معجون تقویت دوستی امام غائب / حقیقت معرفت امام
چگونه می توان محبت واقعی به حضرت حجت علیهالسلام را در دل قوی ساخت و بر فروغ آن افزود؟ چگونه می توان محبتی از آن حضرت به دل داشت که در کشاکش روزگاران و فراز و فرودهای زندگی لطمه ای بدان نرسد؟ راز این مطلب در یک کلمه نهفته است، معرفت.
حقیقت معرفت امام
شیخ صدوق (ره) درباره ضرورت معرفت امام و آن چه که هر مسلمان باید در مورد امام خود بداند، می نویسد:
«بر ما واجب است که پیامبر[اسلام] و امامان پس از او را که درود خدا بر آنان باد، با نام ها و ویژگی هایشان بشناسیم. این امر، فریضه واجبی است که بر ما لازم آمده است و خداوند عذر هیچ کس را در مورد آن نمی پذیرد، خواه جاهل [قاصر] باشد و خواه [جاهل] مقصّر».(الهدایه [فی الاصول و الفروع]، صص ۲۸ و ۲۹)
نویسنده کتاب ارزشمند «مکیال المکارم»، مراد و مقصود از «معرفت امام» را که در روایت ها بر آن ها تأکید شده است، چنین توضیح می دهد:
«بدون تردید، مقصود از شناختی که امامان ما تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده اند، این است که ما آن حضرت را چنان که هست بشناسیم، به گونه ای که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه های ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدّعیان دروغین باشد. چنین شناختی جز به دو امر به دست نمی آید: شناختن شخص امام به نام و نسب، و دوم شناخت ویژگی های او. به دست آوردن این دو شناخت از اهمّ واجبات است».(مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم، ج ۲، ص۱۰۷)
نیازی بیش از پیش
باید دانست شناخت ویژگی های امام، در عصر ما از اهمیت بیشتری برخوردار است و در واقع، این نوع شناخت می تواند در زندگی فردی و اجتماعی منتظران منشأ اثر و تحوّل باشد؛ زیرا اگر کسی به حقیقت به صفات و ویژگی های امام عصر(علیه السلام) و نقش و جایگاه آن حضرت در هستی و فقر و نیاز خود نسبت به او آگاه شود، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمی شود.
معرفت، پایه اصلی محبت است و محبت، عامل بزرگ اجتناب از گناهان و راه اساسی برای تهذیب نفس است، به همین جهت، در روایاتی که از اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام رسیده روی مسئلهی شناخت، فوق العاده تکیه شده و معرفت خدا و رسول و ائمهی طاهرین، سلام الله علیهم اجمعین، اساس دین و راز رستگاری ابدی معرفی گردیده است
چون که صد آمد نود هم پیش ماست
نکته ای که باید در نظر داشت، این است که شناخت امام زمان(علیه السلام) از شناخت دیگر امامان معصوم(علیهم السلام) جدا نیست. اگر کسی به طور کلی به شأن و جایگاه ائمه هدی (علیهم السلام) آگاه شد، صفات و ویژگی های آن ها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آن ها پی برد، به یقین، به شناختی شایسته از امام عصر(علیه السلام) نیز دست می یابد.
معرفتی در امتداد محبت
طبیعی است که وقتی انسان چیزی را نشناسد و خواص آن را نداند و از مراتب نیاز خود به آن، آگاهی نداشته باشد، آن را دوست نمیدارد، اما به عکس پس از شناخت نتایج و ادراک احتیاج خود به آن، نمیتواند آن را دوست نداشته باشد، وقتی انسان عظمت و شخصیت و مقام بلند کسی را بشناسد و خود را سراپا نیازمند به او ببیند، قهرا به او محبت پیدا میکند و هر چه بیشتر به بزرگواری و فضائل آن شخص، و کوچکی و نیاز خود، واقف شود، خواه ناخواه محبتش به آن شخص، شدیدتر شده و توجهش به او فزونی مییابد.
راز رستگاری ابدی
اگر شیعهای، چنان که باید، شناخت و معرفت به مقام والای حضرت حجت، ارواحناه فداه، پیدا کند، و او را از بدی ها و ناپاکی ها رهانده، به مکارم اخلاقی میرساند.
پس ای عزیز، اگر دوستی با امام زمان علیهالسلام چون شمعی کم فروغ در گوشهی شبستان دلت سوسو میزند و کم و بیش گرفتار ناشایستگی ها و سیئات روحی هستی، در پی تحصیل معرفتش بکوش و چنان که حق شناخت او است، او را بشناس، تا حب او، مانند خورشیدی تابان، بر همهی وجودت پرتو افکند، قلبت را روشنی و دلت را صفا بخشد، از گناهان نجاتت داده به فضائل و معنویات، نائلت گرداند و همهی آثار ظلمت و تیرگی را از جانت بزداید.
