شبهه افکنی و دروغپردازی وهابیت علیه مهدویت در مقابله با گرایش به اهل بیت
حجتالاسلام آیتی گفت: قدرت انقلاب اسلامی مقابل استکبار سبب گرایش آزادگان دنیا به مهدویت شده و وهابیت برای مقابله با این مساله به شبهه افکنی و دروغپردازی علیه مهدویت شیعه میپردازد.
خبرگزاری افسران: مسلم بودن موضوع ظهور موعود و قطعی بودن ظهور ایشان در اسلام بر مبنای احادیث نبوی و گفتههای مکرر پیامبر اکرم (ص) آن هم در کتب علمای اهل سنت صرف نظر از مدارک مهم در کتب شیعه تا حدی است که عالمان و محدثان وهابی نیز رسالهای منتشر کردند در اثبات اصل مسئله «مهدویت» و ظهور آن حضرت در آخرالزمان.
لازم به ذکر است که فرقه وهابیت برخلاف این ادعا که نمیتوان احادیث نبوی در اثبات ظهور مهدی (عج) را رد نمود در شبکههای تبلیغی و رسانهای خود با هدف هجمه علیه شیعیان، مهدویت را نفی نموده و با این عمل مصداقی دیگر از تعارض بینعمل و نظر علمای خود را به نمایش میگذارند.
اعتقاد به مهدویت در میان مذاهب اسلامی مورد اتفاق است، اما وهابیت به علت دشمنی شدید با شیعه، در مواردی نظیر گسترش شایعات در حوزه مهدویت، حمایت از مدعیان دروغین مهدویت، توهین به حضرت مهدی (عج) در کتابها، ماهوارهها و سایتهای اینترنتی، ایجاد شبهه در اعتقاد به چهار نایب خاص حضرت مهدی (عج) و بازیکردن با نشانههای حتمی ظهور و ایجاد شک در اذهان شیعیان سعی در مبارزه با اعتقادات مهدویت دارند. در رابطه با این موضوع با حجتالاسلام نصرتالله آیتی کارشناس مهدویت و استاد حوزه علمیه قم به گفتوگو پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
*دیدگاه وهابیت نسبت به مهدویت چگونه است؟
درباره دیدگاه و رفتار وهابیت نسبت به مهدویت، باید گفت وهابیت یک گرایش افراطی است که در قلب دنیای تسنن شکل گرفته است، بنابراین در بسیاری موارد از جمله مهدویت با اهل سنت اشتراک دارد؛ وهابیت اعتقاد دارد امام مهدی (ع) فرزند پیامبرخدا (ص) و امیرالمومنان امام علی (ع) است. دشمنی وهابیت نسبت به شیعه بسیار زیاد است چراکه وهابیت اهل عنادورزی، تفرقه افکنی و دشمنی با قرائت مهدویت در شیعیان هستند و برعلیه مهدویت شیعه شبهات بسیاری را مطرح میکنند.
*آیا نظرات اهلسنت و شیعه درباره مهدویت با وهابیها اشتراکاتی دارد؟
وهابیت جریانی متولد شده از داخل اهل سنت است، در مساله مهدویت همچون اهل سنت فکر میکنند و تفاوت چندانی بین وهابیت با سایر جریانهای سنی وجود ندارد، اهل سنت و وهابیت هر دو به اصل مهدویت و ظهور امام زمان (عج) اعتقاد دارند و اینکه در آخرالزمان حضرت مهدی (عج) به دنیا خواهد آمد. البته تفاوت عمده اهل سنت با شیعه درباره مهدویت مربوط به تولد امام زمان (عج) است اهل سنت به صورت عمومی و وهابیت به طور خصوصی با شیعه در مساله تولد و غیبت امام زمان (عج) متفاوت هستند. اهل سنت معتقدند که امام زمان (عج) متولد نشده است پس زنده و غایب نیست در حالی که شیعیان معتقدند که امام زمان (عج) متولد شدند و در غیبت هستند. اهل سنت با شیعیان دارای اشتراکات فراوانی است در مورد بسیاری از نشانههای ظهور و حکومت جهانی امام مهدی (عج) و اینکه امام مهدی (عج) زمانی ظهور مینمایند که ظلم و ستم کل جهان را فراگرفته است و آن حضرت دنیا را پر از عدل و داد میکنند و نیز مسائل متعدد دیگری اهل سنت و وهابیت با شیعه اشتراک نظر دارند مگر در برخی مسائل جزئی که برخی اختلافنظرها وجود دارد.
