خصوصیات حکومت امام مهدی (عج) در قرآن /نشانه های امام
در این نوشتار به طرح دو شبهه که معمولا در مباحث مهدویت مطرح می شود می پردازیم:
#خصوصیات#نشانه_های#حکومت#امام#زمان#قرآن
۱ـ مکان حضرت مهدی در غیبت کبرى
یکی از سوالاتی که ممکن است در مورد امام زمان به ذهن آید این است که در عصر غیبت کبری، حضرت مهدی ـ أرواحنا فداه ـ در چه مکانی اقامت دارند؟ و چگونه زندگی می نمایند؟ خوراک، غذا، لباس وخوابگاه ایشان چگونه است و از کجا تهیه می شود؟
اصولاً باید توجه داشت که اگر در موضوع غیبت، اینگونه نقاط مکتوم بماند، ایجاد شک وشبهه ای نمی نماید؛ چنانکه روشن شدن آن نیز در ثبوت واثبات اصل غیبت مداخله ای ندارد؛ ووقتی غیبت شخص امام علیه السلام ومخفی بودن ایشان معقول ومنطقی باشد (چنانکه هست وبه آن ایمان داریم) مخفی بودن این خصوصیات به طریق اولی معقول ومنطقی خواهد بود وجهل به این گونه امور، دلیل بر هیچ مطلبی نخواهد شد.
این پرسش ها، با پرسش از اینکه امام هم اکنون در چه نقطه ای است؟ یا با ما چند متر یا چند هزار کیلومتر فاصله دارد؟ یا امروز چه غذائی میل فرموده است؟ یا چند ساعت استراحت کرده و چه مقدار راه پیمائی نموده فرقی ندارد و بی اطلاعی ما از آن به جائی ضرر نمی زند، و عقیده ای را متزلزل نمی سازد، خدائی که به حکمت بالغه و قوه قاهره و مصلحت تامه خود، امام را در پرده غیبت قرار داده است، قادر است این خصوصیات را نیز طبق مصلحت از مردم پنهان سازد.
اما برای اینکه به این پرسش، پاسخ مختصری داده شود، عرض می کنیم بر حسب آنچه از بعضی از احادیث، و حکایات معتبر استفاده می شود، امام ـ روحی له الفدا ـ در غیبت کبری در مکان خاصی و در شهر معینی استقرار دائم ندارند که از آن مکان و آن شهر خارج نگردند و به محل دیگر تشریف نبرند، بلکه برای انجام وظایف و تکالیفی به مسافرت و سیر و حرکت، انتقال از مکانی به مکان دیگر، می پردازند؛ و در اماکن مختلف بر حسب بعضی از حکایات، زیارت شده اند.
از جمله شهرهائی که مسلم به مقدم مبارکشان مزین شده است، مدینه طیبه؛ مکه معظمه، نجف اشرف، کوفه، کربلا، کاظمین، سامرا، مشهد، قم و بغداد است؛ و مقامات و اماکنی که آن حضرت در آن اماکن تشریف فرما شده اند، متعدد است؛ مانند مسجد جمکران قم، مسجد کوفه، مسجد سهله، مقام حضرت صاحب الامر در وادی السلام نجف و در حلّه.
۲ـ چرا نام امام زمان در قرآن نیامده است تا هر نوع ابهامى رفع شود؟
قرآن کریم براى معرفى شخصیتهاى الهى از سه راه وارد مى شود، و در هر موردى طبق مصالحى از شیوه خاصى پیروى مى کند. گاهى معرفى با اسم، گاهى معرفى با عدد، و گاهى نیز معرفى با صفت.
اگر هم در قرآن صراحتا نام آن حضرت برده مى شد، باز در طول تاریخ، شیادان و مدعیان دروغین مهدویت پیدا مى شدند و نام خود را امام زمان و مهدى موعود مى گذاشتند، تا از آب گل آلود ماهى بگیرند و از نام او و انتظار مردم استفاده نادرست کنند. مگر نام پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) را در انجیل نبرده است؟ ولى گروههاى مغرض، از آن بهره بردارى ناجوانمردانه کردند
اگر نام حضرت مهدى (علیه السلام) در قرآن نیست، ولى صفات و خصوصیات حکومت او در قرآن وارده شده است.