زیرا معرفت، پایهی اصلی محبت است و محبت، عامل بزرگ اجتناب از گناهان و راه اساسی برای تهذیب نفس است، به همین جهت، در روایاتی که از اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام رسیده روی مسئلهی شناخت، فوق العاده تکیه شده و معرفت خدا و رسول و ائمهی طاهرین، سلام الله علیهم اجمعین، اساس دین و راز رستگاری ابدی معرفی گردیده است.
چه کنیم امام زمان را بشناسیم؟
حال ما چه کنیم که بتوانیم امام زمان خویش را بشناسیم و انس و ارتباط حقیقی با آن حضرت برقرار نماییم؟ در اینجا به برخی از مهمترین راههای آن اشاره مینماییم:
۱.تقوا . ۲. عشق و محبت به آن سرور.
تقوا به معنای ترس از پروردگار و نگهداری نفس میباشد یعنی اطاعت کامل از خداوند و فرمانبرداری از دستورات او که خلاصهاش انجام واجبات و ترک محرمات میشود، البتّه تقوا مراتبی دارد و اگر این نردبان را آدمی تا آخرین پلهاش طی کند به سعادت بزرگی دست خواهد یافت برای رسیدن به این مرحله، علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات تا حد امکان باید مستحبات را هم انجام دهد و از شبهات و مکروهات هم دوری کند.
تقوا سبب نورانیت و قرب به حضرتولیعصر-عجل الله تعالی فرجه الشریف- و اتصال روحی با آن حضرت میشود. در توقیع شریف امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف- به شیخ مفید، امام میفرماید:
«…پس هر فردی از شما عمل کند به آن چیزی که به وسیله آن به محبت ما نزدیک میشود و دوری کند از آن چیزهایی که به وسیله آن به اکراه و خشم ما نزدیک میشود. پس به درستی که امر ظهور ما یک دفعه و ناگهانی است، در وقتی که توبه برای فرد، نفعی ندارد و نجات نمیدهد او را از عقاب ما، پشیمانی بر رفتارهای ناپسند. خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمتش نصیب شما فرماید».
شناخت امام زمان(علیه السلام) از شناخت دیگر امامان معصوم(علیهم السلام) جدا نیست. اگر کسی به طور کلی به شأن و جایگاه ائمه هدی (علیهم السلام) آگاه شد، صفات و ویژگی های آن ها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آن ها پی برد، به یقین، به شناختی شایسته از امام عصر(علیه السلام) نیز دست می یابد
امر دوّم برای نزدیک شدن به محضر مبارک امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- عشق به آن حضرت و ایجاد محبت در خود نسبت به آن مقام مقدس میباشد. در حدیث گران بهایی که در مورد رابطه قلبی بین امام معصوم و شیعه، مضامین زیبایی در آن نقل گردیده است، راوی سۆال میکند: «آیا شما برای من دعا مینمایید؟ امام رضا -علیه السلام- میفرماید:
آیا تو غیر از این را گمان میکنی؟
راوی جواب میگوید: خیر و سپس حضرت میفرماید:
اگر خواستی که دریابی که مقام محبت من با تو و اهتمام داشتن من در امر تو چقدر است، پس به قلب خود نظر کن و ببین که در قلبت و در کارهایت چقدر به من محبت داری و به فکر من هستی؟» ( اصول کافی، ج ۲، ص ۶۵۲)
اگر این حالت علاقه با نهایت درجهاش در قلب و روح انسان پدید آمد که امام و آقا و مولای خود را بیش از خویش بخواهد و حاضر باشد که جان در راه او دهد و موانع دنیایی نتواند در مقابلش بایستد، البتّه از طرف آن حضرت عنایاتی که نمیتوان مثل و مانند آن عنایات و محبتها را در دنیا یافت، به او خواهد شد. لازم به تذکر است که در سایه کشش عشق و دوستی اولیه است که معرفت حاصل شده و بدان واسطه حب و علاقه اولیه میان فرد و امام زمان محکمتر و عمیق تر می گردد.
کی ببینم چهره زیبای دوست؟ کی ببویم لعل شکر خای دوست؟
کی درآویزم به دام زلف یار؟ کی نهم یک لحظه سر بر پای دوست؟
کی برافشانم به روی دوست جان ؟ کی بگیرم زلف مشک آسای دوست؟