آغاز مبارزه اسلامی و مقابله روحانیت با حمایت مردم
۱- موضع روحانیت در برابر انقلاب سفید شاه روحانیت قبل از هر اقدامی در صدد برآمد که مفهوم و معنای لوایح ششگانه مورد نظر شاه را بداند چیست و به همین جهت آیتالله حاج آقا روح الله کمالوند که از علمای خرمآباد بود پس از گفتگو با علمای قم به دیدار شاه رفت و مخالفت علما را با اصلاحات ضد اسلامی به او گوشزد نمود اما شاه بقای خود را بسته به رفرمی میدانست که به او تحمیل شده بود و از طرف دیگر تصور نمیکرد شخصیت بارزی در جامعه روحانیت با او به مقابله برخیزد بنابراین به کمالوند روحانی فهماند که این اصول را به هرحال باید اجرا کنم و اگر من آنها را انجام ندهم از بین میروم و کسانی کار را بدست خواهند گرفت که هیچ اعتقادی به شما و مسلک شما ندارند بلکه این مساجد را بر سر شما خراب خواهند کرد و شما را هم از بین میبرند.
شاه گفت روحانیون اگر با برنامه اصلاحی ما موافقت کنند و به کارشکنی و مخالفت دست نزنند من اطمینان میدهم که هر پیشنهاد و خواستهای که درباره جامعه روحانیت داشته باشند برآورده سازم! شاه گله کرده بود که روحانیون ایران باید شاه دوستی را از علمای تسنن بیاموزند که آنها بعد از انجام هر فریضه به پادشاه کشورشان دعا میکنند ولی علمای ما چه بگویم!!؟ و کمالوند در مورد قسمت اخیر پاسخ میدهد که علمای اهل تسنن مأمورین دولت هستند و دعای آنها روی مراسم اداری است ولی علمای شیعه هیچگاه مأمور حکومتها نبودهاند (۱). آیت الله العظمی خمینی در پاسخ استفتای جمعی از متدینین (۲) بطور مشروح نظر خود را در مورد رفراندم و یا تصویب ملی مربوط به اصول انقلاب سفید! اعلام داشت (۳) و به طوریکه خواهیم دید نظر قاطع ایشان با وجود سابقه مبارزه در همان سال و نظریات سایر مراجع و علمای طراز اول که نمایشگری از وحدت نسبی روحانیت بود باعث شد رفراندم شاه با مشکلات عملی بسیار مواجه گردد.
۲- تظاهرات دوم بهمن ۴۱ تهران اعلامیه تحریم رفراندم آیت الله خمینی در تهران و شهرستانها منتشر گردید موج مردم به حرکت درآمد و فریاد رفراندم قلابی مخالف اسلام است بلند شد بازار تعطیل گردید جمعی به منزل آیت الله خوانساری رفتند و از ایشان خواستند که به تظاهرات اسلامی مردم بپیوندند و سیل جمعیت از همه نقاط تهران در بوذرجمهری و سهراه سیروس اجتماع کردند جمع کثیری از روحانیون پیشاپیش مردم حرکت میکردند. و شعار ادامه داشت آیت الله بهبهانی نزدیک سه راه سیروس به استقبال مردم و روحانیون شتافت و جمعیت به منزل ایشان سرازیر شد در اجتماع بزرگ مردم فلسفی سخن گفت و سه روز به نشانه اعتراض به رفراندم غیرقانونی اعلام تعطیل شدو اعلامیه مشترک خوانساری و بهبهانی دایر بر تحریم رفراندم قرایت گردید و اجتماع بعدازظهر مسجد سید عزیزالله را اعلام داشتند. در تظاهرات عصر و اجتماع در مسجد مردم با مقاومت نیروی نظامی و پلیس مواجه شدند از دانشگاه تا بازار صحنه برخورد و حمله و گریز بود. آیت الله خوانساری که در راه مسجد بود با حمله مأمورین و اهانت آنان مواجه و بالاجبار به منزل بازگشت (۴) و بهبهانی هم به این عذر که رییس پلیس مانع شده و گفته اگر از منزل خارج شوید باید از روی جنازه من بگذرید به مسجد نیامد. مأمورین شاه هم به مردم یورش بردند و برای آرام کردن محیط رفراندم جمعی را مورد ضرب و شتم قرار دادند و بسیاری را بازداشت کردند.
