محل زندگی امام عصر (علیه السلام) / وجود حضور فیزیکی و عادی حضرت

یکی از پرسش های مشهور درباره امام زمان یافتن مکان زندگی آن حضرت است که ذهن بسیاری از افراد، به خصوص نوجوانان و جوانان را به خود مشغول می کند.

بسیاری از ما بارها از خود پرسیده ایم: واقعاً امام زمان (عج) کجا زندگی می کند؟ آیا حضرت در کره زمین و در منطقه ای از مناطق همین سیاره کوچک زندگی می کند یا در سیاره، کره یا عالمی غیر از عالم ماده به سر می برد؟

اگر در کره زمین زندگی می کند، در کجای این کره خاکی هست؟ آیا آن حضرت همانند دیگر شهروندان جامعه در شهری کوچک یا بزرگ، به طور گم نام و ناشناس زندگی می کند و مثلاً با نام و نشانی دیگر، مشغول زندگی و کار و فعالیت عادی است و مسئولیت امامت را بر عهده دارد یا این که اصلاً حضرت دارای زندگی عادی و طبیعی نیست و به طور غیرعادی و دور از دسترس مردم زندگی می کند؟

آیا حضرت به گونه ای نامرئی است که هر کجا باشد، کسی از حضور او مطلع نمی شود یا این که حضور فیزیکی و عادی و طبیعی دارد، اما خود در مکان هایی زندگی می کند که دیگر انسان ها به آن جا دسترسی ندارند؟

این سۆالاتی است که درباره محل زندگی حضرت و کیفیت زندگی و سکونت آن بزرگوار مطرح است و باید دید در منابع دینی در مورد این سۆال های مهم چه پاسخ هایی داده شده است.

روایاتى که در این زمینه وجود دارد چند دسته اند:

۱) برخى از آنها محل خاصى را تعیین نمى کند و جایگاه حضرت را در بیابان ها و کوه ها معرفى مى کند. از آن جمله حضرت مهدى(عج)، به پسر مهزیار مى فرماید:

(یابن المازیار ابى ابو محمد عهد الى… و امرنى ان لا اسکن من الجبال الاوعرها ومن البلاد الا عفرها و…)

فرزند مهزیار! پدرم امام حسن(علیه السلام)، از من پیمان گرفت… و فرمان داد که براى سکونت کوه هاى سخت و سرزمین هاى خشک و دور دست را برگزینم.

این بخش از روایات، گویاى آن است که حضرت از حوزه دسترسى مردم به دور است و به سختى و دشوارى زندگى مى کند و کسى از محلّ سکونت وى آگاه نیست و این که در کدام منطقه و کدام سرزمین است مشخّص نیست.

۲) دسته دوّم روایاتى است که منطقه خاصى را به عنوان محل سکونت آن حضرت، نام مى برند و محدوده آن را نیز تعیین مى کنند.

مدینه و پیرامون آن:

ابى بصیر مى گوید از امام باقر(علیه السلام) شنیدم که فرمود:

« لابد لصاحب هذا الامر من عزله ولا بد فى عزلته من قوه وما بثلاثین من وحشه، ونعم المنزل طیّبهً »

غیبت حضرت حجت(عج)، غیبتى است عنوانى. در میان جمع و جامعه است، با مردم حشر و نشر دارد، زندگى طبیعى و معمولى را مى گذراند، در مراسم مذهبى و مناسک حج شرکت مى جوید، ولى ناشناخته است و این امرى است که سابقه داشته و دارد. فردى سالها در محلّى زندگى مى کند و با مردم نشست و برخاست و رفت و آمد دارد، لکن او را به گونه اى مى شناسند که در واقع آن نیست و هیچ مشکلى هم به وجود نمى آید

صاحب الزمان(علیه السلام) را عزلت و غیبتى است که در آن، غیبت، نیرومند است به سى نفرى که با حضرت هستند و وحشت و تنهایى را از وى دور مى کنند[.و به قوت وى مى افزایند] و خوب جایگاهى است [مدینه] طیبه.

از ظاهر روایت استفاده مى شود که حضرت در مدینه منوره، منزل دارد و افرادى هم همواره با ایشان هستند، به صورت ناشناس. البته این مساله با غیبت عنوانى سازگارتر است، تا غیبت شخصى. امام(علیه السلام) مانند سایر مردم زندگى مى کند، لکن کسى او را نمى شناسد و افراد خاصى بااو در ارتباط هستند. ولى جمله: (سى نفر با حضرت هستند) با فلسفه غیبت ناسازگار است; چه این که از این چند نفر، اگر کوچک ترین سخنى در رابطه با مکان ومنزل حضرت شنیده شود، به تدریج، آن راز معلوم مى گردد و فلسفه غیبت از بین مى رود. روایت دیگرى است که مکان حضرت را کوه (رضوى) در اطراف مدینه، نام مى برد. عبد الاعلى آل سام مى گوید:

با امام صادق(علیه السلام) از مدینه خارج شدیم، به روحاء[ اطراف مدینه] که رسیدیم حضرت نگاهش را به کوهى دوخت و مدت زمانى ادامه داد…. و فرمود: این کوه (رضوى) نام دارد. خوب پناهگاهى است براى خائف[ امام زمان] در غیبت صغرا و کبرا.

