قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران و تأثیر آن بر جنبش های مقاومت اسلامی
مفهوم قدرت نرم در مقایسه با قدرت سخت معنا پیدا می کند که به لحاظ تاریخی معیار واقع گرایانه و مسلط قدرت ملی محسوب شده و شاخص های سنجش آن کمی و شامل مواردی چون جمعیت، سرمایه نظامی با تولید ناخالص ملی می باشد.
چکیده
قدرت نرم واژه ای است که در نظریه های روابط بین الملل برای توصیف توانایی یک مجموعه سیاسی، مانند دولت به کار می رود، توانایی ای که به طور مستقیم بر رفتار یا منافع سایر نهادهای سیاسی از طریق شیوه های فرهنگی و ایدئولوژیکی تأثیرگذار است. این مفهوم در مقایسه با قدرت سخت معنا پیدا می کند که به لحاظ تاریخی معیار واقع گرایانه و مسلط قدرت ملی محسوب شده و شاخص های سنجش آن کمی و شامل مواردی چون جمعیت، سرمایه نظامی با تولید ناخالص ملی می باشد. در حالی که مؤلفه های قدرت نرم از این فراتر بوده و عبارتند از: فرهنگ، ارزش ها، سیاست خارجی و تولیدات علمی و فناوری جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر قدرت نرم باورها و اعتقادات مذهبی خود، در عرصه بین المللی به دنبال تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای است. مفهوم امت واحدہ اسلامی، بیداری اسلامی و مقاومت اسلامی از مفاهیمی بود که انقلاب اسلامی ایران به ادبیات سیاسی جهانی وارد کرد. اگرچه مشکلات داخلی و جنگ تحمیلی و تحریم های اقتصادی دستیابی ایران را به اهداف عالی خود با مشکلاتی مواجه کرده است اما مانع ارتقا و توجه به مقوله قدرت نرم در عرصه مقاومت اسلامی نشده است. هدف انقلاب اسلامی این بود که مردم منطقه در تعیین سرنوشت خود سهیم شوند. این تلاش ها بی نتیجه نبوده و به نظر می رسد جنبش و بیداری اخیر در کشورهای اسلامی ناشی از تأثیر قدرت نرم حرکت اسلامی ملت ایران باشد.
مقدمه
جنبش های مقاومت اسلامی در بیشتر کشورهای اسلامی و عربی در دهه هشتاد یعنی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، رفته رفته به سمت شکل گیری و تقویت بوده است، به طوری که تا به امروز میان آنها و دولت هایشان جنگ و کشمکش ادامه دارد؛ مانند فلسطین، لبنان و نیز در شکل دیگر آن شورش های خودجوش سیاسی در عربستان، پاکستان، کویت و بحرین. مهم ترین عامل تأثیرگذار در این جنبش ها انقلاب اسلامی ایران بوده و این تأثیر با استفاده از ابزارهای قدرت نرم در اندیشه های سیاسی جدید با عنایت به افکار و ایدئولوژی اسلامی صورت گرفته است.
با وقوع انقلاب اسلامی همه کشورهای منطقه در محاسبات خود تجدیدنظر کردند. ایران از پایگاه اصلی استعمار و امپریالیسم و حکومت های مرتجع منطقه به ایران اسلامی و پایگاه حمایتی مقاومت اسلامی تبدیل شد. بسیاری از الگوی انقلاب سرمشق گرفتند و فلسطین و لبنان و دیگر کشورهای اسلامی از آن پیروی کردند و در نتیجه یک بیداری اسلامی و انقلابی شکل گرفت. این بیداری موجب بازگشت کرامت و حقوق انسانی شد و جبهه ای در برابر نیروهای استعمارگر ملت ها ایجاد کرد و به پناهگاه و مرجعی برای همه انقلابیون جهان چه مسلمان و چه غیر مسلمان تبدیل شد.
امام خمینی (رحمه الله) با نهضت و انقلاب خود نوع جدیدی از روابط را در منطقه پی ریزی کرد که برآمده از طرح اسلامی با ساختار ویژه تمدنی اسلامی آن بود. این طرح موجب بازسازی شبکه ای از روابط در منطقه عربی و اسلامی گردید که کاملا متفاوت از قبل از انقلاب اسلامی ایران می باشد. در طرح اسلامی امام خمینی نیروهای اسلامی در تعامل با نیروهای ملی و ملی گرا آن را مکمل خویش قرار دادند و به جای برخورد و دشمنی با آن متحد شدند، چرا که اساسا اسلام از این منظر چارچوب و دامنه ای فراگیر و وسیع دارد که همه فرزندان امت را از هر طیفی در خود جای می دهد.
۱- منابع قدرت نرم
قدرت نرم واژه ای است که در نظریه های روابط بین الملل برای توصیف توانایی یک مجموعه سیاسی، مانند دولت به کار می رود. توانایی که به طور مستقیم بر رفتار یا منافع سایر نهادهای سیاسی از طریق شیوه های فرهنگی ایدئولوژیکی تأثیر گذار است. این مفهوم در مقایسه با قدرت سخت معنا پیدا می کند که به لحاظ تاریخی معیار واقع گرایانه و مسلط قدرت ملی محسوب شد. و شاخص های سنجش آن کمی و شامل مواردی چون جمعیت، سرمایه های نظامی مملوس و واقعی، یا تولید ناخالص ملی می باشد.
در متون مختلف منابع معرفی شده در چارچوب قدرت نرم بسیار زیاد و متنوع هستند ولی به طور کلی از فرهنگ و ارزش های فرهنگی، باورها و ارزش های سیاسی، سیاست خارجی، دین و ایدئولوژی، علوم و فناوری، نظام آموزشی مبتنی بر تولید علم به عنوان منابع قدرت نرم نام برده شده است، که در این نوشتار به بررسی آنها می پردازیم. قدرت نرم در یک کشور از منابع متعددی پدید می آید که در زیر به آنها می پردازیم:
فرهنگ و ارزش های فرهنگی
فرهنگ عبارت است از دسته ای از ارزش ها و اعمال که به یک جامعه معنا می بخشد. فرهنگ لایه های زیادی دارد، که در جامع ترین تقسیم بندی آن را شامل ۳ لایه دانسته اند؛ جهان بینی هسته مرکزی و ارزش ها و باورها لایه دوم آن را تشکیل میدهد و تجلی مادی دو لایه فوق، لایه سوم را عینیت می بخشد. از همین رو در تعریف فرهنگ گفته شده، فرهنگ عبارت است از باورها و ارزش هایی که از زیرساخت های فکری و جهان بینی انسان ها نشأت می گیرد و در عرصه های مختلف حیات و زیست فردی و اجتماعی زندگی متجلی می شود .
وقتی فرهنگ یک کشور ارزش های جهانی را شامل شود و بنیاد سیاست های آن را علایق و ارزش های مشترک جهانی شکل دهد، احتمال این که نتایج مطلوب با هزینه اندک و مبتنی بر قدرت نرم تحصیل شود، افزایش می یابد. افزایش این احتمال به خاطر رابطه ایست که چنین فرهنگی بین جاذبه ها و وظایف (attraction and duty) ایجاد می کند. ارزش های محدود و فرهنگ های ناحیه ای (parochial cultures) کمتر می توانند قدرت نرم ایجاد نمایند، در همین رابطه جوزف نای می نویسد:
«تجارت یکی از راه های انتقال فرهنگ است. اما این انتقال طی ارتباطات مرزی، ملاقات ها و تعاملات نیز صورت می گیرد. عقیده ها و ارزش های آمریکا از طریق دانشجویانی که همه ساله از دانشگاه های آن جافارغ التحصیل می شوند و به کشورهایشان باز می گردند، صادر می شود. هم چنین اثری که بر ذهن افرادی که از آسیا برای دوره های کارآفرینی به آمریکا می آیند گذاشته می شود، باعث دسترسی آسان آمریکا به نخبگان در قدرت این کشورها می شود. اغلب رهبران چینی پسر یا دختری دارند که تحصیل کرده آمریکا است و می تواند تصویری واقعی را از ایالات متحده به نمایش بگذارد که اغلب با کاریکاتورهایی که در تبلیغات مقامات چینی تصویر می شود، مغایرت دارد. به همین صورت وقتی ایالات متحده تلاش می کرد تا پرویز مشرف (Parviz Musharraf) رئیس جمهور پاکستان را متقاعد نماید تا از معیارهای آمریکا در مورد افغانستان حمایت بیشتری به عمل آورد، شاید این موضوع که پسر وی در بوستون کار می کند، در رسیدن به این هدف بی تأثیر نبوده است» .
