انقلاب اسلامی و رشد معنویت جامعه / معنویت وعده امام خمینی
چه کسانی باید این حکومت دینی را هدایت و اداره کنند؟ وقتی امام خمینی(ره) در همین سخنرانی میگویند: «ما میخواهیم زندگی معنوی شما مرفه باشد.» منظورش از ما چه کسانی هستند؟ مسلما امامان و پیشوایان دینی که در نصوص مکتب ما فراوان سخن از آن به میان آمده است.
یکی از شبهات درباره اهداف انقلاب اسلامی که در ذهن مردم جای گرفت، بحث «مجانی کردن آب و برق و اتوبوس» بود که مثالی از وفور خدمات و پایین آوردن هزینه زندگی برای مردم، به ویژه قشر مستضعف در نظام اسلامی بود. اولاً بحث مجانی کردن آب و برق پس از انقلاب شروع شد و قبل از انقلاب و در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به هیچ عنوان صحبتی از این موضوع نشد و فیلم بهشت زهرا(س) هم صداگذاری و دسیسه دشمنان بود.
در این خصوص یک جستوجوی ساده در اینترنت کفایت میکند. امام خمینی(ره) بارها اهداف انقلاب را به صورت شفاف ترسیم میفرمایند که مردم بدانند انقلاب چه اهدافی در نظر دارد تا با این آگاهی کامل برای انتخاب نظام اسلامی پای صندوقهای رأی بیایند. ایشان در تاریخ ۱۰ اسفند سال ۱۳۵۷ میگویند: «ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم میخواهیم مرفه باشد… دلخوش نباشید به اینکه مسکن میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید؛ معنویات شما را روحیات شما را عظمت میدهیم… ما هم دنیا را آباد میکنیم هم آخرت را… .»
در واقع امام خمینی(ره) از مهمترین وظیفه حکومت اسلامی سخن به میان میآورند و توأمان با آن وظایف مسئولان حکومتی را هم تبیین میفرمایند. اینکه امام(ره) میگویند ما شما را عظمت میدهیم و رشد میدهیم به عنوان اینکه مردم در معنویات، فرودست بوده و از معنویت خالی هستند، نیست، به این معناست که شرایط بهتری برای رشد معنوی ایجاد میکنیم، کمااینکه در همین سخنرانی میگویند: «شما به معنویات احتیاج دارید، معنویات ما را بردند اینها…»؛ بهتر است تعریف حکومت دینی را بدانیم تا از وظایف آن هم مطلع شویم. «حکومت دینی حکومتی است که مرجعیت همهجانبه دین خاصی را در عرصه سیاست و اداره جامعه پذیرفته است. یعنی دولت و نهادهای مختلف آن، خود را در برابر آموزهها و تعالیم دین و مذهب خاصی متعهد میدانند.»
حکومت دینی و انسانی آن حکومتی است که شرایط رشد معنوی را ایجاد کند و خود را ملزم و پاسخگوی به آن بداند. در این حکومت است که مبلغان دینی از میان مردم برای رشد دین، معنویت و اخلاق باید برخیزند و کمک حال مردم باشند. عالمان علم اخلاق و متفکران و فلاسفه در طول تاریخ برای موجودیت و دوام اخلاق در جامعه بحثهای زیادی داشتند. از فلاسفه یونان گرفته تا فلاسفه و علمای اسلام وجود اخلاق در جامعه را مورد تأکید قرار دادهاند و یکی از ضرورتهای وجود حکومت دینی را حفظ و حراست از اخلاق در جامعه دانستهاند. اینکه برخی رفتارهای غیراخلاقی جریانانگاری میشوند، برای «رشد اخلاق» است؛ یعنی آن جامعه دینی که خودش در مسیر اخلاق و معنویت حرکت میکند؛ باید با مجرم دانستن و مجازات متخلفان اخلاقی و معنوی، از سوی حکومت یاری شود؛ زیرا انسان فطرتی دارد که میتواند با آن به تعالی برسد مگر آنکه «معارضی» بر سر راه او قرار گیرد. «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا…»(روم/ ۳۰)
شهید مطهری در توضیح فطرت ذیل این آیه میگوید: «این آفرینش خاص را آمادگی انسانها برای پذیرش دین میداند به گونهای که اگر انسان به حال خود رها شود راه دین را انتخاب میکند، مگر آنکه محیط و شرایط اجتماعی او را منحرف کند.»(فطرت، ص ۱۹) پس قدرتهایی هستند که مانع رشد اخلاقی انسان میشوند که باید به مادی و معنوی تقسیمشان کرد. انسانها نیز میتوانند این نیروهای معارض مادی و معنوی را بشناسند؛ اما گاهی نمیتوانند آنها را کنار بزنند. حکومت دینی در مهار هر دو میتواند کمک حال شهروندان خود باشد.
