ارزیابی دستاوردهای «ملی و بین المللی» انقلاب اسلامی
این مطلب تلاش دارد، به ارزیابی مهمترین دستاوردهای کلان انقلاب اسلامی در ایران بپردازد که باید از آنها تحت عنوان دستاوردهای «مبنایی و اساسی» انقلاب اسلامی در ایران یاد کرد، چون بازتاب این دستاوردها تنها تغییر و تحول داخل جامعه ایران نبود، بلکه دو سطح منطقه ای و بین المللی نیز از آنها تاثیر پذیرفتند.
به اعتقاد جامعه شناسان تحولات ریشه ای جوامع در دو سطح قابل ارزیابی هستند، بُعد خُرد و بُعد کلان و از آنجا که «انقلاب اسلامی» در معنای واقعی کلمه یک تحول بزرگ و ریشه ای در جامعه و کشور ایران شمرده می شود، لذا تحولات رخ داده درپی آن در دو سطح مذکور قابل ارزیابی و بررسی است.
این مطلب تلاش دارد، به ارزیابی مهمترین دستاوردهای کلان انقلاب اسلامی در ایران بپردازد که باید از آنها تحت عنوان دستاوردهای «مبنایی و اساسی» انقلاب اسلامی در ایران یاد کرد، چون بازتاب این دستاوردها تنها تغییر و تحول داخل جامعه ایران نبود، بلکه دو سطح منطقه ای و بین المللی نیز از آنها تاثیر پذیرفتند.
نمود بیداری اسلامی انقلاب اسلامی در منطقه را باید در مقاومت «حزب الله» در لبنان و گروه های مقاومت فلسطینی مانند «حماس» و «جهاد اسلامی» جست وجو کرد که به کابوس رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه تبدیل شده اند
یک: سطح ملی
در سطح ملی باید به سه دستاورد بزرگ اشاره کرد که رهاورد مطلق انقلاب اسلامی در ایران شمرده می شود:
– تشکیل حکومت دینی بر پایه اصل ولایت فقیه
انقلاب اسلامی درحالی الگوی تشکیل حکومت دینی بر پایه اصل ولایت فقیه را ارائه داد که پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی و امپراطوری روم مقدس، این باور شکل گرفته بود که دوره حیات دین و مذهب پایان یافته و در عصر سکولاریسم، دیگر جایی برای دین در عرصه سیاست نیست.
اما انقلاب اسلامی بر این باور خط بطلان کشید و حضرت امام راحل(ره) در این باره تاکید فرمودند که ما موظف هستیم، حکومت دینی تشکیل دهیم و این حکومت در زمان غیبت نیز می تواند، تشکیل شود.
– استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی
استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی دومین دستاورد کلان انقلاب شمرده می شود، به گونه ای که به جرات می توان گفت، ایران اسلامی مستقل ترین کشور جهان است و در هیچ یک از حوزه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی ذره ای وابستگی و تبعیت چه به شرق و چه به غرب مشاهده نمی شود و تمام تصمیم گیری ها در آن کاملا مستقل صورت می گیرد.
به همین ترتیب، معنا و مفهومی که انقلاب اسلامی از «آزادی» به جامعه بشری قرن بیستم ارائه می دهد، با آنچه غرب آن را برای جوامع بشری تعریف کرده، تفاوت بسیار دارد.
در آزادی جمهوری اسلامی نشانی از بی بندوباری و فساد و فحشا نیست و این آزادی نه تنها دنیای شخصی و خصوصی افراد که جامعه و اجتماع را نیز دربرمی گیرد، لذا هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند، آزادی افراد و نهادهای جامعه مدنی را سلب و آنها را وادار به اقدامی کند یا مانع اقدام آنها شود.
رهاورد این استقلال و آزادی در جمهوری اسلامی «نه شرقی و نه غربی» در عرصه بین المللی بود که موجب شده با وجود گذشت بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی و با وجود تغییر دولت ها و روسا و مسئولین در کشور، استقلال جمهوری اسلامی ایران همچنان محفوظ بماند.
– بازنگری در منابع قدرت در جوامع مدرن بشری
دستاورد دیگر انقلاب اسلامی ارائه تعریفی دیگرگونه از منابع قدرت در جوامع بشری است، درحالی که در دنیای مدرنیسم منابع اقتدار یک کشور را قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی آن تشکیل می داد، انقلاب اسلامی از منبع جدیدی تحت عنوان «ولایت فقیه» سخن گفت.
در جامعه ولایت فقیه وفاداری افراد جامعه نه به نظام کمونیستی و نه نظام سرمایه داری است بلکه شخص ولی فقیه است، کسی که در دوران غیبت سکاندار جوامع بشری است، لذا حمایت و پشتیبانی از نظام و مقابله با توطئه های دشمنان کشور در محاسبات سود و زیان ولی فقیه قرار نمی گیرد و برخلاف رهبران دیگر کشورها که در بحران ها و مشکلات پشت به کشور و مردم خود کرده اند، ولی فقیه خود را مسئول تامین امنیت و دفاع از جامعه می داند و این یکی از مهمترین رموز بقا و ادامه حیات انقلاب اسلامی در ایران با وجود تمام توطئه های تدارک دیده شده علیه آن است، توطئه هایی که به اذعان بسیاری از محافل سیاسی بین المللی می توانست هر نظام دیگری، غیر از جمهوری اسلامی را سرنگون کنند.