فرهنگ و ارزش های فرهنگی به مثابه یکی از اجزای اصلی اجتماع بشری می باشد و ظرفیت های بسیاری دارد که می توان از آن به عنوان موتور محرک جامعه که قادر است به اقدامات و رفتارها شکل و سازمان دهد. به دلیل همین اثرگذاری پیچیده و قابل توجه فرهنگ باعث ورود این مفهوم به حوزه قدرت نرم شده است.
باورها و ارزش های سیاسی
عمده ترین قسمت ارزش های سیاسی را ملاک ها و معیارها تشکیل می دهند، داوری ما از رفتار، گفتار و پندار دیگران بر اساس ارزش ها انجام می شود. انتخاب اهداف، شیوه ها و وسیله نیل به آنها در جامعه با ملاک های ارزشی سنجیده می شود. ارزش های سیاسی به ما می گویند چه چیز مطلوب است و کدام روش از منظر سیاسی نامطلوب و نکوهیده می باشد .
باورها عبارتند از: ایمان و اعتقاد یک نظام سیاسی نسبت به جنبه ای از واقعیت که آن را حقیقتی آزموده شده تلقی می کند. نظامات سیاسی بر اساس باورهای خود، ترجیحاتشان را متناسب با ارزش های خویش، نظم و انتظام می بخشند. اعتقاد به خدا، انسان محوری، وطن پرستی و… این که در نظام های سیاسی دینی امور اخلاقی بیشتر مورد توجه قرار می گیرد، نمونه هایی از این دست هستند. ارزش ها نیز در در ترجیحات انسان و نظام سیاسی دخل و تصرف می کنند، به عبارت دیگر ارزش ها، واقعیت موجود را مشخص نمی کند بلکه مبین ترجیح نظام سیاسی از آنچه که باید باشد. به همین ترتیب ایستارها که از ارزش و هنجارها و الگوهای اجتماعی و از بسترهای ویژه تاریخی، اجتماعی، اقلیمی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ناشی می شوند، منابع قدرت نرم را تشکیل می دهند.
باورهای سیاسی دولت ها در داخل و خارج از کشور یکی دیگر از منابع قدرت نرم است. مثلا در دهه ۱۹۵۰، تفکیک نژادی در داخل آمریکا قدرت نرم آن را در آفریقا کاهش داد و امروزه هم عدم حذف حکم اعدام و هم چنین کنترل وضعیت اسلحه در آمریکا قدرت نرم آمریکا را در داخل اروپا کاهش داده است.
قدرت نرم بر توان شکل دادن به ترجیحات و ارزش های دیگران استوار است. توان شکل دادن به ترجیحات و ارزش ها با مقوله های نامحسوس و ناملموس مانند جاذبه های شخصیتی، فرهنگی، ارزش ها و نهادهای سیاسی و سیاست های جذاب که مشروع و اخلاقی تلقی می گردند، مرتبط است. اگر یک کشور ارزش هایی ارایه نمایند که دیگران خواهان پیروی از آن باشند، برای رهبری نیاز به هزینه کمتری خواهد داشت .
ارزش های سیاسی که در داخل و خارج مطابق با انتظارات و سلایق عموم طراحی شده است و سیاست های خارجی یک دولت به شرطی که مشروع و اخلاقی تلقی شود.
دین و ایدئولوژی
دین و مذهب به مثابه یکی از مهم ترین کانون های ساطع کننده ارزش ها و باورها، از مراجع بینش دهنده تلقی می گردد. لذا از بارزترین مؤلفه هایی است که نقش تعیین کننده در افزایش یا کاهش سطح قدرت نرم دارد. ماهیت دین و مذهب به گونه ای است که جهت گیری های اصلی را ترسیم کرده و معیار تعریف خیر و شر است. یکی از کارکردهای دین و مذهب انگیزه آفرینی و تقویت ایمان و باور به هدف است. علاوه بر این، دین و مذهب ضمن جهت دهی به بینش ها و رفتارها، باورهایی عمیق در وجود افراد تولید و باز تولید می کند.
با این ایدئولوژی ها ممکن است منشأ دینی یا غیردینی داشته باشند ولی به هر حال تأثیر آنها در کنش و بینش جامعه امری انکارناپذیر است. ایدئولوژی هم باعث اتحاد و وفاق می شود و هم می تواند موجب تفرقه و پراکندگی شود به عبارت دیگر، ایدئولوژی در صورتی که هماهنگ با سنت ها و فرهنگ یک ملت باشد، می تواند در تحکیم وضع موجود کمک کند، ولی اگر غیر از این باشد، ممکن است به تبعیض، جدایی و تنش در جامعه دامن بزند. وقتی مفهوم قدرت نرم را از منظر ایدئولوژی و دین تحلیل می کنیم، به آسانی می توانیم به ابعاد جدیدی از کار ویژه های قدرت نرم پی ببریم. مثلا ایمان و اعتقاد به خدا، وجود معاد، عدالت، برابری و برادری و… می تواند جامعه را از آسیب ها و تنش های دنیای مادی و غیر اخلاقی مصون نگه دارد. مطالعات در این حوزه نشان داده است که ملت هایی که به نوعی با ایمان دینی و اعتقادات ماوراء طبیعی محکم و اصیل پیوند دارند، معمولا از آرامش معنوی بیشتری برخوردارند و نسبت به هم نوعان خود تساهل و مدارای بیشتری دارند و در عرصه فرهنگی زاینده و پویاتری به سر می برند .
علوم و فناوری
دانش و فناوری به عنوان پدیده اجتماعی و فرهنگی که از شرایط محیطی متأثر است و به نوبه خود بر آنها تأثیر می گذارد، از مهم ترین منابع قدرت نرم در عرصه بین المللی محسوب می شود. از منظر صاحب نظران، نوآوری های فناورانه بر ثروت، قدرت، الگوهای فرهنگی و سایت خارجی اثر می گذارد.
انقلاب اطلاعاتی و ارتباطاتی یکی از مهم ترین منابع قدرت نرم است که قواعد بازی را در نظام اقتصاد سیاسی جهانی متحول ساخته است و تمرکز بر سیاست الکترونیکی دولت ها در بسیاری از حوزه های قدرت نرم را توضیح می دهد. انقلاب جهانی تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطاتی دارای ماهیت اقتصادی و سیاسی است که البته سایر ابعاد فرهنگی، امنیتی و اجتماعی زندگی انسان ها در جامعه پساصنعتی را شامل می شود و ارزیابی این ماهیت اقتصادی – سیاسی ماهیت حقیقی انقلاب مذکور را تعریف می کند، یعنی تأثیرات متقابل اقتصادی و سیاسی این انقلاب و پیامدهای آن در حوزه زندگی اجتماعی انسان را ترسیم می نماید.
انقلاب عظیم و گسترش سریع و بدون وقفه ICT با تحت تأثیر قرار دادن ارکان سیاسی، اقتصادی و امنیتی قدرت ملی، تعریف مجددی از ساختارهای نوین قدرت نرم ارائه نموده و از اهمیت ویژه ای برخوردار است. سیاست متکی بر قدرت سنتی با گسترش فناوری های اطلاعاتی مورد مخالفت و نقد قرار گرفته است و سبب شده که دولت ها نتوانند به عنوان تنها بازیگران سیاست بین الملل ظاهر گردند.
نای در مقاله ای تحت عنوان «منافع قدرت نرم» به انقلاب اطلاعات نیز پرداخته و معتقد است، انقلاب اطلاعات و جهانی شدن، در حال تغییر و تحول و کوچک نمودن جهان هستند. این انقلاب، فناوری ها، شبکه های جوامع مجازی را در خارج از مرزهای جغرافیایی کشورها در اختیار دولت ها، افراد و سازمان های دیگر قرار می دهد. نهادهای بین المللی و بازیگران غیردولتی نقش های پررنگ تری را در شکل دهی به افکار جهانی ایفا می کنند. بنابراین رهبری سیاسی نیز تا حدود زیادی در این رقابت برای جذب قلوب و افکار، جذابیت، مشروعیت و قابل اعتماد بودن وارد می شوند. توانایی توزیع اطلاعات و قابل باور بودن، منبع مهمی از جذابیت و در نتیجه قدرت می شوند و در واقع شده اند.