۳- اجتماع منزل آیت الله غروی و مصاحبه علم روحانیون تهران عصر ۴ بهمن در منزل آیت الله غروی اجتماع کردند تا تصمیم جمعی در مقابله با رفراندم بگیرند در حین مذاکره منزل مورد هجوم سازمان امنیت قرار گرفت و هرکس را که توانستند به زندان گسیل داشتند و این عمل نیز بیش از پیش چهره انقلاب سفید را نمودار ساخت و در همین روز از جانب قوای انتظامی به دانشگاه تهران هم حمله شد تا تظاهرات دانشجویان را که در مقابله با همین رفراندم بود به سکوت رساند. عجیب است شاه در صدد یک اقدام مردمی است و میخواهد به ظاهر اصلاحاتی در جهت رفاه کارگران و دهقانان انجام دهد ولی با مخالفت همین مردم مواجه میباشد دلیل آن روشن است، در عمل شاه واقعیت دیده نمیشود، فکر و ابتکار مربوط به سیاست بیگانه است و ملت با این نفوذ مخالفت دارد و میداند که در ورای اقدامات اصلاحی نیرنگ و دسیسهای در کار میباشد. مردم مخالفت مینمایند چون احساس خطر میکنند و میدانند که مصلحت آنها مطرح نیست.
اسدالله علم در مقام نخست وزیری مصاحبه مطبوعاتی ترتیب داد تا مخالفتها را ناچیز بشمارد و خود را مسلط بر اوضاع معرفی نماید. علم گفت«دولت قوای مخرب را به شدت سرکوب میکند… امروز لابد شنیدید تحریکاتی در حدود بازار میشد و هنوز واقعاً من نمیدانم که ریشه این تحریکات از طرف کیست؟! یکی از اعلامیه هایی که برخلاف اصلاحات ارضی درآمد(این اعلامیهای است که من به شما نشان میدهم) بلافاصله چون این مطلب به نتیجه نمیرسید اعلامیههای دیگر در این مقوله پیدا نشد ولی ما که در جریان دقیقتر و عمیقتر این کار بودیم میدانستیم که موضوع از چه قرار است در این اثنا قضیه ناگوار قتل ملک عابدی پیشآمد کرد و در همان اوان یک نامه دیگری با یک مدرک دیگری بدست ما افتاد که بهکلی ما درآن تاریخ سکوت کردیم و آن نامه عبارت است از این نامه، نخست وزیر در حالیکه نامه مزبور را ارایه میداد گفت چون این نامه به عنوان کسی است که متأسفانه باید بگویم در لباس روحانیت است نامهای از یکی از ولایات برای یکی از اشخاص با صد و دههزار تومان پول که یک کاری بکنید. پولها در کشوی میز بنده است ممکن است برای امور خیریه آقایان پیشنهاد بفرمایند بنده تقدیم کنم.از من نخواهید که اسامی را به شما بگویم چون یکی از وظایف اساسی دولت حفظ احترامات اشخاص است یکی از مدیران جراید از نخست وزیر تقاضا کرد متن آن نامه را بخواند پاسخ داد متنش همان بود که خواندم! (۵)
ساواک هم بیکار نبود مقالهای خبری به روزنامههای عصر داد و اجتماع مردم و روحانیون و تعطیل بازار را به دلیل آن دانست که موقوفات مشمول اصلاحات ارضی میشود و اضافه نمود که عدهای از کارگران و کشاورزان اطراف تهران و فرهنگیان به مقامات رسمی مراجعه کرده و تقاضا نمودهاند اجازه داده شود شخصاً با مخالفین مقابله کنند ولی مقامات انتظامی به ایشان اطلاع دادهاند که حفظ نظم بعهده دولت است.
