تعیین وقت ظهور آری یا خیر /سخنان بزرگان علما و اندیشمندان معاصر
مکتوب پیش رو میکوشد تا با بهره گیری از موازین علمی به سوالی که چند روز است به صورت جدی و تا حدی گسترده مطرح شده است پاسخ بگوید هر چند اصل پرسش بسیار قدیمی میباشد! سعی نویسنده با اقرار به کمی سرمایهی علمی اینست که آموختههای خود از محضر بعضی از بزرگان دانش فقه و اصول و نیز یافتههای خویش از آثار بزرگان فقها و علما را به میان آورد و فارغ از هر انگیزه یا اندیشهی غیر علمی و با رعایت ادب و احترام پاسخ مسأله فوق را ارائه کند.
اما اصل سوال این است که آیا میتوان وقت ظهور مبارک حضرت ولی عصر(عج) را تعیین نمود؟
مثلاً اینطور بیان نمود که دیگر باید مردم را آمادهی ظهور نمود چون نزدیک است و یا اینطور اظهار نظر کرد که خدا شاهد است که دیگر ظهور نزدیک است و یا اینگونه نوید داد که نسل ما به عنوان مثال عصر ظهور را درک خواهند نمود.
خواننده گرامی میداند که برای یافتن پاسخ به سوال فوق در وهلهی اول هیچ راهی جز رجوع به منابع دست اول اسلام وجود ندارد. یعنی عقل، قرآن مجید و احادیث رسول گرامی اسلام و اهل بیت مطهر ایشان (علیهم السلام). در مرحله بعد باید این منابع مورد جستجو قرار گیرند که آیا در این زمینه پاسخی دارند یا خیر؟
اما دربارهی عقل باید بگوییم: نهایت توان عقل در اینجا از گمانه زنی و به اصطلاح از یک پیش بینی ضعیف تجاوز نمیکند. چون اصولا احاطه و تسلطی بر علل و حوادث مۆثر بر وقوع ظهور ندارد همانطور که زمان وقوع قیامت را نیز نمیتواند تعیین کند چنانچه آیات قرآن مجید نیز به حسب فهم ما انسانهای معمولی در این زمینه سکوت اختیار کردهاند. اما در عوض در میان روایات، احادیث نه چندان کمی وجود دارد که با صراحت تمام مسأله تعیین وقت ظهور را ناممکن و بلکه حرام و ممنوع اعلان کردهاند شایان توجه آنکه علاوه بر کثرت نسبی این روایات بعضی از آنها از اعتبار و فتقان صدوری و سندی نیز برخور دارند. لازم است در اینجا یادآور شود که مبنای نگارنده در این مقاله به طبع عدهای از بزرگان (۱) فقها و اصولیون معتبر دانستن احادیثی میباشد که وثوق و اطمینان به صدور آنها از جانب اولیای دین، وجود داشته باشد.
آیا میتوان وقت ظهور مبارک حضرت ولی عصر(عج) را تعیین نمود؟ مثلاً اینطور بیان نمود که دیگر باید مردم را آمادهی ظهور نمود چون نزدیک است و یا اینطور اظهار نظر کرد که خدا شاهد است که دیگر ظهور نزدیک است و یا اینگونه نوید داد که نسل ما به عنوان مثال عصر ظهور را درک خواهند نمود
در اینجا چند نمونه از این روایات را میآوریم آنگاه توضیحاتی دربارهی آنها عرض میکنیم سپس بعضی احادیث را که می تواند مستندی جهت تعیین وقت باشد میآوریم و بررسی میکنیم. سپس بعضی احادیث و در پی آن چند نکته و شبهه و نیز سخنان بعضی بزرگان علما و اندیشمندان معاصر را به عنوان تأیید مدعای خود ذکر میکنیم.
در اینجا یک نکته اساسی را مناسب است یادآور شویم و آن اینکه در این مجال مختصر فقط صفت و درجه اعتبار احادیث یاد شده را میآوریم و از بحثهای مفصل رجالی و درایه ای چشم میپوشیم البته در صورت ضرورت حاضر به انتشار آن مباحث نیز میباشیم، اما احادیث:
۱-ثقهالاسلام کلینی- قدس سره- در کتاب ارجمند اصول کافی در “باب کراهیه التوقیت” باسندی موثق و معتبر از حضرت امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که جناب فضیل بن یسار از حضرت پرسید: “لهذا الامر وقت؟ فقال: کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون ….” (۲) این حدیث را جناب شیخ طوسی نیز با سندی تقریبا مشابه در “کتاب الغیبه” (۳) آورده است اما ترجمه آن: راوی می گوید پرسیدم: آیا برای این امر وقتی هست؟ حضرت فرمودند: دروغ گفته اند وقت گذران، دروغ گفته اند وقت گذاران، دروغ گفته اند وقت گذران ….
