شعور تاریخی ملت ایران در شعارهای انقلاب اسلامی
تجدید عهدی با آرمان های مردم
در بازخوانی شعارها و دیوار نوشته های دوران انقلاب
استاد شهید آیت الله مطهری در کتاب نهضت های اسلامی در صد ساله ی اخیر می نویسد:
مسلما در هیچ یک از کشورهای اسلامی نهضتی به عمق و وسعت نهضت اسلامی ایران که از سال ۴۲ آغاز شده است و روزافزون در حال گسترش است وجود ندارد … اینکه مردم ما فعلا در متن جریان نهضت قرار دارند آنها را از تحلیل ماهیت نهضت بی نیاز نمی کند. هر نهضت در حالی که در جریان است، برای مردمی که در متن آن قرار دارند بیشتر نیازمند به تحلیل و بررسی است.
همیشه به این فکر می کردم که برای مثال من که از نسل سوم انقلاب اسلامی هستیم و حماسه های دوران انقلاب، آرمان ها، انگیزه و خواسته هایی را که پدران و مادران ما را به صحنه ی مبارزه با نظام پادشاهی کشانده است، از نزدیک حس نکردیم؛ تحلیل ماهیت انقلاب اسلامی چگونه میسر است؟
اگر چه استاد مطهری نوشته اند که برای شناخت یک نهضت باید ماهیت، هدف، رهبری و آفات نهضت ها را تبیین کرد اما برای آنهایی که چند دهه از زمان وقوع نهضت ها دور هستند و در صحنه ای قرار دارند که گرد و غبار برانگیخته شده از انواع و اقسام تحلیل ها، تفسیرها، تاریخ نگاری ها، شایعات، و تهمت ها و افتراها، تأیید و تکذیب ها و غیره، فضای تبیین و شناخت را پر کرده، چگونه امکان دارد از میان این همه نوشته ها و گفته های ضد و نقیص، به شناخت دقیقی از ماهیت انقلاب اسلامی نائل آید؟!
پیدا کردن متون اصیلی که خالی از حب و بغض ها باشد کار دشواری است. به نظر من خالص ترین متن دگرگونی های بزرگ اجتماعی را باید از طریق بازخوانی شعارهای آن جستجو کرد، اما برای نسل هایی که سال ها از آن حماسه ی باشکوه دور هستند دستیابی به چنین متون خالصی در کشور ما اگر نگوییم غیر ممکن ولی بسیار سخت است. نسل انقلابی ایران در حفظ و نشر این متون خالص، جدیتی از خود نشان نداد. اکنون برای نسل حاضر و نسل های آینده پژوهش پیرامون آرمان های انقلاب اسلامی از طریق بازخوانی شعارها کار دشواری است.
وقتی در ۲۲ بهمن امسال مانند سال های پیشین حضور باشکوه و عظیم مردم را در حمایت
از آرمان های انقلاب اسلامی و دفاع از جمهوری اسلامی دیدم شوق پیدا کردن متون خالصی که به نوعی مرا با دوران انقلاب اسلامی پیوند زند، در من بیشتر شد. در این جستجو به دو متن جالب برخورد کردم و از اینکه بعد از سال های اولیه ی انقلاب این دو متن کمتر در معرض پژوهش قرار گرفت، تأسف خوردم.
«همگام با شعارها در انقلاب اسلامی ایران» و «تصاویر دیوارنوشته های انقلاب» که در سال ۱۳۶۱ به مناسبت چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران منتشر شد، متونی است که خلوص آرمان های انقلاب اسلامی را خالی از هر گونه تفسیرهای شخصی و گروهی نشان می دهد و انسان را به عمق حوادث آن دوران می برد. با دیدن اشعار، شعارها، لطایف و تصاویر این دو متون گویی خواننده در فضای حادثه قرار می گیرد و فرآیند این نهضت اجتماعی را از وقتی که به خیابان ها کشیده شد تا وقتی که نظم پوسیده ی شاهنشاهی از هم گسیخت و این ساختمان قدیمی بی بنیاد فرو ریخت، نشان می دهد.
دیوار نوشته های انقلاب مجموعه عکس هایی است دست اول و بی خدشه که یاد روزهای پرجوش و خروش انقلاب اسلامی را تا نخستین روز پیروزی قطعی آن زنده نگه می دارد. این مجموعه گزیده ای از آلبوم زنده یاد مرتضی ممیز و فرآورده ی اوست که ظاهرا در آن دوران در موزه ی هنرهای معاصر ایران نگه داری می شد. کتاب همگام با شعارها در انقلاب اسلامی ایران مجموعه ی بکری است از شعارهای انقلاب اسلامی ایران که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همان سال های اول انقلاب این شعارها را به ترتیب مناسبت ها، تظاهرات مردم و دیوارها
طبقه بندی و منتشر کرده است.
کسانی که این دو متون را مطالعه می کنند بی تردید به وجد خواهند آمد. در دیوارنوشته ها، سنگ و آهن و چوب و پارچه جان دارند و با انسان از آرمان های آن دوره صحبت می کنند.