۴- مسافرت ۴ بهمن شاه به قمشاه میخواست تکلیف روحانیون و قم را خود روشن نماید، یا آنها را در مقابل هم قرار بدهد و بعضی را در انزوای مطلق گذارد یا با یک خشونت کامل اجازه اظهار نظر به آنان ندهد. و به هرحال در صدد بود که به قم برود و لااقل به سایر شهرهای ایران وانمود کرده باشد که مخالفت یکپارچه روحانیون واقعیت ندارد و از شاه استقبال هم میشود. در همان حالی که مردم قم در تعطیل اعتراض بودند و رفراندم تحریم بود ساواک و فرمانداری در تدارک استقبال و چراغانی و ایجاد طاق نصرت بودند گروه عظیمی از مردم در سوم بهمن با شعار« ما تابع قرآنیم رفراندم نمیخواهیم» به راهپیمایی پرداختند و اعلامیه علمای را در تحریم رفراندم میخواندند و شاهپرستان حرفهای را به باد کتک گرفتند و عکس شاه را پارهکردند کیوسک پلیس را شکستند- طاق نصرت را در هم کوبیدند و شعار اسلام پیروز است، استبداد محکوم است سردادند. متقابلاً چندین کامیون سرباز برای تلافی آمدند به مدرسه فیضیه حمله کردند و بسیاری از دکانها و مغازههای بسته را مورد تهاجم قرار دادند و شعار جاوید شاه با بلندگو در شهر میدادند و میگفتند هرکس نمیخواهد مغازهاش تاراج شود فوراً مغازه را باز کند و پرچم سه رنگ شاهنشاهی را بالای آن برافرازد (۶) و با این اقدامات بازار و مغازهها را گشودند و شهر را برای ورود شاه آماده کردند، ورود و خروج شهر را تحت کنترل شدید درآوردند در همان روز رسانههای گروهی زیر فرمان رژیم نوشتند که کشاورزان قم با طلاب زد و خورد کردند و از طرف روحانیون از دولت تقاضا شد نظم را برقرار کند و دولت فوری اقدام کردو به همراه آن فرماندار قم در اجتماع روحانیون در اجتماع روحانیون حضور یافت و پیشنهاد کرد که اعمال خشونتآمیز دولت را آقایان علمای حضوراً با شاه مطرح نمایند و مطمین باشند که نظر شاه تأیید علمای است. مقصود فرماندار این بود که مراسم استقبال از شاه را با شرکت روحانیون پرشکوه سازد اما امام خمینی گفت با یورش وحشیانه مأمورین دولت به علمای و مردم تهران و رفتار غیرانسانی آنان با اهالی قم و جامعه روحانیت این شهر و تجاوز به حریم این حوزه مقدسه دیگر جای هیچ گونه تفاهم و حق مراوده با دستگاه حاکمه باقی نمانده و هیچ راهی جهت ملاقات با شاه وجود ندارد مگر این که شاه برای جبران اهانت و تجاوزی که به حریم مقدس روحانیت شده آقای علم را به عنوان مجرم اصلی از مقام نخست وزیری عزل نماید و به این بگیر و ببندها و اعمال پلیسی پایان بخشد تا راه برای ملاقات و مذاکره با او هموار گردد (۷)». نفوذ کلام امام خمینی اجازه نداد نظر دیگری مطرح شود و با این که در آن زمان ابتدای کار بود جهتگیری منطقی و دقیق او هر راه دیگر را مسدود میساخت و هرگاه استعلامی از سایر مراجع و روحانیون طراز اول میشد سعی مینمودند قبل از دادن پاسخ از نظر امام اطلاع حاصل نمایند. البته بودند روحانیونی که نظر ایشان را نمیپسندیدند و عواقب خوبی برای آن نمیدیدند ولی وجهه خاصی که امام کسب کرده بود جرأت مقابله را نمیداد. برای آمدن شاه به هرحال تمام امکانات دولت بسیج شد و تشریفات را کامل ساخت و مثل بسیاری موارد با استفاده از اتوبوسهای شرکت واحد جمعیتی را هم