علل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی / روند ایدئولوژیک شدن تشیع در ایران
با وقوع انقلاب اسلامی در ایران و توفیق اسلام در ایفای نقش ایدئولوژیک برای آن ، مذهب و دین به منزله عامل جدید قدرت در نظام بین الملل مطرح شد .
انقلاب اسلامی با این ایدئولوژی فراملی ، ادعای غرب را به چالش کشیده است . با این حال ، بررسی علل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی با رجوع صرف به چالش های ایدئولوژیکی ، و نقش مذهب به مثابه عامل جدید قدرت ، گمراه کننده خواهد بود . در این نوشتار سعی شده است تا علل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی در منطقه در دو سطح تحلیل ایدئولوژیک و ژئوپلتیک مورد توجه قرار گیرد.
مقدمه
با نگاهی به اثرات علایق ژئوپلتیک در رفتار ابرقدرتها نسبت به ایران تا قبل از انقلاب اسلامی در می یابیم که موقعیت ژئوپلتیک ایران تا این مقطع بیشتر با تأکید بر متغیرهای مطرح در نظریات سنتی ژئوپلتیک ، ارزیابی می شد . در این راستا سیاست های آمریکا در منطقه بر مسائل امنیتی تأکید داشتند و ژئوپلتیک منطقه از این جهت که منابع انرژی را برای کشورهای غربی تأمین می کرد ، حائز اهمیت بود .
در نظریات کلاسیک ژئوپلتیک ، ژئوپلتیسن ها تأکید بسیاری بر فاصله ، فضا و مرزها داشتند ، یعنی ارزش هایی که در پدیده تکنولوژی نظامی آن دوره حائز اهمیت بودند ، ولی در سده حاضر ، دیگر قدرت نظامی ، شاخص قدرت رهبری برای کشورها در صحنه بین المللی نیست ، زیرا در حال ورود به عصری هستیم که نزاع مستقیم ، فرصت بروز نمی یابد و فاکتورها و متغیرهای جدید ، روش ما را در ارزیابی موقعیت های ژئوپلتیکی تعیین می کنند .
در حال حاضر ، توجه به عوامل فرهنگی و اعتقادی در امر ژئوپلتیک ، حیطه های دیگری از هم نشینی جغرافیایی را مطرح کرده است . تا پیش از انقلاب اسلامی ، دین اسلام تنها یک دین فاقد کارکردهای سیاسی محسوب می شد ، اما انقلاب ایران جنبه های بالقوه سیاسی آن را بالفعل ساخت و تفکر شیعی با انسجام ساختاری در ایران نشان دارد که توانایی به ظهور رساندن یکی از بزرگ ترین انقلاب های تاریخ را دارد . این توانایی باعث شد که بسیاری از نهضت های رهایی بخش و جنبش ها توجه خود را به ایران و اسلام معطوف کنند .به این ترتیب نقش حساس اسلام در صحنه سیاست بین المللی باعث شد که ژئوپلتیک کشورهایی که تمام یا اکثریت جمعیت آنها مسلمان بودند ، در نگرشی مجدد ارزیابی شود. این امر در جایی اهمیت خاص می یافت که پیوستگی جغرافیایی و جایگاه خاص و ویژه این حیطه از جهان به لحاظ دسترسی به عظیم ترین منابع نفتی خودنمایی می کرد و پدیده ای به نام جهان اسلام را مطرح می ساخت .
در این چهارچوب ، موقعیت حساس ژئوپلتیک جهان اسلام و جمعیت بیش از یک میلیارد نفری مسلمانان در جهان، صاحب نظران و سیاست مداران غرب را وادار ساخته تا در حوزه ژئوپلتیک به اسلام، خصوصا عنصر تشیع بپردازند .
از منظر جغرافیای سیاسی، پیدایش نهضت های اسلامی به منزله یکی از عوامل متغیر ژئوپلتیک موجب افزایش حساسیت ها در مورد دیگر عوامل ثابت آن شده است. از این منظر با توجه به مرام و ایدئولوژی خاص جنبش های اسلامی ، دست یابی آنها به منابع نفتی، قدرت سیاسی مناطق حساس و ترانزیت جغرافیایی ، اهمیت ژئوپلتیک آنها را چند برابر می کند و به همین دلیل غرب تلاش می کند تا مانع چنین رویدادی شود که از نظر آنها تهدید جدی به شمار می آید .
با توجه به مطالب فوق می توان علل نگرانی از انقلاب اسلامی در منطقه را بر اساس رابطه متقابل ساختار ( موقعیت ژئوپلتیکی شیعیان ) و کارگزار ( ایدئولوژی انقلابی تشیع ) و تأثیر آن بر منافع غرب در منطقه تحلیل و بررسی کرد .
