متفاوت‌ترین قطعه شهدای بهشت زهرا دوماه پس از جنگ

قطعه ۴۲ گلزار شهدای بهشت زهرا که پیکر شهدای جنگ ۱۲ روزه حمله اسرائیل به خاک کشورمان را در خود جایی داده یکی از پر رفت و آمد‌ترین قطعات در این روزهاست. حتی فرقی نمی‌کند به رسم استحباب بیشتر، پنجشنبه به آنجا بروید یا جمعه و یا در طول روزهای هفته.

هر وقت بروید تقریبا دور هر مزار چند نفری را می‌بینید که کنار مزار عزیزشان نشستند. بعضی‌هایشان انگار کن روز اول جدایی است، هنوز اشک از دو چشمشان روان است. 

بعضی در حال صحبت با عکسی هستند که با سلیقه برای مزار انتخاب شده و درد دل می‌کنند. عده‌ای دیگر اما انگار در یک گعده خانوادگی هستند و دارند در کنار شهیدشان یک مهمانی خودمانی را می‌گذرانند. این یک گُله جا انگار مقیاس کوچکی است از جامعه ایرانی. آدم‌هایی با افکار سیاسی مختلف، عقاید مذهبی و غیر مذهبی، موافق یا مخالف، همه گرد هم نشستند با یک وجه اشتراک اما مهم! همه ایرانی هستند و به هر علت ترجیح دادند در خاک کشور خود بمانند و زندگی کنند. همه آنها به جرم گذراندن روزهای زندگی در سرزمین مادریشان حالا یا شهید شدند و یا عزیزشان به شهادت رسیده است.

اینجا حتی سنگ مزارها هم متفاوت است و جمله‌ای روی همه آنها خودنمایی می‌کند: «شهادت به دست رژیم صهیونیستی». ناخودآگاه ذهنم می‌رود به سمت جملاتی که نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی چه در دوران جنگ و چه بعد از آن بارها بیان کرده است: «ملت اسرائیل و ملت ایران با هم دوست هستند و رابطه دوستی دیرینه دارند! از حکومت جدا شوید و به خیابان‌ها بریزید، ما با شما هستیم و …» کدام عقل سلیمی است که حتی یک لحظه با شنیدن این جملات به ایرانی بودن خود تردید کند و این حرف‌ها پایش را بلغزاند؟

در میان قبور راه می‌روم و همچنان سنگ‌ها هستند که نگاهم را جلب می‌کنند. چه آرزو‌هایی که حالا زیر خلوارها خاک آرمیده است. از پارسا هزارجریبی که طرفدار پرسپولیس بود و شاید آرزو داشت تیم مورد علاقه‌اش امسال هم قهرمان شود، تا علیرضا جهانشاهی که هنوز ۲۵ سالش هم نشده و طرفدار تیم استقلال بود.  

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.