۲- جناب شیخ صدوق با سندی معتبر و مورد وثوق نقل می کند که حضرت امام رضا (علیه السلام) در مورد چهارمین امام بعد از خود به دعبل خزاعی فرمودند: “…. و بعد الحسن ابنه الحجه القائم المنتظر فی غیبته المطاع فی ظهوره لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عزو جل ذلک الیوم حتی یخرج فیملأ الارض عدلأ کما ملئت جورأ و اما متی فاخبار عن الوقت فقد حدثنی ابی عن ابیه عن آبائه – علیهم السلام – لا یجلیها الوقتها الا هو ثقلت فی السماوات و الارض لأ تاتیکم الا بغته” (۴)این حدیث شریف را با سندی بسیار مشابه با سند مرحوم صدوق، جناب ابوالقاسم علی بن محمد بن علی الخزاز در کتاب ارجمند “کفایه الاثر”(۵) نقل نموده است.
ترجمه ی فرمایش امام رضا(علیه السلام) چنین است… و پس از حسن، فرزندش حجت قائم همو که در غیبت او منتظرش هستند و در ظهورش فرمانبردار او هستند امام می باشد. اگر فقط یک روز از دنیا باقی مانده باشد خداوند عزوجل آن روز را آنقدر به درازا می کشاند تا او خروج کند پس زمین را پر از عدل می نماید آنسان که مملو از جور و ستم بوده است و اما پاسخ به پرسش از زمان آن، خبردادن از وقت آن است و حال آنکه پدر من از پدرش و ایشان از آباء خویش (علیهم السلام) نقل فرموده اند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وقتی از ایشان پرسیدند، چه زمانی قائم از فرزندان شما قیام خواهد نمود فرمودند: در وقت این امر هیچ کس آن را آشکار نخواهد ساخت مگر خداوند متعال آن خروج در آسمانها و زمین گرانبار است و شما را درنمی رسد مگر بصورت ناگهانی.
۳- جناب شیخ طوسی در “کتاب الغیبه” توقیع مبارکی را از جانب ناحیه مقدسه ی حضرت ولی عصر- خطاب به اسحاق بن یعقوب نقل می فرماید که به توقیع اسحاق بن یعقوب معروف می باشد این توقیع را جناب شیخ صدوق نیز نقل نموده است امام زمان(عج) در فرازی از این توقیع فرموده اند: اما ظهور فرج از اموری است که امرش وابسته به خداست (البته همه امور به دست خدای متعال است ولی این تعبیر نشاندهنده خصوصیت انحصاری امر ظهور است) وقت گذاران دروغ گفته اند.(۶)
در خور توجه فراوان آنکه این توقیع شریف به ضعف سندی مشهور شده است لکن باید بدانیم این توقیع مبارک در نزد تعداد نه چندان کمی از فقها و علماء به عنوان حدیثی معتبر معرفی شده است و بلکه با درجه بالایی از اعتبار شناخته شده است به اعتقاد نگارنده همین نظر درست و متقن است در اینجا فقط به ذکر نام بعضی از این بزرگان بسنده می کنیم این اسامی به این ترتیب است آیات عظام:
سید محمود شاهرودی (۷) شهید سید محمد باقر صدر (۸) شیخ مرتضی حائری یزدی (۹) و نیز آیات عظام سید کاظم حائری (۱۰) سید محمود هاشمی شاهرودی (۱۱) و شیخ جعفر سبحانی (۱۲)
۴- جناب شیخ طوسی باسندی معتبر و قوی از حضرت امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمودند: هر آنکس از مردم که برای تو وقتی (برای ظهور) تعیین کرد هیچ بیم هراسی نسبت به تکذیب وی در خود راه مده(۱۳) این روایت هشدار دهنده و نسبتا شدید البیان را جناب شیخ نعمانی نیز در کتاب “الغیبه” خود نقل نمود ه است. (۱۴)
تا بدینجا چهار روایت را که به لحاظ علمی دارای درجه ی اعتبار بودند نقل کردیم و حداقل از نقل هفت روایت دیگر چشم پوشی نمودیم. لکن در اینجا مناسب می دانیم روایت دیگری را که حاوی نکات راهگشای ارزنده ای است نقل کنیم. البته به نظر میرسد این حدیث نیز دارای اعتبار و اتقان در خوری بوده باشد که بحث از آن در این مجال خلاف وعده ی ما خواهد بود مرحوم کلینی از راوی نقل می کند که “کنت عند ابی عبدالله (علیه السلام) اذ دخل علیه منهم، فقال له: جعلت فداک أخبرنی عن هذا الامر الذی تنظر، متی هو؟ فقال یا مهزم کذب الوقاتون و هلک المستعجلون و نجا المسلمون. (۱۵) این روایت را با سندی دیگر جناب شیخ طوسی نیز نقل فرموده است (۱۶) البته در پایان نقل مرحوم شیخ یک جمله ی دیگر هم وجود دارد و آن اینست “و الینایصیرون” که یعنی سرانجامشان به سوی ما می باشد که این فراز احتیاج به شرح دارد و لکن ما را از هدف این نوشتار مختصر دور می کند اما ترجمه ی آن چنین است.