نای بر این باور است که بازی سیاسی در عصر اطلاعات جهانی باعث افزایش اهمیت و نقش قدرت نرم نسبت به قدرت سخت خواهد شد. وی با تأکید بر این که اطلاعات، قدرت است می گوید: کنترل منابع قدرت نرم مانند اطلاعات در عصر جهانی مشکل است و زمان زیادی را برای رسیدن به نتایج مورد نظر دربر می گیرد. این منابع، اغلب به طور غیرمستقیم با شکل دهی به محیط سیاسی به نتایج مطلوب منجر می شوند. وی بر این باور است که سیاست بین الملل در جهان عصر اطلاعات، مسئله رقابت بر سر قابل اعتماد بودن است. وی می افزاید: درست است که جهان سیاست های سنتی، درباره برتری قدرت نظامی یا اقتصادی داد سخن دارد، اما فاتح سیاست در عصر اطلاعات در نهایت کسی است که داستان او د یا به عبارتی قدرت نرم او – برتر باشد. قدرت در عصر اطلاعات تنها از قدرت سخت زیاد سرچشمه نمی گیرد بلکه از قابلیت و توانایی تقسیم قدرت نشأت می گیرد. در عصر اطلاعات، سهیم کردن سایرین، نه تنها باعث افزایش توانایی آنها در همکاری با ماست، بلکه گرایش های آنها را بر این امر نیز افزایش می دهد.
۲- قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران
بنابر تحقیقات انجام شده بیداری اسلامی با پیروزی انقلاب اسلامی معنا و مفهوم جدیدی پیدا کرد و از مرحله نظر به عمل و واقعیت تبدیل شد. میتوان ادعا کرد که اولین بازتاب پیروزی انقلاب اسلامی ایران ناشی از شکل گیری نظام جمهوری اسلامی و تداوم اقتدار آن در مواجهه با بحران ها و توطئه های گوناگون و بخصوص در تقابل با دنیای غرب بود که روز به روز بر امید و اعتماد مسلمانان جهان افزوده شده و آنها را نسبت به بازگشت به عصر طلایی اسلامی امیدوار کرده است. او در این رابطه سعی می کنیم به ارتباط اثرگذاری قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران در فضای سیاست خارجی و در سیاست بین الملل بپردازیم:
جهانشمولی انقلاب اسلامی ایران
با توجه به این که انقلاب اسلامی ایران، انقلابی است منحصر به فرد در طول تاریخ و در امتداد نهضت انبیاء بویژه انقلاب رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)، قطعا این انقلاب نیز ویژگی های منحصر به فردی در ابعاد بین المللی دارد که برگرفته از اسلام و تعالیم آن نیز منطبق بر فطرت الهی انسان ها بوده که این انقلاب را به مرزهای جغرافیایی ایران محدود نکرد و به سرعت پیام آنرا به گوش جهانیان رسانید و در دل مردم مسلمان جهان طنین انداز شد. ویژگی ای که لرزه بر پیکر جبهه کفر و استعمار و استبداد انداخت به گونه ای که آنها بر آن شدند تا به مقابله با این انقلاب برخیزند.
امام خمینی (رحمه الله) به روشنی این ویژگی انقلاب اسلامی را که از آن می توان به عنوان جهانشمولی انقلاب نام برد ترسیم کرده و می فرماید:«نهضت ما اسلامی است قبل از آنکه ایرانی باشد. نهضت مستضعفین سراسر جهان است قبل از آنکه به منطقه ای خاص متعلق باشد. نهضت برای اسلام نمی تواند محصور به یک کشور باشد و نه حتی تمام کشورهای اسلام» .
در همین رابطه روژه گارودی اندیشمند مسلمان فرانسوی بر بعد جهانشمولی انقلاب اسلامی ایران تأکید کرده و می نویسد: «انقلابی که به رهبری امام خمینی (رحمه الله) روی داد، متعلق به تمدن بشری بود و به یک جامعه و ملت خاص اختصاص نداشت. این انقلاب، همچون نهضت انبیاء مختص همه انسان ها و همه جوامع است» .
بنابراین انقلاب اسلامی ایران در بعد جهانشمولی اش همانند انقلاب صدر اسلام از یک سو، تمام جهانیان را در تمام زمان ها و دوره ها مخاطب قرار داده و از سوی دیگر بر فطرت الهی انسان ها تأکید نموده است. یعنی انقلاب ایران هم دارای نگاه و بینشی جهانی بوده و همه جهانیان را مخاطب قرار داده و هم آرمان ها و ارزش هایش منطبق بر فطرت الهی انسان ها بوده است. می توان این گونه بیان کرد که انقلاب اسلامی ایران ضربه ای بود، بر پیکره وجودی مسلمانان در کشورهای عربی منطقه، تونس، مصر، یمن، الجزایر، لیبی و کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس که از یک سو مردم منطقه شاهد شکوفایی اقتصادی و اقتدار روزافزون ایران در حوزه های علمی و سیاسی در جهان بودند و از سوی دیگر با استبداد داخلی و وضع نابهنجار اقتصادی خود و پسرفتی روبه رو بودند که در کشورهای خود مشاهده می کردند. به ویژه در کشورهایی مانند مصر، یمن و لیبی این وضع کاملا آشکار بود. با توجه به این وضع و همچنین عدم موفقیت آمریکا در مقابله با انقلاب اسلامی ایران، مردم مسلمان دریافتند که می توانند با تمسک به انقلاب اسلامی و فطرت الهی و با الهام از دین اسلام معجزه بسازند.
اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، در واقع شاخص های کلانی هستند که معرف خصوصیات اصلی و اساسی نظام سیاسی ایران می باشند. این اصول به طور مشخص در قانون اساسی به شکل حقوقی و رسمی، بازتاب یافته و مجموعه اهداف و ارزش های حیاتی آن را تشکیل میدهند که اهم آنها مشتمل بر «سعادت انسان در کل جامعه بشری» و «تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان، اتحاد ملل مسلمان و وحدت جهان اسلام» (اصل ۱۵۲)، «استقلال» و «نفی هرگونه سلطه گری و سلطه پذیری» (اصل ۲ بند ج) و ظلم ستیزی و عدالت خواهی و حمایت از مبارزه حق طلبانه مستضعفان»(اصل ۲) است. هرچند این اصول و قدرت انگاره پردازی برآمده از آنها، از منظر قدرت نرم انقلاب اسلامی، تابعی از آرمان ها و اهداف جمهوری اسلامی ایران با توجه به مقتضیات زمان است، اما بررسی این اصول به شناخت و تحلیل نسبت به ابعاد قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران کمک می کند. با همین رویکرد به برخی از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اشاره می شود:
اصل عزت، نفی سبیل و استقلال
یکی از اصول اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ناظر به عزت و اقتدار اسلام و حکومت اسلامی است که در قالب «نفی سلطه جویی و سلطه پذیری» در اصول قانون اساسی نیز به آنها تصریح شده است. تعبیر قرآنی این اصل، همان عبارت معروف «نفی سبیل» می باشد که راهبرد نرم افزارانه «نه شرقی، نه غربی» در حقیقت نشأت گرفته از این مفهوم جهانبینی اسلامی است. این اصل در واقع، تتمه قاعده عزت اسلامی به حساب می آید و ناظر به جامعیت و کمال دین است. به لحاظ مصداقی، شعار «نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی» از مصادیق مستحدثه عمل به اصل نفی سبیل است. اهمیت این اصل به اندازه ای است که امام خمینی (رحمه الله) و رهبر معظم انقلاب اسلامی در مواضع گوناگون آن را شاخص قدرت نرم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده اند. رهبر فقید انقلاب اسلامی در همین رابطه می فرمایند: «ملت اسلام پیرو مکتبی است که برنامه آن مکتب خلاصه می شود در دو کلمه لا تظلمون ولا تظلمون»
همین طور حضرت امام خمینی (رحمه الله) در تحریر الوسیله چنین نوشته است: «اگر روابط تجاری با کفار موجب ترس بر حوزه ی اسلام شود، ترک این روابط بر تمام مسلمانان واجب می شود. در اینجا فرقی میان استیلای سیاسی یا فرهنگی و معنوی دشمن وجود ندارد. اگر روابط سیاسی که بین دولت های اسلامی و دول بیگانه بسته می شود و برقرار می گردد، موجب تسلط کفار بر نفوس و بلاد و اموال مسلمانان شود یا باعث اسارت سیاسی این ها گردد، برقراری روابط حرام است و پیمان هایی که بسته می شود باطل است و بر همه ی مسلمین واجب است زمامداران را راهنمایی کنند و وادارشان نمایند بر ترک روابط سیاسی این چنانی هر چند به وسیله ی مبارزه منفی باشد».