البته برخلاف وهابیت، اهل سنت با شیعه حالت خصومت و دشمنی ندارند اما وهابیت در قبال شیعیان موضع خصمانه میگیرند هم در حوزه مسائل سیاسی و هم در حوزه مسائل اعتقادی و علی الخصوص درباره مساله مهدویت و نفی قرائت شیعه از مهدویت کتابها و مقالات فراوانی نوشتند، و از هیچ تلاشی برای تولید شبهه و مشوش کردن ذهن مخاطبین خودشان فروگذار نکردند. از نویسندگان معروفی در این حوزه دست به قلم شده عثمان الخمیس و ناصر القفاری است که از او به عنوان بخاری زمانه یاد میشود که البته آنها همه از آبشخور مکتب فکری و افراطی ابن تیمیه تغذیه میکنند است، که البته در بسیاری از موارد شبهات ابن تیمیه را با ادبیات جدید مطرح کردهاند.
القفاری از سرسختترین دشمنان شیعه است که کتابی با عنوان «اصول مذهب الشیعه» را حدود ۲۰ سال پیش منتشر کرده است، در این کتاب همه معارف و اصول آموزههای شیعه از جمله توحید، نبوت، معنویت، عدل و معاد را به چالش کشیده است. در مقدمه یک جلد کتاب که رسالهی دکتری این نویسنده است بیان میکند که به کشورهای متعدد شیعه نشین مانند عراق، پاکستان و … سفر کرده تا از نزدیک به منابع دسته اول شیعیان دسترسی پیدا کند، او علت این سفر را گرایش بسیاری از جوانان در جهان اسلام به سوی شیعه دانسته است و سعی میکند با انواع شبه پراکنیها جلوی گرایش به شیعه گرفته شود.
بیش از ۱۱۰ صفحه از این کتاب مربوط به مساله مهدویت است، که حاوی بیش از ۱۰۰ شبهه درباره قرائت شیعی مهدویت است و حقیر در کتاب «دلیل روشن» آن را نقد کردهام و البته در نقد کتاب ایشان کتابها و مقالات متعددی به رشته تحریر درآمده که کتاب نقد اصول مذهب الشیعه نوشته آیتالله حسینی قزوینی وکتاب موسوعه الامام المهدی نوشته استاد آقای ابوالفضل اسلامی از جمله کتابهایی است که در نقد شبهات قفاری تدوین شده است، قفاری سعی کرده است برای طرح این شبهات نقد درون مذهبی انجام دهد و از روایات شیعه علیه شیعه استفاده کند؛ نویسندگان وهابی یاد شده با تقطیع روایات و تحریف آنها و همینطور با نگاه جزیرهای به روایات و سایر شیوهها تلاش کردهاند که به تخریب و تحریف آموزههای شیعی بپردازند و در بسیاری از مواقع مطالبی که به عنوان شبهه مطرح کردهاند را اگر پیگیری کنیم دقیقاً مشابه آن را میتوانید در نظام اعتقادی اهل سنت پیدا کنید، به عنوان مثال ادعا کردهاند که به باور شیعه حضرت مهدی (عج) کعبه و مسجد الحرام را خراب میکند و آن را این طور تفسیر کردهاند که مهدی شیعیان با اساس توحید دشمنی میکند و میخواهد با تخریب خانه خدا نماد توحید را ویران کند. در حالی که خراب کردن خانه کعبه برای بازسازی آن بر پایههای اولیهای است که ابراهیم خلیل الله (ع) خانه کعبه را بر آن بنا کرده بود و اگر مسجدالحرام خراب میشود برای توسعه است نه برای اینکه اساس توحید را از بین ببرد؛ و در منابع حدیثی اهل سنت روایات متعددی وجود دارد که از آرزوهای پیامبر اکرم (ص) این بود که خانه خدا را خراب کرده و بر همان بنیانی که حضرت ابراهیم (ع) آن را بنا کرده بودند بازسازی نمایند بنابراین اگر در این باره اشکالی وجود داشته باشد به اهل سنت هم این اشکال وارد است، غرض اینکه بسیاری از شبهاتی که بر علیه شیعه مطرح شده را با پاسخهای نقضی میشود جواب داد و البته نویسندگان وهابی عمداً با چشم پوشی از منابع و مصادر خودشان تلاش کردهاند با غبارآلود کردن فضا ذهن جوانان سنی را نسبت به شیعه مشوش کنند.