به شهرستان قم تمام تعطیل و مخالف آوردند، قوای نظامی را هم در همه جا مستقر ساختند ولی کسی از منزل بیرون نرفت و استقبالی نکرد حتی بعضی مقامات مربوط به دولت (۸) و هنگامی که شاه سراغ علمای را گرفت و پاسخ یافت کسی در استقبال حاضر نیست از فرط ناراحتی وارد حرم نشد و ضمن سخنان خود گفت« همیشه یک عده نفهم و قشری که مغز آنها تکان نخورده همیشه سنگ در راه ما میانداختند زیرا مغز آنان تکان نخورده و قابل تکان خوردن نبوده … ارتجاع سیاه اصلاً نمیفهمد و از هزار سال پیش تاکنون فکرش تکان نخورده … مفتخوری دیگر از بین رفته … در لوایح ششگانه برای همه فکر مناسبی شده، مقرراتی که امروز وضع کردیم از مقررات سایر ملل اگر جلوتر نباشد عقب نیست … اما چه کسانی با این مسایل مخالفت میکنند؟ ارتجاع سیاه کسان نفهمی که درک ندارند و بد نیت هستند مخربین سرخ تصمیمشان روشن است و اتفاقاً کینه من نسبت به آنها کمتر است او علناً میگوید که من میخواهم مملکت را تحویل خارجی بدهم دروغ و تزویر در کارش نیست … منظور من از ارتجاع سیاه است همینها بودند که چند روز پیش در تهران جمعیت کوچک و مضحکی از مشتی بازاری احمق ریشو در بازار راه انداختند که سروصدا بکنند … سرمشق این عده بدبختها حکومت مصر است … عبدالناصری که حداقل پانزده هزار زندانی سیاسی دارد … خوب ملاحظه کنید منطق آقایان چیست … این ها صد برابر خاینتر از حزب توده هستند (۹)».
همین سخنان شاه بعداً بسیار مورد بهرهبرداری علیه خودش قرارگرفت و از این مسافرت هم که در آستانه رفراندم به قم انجام داد نتیجه بدست نیاورد.
۵- انجام رفراندم در ۶ بهمن با تمام مخالفتها و اعتصابات و تظاهرات که در شهرهای مختلف مخصوصاً مراکز مذهبی صورت گرفت رفراندم انجام شد. روحانیون آن چه میتوانستند به مردم گفتند و مساجد مرکز تبلیغات مخالفین رفراندم بود و بسیاری دستگیر شدند در نقاطی مقاومت شدید بود و به زد و خورد انجامید اما بلندگویای وابستگان به مقامات امنیتی با شعار جاوید شاه سعی داشتند به مردم از جمله کارگران، کارمندان و مستخدمین شرکتها فشار وارد آورند تا رأی مثبت بدهند معالوصف محل صندوقها خلوت بود ولی ایستگاه تبلیغاتی رژیم اعلام داشت که اصول پیشنهادی شاهنشاه با استقبال پرشور و بینظیر روبرو گردیده!! و با پنج میلیون و ششصد هزار رأی موافق در مقابل چهارهزار و صدو پنجاه رأی مخالف به تصویب ملت رسید (۱۰) کندی بلافاصله پیروزی را به شاه تبریک گفت (۱۱) . سفیر انگلیس هم مراتب رضامندی ملکه انگلیس را به علم اعلام داشت. رادیو مسکو هم در همان ۶ بهمن برنامه اصلاحی شاه را ستود و مخالفین آن را عوامل غرب و ارتجاع نامید! روزنامههای کشورهای غرب و شرق هر دو شاه و عمل او را مورد ستایش قرار دادند و هیچ یک به مخالفتها و اعتراضات داخل کشور توجه نکردند(۱۲). روحانیون که با این وضع دولت مواجه شدند به پیشنهاد امام خمینی تصمیم گرفتند که ماه رمضان آن سال را که از روز بعد از رفراندم شروع میشد به عنوان اعتراض به دولت از رفتن به مساجد خودداری نمایند و برای جلب نظر عمومی در تمام ماه رمضان مساجد تعطیل شود و دلایل هم به دنیای اسلام اعلام گردد. بهمین جهت به یکباره در سرتاسر