می توان چنین بیان کرد که اصل نه شرقی، نه غربی ریشه در اعتقادات اسلامی داشته و هیچ نظامی نمی تواند ادعای حکومت اسلامی کند در حالی که ولایت بیگانگان را بپذیرد و تحت سلطه کفار باشد.
امت واحده
از جمله اصولی که موجب افزایش قدرت نرم انقلاب اسلامی شده و نشان از جایگاه خیرخواهانه ایران در سیاست خارجی دارد التزام به اصل امت واحده و جلوگیری از بروز تفرقه و اختلاف میان امت اسلامی است. در این خصوص قرآن کریم می فرماید: «این امت شماست که امتی یگانه است و من پروردگار شما هستم پس مرا بپرستید». بر اساس تعالیم الهی، انقلاب اسلامی با الهام گرفتن از تعالیم قرآنی، تلاش در جهت ایجاد وحدت و همبستگی میان امت اسلامی را به عنوان یکی از اصول سیاست خارجی خود برگزید و در قانون اساسی خود نیز بر آن تصریح نمود. چنانکه در قانون اساسی ذیل اصل یازدهم بعد از اشاره به آیه شریفه می نویسد: «همه مسلمانان یک امت اند و دولت جمهوری اسلامی موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد».
سیاست وحدت امت اسلامی چه قبل از انقلاب و چه پس از آن در موضع گیری های صریح امام خمینی روشن و واضح بوده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایجاد وحدت بین پیروان مذاهب اسلامی به عنوان یکی از اهداف جدی انقلاب اسلامی ایران مورد توجه سایر ملل مسلمان قرار گرفت و امروزه مباحث مربوط به تقریب مذاهب اسلامی از جمله نمودهای قدرت نرم ایران در این حوزه به شمار می روند.
رسالت جهانی انقلاب اسلامی ایران
پس از پیروزی انقلاب که با بسیج نیروهای مردمی و با کمترین ابزارهای سخت و در واقع با قدرت نرم در مقابل قدرت سخت در سال ۱۳۵۷ میسر گردید، با مدیریت امام خمینی (رحمه الله) اصول جدیدی برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با هدف صدور انقلاب و آرمان های آن به دیگر کشورها و رهایی مستضعفین جهان از قید ظلم ها و برقراری عدالت جهانی پی ریزی شد. فرهنگ اسلامی برای دنیا پیامی انسانی داشت و هدف آن تعالی بشریت برای دنیا بود. اسلامی بودن انقلاب ایران، این ویژگی و امتیاز خاص را به آن داد که دارای جنبه جهان شمولی باشد و تمام ملت ها را مورد خطاب پیغام خود قرار دهد. در راستای همین جهان شمولی است که انقلاب اسلامی، رسالت هایی برای خود در سطح جهان تعریف کرده و اصولی را به عنوان اصول سیاست خارجی خود برگزیده و در راستای تحقق آنها گام بر می دارد.
از مهم ترین تاثیرات قدرت نرم انقلاب اسلامی بر اندیشه ی بین الملل، کمرنگ شدن کمونیسم و گسترش آموزه های دینی در شوروی بود که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، انسان های محروم و مستضعف و ناامید از نظام سرمایه داری، تنها راه نجات خود را در روی آوردن به ایدئولوژی مارکسیسم – که شکل نظام یافته ی کمونیسم بود – تلقی کرده بودند. ولی پس از انقلاب اسلامی و ارسال ندای کمک آن به مستضعفین و مخالفت با استکبار به تمامی جهانیان، از جمله به ملت های منطقه خاورمیانه و آسیای میانه و قفقاز، با توجه به نزدیکی های تاریخی و فرهنگی مردم این مناطق به هویت ایران، تأثیر پذیری این مردم نسبت به دیگر ملیت ها، در قبال قدرت نرم ایران اسلامی بیشتر و توانست منشاء تحرکات اسلامی و آزادی خواهانه در این جوامع را بوجود آورد.
در چنین شرایط امام خمینی (رحمه الله) با مطرح کردن ایده «صدور انقلاب» و «نهضت مستضعفین علیه مستکبرین» رسالت جهانی انقلاب اسلامی را به گوش تمام قدرت های بزرگ رسانده و آنها را به مبارزه در مقابل زورگویان فراخواند. در همین رابطه چنین می فرمایند: «ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر این که ما انقلابمان را صادر نمی کنیم [را] کنار بگذاریم؛ زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی قائل نمی باشد و پشتیبان تمام مستضعفان جهان است. از طرفی دیگر، تمام قدرت ها و ابرقدرت ها، کمر به نابودیمان بسته اند و اگر ما در محیطی بسته بمانیم، قطعا با شکت مواجه خواهیم شد».
اعتقاد به ارزش های اسلامی بیان کننده مسئولیت پذیری نسبت به جامعه بین المللی است. در همین رابطه مفهوم صدور انقلاب با اتخاذ روشی واضح و صریح حق تعیین سرنوشت را به ملتها داده و از منظر قدرت نرم و با مخاطب قرار دادن نخبگان و عموم ملل اسلامی هرگونه مشی و روش سخت افزاری و خشونت طلبانه را نفی می کند و از طرف دیگر ایده نرم افزارانه صدور انقلاب تأثیر داخلی نیز داشته و به این معنی است که صدور انقلاب محقق نمی شود مگر این که شاهد تحقق ارزش ها در داخل بوده و اهتمام جدی به ارائه و اشاعه آن در خارج داشته باشیم.
حضرت امام خمینی (رحمه الله) انقلاب اسلامی را الگوی ارزش های مطلوب مردم تحت ستم دانسته و معتقد بودند که انقلاب اسلامی از آن جهت که معرف آرمان های مردم مستضعف و ستمدیده است، مورد پذیرش این ملل نیز قرار می گیرد. بر همین اساس واضح است که منظور از صدور انقلاب هجوم نظامی و لشکرکشی به کشورهای مسلمان نبوده و نیست.
در صورتی که مسلمانان به اهمیت تأسیس نظام سیاسی بر مبنای ایده های اسلامی آگاهی یابند، از این منظر قدرت نرم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می تواند عاملی برای شکل دهی و الگوسازی برای آنان بوجود آورد.
سیاست خارجی مردمی
نقش و جایگاه مردم در پیشبرد سیاست های داخلی و خارجی بر هیچ کس پوشیده نیست بطوریکه اگر حکومت ها پشتوانه مردمی و داخلی خود را نداشته باشند علاوه بر اینکه در عرصه بین المللی به موفقیتی دست نخواهند یافت بلکه این امر زمینه سقوط و تباهی آنان را بوجود خواهد آورد. اگرچه برخی دولت ها با کمک نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و نیروهای نظامی سیطره خود را در جامعه ایجاد کرده و برخی دیگر از دولت ها با کمک اربابان و حامیان خود امنیت داخلی خود را تضمین می کنند لکن جمهوری اسلامی ایران با نفی هرگونه حمایت خارجی در سیاست خارجی و داخلی، متکی بر مردم بوده و رهبران انقلاب بر این باور بوده اند که آنچه که ضامن تداوم انقلاب است رضایت و حمایت مردمی در این زمینه می باشد. مصادیق بارز قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین المللی را می توان در موارد پشتوانه مردمی در ایجاد نهضت اسلامی، جنگ تحمیلی و تهدیدات نظامی و تحریم های اقتصادی در مقابل و استفاده از قدرت سخت دشمنان انقلاب دانست.
جهانی سازی مبارزه با اسرائیل
اعلام روز جهانی قدس از سوی امام خمینی (رحمه الله) یکی از ابعاد قدرت نرم افزاری جمهوری اسلامی در مبارزه با قدرت های استکباری بود. این اقدام شجاعانه و نرم افزارانه از طرف بنیانگذار انقلاب اسلامی موجب روحیه گرفتن و الهام گرفتن سایر ملل اسلامی از این اقدام ملت ایران شده و همین طور موجب سرافکندگی و عدم مشروعیت دولتمردان کشورهای اسلامی شد.
