نظریه شهید مطهری نسبت به طول عمر حضرت حجت‏(عج)

شهید مطهری اعتقاد داشت موضوع عمر طولانی حضرت مهدی(عج) بحث ندارد که انسان بیاید درباره آن فکر کند یا العیاذ باللَّه دچار شک و تردید شود .

#دیدگاه#شهید#مطهری#طول#عمر#امام#زمان

یکی از سوالاتی که پیرامون ایده شیعه نسبت به امام منتظر مطرح است، عمر طولانی حضرت مهدی(عج) است. چگونه شیعه باور دارد انسانی سالیان متمادی به حیات خود ادامه می دهد و سرانجام از پرده غیبت خروج کرده و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. آیا براساس یافته های علوم تجربی امکان چنین امری وجود دارد؟ آیا عقل توان درک این موضوع را دارد؟ شهید مطهری در خصوص “مسأله عمر حضرت حجت‏” اعتقاد دارند:

“بسیارى از افراد وقتى موضوع حضرت حجت پیش م ى‏آید مى‏ گویند: “آیا یک بشر حدود هزار و دویست سال عمر کند؟! این برخلاف قانون طبیعت است.” این ها خیال کرده ‏اند که سایر امورى که در همین دنیا واقع شده است، با قوانین عادى طبیعت – یعنى آن قوانینى که علم امروز بشر مى‏ شناسد- صددرصد سازگار است. اصلا تمام تحولات بزرگى که در تاریخ حیات و زندگى عموم موجودات زنده – از گیاه و حیوان – پیش آمده تحولات غیرعادى است. آیا اولین نطفه حیات که روى زمین بسته شده، مطابق اصول علوم زیستى است؟ اولین بار که حیات در روى زمین پیدا شد با کدام قانون طبیعى جور در مى ‏آید؟

مطابق فرضیه ‏هاى علمى‏ که امروز هست و از نظر علم امروز مسلّم است که در حدود ۴۰ میلیارد سال از عمر زمین مى ‏گذرد. در میلیاردها سال پیش این زمین ما یک کره گداخته بوده که محال و ممتنع بوده است که جاندارى بتواند روى آن زندگى کند. طبق تخمین هاى علمى میلیاردها سال گذشته است تا اولین جاندار در روى زمین پیدا شده است. علم امروز هم مى‏ گوید جاندار همیشه از جاندار پیدا مى ‏شود، و نمى ‏تواند نشان بدهد که جاندارى از غیرجاندار پیدا بشود. علم هنوز نتوانسته جواب بدهد که آن اولین جاندار که در روى زمین پیدا شد، یعنى آن اولین تحول بزرگ، آن نطفه اول حیات که روى زمین بسته شد چگونه بسته شد؟

همیشه خداى متعال نشان داده است که وقتى وضع دنیا به یک مراحلى مى‏ رسد، مثل اینکه دستى از غیب بیرون مى ‏آید، یک تحول ناگهانى رخ مى‏ دهد و یک وضعى پیش مى آید که با قانون طبیعت اصلا قابل پیش ‏بینى نیست. بنابراین، این موضوع، بحث ندارد که انسان بیاید درباره آن فکر کند یا العیاذ باللَّه دچار شک و تردید شود

بعد مى‏ گویند: اولین نطفه حیات و اولین سلول که پیدا مى‏شود، تکامل پیدا مى‏ کند، به یک مرحله ‏اى که مى ‏رسد دو شاخه مى‏ شود: شاخه نباتى و شاخه حیوانى.

شاخه نباتى با یک مشخصاتى، و شاخه حیوانى با مشخصات دیگرى، که در بعضى قسمت ها ضد یکدیگر و مکمل یکدیگرند، و این عجیب است: اگر گیاه نباشد، حیوان نیست و اگر حیوان نباشد گیاه نیست، مخصوصاً از جنبه گرفتن و پس دادن گازهایى که در فضا وجود دارد. علم هنوز نتوانسته این را بیان کند که این مرحله – که باز یک تحول بزرگى در حیات و زندگى پیدا مى ‏شود – چگونه رخ مى‏ دهد؟ چطور شد شاخه‏ نبات پیدا شد، چطور شد شاخه حیوان پیدا شد؟ و همچنین مراحل دیگر در پیدایش خود انسان، پیدایش موجودى با این قدرت، با این عقل و فکر و اراده و اختیار. مگر هنوز علم توانسته این را توجیه کند؟!.

مگر خود وحى یک امر عادى است؟! مگر خود وحى که یک بشرى برسد به حدى که دستور از ماوراء طبیعت بگیرد، کمتر است از مسأله زنده بودن یک نفر هزار و سیصد سال؟ اصلا این یک امر عادى و طبیعى است، یک چیزى است که بشر، اکنون دارد دنبالش مى‏رود و شاید قانون طبیعى هم داشته باشد. بشرهاى امروز دنبال این مى ‏روند که یک وسائلى درست کنند – با یک دواهایى، با یک فرمول هایى – که عمر بشر را افزایش دهند. کسى نمى ‏تواند بگوید که قانون طبیعت این است که بشر، صد سال یا پنجاه سال یا دویست سال و یا پانصد سال عمر کند. درست است که سلول هاى بدن انسان یک دوره حیاتى دارد، ولى این در شرایط محدود است. شاید روزى کشفى شود که با یک وسیله بسیار کوچک عمر بشر را تا پانصد سال یا بیشتر تطویل کنند.

یکی از سوالاتی که پیرامون ایده شیعه نسبت به امام منتظر مطرح است، عمر طولانی حضرت مهدی(عج) است. چگونه شیعه باور دارد انسانی سالیان متمادی به حیات خود ادامه می دهد و سرانجام از پرده غیبت خروج کرده و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. آیا براساس یافته های علوم تجربی امکان چنین امری وجود دارد؟

این یک امرى نیست که انسان بخواهد در آن شک کند. این عادى‏ ترین مسائلى است که در دنیاى حیات رخ داده است.

همیشه خداى متعال نشان داده است که وقتى وضع دنیا به یک مراحلى مى رسد، مثل اینکه دستى از غیب بیرون مى‏ آید، یک تحول ناگهانى رخ مى ‏دهد و یک وضعى پیش مى‏آید که با قانون طبیعت اصلا قابل پیش بینى نیست. بنابراین، این موضوع، بحث ندارد که انسان بیاید درباره آن فکر کند یا العیاذ باللَّه دچار شک و تردید شود.

دنیاى دین براى همین است که چشم انسان را باز کند و فکر انسان را از محدودیت جریان هاى عادى خارج کند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.