کشور وضع فوقالعادهای پیش آمد و محراب و مسجد و منبر تعطیل گردید و از علمای نجف هم خواسته شد چنین نمایند. اما این اعتصاب دوام نیافت بنابر علل و جهاتی خاص که اهم آن تهدید و اغوای دولت بود ابتدا در تهران و سپس در سایر شهرستانها شکسته شد و از این اقدام جمعی نتیجهای حاصل نگردید شاه در صدد جلب روحانیون ملایم بود و بهمین مناسبت در همین ماه به مسجد سپهسالار رفت و به اصطلاح با طلاب به مذاکره پرداخت و از طرفی تبلیغات علیه روحانیت مبارز را افزایش داد و در کنفرانس اقتصادی ۸ اسفند ۴۱ خود را در پناه قانون اساسی قرار داد و منظورش این بود که موضوع رفراندم چیزی برخلاف قانون اساسی نبوده است (۱۳) و بعلاوه در مورد لازم و و بطرق مختلف مسئله جدایی دین از سیاست را مطرح ساخت و مطبوعات وابسته به دولت هم به تشریح آن پرداختند (۱۴) شاه میخواست روحانیت اسلام مانند مسیحیت باشند و بطور ضمنی به تودههای مردم میگوید که رسیدن مردم اروپا و آمریکا به تمدن به این دلیل بوده که مذهب از تمام شئون زندگی خارج شده است و ایران نیز باید چنین کند و بهمین مناسبت در نطق ۲۳ اسفند سال ۴۱ که در پایگاه وحدتی دزفول ایراد کرد به اعلامیه علمای قم (۱۵) پاسخ داد و گفت: اقلاب بزرگ ملی ما… بدون خونریزی … با کمال قدرت پیشروی میکند (۱۶)… و امام با در نظر گرفتن موضوع شاه و دولت علم بود که سخنانی خطاب به طلاب داشت و گفت« … خود را آماده کنید برای کشته شدن، زندان رفتن و سربازی رفتن خود را آماده کنید برای ضرب و شتم و اهانت، برای تحمل مصایبی که در راه دفاع از اسلام و استقلال برای شما در پیش است خود را آماده کنید و استقامت نمایید الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملایکه ان لاتخافوا و لاتحزنوا. این پیشبینی طولی نکشید که با حمله به مدرسه فیضیه تحقق یافت.
پی نوشت ها:
۱. مرحوم کمالوند به شاه تذکر میدهد که رفراندم در قانون اساسی نیامده و دولت مصدق به جرم انجام رفراندم تحت تعقیب قرار گرفت و شاه به توجیهاتی متوسل شده بود و گفته بود که ما از تصویب ملی استفاده میکنیم نه رفراندم و بعد از آن هم در تمام مطبوعات کشور بجای رفراندم تصویب ملی را گذاشتند.
۲. حضور محترم حضرت مستطاب حجه الاسلام والمسلمین آیت الله العظمی فی الارضین آقای حاج آقا روح الله خمینی دام ظله العالی علی رؤس الانام. تقاضا داریم نظریه خودتان را در موضوع تصویب ملی که در مطبوعات اعلام شده بیان فرمایید. جمعی از متدینین تهران.
۳. بسم الله الرحمن الرحیم، هرچند میل نداشتم مطلب به اظهار نظر برسد لهذا مصالح و مفاسد را بوسیله آقای بهبودی با علیحضرت تذکر دادم و انجام وظیفه نمودم و مقبول واقع نشد اینک باید به تکلیف شرعی عمل کنم. به نظر اینجانب رفراندم که به لحاظ رفع بعضی اشکالات به اسم تصویب ملی خوانده شده مخالف رأی جامعه روحانیت اسلام و اکثریت قاطع ملت است در صورتی که تهدید و تطمیع در کار نباشد و ملت بفهمد که چه میکند. اینجانب عجالتاً از بعضی جنبههای شرعی آن که اساساً رفراندم یا تصویب ملی در قبال اسلام ارزشی ندارد و از بعضی اشکالات اساسی قانونی آن برای مصالحی صرفنظر میکنم فقط به پارهای اشکالات اشاره مینمایم.