انقلاب اسلامی و تأثیر آن بر کارگزار
برای بررسی جایگاه و اهداف هر تحول و انقلاب ایدئولوژیک ، اولا باید مکتب حاکم بر انقلاب را با توجه به روح و عمق و کلیت آن بازشناخت و ثانیا به تلقی افرادی که با تکیه بر آن قیام کرده اند ، توجه داشت.
از طرفی، ایدئولوژی به منزله نوعی نقشه و راهنما برای کارگزاران محسوب می شود و کنش و رفتار دولت ها را هدایت می کند و نیروی محرکه کنش سیاسی توده ها و کارگزاران سیاسی به شمار می رود.
با توجه به مطالب فوق به نظر می رسد، فهم انقلاب اسلامی ایران نیز که اساسا هویتی دینی دارد، بدون شناخت ایدئولوژی تشیع که نقش ایدئولوژی انقلاب را ایفا کرد ، و هم چنین درک نقش امام خمینی (ره ) به عنوان ایدئولوگ و کارگزار اصلی انقلاب اسلامی و تفسیر وی از آموزه های تشیع، میسر نیست. با توجه به نقش و اهمیت ایدئولوژی در رفتار و کنش کارگزاران می توان گفت تشیع ویژگی های ایدئولوژی انقلابی را داشت و توسط ایدئولوگ انقلاب اسلامی توانست هم نظم موجود را زیر سؤال ببرد و هم نظام مطلوب جایگزین را نه تنها برای ایران بلکه برای سایر کشورها پی ریزی کند.
پتانسیل درونی اسلام شیعی و وجود عواملی در داخل این مذهب ، امکان ارائه تفسیر مکتبی از آن را ممکن ساخت و از طرفی وجود عناصری ، زمینه های هژمونیک شدن آن را آسان کرد؛ از جمله این موارد عدالت اجتماعی و امامت انسان صالح و توانایی بالقوه باز تفسیر یا تفسیر ایدئولوژیک در تشیع بود . به دلیل وجود مفاهیمی مانند تقیه، شهادت ، غیبت ، انتظار ، منجی گرایی و … ، امکان انتقال تفسیر مکتبی به پیروان و تسهیل روند پذیرش آن با شکل گیری عامل اجتهاد، نقش قابل توجه امام در مقام ایدئولوگ و معمار انقلاب اسلامی تشیع توانست در روند بسیج منجر به انقلاب، کارکردهای معمول یک ایدئولوژی را به نحو مطلوب انجام دهد، یعنی در انتقال آگاهی سیاسی برای صف آرایی ، نقد ترتیبات اجتماعی موجود برای زیر سؤال بردن وضع موجود ، ارائه مجموعه جدید ارزش ها و طرح کلی جامعه مطلوب و … و بالاخره موفقیت در توجیه پیروان ، مبنی بر این که بر حقانیت و عقلانیت مبتنی است، موفق شد و این موفقیت در انجام کارکردهای معمول ایدئولوژی در روند انقلاب به شکلی مطلوب به هژمونیک شدن آن انجامید.
نقش امام خمینی در روند ایدئولوژیک شدن تشیع
در فرایند انقلاب اسلامی ، اسلام شیعی به مثابه ایدئولوژی راهنمای عمل و رهایی ساز جلوه گر شد . در این راستا نقش امام خمینی به عنوان ایدئولوگ انقلاب اسلامی برجسته است.
مهم ترین اقدام امام در این زمینه، ایجاد تغییرات اساسی در تفکر اجتهادی شیعه نسبت به سیاست بود. مبنای این تغییرات تفسیر جدیدی بود که امام از مفاهیم ، آموزه ها و نمادهای اسلام شیعی انجام داد . بر مبنای این مکتب، اهداف اصلی جنبش های اسلامی و انقلاب اسلامی ایران عبارتند از :
۱. استقرار حاکمیت اسلام و حفظ وحدت جهان اسلام .
۲. مبارزه با دشمنان اسلامی ، استعمارگران و استثمارگران سرزمین های اسلامی ؛
۳. مبارزه با ظلم ، سلطه و استعمار در سطح جهانی ؛
۴. کمک به نهضت های اسلامی ، انسانی و رهایی بخشی در سطح جهان ؛
۵. استقرار صلح و آرامش در جهان از راه براندازی ظلم ، سلطه و استعمار و …
به این ترتیب، انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب ایدئولوژیک و با جهان بینی نشأت گرفته از مکتب اسلام ، نه تنها در بعد ملی احیاگر برنامه ها و نظریات خاص اسلام برای حکومت و دولت مداری است، بلکه در بعد جهانی نیز با توجه به جهان شمولی مکتب اسلام افکار و نظریات خاصی دارد.
امام خمینی، خواهان عدالتی جهانی بود و اعتقاد داشت که فقط نظم جهانی اسلامی می تواند چنین عدالتی را فراهم آورد . امام خمینی کاملا تأکید می کرد که مقصد اسلام ، عرضه عدالت برای همه عالم و نه صرفا برای ایران یا برای جهان اسلام است .