جمهوری اسلامی ایران در بدو تشکیل، خواستار نابودی اسرائیل و تشکیل یک دولت فلسطینی در کل سرزمین فلسطین گردید. این هدف در واقع موجب می شد که قدرت نرم مخالفت جمهوری اسلامی ایران در مماشات با رژیم غاصب قدس در قبال سیاست های سازش گرا، کشورهای عربی خاورمیانه را در همراهی و سازش با اسرائیل تحت فشار قرار داده و این دولت ها را با واکنش شدید افکار عمومی تا حدی به محور مخالفت با اسرائیل بکشاند.
همچنین شعارهایی برای اقدام عملی بر ضد اسرائیل صادر گردید و شعار آزادی قدس به شکل شعار محوری در سیاست خارجی ایران در آمد. در مجموع، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و به ویژه در مورد اسرائیل، جدا از ملاحظات سرزمینی و با ملاحظات دینی، انقلابی و ایدئولوژیک و به طور خواسته یا ناخواسته در راستای تقویت قدرت نرم ایران اسلامی تا به امروز در سیاست خارجی صورت پذیرفته است.
یکی از نگرش های عمده جمهوری اسلامی ایران که شکل دهنده قدرت نرم آن بود، ضدیت با اسرائیل بوده است. به عبارت دیگر، اسلامیت نظام اسلامی در ضدیت با اسرائیل (و همچنین آمریکا) تعریف شده است. قطع رابطه ایران با اسرائیل بلافاصله پس از بازگشت امام (رحمه الله) از پاریس به تهران، بازگشایی سفارت فلسطین در ایران، انتقاد شدید نسبت به قرارداد صلح کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل و قطع رابطه با کشور مصر، اعلام این که هدف اصلی ایران پس از شکست عراق، آزادسازی قدس است، مخالفت با هرگونه سازش میان اعراب و اسرائیل و همچنین آرزوی نابودی اسرائیل، همگی نشان دهنده تصور نرم افزارانه ای است که جمهوری اسلامی ایران از سیاست خارجی و اقدامات حمایتی که باید انجام دهد داشت.
قدرت نرم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهم ترین تهدید برای اسرائیل تلقی شده و خصومت با ایران به طور آشکار در مواضع رهبران این رژیم دیده می شود. سیاست خارجی اسرائیل در این مقطع بر اساس در انزوا قرار دادن ایران (دقیقا در راستای سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران) قرار گرفت .
تأثیر نرم افزارانه مبارزه با صهیونیسم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و ضرورت توجه به موضوع مقاومت اسلامی امروزه با محوریت ایران اسلامی به یک گفتمان تبدیل شده و همین مسئله زمینه ساز مبارزات و جنبش های آزادی بخش میان مسلمانان و نیز تأثیر افزاینده بر مبارزات برای آزادی قدس شریف است.
تأثیر سازنده ایران در حل و فصل بحران های منطقه ای
محیط بین الملل معمولا در جایگاه منطقه ای و فرامنطقه ای کشورها اهمیت ویژه ای دارد چرا که این جایگاه بر رفتار سیاست خارجی آنها تأثیرگذار است. تأثیر انقلاب اسلامی بر مردم مسلمان منطقه و شروع فرایند بیداری در کشورهای اسلامی، علاوه بر این که منافع و مطامع استعماری نظام سلطه جهانی و قدرت های سلطه گر و اشغالگر را در جهان اسلام به ویژه کشورهای عربی به خطر انداخت بلکه بر افزایش قدرت نرم و جایگاه منطقه ای و فرامنطقه ای ایران تأثیرگذار بوده است.
ایران دولت ایران برای همکاری های منطقه ای و بین المللی اهمیت خاصی قائل است، خصوصا زمانی که این تعاملات بر امنیت ملی تأثیرگذار باشد. دسترسی هر کشوری به کانال های ارتباطی در سطوح منطقه ای و بین المللی از ملزوماتی است که به خودی خود موجد نوعی قدرت نرم می باشد. این مسئله بیش از هر چیز از موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی و به طور کلی شرایطی باز می گردد که به ایفای نقش و صحنه گردانی در عرصه منطقه ای و بین المللی منجر می گردد.
اگر به شرایط جمهوری اسلامی نگاهی بیندازیم، متوجه می شویم که جمهوری اسلامی بنا به موقعیت جغرافیایی و منابع طبیعی سرشار همچنین ماهیت انقلاب اسلامی که نشئت گرفته از ایدئولوژی انقلابی مبتنی بر اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) است، دارای ظرفیت های بالقوه ای از منظر ابعاد مختلف قدرت نرم می باشد که در برآیند نهایی، می توان ارزیابی کرد اگر ابعاد مختلف این قدرت نرم اجرایی گردد، شرایط کشور بسیار بیشتر از حال حاضر ارتقاء پیدا خواهد کرد.
جمهوری اسلامی به دلایل عدیده ای که به برخی از آنها در زیر اشاره خواهد شد، زمینه ها و شرایط لازم را برای کسب قدرت معنوی و ارتقای نصاب محبوبیت خود در میان کشورهای منطقه فراهم ساخته است. دیپلماسی فعال کشور طی چند سال اخیر به اتخاذ، احیاء و تثبیت سیاست های خاصی دامن زده که مجموعا به تصویر سازی مثبت از آن در افکار عمومی بین المللی و زدودن برخی ابهامات و در یک کلام کسب هژمونی فرهنگی و قدرت نرم در عرصه جهانی کمک شایان توجهی کرده است. برخی از این سیاست ها عبارت اند از:
کسب موقعیت برتر به عنوان بزرگترین کشور منطقه با پیشینه و غنای تاریخی کهن و موقعیت استراتژیک؛ اتحاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام؛ تشنج زدایی و پیشبرد صلح و امنیت در سطح منطقه و جهان، ایجاد درهم آمیختگی های فرهنگی، اقتصادی و دینی وسیع با بسیاری از کشورهای منطقه؛ حسن همجواری با همسایگان و ارتقای اعتماد فی مابین از طریق اجرای اقدامات اعتمادساز؛ اعلام خاورمیانه به عنوان منطقه ای عاری از سلاح های کشتار جمعی.
تحرک دیپلماتیک و حضور موفق در مجامع بین المللی؛ التزام عملی به رعایت و معاهدات بین المللی، طرح و ترویج ایده گفتگوی مذاهب، فرهنگ ها و تمدنها؛ حل و فصل مسالمت آمیز بحران های منطقه ای و بین المللی؛ محکومیت مستمر اسرائیل به عنوان کانون شرارت در منطقه؛ احقاق حقوق ملت مظلوم فلسطین؛ مشارکت فعال در اعطای کمک های بشردوستانه به جامعه بین الملل؛ فعالیت دیپلماتیک گسترده در جهان اسلام در دوره ریاست کنفرانس اسلامی؛ شکل گیری و فعالیت سازمان همکاری اقتصادی (اکو)؛ پذیرش بیش از دو میلیون آواره افغانی و عراقی در بیش از دو دهه مبارزه جدی با تروریسم؛ قطع رابطه با رژیم آپارتاید (آفریقای جنوبی) به عنوان یک افتخار تاریخی در سال های اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی؛ مخالفت صریح با حضور نیروهای خارجی در منطقه؛ زمینه سازی برای اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر اسلامی؛ اتخاذ تدابیر عینی برای رفع تنش ها و بحران ها همچون بحران بوسنی، آسیای مرکزی، قفقاز، افغانستان، عراق؛ ایفای نقش منطقه ای و جهانی در شکل بندی های امنیتی، دفاعی و استراتژیک در شرایطی برای جمهوری اسلامی حاصل شده که جمهوری اسلامی، قابلیت های لازم را برای کنترل تحولات منطقه ای بین المللی خود ارتقاء داده است. آمریکا در راستای کاهش و تحت الشعاع قرار دادن قدرت نرم جمهوری اسلامی از طریق طرح هایی چون خاورمیانه جدید به دنبال اقدامات زیر بوده است:
یک. محدودسازی ایران در حوزه منطقه ای از طریق فشارهای بین المللی؛
دو. حمایت از گروه های سیاسی و کشورهای معارض با اهداف و منافع جمهوری اسلامی؛
سه. قطعنامه سازی از طریق حداکثرسازی مشارکت بین المللی علیه فعالیت های استراتژیک ایران در حوزه ارتقای توانمندی های اقتصادی، ا ور سیاسی، بین المللی، فرهنگی و..