جنبش جسم جهان را می توان در نوشته های این دیوارها دید، انسان بی اختیار یاد این شعر مولانا می افتد که می گوید:
عالم افسرده است نام او جماد
جامد افسرده بود ای اوستاد
باش تا کرسی حشر آید میان
تا ببینی جنبش جسم جهان
جمله خاک ترا چون زنده ساخت
خاک ها را جملگی باید شناخت
مرده زین سویند و ز آن سوزنده اند
خاموش اینجا و آن طرف گوینده اند
– آیا انقلاب اسلامی کرسی حشر جسم ساکت و بی روح جهان است؟
همان طور که میشل فوکو می گوید: «انقلاب اسلامی روح یک جهان بی روح بود؟» هرچه این دو متن را بیشتر ورق زدم به ساده لوحی پاره ای از تحلیل گران انقلاب اسلامی خندیدم. آنهایی که می خواهند عظمت انقلاب اسلامی را درک کنند باید ابتدا به وجد آیند و از انانیت بدر شوند تا غلغله ای را که این انقلاب بر دفتر عالم هستی زد، دریابند. آنهایی که تصور می کنند با تئوری های فقیر غربی می تواند عظمت انقلاب اسلامی را تبیین کنند، آب در هاون می کوبند.
تحلیل کردن یعنی تبدیل کردن موضوع تحلیل به یک پدیده. پدیده ها را وقتی می توان تحلیل کرد که بتوان تمام وجوه آن پدیده را احصاء نمود. اما اگر می توان بر تمام وجوه یک انقلاب بزرگ اجتماعی مسلط شد؟ با انقلاب های بزرگ تا کسی نسبتی برقرار نکند نمی توان به درک
درستی از آن نائل آید. نسبت برقرار کردن با چیزی یعنی زندگی کردن با آن چیز یعنی خود را با آن تعریف کردن و به خود معنا بخشیدن. نه اینکه از ظن خود برای آن چیز تعریفی درست کنیم. آنهایی که می خواهند با انقلاب اسلامی نسبت برقرار کنند باید با آن زندگی کنند و با آرمان های آن تعریفی از خود ارائه دهند تا به درک آن نائل آیند. سال ها در جستجوی آن بودم که از لابه لای متون متناقضی که درباره ی انقلاب اسلامی نوشته شده به شناخت درستی از آن نائل آیم اما چه خیال خامی.
ما به جای آنکه از درون انقلاب اسلامی تعریف جدیدی از خود ارائه دهیم و نسبت تازه ای با عالم و آدم و تاریخ پیدا کنیم، به دنبال این هستیم که از همان شناخت های سنتی، همان مفاهیم قدیمی و همان تعاریف رسمی، انقلاب را تعریف کنیم.
آیا معنای واقعی دگرگونی های بنیادی این است که از عالم و آدم تعریف جدیدی ارائه دهد یا اینکه ما تعریف جدیدی از آن ارائه دهیم؟ پیامبران الهی وقتی آمدند نگاه انسان ها را به هستی، مفهوم انسان، نسبت انسان با هستی، تاریخ انسان و جامعه ی انسانی عوض کردند. همه ی آنهایی که در مقابل پیامبران به مخالفت برخاستند به دنبال این بودند که دین جدید را بر اساس آرمان ها، باورها، انگیزه ها، مفاهیم و هر چیز دیگری که خود سال ها با آن مأنوس بودند، تعریف کنند.
انقلاب های بزرگ اجتماعی چرا اتفاق می افتد؟ چون نظم اجتماعی موجود که مردم بدان عادت کردند، مفاهیمی که با آن با دیگران رابطه برقرار می کنند، آرمان هایی که برای آن زندگی می کنند و بسیاری از عادات دیگر استعداد ایجاد یک دگرگونی جدید را ندارند.
وقتی اندیشه ها، حرف ها و آرمان های مردم در بند می شود، وقتی بر اثر سال های اختناق و روزمره گی مردم مجبور می شدند اندیشه ها و آرمان های خود را پنهان کنند، در یک جایی و در
فرصتی اندیشه ها، آرمان ها و حرف های در بند شده متراکم گشته و منفجر خواهد شد. به چه صورت؟ به صورت شعار! شعارها تجلی شعور انسان هاست و شعور انسان ها ترکیبی از دستاوردهای گذشته، ابتکارات زمان حال و آرمان های آینده است.
شعارها اندیشه هایی هستند که از این ترکیب به دست می آیند و در نهضت های اجتماعی بر زبان مردم جاری می شوند. همه ی نهضت های اجتماعی با شعار آغاز می شوند. حتی نهضت های انبیاء. قولوا لا اله الا الله تفحلوا، این شعار بزرگ پیامبر عشق و رحمت حضرت محمد (ص) بود که کاخ های ظلم و ستم طاغوتیان زمان را به لرزه انداخت و امپراطوری های بزرگی را در مقابل شعارهای عدل و داد اسلامی متزلزل کرد.
شعارها نمودار اندیشه های جمعیت، جماعت و جامعه ای هستند که در آن پرورش یافته و بر زبان مردم آن جاری می شوند. شعارهای فراگیر تابلوی معرفی آرمان ها، اهداف، بینش ها و گرایش های یک نهضت اجتماعی است. در نهضت های اجتماعی وقتی انسان های منفرد و پراکنده گرد هم می آیند، وقتی رخدادهای از هم گسیخته ای اتفاق می افتد، تنها یک چیز است که کثرت ها و گسستگی ها را تبدیل به وحدت و همبستگی می کند و آن شعارها است.
شعارها در نهضت های بزرگ اجتماعی به وسیله ی هیچ حزب و گروهی ساخته نمی شود. چون تجلی آرمان های یک جامعه است خود جوش از دل نهضت های اجتماعی بیرون می آید.
انقلاب اسلامی در میان همه ی نهضت های اجتماعی دوران معاصر از جنبه ی تجلی آرمان های عمومی در شعارها، یک پدیده ی بی نظیر است. این شعارها بودند که جریان
انقلاب را به پیش می برد و جریان های ناهمساز با انقلاب را چون موج خروشانی که وقتی به آرامش ساحل رسید ناخالصی های درون دریا را به کناره می ریزد، از صحنه خارج کرد.