران با عملکرد دستگاه باروری
۶- ایجاد فضای امن و محبت آمیز و توأم با احترام در خانواده
۷- واگذاری مسئولیت به نوجوانان متناسب با توان آن ها.
۸- رفع ترسها و نگرانی های دوران نوجوانی
۹- فراهم ساختن فرصت ها و امکانات لازم در زمینه ی فعالیت های ورزشی، هنری و تفریحی سالم برای نوجوانان و …