چگونگی و زمان انکار باور مهدویت در اهل سنت
باور به مهدویت از همان ابتدای تدوین کتب اهل سنت به عنوان عقیدهای پذیرفته شده مطرح می شد که با رویکرد جدی ابن خلدون در نقد اصل مهدویت مسیر فکری اهل تسنن تغییر کرد و اهل تسنن را رفته رفته در مقابل تفکر مهدوی شیعی قرار داد.
آیا اندیشه مهدویت و باور به مهدی (عج) فقط در گفتمان شیعی وجود دارد؟ و آیا اهل تسنن به هیچ وجه به این مسئله باور ندارند و آن را انکار می کنند؟
بسیاری از اهل تسنن به خصوص مفسرین آن ها اخبار زیادی را درباره «مهدی» و ظهور او در آخر الزمان ذکر کرده اند و حتی بعضی از آن ها درباره اخبار مهدویت کتاب نوشته اند؛ با این وجود می توان گفت اکثر اهل تسنن به وجود مهدی(عج) و اصل مهدویت باور دارند، اما پس این اختلافات از کجا نشات می گیرد؟ و تفاوت اندیشه شیعی و اندیشه اهل تسنن در خصوص مهدویت در چیست؟
اعترافات مفسرین اهل تسنن به موضوع مهدویت
مفسرین اهل سنت را می توان به دو بخش تقسیم کرد: اول؛ مواردی که به باور مهدویت تصریح و آن را تایید می کند. مانند: امام مهدی بشارت داده شده احادیث است.[۱] اخبار صحیح متواتر امام مهدی از از نسل پیامبر و حضرت زهرا می دانند.[۲]
نخستین شخصی که به صراحت در مقابل عقیده مهدویت موضع گیری کرده ابن خلدون است. بسیاری از علمای اهل سنت با او مخالفت کرده و در پاسخ به او مقالات و کتاب هایی نوشته اند
دوم؛ مواردی که به صورت غیر مستقیم با بیان روایت یا ذکر مباحث مهدویت این باور از آنان استفاده می شود.
به طور مثال در تفسیر آیه «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَىٰ فِی خَرَابِهَا ۚ أُولَٰئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ ۚ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ»
از سدی (یکی از تابعین که دارای دیدگاه های تفسیری بوده) نقل کرده اند که خاری آن ها در این دنیا به این است که وقتی مهدی قیام می کند قسطنطنیه را فتح کرده و آن ها را می کشد.[۳]
چه کسی اولین جرقه اختلاف شیعه و سنی را زد؟
با وجود اعترافات صریح یا ضمنی بسیاری علمای اهل تسنن بر وجود مهدی اما یک نوع انکار و مقاومتی نسبت به پذیرش مهدویت در گفتار و نوشتار آن ها دیده می شود. این اختلاف از کجا نشات می گیرد؟ شاید بتوان گفت ابن خلدون اولین جرقه های مخالفت با مهدویت را روشن کرده است. به همین جهت برخی درباره او گفته اند: «نخستین شخصی که به صراحت در مقابل عقیده مهدویت موضع گیری کرده ابن خلدون است. بسیاری از علمای اهل سنت با او مخالفت کرده و در پاسخ به او مقالات و کتاب هایی نوشته اند در عین حال این تفکر تاثیر خود را در افکار نویسندگان و دانشمندان متاخر از ابن خلدون گذاشت.»
دلایل مخالفین مهدویت
آن دسته از علمای اهل تسنن که منکر اصل مهدویت نیستند نقد هایی به باور مهدوی در تفکر شیعه دارند که می توان دلائل آن ها را در سه محور بیان می کند:
بعضی از اهل تسنن برای نپذیرفتن مهدویت گفته اند مهدویت موجب سوء استفاده حاکمان و احزاب سیاسی می شود و یا موجب تشکیل فرقه های انحرافی به سبب ظهور مدعیان دروغی می شود.
۱. اعتماد نداشتن به روایات مهدی؛ برخی از علمای اهل سنت می گویند به دلیل ضعف در اسناد روایات در این باب و تعارض روایات و انگیزه هایی که برای جعل روایت وجود دارد نمی شود به اخبار مهدویت اعتنا کرد.
این در حالی است که عده ای دیگر از اهل تسنن کتاب های مستقلی در این باب نوشته و احادیث را از لحاظ صحت سندی و رجالی مورد بررسی قرار داده اند. به طور مثال می توان به کتاب «المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیحه و اقوال العلما و آراء الفرق المختلفه» نوشته عبدالعظیم بستوی اشاره کرد.
۲. اندیشه مهدویت دارای آثار زیان بار؛ بعضی از اهل تسنن برای نپذیرفتن مهدویت گفته اند مهدویت موجب سوء استفاده حاکمان و احزاب سیاسی می شود و یا موجب تشکیل فرقه های انحرافی به سبب ظهور مدعیان دروغی می شود.در پاسخ باید گفت اینکه عده ای از یک باور صحیح سوء استفاده کنند دلیل بر بطلان آن عقیده نیست.
۳. عدم امکان تحقق این وعده؛ اشکال سوم که ابن خلدون وارد کرده این است که مهدی بعد از ظهورش برای پیروزی به حمایت قوم و عشیره نیاز دارد در حالیکه هیچ قوم و قبیله ای ندارد.
این اشکال نیز بر اندیشه مهدویت وارد نیست؛ چراکه جامعه معتقد به مهدی و همه مظلومینی که مورد ظلم قرار داشتند می توانند یار ایشان باشند.
همانطور که گذشت باور به مهدویت از همان ابتدای تدوین کتب اهل سنت به عنوان عقیده ای پذیرفته شده مطرح می شده که با رویکرد جدید ابن خلدون در نقد اصل مهدویت مسیر فکری اهل تسنن تغییر کرد ولی البته ادله ای که در نقد باور مهدوی مطرح کرده اند پذیرفتنی نیست.
پی نوشت ها:
[۱]ابن کثیر، ج۲، ص ۳۴، ذیل آیه ۱۲ مائده
[۲] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۲۱ و ۱۲۲
[۳] سوره بقره، آیه ۱۱۴