بنابراین لازم است قدرتها و معارضان مادی را مهار کند؛ زیرا اختیارات و امکانات حکومت دینی برای این امر بسیار قویتر، سریعتر و کارآمدتر از افراد جامعه است. حکومت لیبرال فقط مزاحمتهای مادی را جرمانگاری میکند؛ ولی حکومت دینی با مزاحمتهای معنوی و اخلاقی هم برخورد میکند. ضمن آنکه حکومت دینی در توسعه امور اخلاقی و آسان کردن مسیر رشد اخلاق باید تلاش کند و تمام قوانین و قوای خود را در این مسیر بهکار گیرد.
سؤال اساسی آن است که چه کسانی باید این حکومت دینی را هدایت و اداره کنند؟ وقتی امام خمینی(ره) در همین سخنرانی میگویند: «ما میخواهیم زندگی معنوی شما مرفه باشد.» منظورش از ما چه کسانی هستند؟ مسلما امامان و پیشوایان دینی که در نصوص مکتب ما فراوان سخن از آن به میان آمده است. امام رضا(ع) در اینباره میفرمایند: «امامت جانشینی خدا و جانشینی پیامبر، جایگاه امیرالمؤمنین و میراث حسن و حسین است. در سایه امامت، دین رهبری میشود، امور مسلمانان سامان مییابد، خیر و صلاح دین تأمین میگردد و مؤمنان عزت مییابند. امامت ریشه بالنده و شاخه بلند اسلام است. بهوسیله امام نماز، زکات، روزه، حج و جهاد کامل میشود و داراییهای، عمومی و صدقات جمع میگردد، حدود و احکام الهی اجرا میگردد و از مرزها و مناطقی که در ناحیههای دور دست قرار دارد، محافظت میشود.» این حکومت زمان غیبت معصوم در ولایت فقیه متجلی میشود.»(کافی، ج ۱، ص ۲۰۰)
معنویتی که خمینی در اول انقلاب وعده داد، بتدریج طعم تلخ ظلم وفساد خود را بشکلی اشکار کرده که برای حفظ قدرت از خون امام زمان هم درصورت اعتراض ، نمیگذرند. هیچ ایده ای نیست که چون بقدرت الوده شود راه ظلم و فساد پیش نگیرد. عامل درگیریهای درونی مسلمانهای صدر اسلام شکل گیری قدرت دینی بود که موجب رقابتهای خونین در تصرف قدرت به بهانه حفظ سنت پیامبر و تهمت انحراف به قدرت حاکم ، شد درحالیکه مشکل اصلی عدم قابلیت اسلام بعنوان اخلاق محض در الگوی حکومتی با ابعاد مختلف است. حکومتهای دینی در زمان معصوم بدلیل تبعیت اکثریت از امام وقت، میتواند مردمی تکلیفی باشد اما در غیاب معصوم ساخته ذهن خودباوران خودمسئول و کاملا انحرافی و ضد مردمی خواهد بود و هرکس نسنجیده جان خودرا فدای ان کند، هلاک میشود.