چهار. مخالفت با قدرت یابی هر گروه همسو با جمهوری اسلامی.
آمریکا در چندین مرحله و در مقاطع مختلف از اراده خود برای مقابله با منافع و مطلوبیت های استراتژیک ایران سخن به میان آورده است که در این رابطه سند امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۰۶ گویاست.
در حال حاضر تأثیرگذاری جمهوری اسلامی بر سطوح مختلف نظام بین الملل به نحوی است که همگان به آن اذعان دارند. در این راستا عامل اصلی که باعث گردید تا سیاست خارجی آمریکا در منطقه تغییر جهت دهد، توجه به این نکته است که تحولات جدید منطقه ای به ویژه در عراق نشان داد که جمهوری اسلامی علاوه بر دستیابی به سطوح بالایی از تأثیرگذاری بر تحولات منطقه ای، توانسته از طریق قدرت نرم ایدئولوژی ضد صهیونیستی و ضد آمریکایی مانع اصلی به ثمر رسید طرح خاورمیانه بزرگ مطلوب نظر آمریکا شود.
تقویت موج مقاومت اسلامی
جهان اسلام در طی قرون گذشته شاهد ظهور جریانات مختلف فکری و سیاسی زیادی بوده که عمدتا در پاسخ به اوضاع بحرانی جهان اسلام شکل گرفتند؛ بدان خاطر که پس از گسترش نفوذ غرب بر جوامع اسلامی، یک نوع آگاهی در میان مسلمانان برای کسب استقلال از غرب شکل گرفت که اندیشمندان برای حفظ هویت اسلامی، در صدد بازگشت به اسلام برای رهایی از این وضع برآمدند. امواج پر تلاطم بیداری امروزه در حالی کشورهای در حال توسعه به ویژه در دو سطح کشورهای غیر متعهد و کشورهای اسلامی را فراگرفته است که به رغم برداشت های متفاوت به نظر می رسد پیروزی انقلاب اسلامی در ربع آخر قرن بیستم نقطه عزیمت اصلی این امواج توفنده باشد.
با این انقلاب در شرایطی به وقوع پیوست که کمتر کسی آن را در شرایط انقلابی تصور می نمود؛ بدان خاطر که برآوردهای ناشی از وضعیت جهانی در دوران دو قطبی و حمایت غرب از نظام حاکم بر ایران، بیانگر آن بود که تحولات دهه ۱۹۸۰ در ایران در نهایت به ثبات نسبی ختم می گردد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر ایده اسلام سیاسی، به تدریج این ایده بدلیل افکار آرمانگرایانه و طرح ارزش های جدید در عرصه بین الملل، در تقابل با غرب و شرق قرار گرفته و منافع غالب کشورها را نیز به خطر انداخت. علی رغم فشارهای شدید قدرت های بین الملل و سایر دولت ها در مقابله با این انقلاب، اما انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (رحمه الله)، توانست با تکیه بر تفکر اسلام سیاسی، نقش اسلام و مسلمانان را در عرصه های مختلف برجسته ساخته و عنصر هویت اسلامی را به عنوان واقعیتی پذیرفته شده در برابر هویت جهان شمول غرب قرار دهد.
بررسی ابعاد تاثیر گذاری این انقلاب در سطح جهان اسلام، حاکی از آن است که علی رغم مخالفت بسیاری از دولت های اقتدارگرای اسلامی، جمهوری اسلامی ایران در راستای تعالی اهداف خود، با سعی و تلاش فراوان توانست تا مسلمانان جهان را در مسیر بازیابی هویت اسلامی خویش قرار داده و بررسی های موجود در این زمینه بیانگر آن است که این انقلاب بزرگ، تاثیرهای متفاوتی را در سطح جهان اسلام داشته است که عبارتند از : بازتاب ملموس و چشمگیر، تقویت و شتاب بخشیدن به جریان های سیاسی اسلامی، برانگیختن ایدئولوژی و تفکر سیاسی اسلامی و فراهم شدن بهانه برای برخی از حکومت ها در سرکوب جنبش های اسلامی مخالف.
در واقع با پیروزی انقلاب اسلامی و پژواک پیام های آن بود که در دنیای اسلام زلزله ای سیاسی رخ داد چنانکه نخستین موج آن را جهان در قالب اوج گیری مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان شاهد بود. نهادینه شدن تدریجی بیداری اسلامی نه تنها سبب آزادی جنوب لبنان و شکل گیری انتفاضه های اول و دوم فلسطین بود که در نتیجه تعمیق این بیداری پیروزی حزب الله لبنان در نبرد ۳۳ روزه و مقاومت حماسی مردم غزه در نبرد ۲۲ روزه و در مصافی نابرابر رقم خورد و اکنون چند ماهی است که برخی کشورهای اسلامی شاهد موج دیگر همان بیداری اسلامی هستند.
با وجود تلاش برخی کشورهای منطقه و اروپا و آمریکا برای نامرتبط دانستن بیداری اسلامی با بازتاب انقلاب اسلامی، مراجعه به خواست ها و مطالبات مردم کشورهای مصر، تونس، بحرین، یمن و لیبی از جمله برگزاری نمازهای جمعه و شعارهای الله اکبر مبین آن است که نقش انقلاب اسلامی در سه دهه گذشته در شکل گیری دور جدید بیداری اسلامی را نمی توان نادیده گرفت. اما بیداری امروزه ابعاد فراگیرتری پیدا کرده است. در جبهه ای دیگر کشورهای عضو جنبش عدم تعهد با تأثیر پذیری از مقاومت ایران در برابر فشارهای آمریکا و برخی دول اروپا در حوزه دستیابی به دانش و فناوری هسته ای صلح آمیز موجی از بیداری هسته ای را شکل داده اند که علائم آن در مواضع و دیدگاه های آنها در حمایت از فعالیت هسته ای صلح آمیز ایران و همین طور مخالفت با زیاده طلبی های برخی اعضای کلوپ هسته ای در نشست های بازنگری NPT که هر روز پررنگ تر می شود. در این میان استقبال کشورهای در حال توسعه از دو نشست بین المللی خلع سلاح و عدم اشاعه در تهران و سایر کشورها برگزار شد نشان می دهد بیداری هسته ای نیز در حال نهادینه شدن است.
بیداری هسته ای که از مقاومت ملت ایران بر سر مطالبات هسته ای صلح آمیز شان نشأت گرفته است نه تنها اعضای آژانس بین المللی انرژی اتمی و معاهده NPT را نسبت به استانداردهای دوگانه در عرصه هسته ای حساس ساخته است که در سال های اخیر سبب مقاومت سازمان یافته گروه نم در برابر آپارتاید هسته ای و تأکید آنها بر ضرورت بازنگری در ساختار آژانس بین المللی انرژی اتمی به ویژه شورای حکام و درخواست مکرر برای اجرای ماده ۶ معاهده NPT و خلع سلاح هسته ای در جهان شده است. به نظر می رسد نقش و جایگاه ایران در بیداری فراگیر بین کشورهای در حال توسعه به ویژه در دو حوزه بیداری اسلامی در برخی کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی و بیداری هسته ای بین اعضای آژانس بین المللی انرژی اتمی چنان پررنگ و کلیدی است که حتی تحلیل گران کشورهای اروپا و آمریکا نیز هر از گاهی به آن اذعان داشته، با وجود فشارهای سیاسی و تبلیغات یک سویه برای نادیده گرفتن آن، به صراحت اعلام می کنند سرمنشأ بسیاری از این رخدادها و مطالبات، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران است.
افزون بر این رایزنی با کشورهای همسو عامل دیگری است که می تواند نقش و جایگاه محوری قدرت نرم ایران را به عنوان قدرتی منطقه ای با پتانسیل اثرگذاری فرامنطقه ای را برجسته تر سازد و بدین ترتیب به افکار عمومی جهان توجه دهد انرژی انقلاب اسلامی در استمرار بیداری فراگیر همچنان جوشان است.