*چرا وهابیت بر علیه مهدویت شیعه به شبههپراکنی و دروغگویی میپردازد؟
دعوای تاریخی اهل سنت و وهابیت با شیعیان در خصوص مساله امامت است چرا که شیعیان به نظام امامت و جانشینی دوازده امام پس از رحلت پیامبر (ص) باور دارند در حالی که آنها علی رغم وجود روایت خلفای دوازده گانه در منابع دست اولشان به نظام امامت امامان دوازده گانه اعتقاد ندارند؛ بنابراین از همان ابتدا راه خود را از شیعیان جدا کردند اما انگیزه دشمنیها و شبهه پراکنی هایشان را خودشان گفتهاند. همین آقای قفاری در مقدمه کتاب خود مینویسد: علت اینکه من این کتاب را نوشتم این است که دیدم جوانان مان فوج فوج به تشیع گرایش پیدا میکنند به همین دلیل این کتاب را نوشتم تا مانع این گرایش بشوم بنابراین یکی از عوامل هجمههای گستردهای که از طرف وهابیت بر علیه مکتب تشیع میشود این است که جوانان در جهان اسلام دارند با حقیقت مکتب اهل بیت (ع) آشنا میشوند و طبیعتاً بزرگان وهابیت هم دست و پا میزنند که به هر شکل ممکن مانع این اتفاق شوند.
البته نباید از این مطلب هم غفلت کرد که با شکل گیری انقلاب اسلامی در ایران و قدرت و صلابتی که این نظام اسلامی پیدا کرد و مقاومت و ایستادگی که در برابر دنیای استکبار ملت ایران از خودشان نشان دادند این هم یک از عوامل گرایش آزادگان سرتاسر عالم به مکتب اهل بیت (ع) است و طبیعتاً این هم دنیای وهابیت را به خشم آورده و به هر شکل ممکن تلاش میکنند تصویر نامطلوبی از مکتب تشیع ارائه کنند به هر تقدیر این واقعیت هم وظیفه مرزبانان اعتقادات و پاسداران از حریم باورهای دینی را سنگینتر میکند که شبهات را رصد کنند و به آنها پاسخ بدهند و بلکه نقاط آسیبزا را شناسایی کنند و پیش از هجوم دشمن با روشنگری زمینههای شکل گیری شبهه را از بین ببرند و هم از سوی دیگر وظیفه کارگزاران و بلکه قاطبه مردم را مضاعف میکند که با تلاش بیشتر سعی کنند نظام اسلامی را از همه جهت تقویت کنند و یک کشور پیشرو و الگو از همه جهات بسازند که ما اگر بتوانیم به چنین نقطه آرمانی برسیم همه نگاهها به مکتب اهل بیت (ع) دوخته خواهد شد و تلاشهای دشمنان هم راه به جایی نخواهد برد انشاالله.