اصولا قرآن در معرفى افراد، مصالح عالى را در نظر مى گیرد. گاهى مصالح ایجاب مى کند تنها به صفات افراد بپردازد، چنان که درباره حضرت مهدى (علیه السلام) جریان از این قرار است که:
اولا: تشکیل چنین حکومتى، در مواردى صریحا و در موارد دیگر به طور اشاره در قرآن وارد شده است. آیاتى که در سوره (توبه) و(صف) از انتشار و گسترش اسلام در سطح جهانى نوید مى دهد، مانند: (لیظهره على الدین کله) یعنى تا آن را بر همه ادیان پیروز سازد، اشاره به تشکیل این حکومت است. زیرا مفسران گویند: مضمون این آیه را که پیشگویى از گسترش فراگیر وهمه جانبه اسلام در سطح جهان است، هنوز تحقق نپذیرفته است.
از این گذشته، در آیه ۱۰۶ سوره انبیاء مى فرماید: (ما پس از ذکر، در زبور نوشتیم که بندگان شایسته من، وارث زمین خواهند بود). آیه شریفه نوید مى دهد که صالحان، وارثان زمین خواهند بود و حکومت جهان را به دست خواهند گرفت. و به اتفاق تاریخ بشر، هنوز این وعده الهى تحقق نپذیرفته است.
اگر نام اصلى امام زمان (علیه السلام) را نبرده، به خاطر مصلحتى است که براى اهل فضل و درک مخفى نمى باشد، زیرا به همان علت که نام امام على (علیه السلام) را نبرده، نام آن حضرت را نیز ذکر ننموده است. اگر نام این پیشوایان گرامى را مى برد، کینه هاى دیرینه (بدر و احد و حنین) بار دیگر زنده مى شد، و لذا مطلب را به صورت کلى مطرح کرده و فرموده است: (بندگان شایسته من، وارث زمین خواهند بود)
ثانیا: اگر نام اصلى امام زمان (علیه السلام) را نبرده، به خاطر مصلحتى است که براى اهل فضل و درک مخفى نمى باشد، زیرا به همان علت که نام امام على (علیه السلام) را نبرده، نام آن حضرت را نیز ذکر ننموده است. اگر نام این پیشوایان گرامى را مى برد، کینه هاى دیرینه (بدر و احد و حنین) بار دیگر زنده مى شد، و لذا مطلب را به صورت کلى مطرح کرده و فرموده است: (بندگان شایسته من، وارث زمین خواهند بود). نام بردن از گذشتگان، مانند لقمان و ذى القرنین، قابل قیاس با افراد آینده نیست، درباره گذشتگان، حسدها و کینه ها تحریک نمى گردد، و افراد سودجو و شهرت طلب نمى توانند از آن سوء استفاده کنند، ولى بردن نام آیندگان این محظور را دارد.
آیا شما فکر مى کنید که تنها ذکر نام، دردى را دوا مى کند؟ آیا فکر مى کنید که اگر نام امام زمان (علیه السلام) در قرآن برده مى شد، امکان نداشت که در طول تاریخ، شیادان و افراد شهرت طلب آنان سوء استفاده نکنند، یا افرادى روى غرض هاى خاص، وجود او را انکار ننمایند؟
تجربه تاریخى نشان داده است که اگر هم در قرآن صراحتا نام آن حضرت برده مى شد، باز در طول تاریخ، شیادان و مدعیان دروغین مهدویت پیدا مى شدند و نام خود را امام زمان و مهدى موعود مى گذاشتند، تا از آب گل آلود ماهى بگیرند و از نام او و انتظار مردم استفاده نادرست کنند. مگر نام پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) را در انجیل نبرده است؟ ولى گروههاى مغرض، از آن بهره بردارى ناجوانمردانه کردند.
بنابراین، مساله مهم، بیان خصوصیات دیگر آن حضرت است که افراد دل آگاه، با شناخت آنها، مهدى واقعى را از مدعیان قلابى مهدویت باز شناسند. (اقتباس از (پرسشها وپاسخها) جعفر سبحانى، ص ۱۸۵)