۳- اشتراکات بیداری ها و انقلاب اسلامی ایران
رسانه ها و مراکز مطالعات مختلف، با بررسی نکات محوری و اصلی بیداری مردمی در منطقه، تأکید کرده اند که انقلاب اسلامی ایران و اندیشه های امام خمینی نقش بسیار مهمی در تولد این انقلابها داشته است. در زیر به برخی از این موارد اشاره می کنیم:
کاربرد نمادهای اسلامی
النادر استفاده از نمادهای دینی در تظاهرات مردمی و برگزاری نماز جماعت، طرح شعارهای دینی – نظیر الله اکبر – و حضور راهبران دینی در این تظاهرات کام آشکار بود، در تونس و مصر و لیبی و بحرین، رهبران دینی نقش بارز و محوری را در هدایت انقلاب مردم داشتند، البته نمی توان گفت این انقلاب ها به طور کامل مطابق ایده انقلاب اسلامی در ایران است، اما بدون شک اصول اسلامی در آینده نظام های سیاسی این کشورها نقش واضحی دارد.
مردمی بودن تظاهرات
این تظاهرات در آغاز حزبی یا نظامی نبود و هیچ دخالت یا حمایت از سوی احزاب سیاسی در آن مطرح نبود. در این حرکت، فقرا و عموم مردم قبل از ثروتمندان و شخصیت های سرشناس وارد میدان شدند و سپس احزاب به آنها پیوسته و اعتراضات را هدایت کردند. می توان گفت اگر دخالت احزاب و راهنمایی های آنها نبود، این تظاهرات در برخی کشورها به ویژه در مصر به شکست می انجامید. در مصر گروه های تروریست به مردم در میدان التحریر حمله کردند، و در روز بعد میدان التحریر خلوت بود، اما ورود اخوان المسلمین و احزاب اسلامی مصر به همراه چهل هزار تظاهر کننده به میدان، باعث حضور میلیون ها نفر از مردم در میدان التحریر شد.
توجه به نقش جوانان
در تمامی تظاهرات حضور پررنگ جوانان به چشم می خورد که دلیل آن انتشار فقر و محرومیت و بیکاری در کنار شور و حماسه و آگاهی جوانان نسبت به اقشار دیگر است، و بیش از دیگران از نظام های کنونی آسیب دیده اند.
تکرار اصول انقلاب اسلامی ایران
در میان معترضان در کشورهای عربی شعارهایی در مورد آشتی مردم با ارتش و این که ارتش جزئی از ملت است سر داده می شد و این موضوع یکی از شعارهای اصلی مردم ایران در دوره انقلاب اسلامی بود. در تحولات اخیر کشورهای عربی شاهد تقدیم گل از سوی مردم به سربازان ارتشی بودیم و سربازان نیز این گل ها را در لوله تفنگ های خود قرار می دادند، این تصاویر، همه رسانه های جهان و رسانه های عربی را به یاد انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی انداخت و حتی رسانه های وابسته به اسرائیل به این موضوع اشاره کردند. این گونه رفتارها نشان دهنده میزان آگاهی و هوشیاری این انقلاب ها و امتداد انقلاب امام خمینی و اخلاق و اصول آن به کشورهای عربی بود.
دشمن مشترک
ایران انقلاب اسلامی و جنبش های اخیر منطقه دارای وجه مشترک دیگری هستند. تسلط کشورهای غربی و به ویژه آمریکا در ساخت قدرت سیاسی و امنیتی این کشورها یکی از نقاط مشترکی است که در مورد تمامی این کشورها مصداق مشخص و روشنی دارد. حضور رژیم صهیونیستی در این منطقه و تعهد آمریکا به تامین امنیت دائمی این رژیم از سوی خود باعث می شد که آمریکایی ها برای حضور در ساختار سیاسی و امنیتی این کشورها برای جلوگیری از رشد عناصر ضد صهیونیستی و تقویت جریانات سازشگر در میان حاکمان این کشورها تلاش وافری بنمایند. نمونه های فراوانی وجود دارد که همراهی حکمرانان این کشورها على رغم وجود اراده های قوی مردمی مبنی بر مبارزه با رژیم صهیونیستی تنها به علت هم پیمانی با آمریکا و اسرائیل نه تنها به این خواست ها وقعی ننهاد بلکه دقیقا در نقطه مقابل خواست اکثریت مردم کشورهای خود همراه و همسو با آمریکا و رژیم صهیونیستی در جهت تأمین منافع آنان گام بر می داشتند. امضای پیمان صلح با اسراییل، موافقت با حمله اسراییل به غزه و جریان مقاومت اسلامی در منطقه، محدود کردن مبارزان فلسطینی، بستن گذرگاه رفح و محاصره کامل غزه به درخواست رژیم صهیونیستی و اسراییل و على رغم خواست اکثریت مردم این کشورها تنها چند نمونه از هزاران اقدامی بود که حکمرانان این کشورها تنها به خواست آمریکا و اسرائیل انجام می دادند.
وحدت ملی
تأکید انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن بر لزوم وحدت همه اقشار و همه مذاهب اسلامی و سایر ادیان در نیل به پیروزی در صحنه داخلی و خارجی زمینه گرایش جنبش های سیاسی اسلامی معاصر به سوی انقلاب اسلامی است، چون انقلاب اسلامی به تأسی از اسلام ناب محمدی هیچ تفاوتی میان انسان ها قائل نیست و با ایده تأسیس دار التقریب تمامی فرق اسلامی و ادیان را در کنار یکدیگر جمع می کند. به همین دلیل طیف گسترده ای از گروه های غیر شیعی و حتی جنبش های آزادی بخش غیر اسلامی، انقلاب اسلامی ایران را الگو و اسوه خود قرار داده اند.
مردم سالاری
مردم سالاری انقلاب اسلامی، از مهمترین عوامل در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملت های مسلمان بوده است. رهبران انقلاب ایران بر این عقیده بوده اند که باید نقش اساسی را به ملت ها داد نه دولت ها. عدم مشارکت مردم در قدرت و ساخت سیاسی باعث شکل گیری یکی از پایه های اصلی این جنبش ها شد. جنبش هایی که با حضور مردم در صحنه به نتیجه رسید باعث شد تا مردم این کشورها برای اولین بار تأثیرگذاری خود را بر ساخت قدرت سیاسی این کشورها بینند. لذا سرنگونی حکومت های وابسته به غرب در این منطقه استراتژیک به وسیله حضور مردم در صحنه باعث گشوده شدن فصل جدیدی از مشارکت سیاسی مردم و تعیین سرنوشت خود در این کشورها شد.
تغییر ماهیت قدرت
انقلاب اسلامی ایران معنا و مفهوم قدرت را در سطح جهانی متحول کرد. منابع قدرت که پیش از این با سخت افزار، توسعه اقتصادی، جمعیت و قلمرو سرزمینی سنجیده می شد، پس از این به عنصر دین و مذهب و تأثیر سازنده آن در ساخت اجتماعی قدرت که امروزه از آن به عنوان قدرت نرم یاد می شود رهنمون شد.
مشکلات موجود در مسیر تشکیل جبهه واحد مقاومت
شاید مشکلات امروز جهان اسلام تا حدود زیادی ناشی از تشتت در سطح رهبری جهان اسلام است (اگرچه در این جا به دنبال ارزش گذاری نسبت به رهبری هرکه باشد و از هرکجا باشد، نیستیم. از این رو جایگاه رهبری نیازمند شخصیتی است که صاحب دیدگاه و فهم وسیع نسبت به وضع کنونی جهان اسلام و نقاط ضعف و قوت آن و شرایط داخلی و خارجی آن باشد. رهبری جهان اسلام از طریق گروه های کارشناسان می تواند به اطلاعات لازم تجهیز شود و مشکلات را حل و فصل کند.
به همین دلیل اساس رهبری در کنار پایگاه و حمایت مردمی است که متکامل می شود و پایگاه مردمی پشتوانه رهبری است به گونه ای که نوعی تعامل فکری و روحی و عاطفی و جنبشی میان رهبری در تصمیم گیری هایش و مردم در مأموریت های اجرائی شان وجود دارد. به اعتقاد نگارنده تنوع در وضع کنونی مسلمین مانع محسوب نمی شود، چراکه اگر رهبری پایگاه های خود را با قدرت و با برنامه مستحکم سازد، دیگران نمی توانند مانع اجرای برنامه های آن شوند. ممکن است مشکلاتی برای آن درست کنند اما نمی توانند برنامه های آن را نابود کنند.
