چگونگی و چرایی آفرینش امام زمان از قرنها قبل / تشکیل حکومت عدل جهانی
شاید این سؤال برایتان پیش آمده باشد که اگر خداوند متعال اراده کرده در پایان تاریخ بشر، جهان را پر از عدل و داد کند و این کار احتیاج به رهبری الهی دارد، چه ضرورتی است که او را قبل از تشکیل حکومت عدل جهانی خلق کند؟ چرا او را در همان زمان که احتیاج به اوست، خلق نمی کند؟
در پاسخ باید گفت:
از سویی ادله عقلی و نقلی بیانگر آن است که زمین، هیچ گاه نباید از حجت و ولی خدا خالی باشد، هم از نظر فیض تشریع و هم تکوین. در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است که حضرت فرمود: « این امر خلافت در قریش ثابت است، مادامی که دو نفر از مردم باقی باشد». امر خلافت در بیان رسول خدا صلی الله علیه و آله، همان است که خداوند در قرآن فرمود: « اطِیعُوا اللَّهَ وَاطِیعُوا الرَّسُولَ وَاولِی الامْرِ مِنْکُمْ»؛
«از خدا و پیامبر خدا و اولی الامرتان پیروی کنید». مفسران معتقدند مقصود از «اولی الامر» در این آیه معصومین علیهم السلام هستند. مقصود از «الامر» در روایت و آیه، امر زعامت و ولایت و رهبری ظاهری و باطنی و هدایت مطلق مردم به حق و حقیقت است؛ شخصی که به تمام معنا دارای صفات و خصوصیات پیامبر است تا بتواند امر خلافت و جانشینی او را در تمام شؤونات به جز وحی ادامه دهد؛ چنین شخصی در هر زمان باید موجود باشد و در این زمان کسی جز حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیست.
طفل چگونه می تواند امام باشد، در حالی که نمی تواند حتی امام جماعت باشد؟ طفل چگونه می تواند امام باشد، با آنکه معامله با او صحیح نیست؟ طفل چگونه می تواند امام باشد، در حالی که عقد او باطل است؟ طفل چگونه می تواند امام باشد، در حالی که گواهی او جز در موارد خاص مورد قبول نیست؟
از سوی دیگر علم جدید این مطلب را بدون استثنا به اثبات رسانده که عالم، بر اساس حرکت تدریجی پایه گذاری شده است. هر چیزی حرکت تدریجی خود را دارد، بدون آنکه این مطلب با قدرت خداوند تنافی داشته باشد. از همین روست که خداوند متعال آسمان ها و زمین را در مدت شش روز آفرید، نه در یک لحظه. قبل از پاسخ به این پرسش، درباره این سؤالات کمی بیندیشید. مگر خداوند عاجز بود که در یک لحظه آن ها را بیافریند؟ هرگز؛ چرا باید نطفه انسان نه ماه در شکم مادر بماند و شرایط طبیعی خود را طی کند تا به انسانی مستوی الخلقه تبدیل گردد؟ آیا خداوند عاجز است که انسان را در یک لحظه ایجاد نماید؟ بنابراین در مورد تشکیل حکومت عدل جهانی نیز همین حکم جاری است که خداوند امور آن زمان را از پیش تدارک می بیند.
ضمن آنکه آفرینش امام از سال ها و بلکه قرن ها قبل با فلسفه انتظار نیز بیشتر هماهنگ است؛ یعنی انتظار کسی که وجود دارد، ولی غایب است؛ بیشتر مؤثر است تا کسی که هنوز خلق نشده و در آینده پا به هستی می گذارد.
چگونگی امامت کودک پنج ساله
برخی این با طرح این سؤال که شما چگونه به امامت کودک اعتقاد دارید، در حالی که خداوند می فرماید: «وَابْتَلُوا الیَتامی حَتّی اذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَانْ انَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدا فَادْفَعُوا الَیْهِمْ امْوالَهُمْ»؛ «و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید؛ اگر در آن ها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آن ها بدهید» این شبهه را ایجاد کرده اند که اگر خداوند کسی را که به حدّ بلوغ نرسیده، از تصرف در اموالش منع می کند؛ پس چگونه ممکن است او را امام قرار دهد؛ زیرا امام، ولی بر خلق در تمام امور دین و دنیاست و صحیح نیست که والی و سرپرست تمام اموال از قبیل صدقه ها و خمس ها و امین بر شریعت و احکام و …، کسی باشد که ولایت بر درهمی از اموال خود را هم ندارد.
آفرینش امام از سال ها و بلکه قرن ها قبل با فلسفه انتظار نیز بیشتر هماهنگ است؛ یعنی انتظار کسی که وجود دارد، ولی غایب است؛ بیشتر مؤثر است تا کسی که هنوز خلق نشده و در آینده پا به هستی می گذارد.
در پاسخ باید توجه داشت که اولاً این اشکال از سوی افرادی صادر می شود که بصیرتی در دین ندارند؛ زیرا آیه ای را که مخالفان در این باب به آن اعتماد کرده اند، خاص است و شامل امام معصوم علیه السلام نمی شود؛ زیرا خداوند با برهان عقلی و دلیل نقلی، امامت آنان را ثابت نموده است و این به معنای آن است که امام، مخاطب آیه فوق نمی باشد و از زمره ایتام خارج است. ضمن آنکه هیچ اختلافی بین امت نیست که آیه فوق مربوط به کسانی است که عقلشان ناقص است و هیچ ربطی به آنان که عقلشان به عنایت الهی به حد کمال رسیده، ندارد؛ اگر چه کودک باشند. بنابراین ایه شریفه شامل ائمه اهل بیت علیهم السلام نمی شود.
دوماً عنوان حقیقی و اصلی برای حکم به وجوب دفع مال به یتیمان، رشد عقلی است، نه بلوغ و اگر تعبیر به بلوغ در آیه به حد نکاح ذکر شده است، به خاطر عنوان مشیر به رشد عقلانی است؛ زیرا غالباً در این هنگام است که انسان رشید می شود و شاهد این مطلب نیز اینکه اگر کسی از حد بلوغ بگذرد و حتی به سنین بالایی از عمر خود برسد، ولی رشید نشده باشد؛ اموالش را به او نمی دهند. بنابراین ملاک رشد عقلانی است که در امام معصوم علیه السلام از ابتدای سنین کودکی وجود دارد.
با در نظر گرفتن این دو جواب، می توان سؤالات دیگری را نیز که در این زمینه مطرح می شود، پاسخ داد؛ سؤالاتی مانند اینکه طفل چگونه می تواند امام باشد، در حالی که نمی تواند حتی امام جماعت باشد؟ طفل چگونه می تواند امام باشد، با آنکه معامله با او صحیح نیست؟ طفل چگونه می تواند امام باشد، در حالی که عقد او باطل است؟ طفل چگونه می تواند امام باشد، در حالی که گواهی او جز در موارد خاص مورد قبول نیست؟ و … .