اسلام خاص یک مملکت ، چند مملکت ، یک گروه یا حتی مسلمین نیست . اسلام برای بشر آمده است ، اسلام به بشر خطاب می کند و تنها بر حسب مورد مؤمنین را خطاب می سازد . اسلام می خواهد همه بشر را زیر چتر عدالت خود بیاورد .
از این رو انقلاب اسلامی با توجه به ایدئولوژی جهان شمول خود ، احیای هویت واحد اسلامی و مبارزه با ناسیونالیسم و برقراری اتحاد جهان اسلام در برابر غرب را هدف خود قرار داد . بر همین اساس از نظر کارگزاران انقلاب اسلامی ، وطن اسلامی توسعه می یابد و در نهایت کل جهان را در بر می گیرد و از آن جا که برنامه اسلام نجات انسان هاست ، لذا در این راستا اولین قدم ، بحث صدور انقلاب است و به این ترتیب صدور انقلاب به مفهوم صدور ارزش ها ، آرمان ها و تجربیات انقلاب اسلامی هم چون استقلال ، نیل به خصلت های انسانی ، خودکفایی و حمایت از مستضعفان ، ایجاد عدالت اجتماعی و … در دستور کار انقلابیون قرار گرفت .
از دیدگاه امام ، اعتقاد به اسلام و ارزش های متعالی آن مترادف با احساس مسئولیت دائمی نسبت به سرنوشت کلیه انسانهاست … امام ، انقلاب اسلامی را الگوی ارزش های مطلوب مردم ستم دیده می دانستند و معتقد بودند انقلاب اسلامی از آن جهت که معرف آرمان های مردم محروم و مسلمانان مظلوم است ، مورد پذیرش آنها قرار خواهد گرفت و مشی خود را بر نفی ظلم پذیری ، نفی سلطه ، سلطه گری و نفی سکوت و برخورد انفعالی قرار دادند. ایشان انقلاب اسلامی را به منزله امری عملی و تحقق پذیر به دنیا صادر کردند. با این اوصاف به نظر می رسد هیچ جنبه دیگری از انقلاب اسلامی به اندازه مسئله صدور انقلاب و تهدید ثبات منطقه و امنیت منافع غرب ، ترس دولت های غربی و دولت های دست نشانده آنها را در منطقه بر نیانگیخته است . به عبارت دیگر ، رویکرد انقلابی نظام اسلامی ایران به مثابه الگویی برای دیگر جنبش های اسلامی در سراسر جهان اسلام بوده است . در این میان انقلاب اسلامی بیش از هر کشور دیگری در کشورهای حوزه خلیج فارس و خاورمیانه ، سرمنشأ تحولات دامنه دار از درون و بیرون گردید . ایده های انقلاب اسلامی به تدریج در منطقه خاورمیانه گسترش یافت و موجب بی ثباتی های داخلی در بسیاری از کشورها گردید.
انقلاب اسلامی در عرصه داخلی با تلاش برای تغییر بافت فرهنگی و اعتقادی جامعه ، رو در روی نظام های ارزشی وارداتی قرار گرفت و با دعوت برای بازگشت به اسلام راستین ، موفق به تجدید رفتار دولت مردان و تغییر در سیاست ها و اقدامات حکومت و ایجاد تحول در نظام ارزشی و مقابله با جریان های فکری – عقیدتی ضد دینی در جامعه اسلامی ایران شد .
انقلاب اسلامی در مورد اصلاح سیاسی – اجتماعی نیز چالشی همه جانبه را برای رفع توهم جدایی دین از سیاست در عرصه های نظری و عملی آغاز کرد و آن را منوط به تأسیس حکومت اسلامی دانست . کارگزاران انقلاب اسلامی ، ادبیات سیاسی و ساختار سیاسی ای را پیشنهاد کردند که قرائتی دموکراتیک و مردمی از حکومت اسلامی را در قالب جمهوری اسلامی عرضه می کرد .
به این ترتیب اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک روند فراگیر ، سراسر جهان اسلام را فرا گرفت و نه فقط مسلمانان را بلکه تمام مستضعفان جهان را به حرکت در آورد . از این رو غرب ، وقوع انقلاب ایران در منطقه را تهدیدی برای نظام جهانی و منافع ابرقدرتها تلقی می کند . از طرفی با توجه به این که اصولا تهدید نظامی از سوی جهان اسلام هیچ گاه مد نظر سیاست مداران غرب نبوده است ، به نظر می رسد یکی از علل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی در منطقه به آموزه های ایدئولوژیکی – فرهنگی اسلام برمی گردد که در انقلاب اسلامی نمود عینی یافت . فوازی جرجیس به این موضوع چنین اشاره کرده است :
اگرچه تهدید نظامی از سوی جهان اسلام از پایان قرن هفدهم متوقف شده بود ، چالش فکری و مذهبی اسلام ،
همچنان بر تصور بسیاری از مردم غرب سایه افکنده است.