در این راستا مهمترین اولویت وحدت اسلامی است، چراکه مسئله وحدت اسلامی صرفا مسئله ای فقهی که مورد اختلاف مسلمانان با تنوع اجتهادی آنها باشد، نیست. همچنین صرفا مسئله ای کلامی نیست که مسلمانان با خطوط فکری مختلف بر آن اختلاف داشته باشند، بلکه این مسئله ای وجودی است چرا که معنای وحدت اسلامی وحدت ادغامی نیست که مذاهب از اصول و ارزش های خود عقب نشینی کنند بلکه منظور از وحدت اسلامی ایجاد حالت وجدانی و درونی در شخصیت اسلامی مسلمانان است که همه مسلمانان را بر اساس نقاط مشترک مجتمع سازد و درباره آنچه که اختلاف دارند گفتگو کنند و آن را به خدا و رسول ارجاع دهند، و به گونه ای تلاش شود که در مورد اختلاف با دیگری، تفاهم و نزدیکی یا وحدت حاصل شود.
باید به واسطه نقاط و موارد اشتراک مسلمانان شخصیتی اسلامی برای خود احساس کنیم و اختلاف اجتهادی را موجب غنای مسلمانان و نه مانع وحدت آنان بدانیم. نمونه اتحادیه اروپا نمونه جالب توجهی از وحدت در عرصه منافع امنیتی سیاسی و اقتصادی است. به اعتقاد نگارنده مطالعه تجارب وحدت گرایی چه در سطح اتحاد و چه در سطح همگرایی به ما امکان همکاری و تکامل جهت برنامه ریزی برای وضعیت کنونی و آینده امت را می دهد، به گونه ای که می توانیم برخی عناصر از تجارب دیگران را که متناسب با شرایط کنونی مسلمانان است اخذ کنیم، هرچند برخی از ویژگی ها و شرایط حاکم بر ملت های غیر مسلمان متفاوت از کشورهای اسلامی است.
با به اعتقاد نگارنده محورهای اصلی وحدت اسلامی عبارتند از:
یک. همبستگی عمومی امنیتی. این نیاز به حوزه امنیتی تقلیل نمی یابد بلکه نیازمند همبستگی در حوزه های دیگر (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی) است. در حقیقت پراکندگی سیاسی جهان اسلام و به رسمیت شناختن فقهی این مسئله توسط برخی مکاتب فقهی، تصور چنین همبستگی را دشوار ساخته است.
دو. تقویت و حمایت سازمان های مردم نهاد در کشورهای اسلامی و کمک به پیشبرد اهداف دیپلماسی مقاومت از طریق این سازمان ها.
سه. اجرای اصل برادری اسلامی و ایجاد صلح میان نظام های سیاسی حاکم در و جهان اسلام
چهار. پند و اندرز نظام های سیاسی جهان اسلام به یکدیگر جهت عدم خروج از چارچوب عدالت اسلامی در عرصه های مختلف.
پنج. حرکت شتابان به سوی تحقق وحدت سیاسی فراگیر در جهان اسلام یا تحقق مراحل پایین تر آن به گونه ای که حافظ محورهای آن باشد.
شش. تلاش برای ایجاد بازار مشترک اسلامی
هفت. تقویت سازمان کنفرانس اسلامی و کارآمدسازی ابزارها و اند توانایی های آن برای ایفای نقش فعال خود در سطح جهانی.
هشت. افزایش سطح علمی و فرهنگی شهروندان امت اسلامی تا بتوانند نقش مطلوب خود را ایفا کنند.
نه. عقد تفاهم نامه های علمی فرهنگی میان دانشگاه ها و مراکز علمی فرهنگی کشورهای اسلامی که در آن شرایط همکاری و همبستگی و همیاری تعریف شده باشد.
ده. حضور فعال کشورهای اسلامی در مجامع بین المللی و مشارکت فعال در برنامه های جهانی که موجب همگرایی بیشتر شود.
نتیجه گیری
گفتمان سیاسی اسلام مجموعه ای از گفتمان ها است که وجه مشترک همه آنها همبستگی اسلامی در تمام جهان است. انقلاب اسلامی ایران با هوشیاری و مهارت توانست گفتمان سیاسی خود را در شرق و غرب عالم بگستراند و ندای امت اسلامی را سر دهد به گونه ای که گسترش این گفتمان و عمق تأثیر آن در امت اسلامی غرب را به هراس انداخت. امروزه اوضاع جهان اسلام به مرحله ای از بلوغ رسیده است که نیازمند حرکت به سوی اقدامات ایجابی مؤثر می باشد.
امام اسلام را به جایگاه شایسته خود باز گرداند و این برآمده از عمق فقه و فهم امام نسبت به اسلام بود و محصول سیراب گشتن امام از سرچشمه ها و منابع ناب اسلام یعنی قرآن کریم و سنت نبوی و مکتب اهل بیت و درس گرفتن از تاریخ جهادی و انقلابی اسلام بود که در مبارزه مسلمانان با تمامی دشمنان اسلام متجلی بود.
تا پیش از انقلاب اسلامی ایران روابط حاکم میان نیروهای اسلامی و غیراسلامی منطقه ناخوشایند و برخوردآمیز بود به گونه ای که هر یک دیگری را رد می کرد. این مسئله نه فقط درباره ملی گراها و ناسیونالیست ها، بلکه درباره اسلام گراها هم صادق بود و غیر اسلامی ها به دیده دشمنی به اسلام گراها نگاه می کردند. این نگاه ناشی از بی اعتمادی میان طرفین بود و مجموعه ای از عوامل داخلی و خاص موجب این بی اعتمادی و این نوع نگاه دشمنانه شده بود، از جمله طرح استعماری غرب برای تجزیه ملت های منطقه و ایجاد دشمنی میان جریان ها نیروهای مختلف از آن جهت استمرار سلطه استعمار و حکومت های مرتبط با آن در منطقه. همچنین برپایی یک نظام سیاسی اسلامی یعنی جمهوری اسلامی ایران موجب همگرایی در منطقه گردید و جمهوری اسلامی به واسطه انقلاب اسلامی، ایران را از پایگاه دشمنان به پایگاه مقاومت تبدیل کرد و به همکاری و تعامل به منطقه عربی و اسلامی در راستای اهداف بزرگ اسلامی سوق داد.
انقلاب اسلامی ایران عنصر اساسی و جوهری به اندیشه سیاسی اسلام در سطح روابط منطقه ای و بین المللی وارد ساخت. جمهوری اسلامی ایران به جای معادلات مادی حاکم بر روابط بین المللی که مبتنی بر قدرت سخت و زور است، معادلاتی جدید مبتنی بر قدرت نرم انقلاب اسلامی جایگزین ساخت که مهمترین آنها «حق علیه باطل» و «عدل علیه ظلم» بود. به همین دلیل امام همواره تأکید داشت که باید براساس آیه کریمه «قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» روابط جدیدی را پایه ریزی کرد؛ روابطی انقلابی با نیروهای منطقه ای و بین المللی بر پایه اصل حق علیه باطل و عدل علیه ظلم و استقلال بر ضد وابستگی.
امام خمینی (رحمه الله) نگاه مادی به روابط بین الملل را تغییر داد و آن را از سیطره موازین نیروهای مادی و قدرت سخت نظام سلطه خارج ساخت و پرده از چهره حقیقی اسلام و فقه سیاسی اسلام کنار زد. براساس این دیدگاه امام خمینی (رحمه الله) ائتلاف ها و جبهه بندی های جدیدی در بعد نرم افزاری و فرهنگی اندیشه های اسلامی پدید آمد.
تعهد اصولی انقلاب اسلامی ایران به مسئله مقاومت اسلامی برگرفته از مفاهیم دینی و آیات قرآن کریم است. این آگاهی و تعهد به اندیشه های مقاومتی در میان ملت های جهان اسلام گسترش یافت و تبدیل به گام های عملی در راه طولانی مبارزه و جهاد در سطح جهان عرب و جهان اسلام شد به گونه ای که روز به روز مسئله سازش با رژیم صهیونیستی بیشتر به حاشیه می رود و همانطور که امام فرمودند این رژیم همچون غده ای سرطانی است که باید از روی زمین محو شود. پایبندی امت اسلامی به مفهوم نابودی اسرائیل روز به روز و سال به سال در حال افزایش است و این نشانه پیروزی امت اسلامی در تحقق اهداف و مواجهه با دشمنان در آینده است.