در میان روایات، احادیث نه چندان کمی وجود دارد که با صراحت تمام مسأله تعیین وقت ظهور را ناممکن و بلکه حرام و ممنوع اعلان کردهاند شایان توجه آنکه علاوه بر کثرت نسبی این روایات بعضی از آنها از اعتبار و فتقان صدوری و سندی نیز برخور دارند
راوی می گوید شخصی به نام مهزم به حضرت صادق (علیه السلام) عرض کرد جانم به فدای شما! به من بفرمایید این امر که منتظر آن هستیم در چه زمانی خواهد بود؟ حضرت فرمودند: ای مهزم! دروغ گفت اند وقت گذاران و آنانکه شتاب بیجا دارند و هلاک شدند و آنان که تسلیم هستند نجات یافتگان اند مشاهده می شود که صریحا ملاک هلاکت، عجله ی بیجا و معیار نجات تسلیم معرفی شده است. اما نکاتی پیرامون آن چهار حدیث معتبر که نقل کردیم: در این قسمت تنها به دو نکته اکتفا می کنیم و بقیه نکات و دیگر مطالب وعده داده شده را به مقاله ی دوم که در پی این مقاله خواهد آمد وا می نهیم:
۱- از هر چهار حدیث می توان حرمت تعیین وقت ظهور را استنباط نمود. چون در احادیث ۱و۳و۴ تعیین وقت به عنوان کذب معرفی شده است در حدیث ۱و۳ صریحا فرموده شده ست وقت گذاران دروغ می گویند و در حدیث ۴ حضرت بطور قاطع به راوی می فرمایند اصلا هراسی از تکذیب کسیکه وقت ظهور را تعیین می کند نداشته باشید اما این حرمت در حدیث ۲ بطور دیگری برداشت می شود چون حضرت ثامن الحجج از قول پیامبر اکرم می فرمایند: این مسأله را در وقت خودش فقط خداوند اظهار میکند و این یعنی تعیین زمان ظهور امری ناممکن است و در نتیجه تعیین کننده وقت ظهور دروغ خواهد گفت.
۲- ممکن است بگوییم مراد از تعیین وقت که امری ناممکن و حرام می باشد اینستکه آدمی همراه با یقین یا اطمینان زمان آن واقعه ی مبارک را تعیین کند وگرنه اگر توأم با احتمال یا گمان تعیین وقت کند عمل حرامی مرتکب نشده است چنانچه این مسأله ممکن نیز هست ولکن به نظر می رسد اولا با توجه به تأکیدات صریح حضرات معصومین(علیهم السلام) و ثانیا با توجه به سکوت خود حضرات در باره تعیین وقت حتی اینگونه تعیین وقت نیز ممنوع و حرام بوده باشد.
البته درباره ی نشانه های ظهور نکاتی هست که در مقاله دوم تقدیم خواهد شد.
پی نوشت:
۱- به عنوان نمونه: رک: اوثق الوسائل – آیت الله موسی تبریزی، ص۱۸۲، الرسائل القهیه – اثر محقق خراسانی ص ۳۴۵ – نهایه الافکار –تقریرات محقق عراقی – قده – ج۴- ص۲۲۷ – نهایه الدرایه اثر محقق اصفهانی – قده – ج۲- ص۳۹۹
۲- الاصول من الکافی، طبع دار الکتب الاسلامیه ج۱، ص ۳۶۸
۳- کتاب الغیبه، طبع موسسه المعارف الاسلامیه ص۴۲۴-۴۲۵
۴- کمال الدین و تمام النعمه، طبع موسسه النشر الاسلامی، ص۴۰۴-۴۰۵
۵- کفایه الاثر، نشر دلیل ما، ص۳۸۸-۳۹۰
۶- کتاب الغیبه، ص۲۹۱ – کمال الدین و تمام النعمی، ص۵۱۱
۷- کتاب الحج، ج۳، ص۳۴۸
۸- مباحث الاصول، الجزء الثانی من القیشم الثانی، ص۵۱۳-۵۱۴
۹- کتاب الخمس، ص۱۵۷
۱۰- ولایه الامر فی عصر الغیبه ۱۲۰-۱۲۲ (به احتمال نه چندان ضعیف بهترین تبیین از این مساله در همین کتاب ارجمند افاضه شده است)
۱۱- بحوث فی الفقه کتاب الخمس، ج۲، ص۵۰-۵۲
۱۲- الصوم فی الشریعه الاسلامیه الغزاء، ج۲، ص۹۰
۱۳- کتاب الغیبه، ص۴۲۶
۱۴- الغیبه، ص۲۸۹
۱۵- الاصول من الکافی، ج۱، ۳۶۸
۱۶- کتاب الغیبه، ص۴۲۶