مکه و پیرامون آن

از برخى روایات، استفاده مى شود که آن حضرت در مکانى به نام: (ذى طوى) پیرامون مکه زندگى مى کند و از همان جا نیز همراه یارانش قیام خواهد کرد، از آن جمله: امام باقر(علیه السلام) مى فرماید:

یکون لصاحب هذا الامر غیبه فى بعض الشعاب اوما بیده الى ناحیه ذى طوى..

امام زمان(علیه السلام) را غیبتى است در بعضى از درّه ها و اشاره کرد به منطقه (ذى طوى)

در ادامه این روایت و روایات دیگر، محل ظهور و خروج آن حضرت و مرکز تجمع یاران و دوستان وى نیز، همین منطقه یاد شده است.

۳) دسته سوم اخبارى است که مانند دسته اول، جایگاه خاصى را نام نمى برد، ولى از وى به عنوان فردى که با مردم حشر و نشر دارد و به گونه ناشناس زندگى مى کند، نام برده است.

امام صادق مى فرماید:

ان فى صاحب هذا الامر لشبهاً من یوسف الى ان قال فما تنکر هذه الائمه ان یکون الله یفعل بحجته ما فعل بیوسف وان یکون صاحبکم المظلوم المحجور حقه صاحب الامر یتردد بینهم یمشى فى اسواقهم ویطا فرشهم ولا یعرفونه حتى یاذن اللّه له ان یعرّفهم نفسه کما اذن لیوسف حین قال له اخوته انک لانت یوسف؟ قال: انا یوسف)

صاحب الامر(علیه السلام) شباهتى نیز به یوسف پیامبر(علیه السلام) دارد…جاى انکار نیست که خداوند با حجت خود، همان کارى را انجام دهد که با یوسف داد. صاحب الزمان(عج)، آن مظلوم حق از دست داده، در میان مردم رفت و آمد مى کند در بازار قدم مى نهد و گاهى بر فرش منزلهاى دوستان مى نشیند، لکن او را نمى شناسند تا زمانى که خداوند به وى اذن دهد تا وى خودرا معرفى کند، آن گونه که یوسف(علیه السلام) را اجازه داد هنگامى که برادرانش گفتند: تو یوسفى؟ گفت: آرى، من یوسفم.

صاحب الزمان(علیه السلام) را عزلت و غیبتى است که در آن، غیبت، نیرومند است به سى نفرى که با حضرت هستند و وحشت و تنهایى را از وى دور مى کنند[.و به قوت وى مى افزایند] و خوب جایگاهى است [مدینه] طیبه

این روایت، صراحت در این معنى داردکه غیبت حضرت حجت(عج)، غیبتى است عنوانى. در میان جمع و جامعه است، با مردم حشر و نشر دارد، زندگى طبیعى و معمولى را مى گذراند، در مراسم مذهبى و مناسک حج شرکت مى جوید، ولى ناشناخته است و این امرى است که سابقه داشته و دارد. فردى سالها در محلّى زندگى مى کند و با مردم نشست و برخاست و رفت و آمد دارد، لکن او را به گونه اى مى شناسند که در واقع آن نیست و هیچ مشکلى هم به وجود نمى آید.

این سه دسته از روایات را چگونه مى توان پذیرفت و آیا راه جمعى بین آنها هم هست یا نه؟ به نظر مى رسد، اصل اولى که با عقل و عرف سازگار است، زندگى به شیوه عادى و معمولى است; زیرا این گونه زندگى، حساسیت برانگیز نیست و براى حضرت نیز، آسان تر و طبیعى تر است. البته این منافات ندارد که آن حضرت در بیشتر وقتها، و یا در روزگار ویژه، در مکه و مدینه حضور داشته باشد.

طبیعى است که گاهى شرایطى پیش آید که زندگى معمولى خطر آفرین شود و با فلسفه غیبت منافات داشته باشد. در این صورت، عزلت و دورى گزیدن از جامعه ضرورى مى نماید و شاید دستور امام حسن(علیه السلام) به فرزندش که کوهها و بیابانها را برگزین (به قرینه ذیل روایت) در آن مواردى باشد که نیاز به این شکل زندگى کردن پیش آید.

بنابراین، بین این سه دسته از روایات، تضاد و تنافى نیست و نام بردن مکانى خاص، با زندگى به شکل ناشناس قابل جمع است. انتخاب کوه ها و مکان هاى دست نیافتنى در حال ضرورت و نیاز نیز، امرى است طبیعى و موافق با اصل تقیه.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.