* در قوانین ایران رفراندم پیشبینی نشده و تاکنون سابقه نداشته جز یک مرتبه آن هم از طرف مقاماتی غیرقانونی اعلام شد و به جرم شرکت در آن جمعی گرفتار شدند و از بعضی حقوق اجتماعی محروم گردیدند معلوم نیست چرا آن وقت این عمل غیرقانونی بود و امروز قانونی است.
* معلوم نیست چه مقامی صلاحیت دارد رفراندم نماید و این امری است که باید قانون معین کند.
* در ممالکی که رفراندم قانونی است باید به قدری به ملت مهلت داده شود که یک یک مواد آن مورد نظر و بحث قرار گیردو در جراید و وسایل تبلیغاتی آرای موافق و مخالف منعکس شود و به مردم برسد نه آن که بطور مبهم با چند روز فاصله بدون اطلاع ملت اجرا شود.
* رأیدهندگان باید معلوماتشان به اندازهای باشد که بفهمند به چه رأی میدهند بنابراین اکثریت قاطع حق رأی دادن در این مورد را ندارند و فقط بعضی اهالی شهرستانها که قوه تشخیص دارند صلاحیت رأی دادن در مواد ششگانه را دارند که آن هم بیچون و چرا مخالف هستند.
* باید رأی دادن در محیط آزاد باشد و بدون هیچ گونه فشار و زور و تهدید و تطمیع انجام شود و در ایران این امر عملی نیست و اکثریت مردم را سازمانهای دولتی در تمام نقاط و اطراف کشور ارعاب کرده و در فشار و مضیقه قرار داده و میدهند اساساً پیش آوردن رفراندم برای آن است که تخلفات قانونی قابل تعقیب که ناچار مقامات مسؤول گرفتار آن میشوند لوث شود و کسانی که در مقابل قانون و ملت مسؤول هستند اعلیحضرت را اغفال کردهاند که به نفع زنان این عمل را انجام دهند اینان اگر برای ملت میخواهند کاری انجام دهند چرا به برنامه اسلام و کارشناسان اسلامی رجوع نکرده و نمیکنند تا با اجرای آن برای همه طبقات زندگی مرفه تأمین شود و در دنیا و آخرت سعادتمند باشند، چرا صندوق تعاونی درست میکنند؟ که حاصل دسترنج زارع را به برند با تأسیس این چنین صندوق تعاون بازار ایران بهکلی از دست میرود و بازرگانان و کشاورزان به خاک سیاه مینشینند و در نتیجه سایر طبقات نیز به همین روز مبتلا میشوند اگر ملت ایران تسلیم احکام اسلام شوند و از دولتها بخواهند برنامه مالی اسلام را با نظر علمای اسلام اجرا کنند تمام ملت در رفاه و آسایش زندگی خواهند کرد.
مقامات روحانی برای قرآن و مذهب احساس خطر میکنند و به نظر میرسد این رفراندم اجباری مقدمه برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب است علمای اسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی برای اسلام و قرآن و مملکت احساس خطر کردهاند و به نظر میرسد که همان معانی را دشمنان اسلام میخواهند بدست جمعی مردم سادهدل اغفال شده اجرا کنند علمای اسلام وظیفه دارند هروقت برای اسلام و قرآن احساس خطر کردند به مردم مسلم گوشزد کنند تا در پیشگاه خداوند مسؤول نباشند. از خداوند متعال حفظ قرآن مجید و استقلال مملکت را خواهانیم روح الله الموسوی الخمینی.
۴. آیت الله خوانساری پس از این ماجرا دیگر در اجتماع سیاسی شرکت نکرد و هدف رژیم در مورد مرعوب کردن روحانیت در مورد ایشان عملی گردید.
۵. اطلاعات شماره ۱۱۰۰۶ چهارشنبه ۳ بهمن ۴۱.
۶. میگویند وقتی خبر حمله پلیس و مأمورین انتظامی به مردم و روحانیان و مدرسه فیضیه به امام خمینی رسید خوشحال شد و چند بار تکرار کرد که« الحمدلله رژیم خود را رسوا کرد، ماهیت خود را بروز داد، من همین را میخواستم!؟» ( بررسی و تحلیلی بر نهضت امام خمینی صفحه ۲۵۱.)
۷. بررسی و تحلیلی بر نهضت امام خمینی صفحه ۲۵۴.