در آزادی جمهوری اسلامی نشانی از بی بندوباری و فساد و فحشا نیست و این آزادی نه تنها دنیای شخصی و خصوصی افراد که جامعه و اجتماع را نیز دربرمی گیرد، لذا هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند، آزادی افراد و نهادهای جامعه مدنی را سلب و آنها را وادار به اقدامی کند یا مانع اقدام آنها شود.
دو: سطح منطقه ای
در ارزیابی دستاوردهای کلان انقلاب اسلامی متوجه می شویم که این دستاوردها هریک به نوعی و به شکلی به دستاوردهای سطح ملی مرتبط هستند و ریشه در آنها دارند.
– بازگرداندن اهمیت جهان اسلام و کشورهای اسلامی
مهمترین دستاورد کلان انقلاب اسلامی در سطح منطقه ای را باید در «خارج کردن جهان اسلام و کشورهای اسلامی از حاشیه و بازگرداندن آنها به متن» ملاحظه کرد.
درحالی که تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران کشورهای منطقه به عنوان مهمترین کانون و تجمع کشورهای اسلامی در جهان مطیع و سرسپرده محض کشورهای غربی از جمله آمریکا بودند، پیروزی انقلاب جانی دوباره به این کشورها بخشید و بار دیگر اهمیت و تاثیرگذاری جهان اسلام در معادلات بین المللی را یادآور شد.
– توسعه گستره جهان اسلام
در گام دوم، انقلاب اسلامی یادآور شد که جهان اسلام تنها در خاورمیانه خلاصه نمی شود، بلکه این جهان از موریتانی در غرب تا مالزی و اندونزی در شرق با یک و نیم میلیارد نفر، جمعیت را دربرمی گیرد.
به این ترتیب جهان اسلام و مسلمانان بار دیگر نه تنها وارد صحنه شدند و توانستند، نقش و جایگاه از دست رفته خود را احیا کنند که موجبات توسعه و گسترش اسلام در جوامع دیگر را نیز فراهم کنند، کم نیستند، افرادی که به برکت پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و آشنایی با آن، به دین اسلام درآیند.
به این ترتیب انقلاب اسلامی در سطح منطقه اعتبار از دست رفته جهان اسلام را بازگرداند و موجب شد این جهان به هویت اسلامی خویش مباهات کند که بازتاب ظهور نهضت های آزادی بخش و انقلابی بود که هرگونه سیطره غرب و شرق را رد می کرد.
– بیداری اسلامی
بیداری اسلامی را باید مهمترین دستاورد کلان انقلاب در عرصه منطقه ای شمرد و بالطبع در اینجا انقلاب هایی نیست که از سال ۲۰۱۱ میلادی برخی از کشورهای منطقه شاهد آن هستند و آنها را بر مصطلحاتی همچون بیداری عربی و بهار عربی نهاده اند.
نمود بیداری اسلامی انقلاب اسلامی در منطقه را باید در مقاومت «حزب الله» در لبنان و گروه های مقاومت فلسطینی مانند «حماس» و «جهاد اسلامی» جست وجو کرد که به کابوس رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه تبدیل شده اند، در حالی که تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران قضیه فلسطینی به عنوان مهمترین قضیه جهان اسلام به فراموشی سپرده شده بود و جنبش های مقاومت فلسطینی و حزب الله جایی نه در معادلات آمریکا و نه رژیم صهیونیستی داشتند.
سه: سطح بین الملل
سومین سطح از دستاوردهای کلان انقلاب اسلامی در ایران در عرصه بین المللی قابل ملاحظه است که تاثیراتی انکار ناپذیر و بسیار عظیم بود.
– تغییر نظام بین الملل
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نظامی دو قطبی بر عرصه بین الملل حاکم بود که براساس آن جهان بین دو ابر قدرت وقت، یعنی آمریکا و اتحاد شوروی سابق تقسیم می شد.
در این نظام دو قطبی جایی برای قطب سوم نبود. اما انقلاب اسلامی ایران با سر دادن شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» در عرصه سیاست خارجی تاکید کرد که قطب سومی هم در عرصه بین الملل وجود دارد که نه تنها در برابر شرق و غرب سرفرود نمی آورد، بلکه ارائه دهنده معادلاتی جدید در عرصه بین المللی براساس منافع و محاسبات مورد نظر خویش است و حتی فراتر از آن در صورتی که ایجاب کند، معادلات خود را هم بر شرق و هم بر غرب تحمیل خواهد کرد.