۸. تولیت که تولیت آستانه قم را داشت به تحریم گردن گذاشت و استقبال نکرد و عواقب برکناری از تولیت و تبعید را هم پذیرفت.
۹. روزنامههای اطلاعات و کیهان ۴ بهمن ۴۱.
۱۰. روزنامههای خبری عصر ۷ بهمن ۱۳۴۱.
۱۱. « . . . بیش از پیش مایه خوشوقتی است که چنان چه اطلاع میرسد اکثریت عظیم ملت ایران رهبری آن اعلیحضرت را را در راهی که کاملاً منعکس کننده خواستههای ایشان است مورد تأیید قاطع قرار دادهاند مسلم است که این پشتیبانی ملی اعتماد آن اعلیحضرت را به درستی راهی که برگزیدهاند تقویت کرده و عزم شما را در رهبری کشور خویش به جانب پیروزی در مبارزهای که برای بهبودی زندگی ملت خود در پیش گرفتهاید راسختر خواهد ساخت» !
۱۲. رادیو ایران از شرکت علما و روحانیون کربلا در رفراندم به صورت اجتماع یاد کرد که بعداً طی طوماری تکذیب شد و ادعا نمودند اتهام و تهمت ناروایی به آنها زده شده است .!؟
۱۳. شاه گفت« … برای تأمین اجتماع ایران … موضوع نصف جمعیت این مملکت است که برخلاف قانون اساسی محروم است و جزو دیوانگان و محجورین حساب میشوند قانون اساسی را برای شما میخوانم در مقدمهاش میگوید امر به تأسیس شورای ملی فرمودیم … هریک از افراد اهالی مملکت در تصویب و نظارت امور عموم محق و سهیمند … ضمناً در تشکیل مجلس اصل دوم مجلس شورای ملی نماینده قاطبه اهالی مملکت ایران است … این آخرین در واقع ننگ اجتماع ایران را در انتخابات آتیه برطرف خواهیم کرد …( از کتاب سخنان شاهنشاه صفحه ۱۳).
۱۴. اطلاعات در مقاله ۱۵ اسفند ۴۱ نوشت « … مذهب امری است جدا از سیاست، سیاست سخن روز است و مذهب سخن ازلی و ابدی. سیاست امروز یک چیز میگوید فردا چیز دیگر، مذهب فردا و امروز و دیروز یک چیز میگوید و لاغیر سیاست میاثر و مظاهری دارد که با تغییر زمان تغییر میکند ولی میاثر و مظاهر مذهب لا یتغیر است برای این که مذهب محیط است بر زمان و سیاست محاط است در زمان امروز شما میبینید که مردم اروپا و آمریکا به رفیعترین قلل تمدن رسیدهاند و از نظر معارف و علم تا به مرحله تسخیر فضا پیشرفتهاند اما مذهب بزرگترین تکیهگاه روحی و معنوی این مردم است کلیسا محترمترین و عزیزترین اماکن نزد این اقوام است … »
۱۵. اعلامیه به امضای ۹ نفر از علمای قم وسیله امام خمینی نوشته شده و با تفصیل اقدامات مخالف قانون اساسی دولت علم را بازگو کرده و تکلیف روحانیت را مشخص میساخت اعلامیه در ۶ فراز عمل دولت را غیرقانونی معرفی میکرد.
۱۶. شاه گفت « … یکی دو هفته است … میبینم و میشنوم که مثل مارهای افسردهای و چون این ها در کثافت خودشان غوطهور هستند باید گفت مثل شپشهای افسردهای که دارد کمکم اشعه آفتاب به آنها میخورد مثل این که بدبختها فکر میکنند بله موقع خزیدن در کثافت خودشان دو مرتبه رسیده است. این عناصر فرومایه با هم فکران ارتجاعی خودشان اگر از خواب غفلت بیدار نشوند چنان مثل صاعقه مشت عدالت در هر لباسی که باشند بر سرآنها کوفته خواهد شد که شاید به آن زندگی ننگین و کثافتشان خاتمه داده شود (از کتاب سخنان شاهنشاه ! صفحه ! ۲۸ ).